واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > علایی، حسین - هم زمان با آماده شدن نیروها برای انجام عملیات بیت المقدس و به منظور کمک به این عملیات، قرارگاه فجر در منطقه عملیاتی فتح مبین، با تأخیر چند روزه، در تاریخ 6/2/1361، عملیات خود را برای انجام یک تک محدود به منظور تصرف ارتفاع 182 در محور برغازه در جبهه فکه آغاز کرد. عملیات در فکه هم زمان با آماده شدن نیروها برای انجام عملیات بیت المقدس و به منظور کمک به این عملیات، قرارگاه فجر در منطقه عملیاتی فتح مبین، با تأخیر چند روزه، در تاریخ 6/2/1361، عملیات خود را برای انجام یک تک محدود به منظور تصرف ارتفاع 182 در محور برغازه در جبهه فکه آغاز کرد. در شروع عملیات، سپاه و ارتش نتوانستند طرح عملیات مشترک را به اجرا در آوردند. ابتدا نیروهای لشکر 77 از ارتش به صورت جداگانه عمل کردند که نیروهای تک ور در مسیر حرکت خود به میدانهای مین و شبکههای سیمهای خاردار برخورد کرده و از پیشروی بازماندند. دو روز بعد در 8/2/1361 نیروهای سپاه نیز به صورت جداگانه طرح خود را به اجرا درآوردند که آنها هم نتوانستند به موفقیت برسند. بالاخره پس از سه روز و با شروع عملیات بیت المقدس، عملیات مشترک جدیدی از سوی 7 گردان از نیروهای تیپ های17 قم و33 المهدی از سپاه و 2 گردان از لشکر 77 از ارتش در اوایل بامداد روز شنبه 11 اردیبهشت، در محور فکه آغاز شد. در این عملیات رزمندگان فداکار، توانستند ارتفاع 182 را تصرف کرده و حدود 700 نظامی بعثی را به اسارت درآوردند. این عملیات تا تاریخ 16/2/1361 ادامه یافت و تکمیل شد و حدود 90 تانک و نفربر هم به غنیمت گرفته شد.(1) این موفقیت برای درگیر نگه داشتن لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی ارتش بعثی در منطقه فکه، اقدام مناسبی بود. حمله به هواپیمای غیر نظامی ارتش عراق همزمان با عملیات بیت المقدس و درگیری در جبههها، اقدامات دیگری را نیز در فضای خارج از میدان جنگ انجام داد و سعی کرد تا حوزه جنگ را از محدوده مناطق جبهه، خارج نموده و آن را گسترش دهد. از جمله در روز دوشنبه 13 اردیبهشت ماه سال 1361 دو جنگنده میگ ارتش بعثی به هواپیمای اختصاصی حامل بن یحیی وزیر امور خارجه الجزایر و همراهان وی که ازترکیه عازم تهران بود به محض ورود به آسمان ایران، در فضای استان آذربایجان غربی، حمله و آن را سرنگون کردند. در این حمله تمام سرنشینان هواپیما که 14 نفر بودند کشته شدند. (2) در این زمان روابط ایران و الجزایر، دوستانه بود و صدام حسین با این اقدام میخواست نشان دهد که آسمان ایران برای سفر مقامات خارجی به تهران، امن نیست. علیرغم کشته شدن مسئولین کشور الجزایر، مقامات دولت آن کشور، واکنشی نسبت به عراق نشان ندادند.الجزایر در دوران جنگ بیطرف بود ولی بن یحیی درکنفرانسی در کویت و در آلمان از جمهوری اسلامی دفاع کرده بود و صدام او را مانع جهت گیری سیاسی دولت الجزایر به نفع عراق در جنگ میدانست.(3) حرکت به سمت مرز مرحله دوم، یک هفته بعد در ساعت 22:15 روز 16 اردیبهشت ماه سال 1361 آغاز شد. در این مرحله قرار بود که یگانهای قرارگاه نصر از مسیر جاده اهواز- خرمشهر به سمت جنوب تک کرده و خرمشهر را آزاد نمایند. ولی با بررسیهای به عمل آمده و شناساییهای انجام شده و نیز مطالعه بر روی عکسهای هوایی مشخص شد که ارتش بعثی ردههای پدافندی هفت گانهای را در شمال خرمشهر ایجاد کرده و در مدخل خرمشهر با انداختن آب یک فضای آبگرفتگی بوجود آورده که مانع پیش روی به سمت آن شهر است. انجام یک حمله آزمایشی در این محور نیز نشان داد که پیش روی در این مسیر کند و همراه با تلفات زیاد خواهد بود. قابلیت انعطاف در مانور، یکی از عوامل موفقیت در این عملیات بوده است. عدم اجرای طرح پیشبینی شده برای مرحله دوم موجب شد تا دشمن فریب خورده و تعدادی از تانکهای خود را از دست بدهد. به هر حال با تغییر طرح عملیاتی، مأموریت قرارگاه نصر نیز پیشروی از سمت غرب به سوی منطقه مرزی و همراه با قرارگاه فتح، تعیین شد. این منطقه مرزی حدود دو تا سه کیلومتر با دژ عراق فاصله داشت. پس از گذشت یک هفته از آغاز عملیات، ارتش بعثی، امکانات و نیروی رزمی فراوانی را بین مرز بینالمللی تا جاده اهواز- خرمشهر مستقر نمود. با هجوم رزمندگان اسلام برای حرکت به سوی منطقه مرزی، آنها با انبوهی از تانکها، نفربرها و آتش توپخانه و واحدهای پیاده دشمن روبه رو شدند. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه، خود را به دژ مرزی رساندند ولی یگانهای قرارگاه نصر دچار تأخیر شده و نتوانستند با یگانهای قرارگاه فتح الحاق نمایند و در امتداد جاده دژها مستقر شدند، زیرا آنها جاده دژها را با خاکریز مرزی اشتباهی تشخیص داده بودند. در این شرایط قرارگاه نصر با بحران عجیبی گرفتار شد. دشمن از سمت جنوب و از منطقه شلمچه به مواضع یگانهای قرارگاه نصر، در سمت شمال جبهه خود، پاتک کرد و بخش زیادی از مواضع تصرف شده قرارگاه نصر را، باز پس گرفت. در این شرایط بحرانی، همه فرماندهان قرارگاههای کربلا و فتح در سنگر فرماندهی قرارگاه نصر جمع شدند تا بتوانند چارهای بیندیشند. ارتش عراق به رزمندگان تیپهای 27 محمد رسولالله(ص) و 7 ولیعصر و لشکر 21 حمزه با تمام قدرت، پاتک کرده بود. صدای رگبار گلولهها، انفجار توپها و شلیک آر پی جیها در همه جا شنیده میشد.حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسولالله(ص) برای نشان دادن وضعیت دشوار و بحرانی، شاسی بیسیم خود را فشار داده بود و به فرمانده سپاه میگفت: گوش کن ببین چه خبر است. همه فرماندهان و مسئولین تیپ، از جمله حاج همت و محمود شهبازی دارند با دشمن میجنگند. فقط من در کنار بیسیم مانده ام. آنقدر درگیریها نزدیک شده بود که رزمندگان اسلام با نفرات ارتش بعثی قاطی شده بودند در این هنگام یک بسیجی دلاور توانست با پرتاب نارنجکی به داخل نفربر فرمانده تیپ 24 مکانیزه ارتش بعثی، وی را اسیر نماید که البته او پس از چند ساعت به دلیل جراحات وارده بر اثر پرتاب نارنجک، کشته شد. تیپ نجف اشرف مجبور شد علاوه بر آرایش به سمت غرب، به منظور مقابله با حملات دشمن به سمت جنوب نیز موضع بگیرد. رزمندگان جهاد سازندگی یک خاکریز عصا شکل برای تیپ نجف اشرف احداث کردند و رزمندگان پشت آن مستقر گردیده و بسیجیان با آر پی جی و یک برادر استوار ارتشی هم، با کمک موشک تاو به تانکهای دشمن حمله کردند و موفق شدند حدود 10 تانک دشمن را منهدم نمایند. وضعیت سختی بود. نحوه و شدت درگیریها و شرایط بحرانی جبههها از طریق تلفن به فرزند امام حاج احمد آقا، گزارش گردید تا به اطلاع امام خمینی برسد. امام فرمودند: "به بچهها بگویید مقاومت کنند."(4) هنوز 5 ساعت از ابلاغ این پیام نگذشته بود که گردوغبار وسیعی تمام منطقه پاتک دشمن را گرفت بگونهای که چشم، چشم را نمیدید و باعث شد تا تهاجم دشمن، ناکام بماند و تاریکی شب هم، فرا رسید. معمولاً با تاریک شدن هوا توان جنگیدن ارتش صدام، کاهش مییافت زیرا استفاده از تانک و آتش توپخانه نیاز به روشنایی داشت و شب به عنوان یک پوشش مناسب برای رزمندگان اسلام، مفید واقع میشد. هم آنان را از آسیب پذیری در برابر دشمن تا حد زیادی در امان نگه میداشت، و هم قدرت تحرک و جابجایی و مانور آنها را افزایش میداد.به هر حال در مجموع رزمندگان اسلام موفق شدند تا در این مرحله، از جاده اهواز- خرمشهر با 12 کیلومتر پیشروی، خود را در نهایت در منطقه پاسگاه زید، به دژ مرزی عراق برسانند. در این درگیریها تعداد زیادی از تانکها و نفربرهای دشمن منهدم و یا به غنیمت درآمد.رزمندگان اسلام توانستند همچون یک پیکان از قلب منطقه دشمن، عبور کرده و خود را به مرز برسانند. نوک پیکان آنها، برای دشمن حرکتی به سمت بصره را تداعی کرده و جلوه میداد. با چنین تصوری بود که در 18/2/61 لشکرهای 5 و6 ارتش بعثی که خود را در معرض محاصره رزمندگان اسلام میدیدند، به منظور جلوگیری از بسته شدن عقبه خود، اقدام به فرار نموده و با انجام حدود 60 کیلومتر عقب نشینی در پشت مرز بینالمللی در ناحیه طلاییه و کوشک مستقر شده و خط دفاعی جدیدی را در امتداد مرز شکل دادند. با این عقب نشینی شهر هویزه و پادگان حمید آزاد گردید. در این شرایط نیروهای قرارگاه قدس، که متوجه عقب نشینی دشمن از روبروی خود شده بودند، از مسیر جاده اهواز- خرمشهر به سمت پادگان حمید حرکت کرده و بدین ترتیب، جاده اهواز- خرمشهر به طور کامل باز گردید. در تعقیب واحدهای ارتش بعثی، درگیری در منطقه جفیر ادامه یافت. با عقب نشینی لشکرهای ارتش بعثی، یگانهای دو قرارگاه فتح و قدس با هم الحاق نموده و عمده منطقه پیشبینی شده در طرح عملیات بیت المقدس به جز منطقه خرمشهر، آزاد گردید. در این شرایط، فضای پیروزی در اذهان بسیاری از مسئولین کشور فراهم آمده بود به گونهای که قائم مقام رهبری، پیشنهاد داشتند که به منظور ساقط کردن صدام، نیروهای ایرانی سریعاً واردخاک دشمن شوند(5) منابع و مراجع و پانوشت ها 1. اظهارات سردار غلامعلی رشید در کتاب ما و جنگ، ص/69 و 73 2.ما و جنگ، ص/70 3. هاشمی رفسنجانی اکبر، خطبههای نماز جمعه سال1361، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1380، نماز جمعه 17/2/1361 ص/173 4. سایت شخصی آقای محسن رضایی 5.ما و جنگ، ص/74 منبع: روزنامه جمهوری اسلامی/11/3/90
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 559]