واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: همچنان كه دلسوزی نادر برای نگهداری از پدر پیرش میتواند درسآموز باشد، دروغی كه در رابطه با حادثه خانهاش در دادگاه میگوید، برای دخترش اتفاقی تكاندهنده است و به همین دلیل.... خدمت متقابل قصه و ساختارحالا دیگر پس از چند تجربه متوالی، میتوان اصغر فرهادی را سینماگری صاحب سبك در سینمای ایران قلمداد كرد. سبك در كار فرهادی هم به نوع مضامین و قصههایی كه انتخاب میكند برمیگردد و هم از اسلوبهای خاص كارگردانیاش ناشی میشود. در واقع بهتر است بگوییم همبستگی میان این دو، و به كمال رسیدن آن، آخرین ساختهاش «جدایی نادر از سیمین» را برای هر تماشاگری اعم از منتقد و مخاطب عادی قابل قبول میسازد. درباره این فیلم طی حدود یك ماهی كه اكران شده است صحبتهای زیادی در قالب نقد و مصاحبه مطرح شده است. بنابراین بهتر است در این مجال به چند نكته كلیدی درباره این فیلم بپردازیم كه شاید كمتر مورد توجه قرار گرفته باشند. احترام به تماشاگر سالهاست كه در متون گوناگون نقد فیلم، این نكته از سوی صاحبنظران مطرح میشود و بر ضرورت آن تأكید میگردد. گاهی رعایت حال تماشاگر و ساختن فیلمی در خور ذائقه او، زمینهای میشود برای توجیه آثار دمدستی و كمارزش. این فیلمها كه حجم عمدهای از تولیدات هر كشوری را شامل میشود، عموماً آثار پرفروش و موفقی هستند و مردم از آنها استقبال میكنند. اما بحث ما درباره احترام به تماشاگر كمی فرق دارد با به كارگیری الگوهای تكراری برای این كه تماشاگر را به هر قیمتی به سینما بكشانیم. نخستین چیزی كه بر آن میتوان در كار اصغر فرهادی انگشت نهاد، انتخاب قصههایی است متناسب با شرایط اجتماعی جامعه و در ارتباط با توده عام. مثلاً بحث دروغ گفتن و نقش آن در شكلگیری بحرانهای عاطفی و خانوادگی، نكتهای است كه در شرایط امروز قطعاً تأثیرگذاری لازم را بر تماشاگران سینما دارد. به این معنی كه جذابیت «جدایی نادر از سیمین» برای مردم عادی، نه به خاطر سبك فرهادی در میزانسن، بلكه به خاطر طرح موضوع و قصهای است كه میتواند آینهای از وضعیت هر كدام از مردمی باشد كه آن را میبینند. موضوع مهم دیگری كه در فیلم بر روی آن مانور داده میشود، بحث تربیت فرزندان و نسلهای بعدی است. بدون تردید برای كسانی كه صاحب خانوادهای هستند، تماشای این فیلم در حكم یك هشدار اخلاقی است. مثلاً درباره این كه چرا نباید در حضور فرزندان به دروغ متوسل شد و چرا آنان بهترین داوران هستند. توجه داشته باشیم كه نام فیلم فرهادی بر جدایی یك زوج دلالت دارد؛ زوجی كه صاحب یك فرزند هستند و فرزندشان با دقت تمام شاهد رفتار آنان در امور گوناگون زندگی است. همچنان كه دلسوزی نادر برای نگهداری از پدر پیرش میتواند درسآموز باشد، دروغی كه در رابطه با حادثه خانهاش در دادگاه میگوید، برای دخترش اتفاقی تكاندهنده است و به همین دلیل هم هست كه پس از آرام شدن این غائله و فروكش كردن عصبیتها، نادر در اواخر فیلم اعتراف میكند كه برایش قضاوت دخترش مهمتر از هر چیز دیگری است. به این ترتیب برای تماشاگری از هر گروه سنی، از هر طبقه و جنس و میزان سواد، دیدن «جدایی نادر از سیمین» همان اندازه كه میتواند تجربهای دلچسب و سرگرمكننده باشد، توأم با پرسشهای اخلاقی بیشماری نیز هست. هنر فرهادی در قصهگویی به زبان تصویر، این است كه تماشاگرش را رودرروی یك واقعیت عریان و ملموس میگذارد و از او انتظار قضاوت دارد.در این شرایط دیگر یك تماشاگر نمیتواند به سادگی از كنار فیلمی كه دیده، بگذرد، بلكه او باید دیدگاه خود را برای درك بهتر فیلم به كار بگیرد و این چنین است كه در تفسیر فیلم نیز مشاركت دارد. رعایت اصول و قواعد سینمااین نكته نیز بیارتباط با مبحث قبلی نیست. فرهادی در فیلمهایش به الگوی سینمای كلاسیك پایبند است و هرگز از قصهگویی فرار نمیكند. اهمیت آثار اخیر او نه به دلیل پیچیدهنمایی و گریز از قواعد تثبیتشده سینما برای خودنمایی، بلكه مدیون رعایت و به كار گیری درست آنهاست. اگر فرهادی را در محافل داخلی و خارجی ستایش میكنند، دلیلش این است كه او در كار ارتقا دادن شیوههای بیانی است. پس بیجهت نیست كه او علاوه بر احترام به تماشاگرش در درك فیلم، به همكارانش نیز احترام میگذارد. بازیگران فیلم او همانقدر در شكلگیری و خلق یك اثر هنری مشاركت و تأثیر دارند كه فیلمبردار، صدابردار، طراح صحنه و تدوینگرش. منظور از این حرف این است كه بر خلاف روال جاری در سینمای جشنوارهای ایران، فیلمهای فرهادی كارگردانمحور نیستند و همه چیز در ید قدرت او نیست. در این جا لازم است به این واقعیت توجه داشته باشیم كه گسترش میزان تاثیر همكاران فرهادی، در راستای مسیری است كه او پیشتر طراحی كرده است. یعنی اگر فیلمنامهای منسجم و دقیق وجود نداشته باشد، ایدههای متعدد برای اجرا نباشد و بازیگران و دیگر عوامل، متناسب با نقش و تواناییشان انتخاب نشده باشند، امكان این تعامل اساساً وجود ندارد.سالها بود كه برای تماشاگران جدی سینما این تصور غلط شكل گرفته بود كه تنها زمانی یك فیلم از ایران میتواند در محافل بینالمللی مطرح شود كه ساختار عجیب و غریبی داشته باشد. یعنی شباهتی به فیلمهای دیگر نداشته باشد و قواعد سینما در آن دگرگون شود. مثلاً قصهگویی در آن چندان جدی گرفته نشود، بازیگر مشهور در آن نباشد و... اما فرهادی پس از سالها این قاعده را شكست. او با آگاهی كامل از ظرفیتهای سینما، بدون توسل به زرقوبرقهای بازاری، و نیز با پرهیز از پیچیدهنماییهای روشنفكرانه، مسیر خود را با چشمانی باز ادامه داد و به «جدایی نادر از سیمین» رسید. او با فیلمهای اخیرش به سینمای ایران نشان داد كه با یك قصه خطی و ساده، با حضور بازیگران حرفهای همین سینما و نیز عوامل رشدیافته در ایران، میتوان به زبان بینالمللی سخن گفت و قصهای تعریف كرد كه برای مردم، منتقدان، صاحبنظران عرصههای گوناگون و حتی مخاطبان اروپایی نیز جذاب باشد. مضمون اخلاقی«چهارشنبهسوری» غافلگیری غیرمنتظرهای درباره زوجی بود كه زن در كانون آن تصور میكرد كه همسرش در حال خیانت به اوست و مرد با روشهای گوناگون در صدد نفی این نكته بود. «درباره الی» درباره دختری بود كه هویت نامزدش را از دوستانش مخفی نگه داشته بود و پس از مرگش كمتر كسی برای او دل سوزاند. و حالا «جدایی نادر از سیمین» درباره دو خانواده است كه به دلیل چند اشتباه كوچك، كارشان به دادگاه میكشد و هر یك در دادگاه برای محق نشان دادن خود، گاه مجبور میشوند دروغ بگویند. 3 فیلم اخیر فرهادی درباره مواجهه اخلاقی انسانهاست در برابر همنوعان و مهمتر از همه در پیشگاه وجدان خویشتن. آن چه كه گاه ممكن است از چشم دادگاه و قاضی دور بماند، شاید حقیقتی باشد پس ذهن انسان، و عامل اصلی ناآرامی و اضطرابش. در صحنهای بسیار زیبا از «جدایی نادر از سیمین» میبینیم كه نادر هر چه تلاش میكند تا معلم سرخانه فرزندش را به خود جلب كند تا برایش فقط چند كلمه حرف بزند، موفق نمیشود. آن چه میان نادر و آن زن نابود شده، اعتماد است. زن به عنوان شاهد در دادگاه، به دلیل اعتمادی كه نادر و خانوادهاش دارد، سوگند میخورد كه این مرد نمیدانسته كه خدمتكار خانهاش باردار بوده. اندكی بعد این زن حقیقت را درمییابد و دچار وضعیتی میشود كه ما آن را در فیلم نمیبینیم. آن چه كه او از دست داده، خوشبینیاش به انسانهاست و آن چه نادر دیگر توان به دست آوردنش را در این رابطه ندارد، اعتماد از دست رفته است. در جاهای دیگر نیز این مضامین اخلاقی را در قالب موقعیتهای دراماتیك مشاهده میكنیم. نادر دخترش را در دل اجتماع خشمگین تربیت میكند و به او میآموزد كه چگونه میتوان حق را ستاند اما خودش زمانی كه در برابر پرسش دخترش درباره زن قرار میگیرد، سكوت اختیار میكند. اینها همه معضلات ریز و درشتی است كه دامنگیر بسیاری از خانوادههاست و ساخته شدن فیلمهایی از جنس «جدایی نادر از سیمین» در جهت روشن ساختن برخی زوایای تیره و تار شخصیت هر انسان است كه میپندارد برای رسیدن به هدف، هر كاری جایز است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]