تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817667013




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازيگران جديد در خاورميانه


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: بازيگران جديد در خاورميانه


* اشاره: خاورميانه طي چند سال اخير شاهد تحولاتي بوده كه زمينه پيدايش و ظهور قدرت‌هاي جديد منطقه‌اي را فراهم كرده است. در صورتي كه مذاكرات مستقيم ايالات متحده آمريكا با ايران در عصر اوباما آغاز شود و از سوي ديگر در صورت موفقيت تركيه در نقش‌آفريني بيشتر در مسائل خاورميانه به‌ويژه در عرصه بحران‌هاي آن و به‌طور مشخص مساله فلسطين، مي‌توان گفت كه ساختار نيروهاي منطقه‌اي و آرايش قوا در منطقه دستخوش تغييرات بنيادين خواهد شد:

***

چنانكه مي‌دانيم ايالات متحده آمريكا در دو جنگ بزرگ منطقه‌اي (اشغال افغانستان و سپس عراق و سرنگون كردن رژيم‌هاي آن) و دو جنگ فرعي منطقه‌اي (جنگ اسرائيل در ژوئيه 2006 عليه حزب‌الله لبنان و جنگ عليه نوار غزه و جنبش حماس در ماههاي دسامبر و ژانويه 2008 و 2009) در معرض آزمون بسيار دشواري قرار گرفت. در جنگ افغانستان، نيروهاي آمريكايي و نيروهاي پيمان ناتو با وجود گذشت هفت سال از سقوط رژيم طالبان، هنوز موفق به كسب پيروزي در آنچه جورج‌بوش، رئيس جمهوري پيشين آمريكا آن را جنگ جهاني عليه تروريسم توصيف كرد نشده و جانشين وي يعني باراك اوباما با اعزام 17 هزار نيروي تازه نفس آمريكا به اين كشور، قصد دارد وضعيت بحراني اين كشور را سر و سامان دهد. همچنين ائتلاف بين‌المللي به رهبري آمريكا در جنگ عراق با وجود كسب پيروزي تاكتيكي (سرنگوني رژيم صدام حسين) در معرض بزرگترين و دشوارترين جنگ در عصر جديد شد. در نهايت ايالات متحده آمريكا به همراه متحدان غربي‌اش در صدد خروج از عراق تا پيش از سال 2011 برآمده است. ايالات متحده آمريكا به تنهايي حدود يك‌هزار و يكصد ميليارد دلار در جنگ عراق هزينه كرده و اين هزينه‌ها با وجود بحران مالي آمريكا همچنان در حال افزايش است. در سوي ديگر ماجرا، اسرائيل به عنوان خط مقدم منافع ايالات متحده آمريكا در منطقه خاورميانه، دست به دو جنگ دامنه‌دار عليه لبنان و فلسطيني‌ها به فاصله دو سال زد. در جنگ اول، اسطوره شكست‌ناپذيري ارتش اسرائيل شكسته شد و در جنگ دوم عليه جنبش حماس، چهره اسرائيل كه دهها سال براي تثبيت آن در محافل بين‌المللي كوشش شده، فرو ريخت. رژيم صهيونيستي با آلمان نازي و عمليات كشتار جمعي آن مقايسه شد و وجدان خانواده بين‌المللي به گونه‌اي بي‌سابقه به سود ملت مظلوم فلسطين برانگيخته شد. اين تصويري از رويدادهاي چند سال اخير در خاورميانه است كه ايالات متحده به طور مستقيم و غيرمستقيم در ايجاد آن دخالت داشته و اينك كارنامه آمريكا و ديگر قدرت‌هاي غربي در حال تدوين و ارائه است. در نتيجه، پرسش جدي پس از اين تحولات اين است كه كدام نيروهاي منطقه‌اي از اين جنگ‌ها سربلند بيرون آمدند و منطقه خاورميانه در آينده قابل پيش‌بيني به‌ويژه دهه آينده، تحت تاثير ظهور كدام نيروهاي منطقه‌اي قرار خواهد گرفت؟ اين پرسش به پرسش ديگري گره مي‌خورد كه به موقعيت ايالات متحده آمريكا به عنوان بازيگر اصلي تحولات چند سال اخير خاورميانه باز مي‌گردد. پرسش اين است كه آمريكا در چشم‌انداز يك دهه آينده چه موقعيتي در خاورميانه پيدا خواهد كرد؟ آيا ورود باراك اوباما به كاخ سفيد، سرآغاز تحول ريشه‌اي در چگونگي نگاه آمريكا به جهان اسلام و چالش‌هاي آن خواهد بود يا اينكه باراك اوباما، خود محصول تحولاتي است كه در هيات حاكمه آمريكا روي داده و ايشان سمبل اين تحولات به شمار مي‌رود؟ پرسش بعدي به موقعيت كشورهاي بزرگ خاورميانه در چشم‌انداز آتي منطقه بازمي‌گردد. چنانكه مي‌دانيم، دولت پيشين ايالات متحده آمريكا كشورهاي خاورميانه را به دو اردوگاه ميانه‌روها و راديكال‌ها تقسيم كرد. مصر و عربستان سعودي و اردن در محوريت كشورهاي ميانه‌رو دسته‌بندي شدند و كشورهاي سوريه و ايران و سازمان‌هاي مبارز لبناني و فلسطيني نظير حزب‌الله لبنان و جنبش حماس و جهاد اسلامي در فلسطين، در اردوي راديكال‌ها جاي داده شدند. وظيفه اردوي ميانه‌روها از سال 2005 بدين سو، مهار نيروهاي راديكال در منطقه و ايجاد پوشش مشروع منطقه‌اي براي دخالت مستقيم ايالات متحده آمريكا و در نهايت بسترسازي براي برقراري صلح ميان فلسطيني‌ها و اسرائيل بر پايه فرمول تعديل شده موافقتنامه اوسلو است. به نظر مي‌رسد اين سياست آمريكا در خاورميانه كه زيرشعار خاروميانه جديد دنبال مي‌شد، با نتايج دلخواه آمريكا و نيروهاي ميانه‌رو منطقه‌اي پيش نرفت، به همين دليل آمريكا در عصر اوباما قصد دارد اين سياست را تغيير دهد. بدين‌ترتيب تغييرات حاصله در نقشه موقعيت آمريكا در خاورميانه، منجر به بروز تغيير در صف‌آرايي نيروهاي منطقه‌اي خواهد شد. در نتيجه، ظهور قدرت‌هاي جديد منطقه‌اي و به حاشيه رانده شدن نيروهاي سنتي در اين منطقه، از نتايج طبيعي اين تحولات به شمار مي‌رود.

اين نوشته مي‌كوشد چشم‌اندازي از صف‌آرايي‌هاي جديد در خاورميانه و ظهور قدرت‌هاي جديد ارائه كرده و چگونگي برقراري موازنه ميان بازيگران جديد و منظومه غرب به رهبري ايالات متحده آمريكا را تبيين كند.

صف‌آرايي جديد

الف. كشورهاي عربي عضو اردوگاه ميانه‌رو (مطابق دسته‌بندي آمريكا) از جنگ افغانستان تا جنگ غزه در مجموع رفتاري جانبدارانه از خود نشان دادند. در جنگ اشغال عراق، به طور كلي همه امكانات اين كشورها در اختيار متجاوز قرار گرفت. نيروهاي ائتلاف بين‌المللي به رهبري آمريكا بدون همكاري بي‌دريغ كشورهاي ميانه‌رو عرب قادر به اشغال عراق نبودند. اين كشورها يا به گذرگاهي براي عبور نيروهاي زميني و هوايي ائتلاف تبديل شدند و يا اينكه سرزمين خود را به پايگاه تداركات و تجهيزات نيروهاي آمريكا تبديل كردند. من يكبار اين نكته را گفته‌ام كه تاريخ به ياد خواهد آورد كه عراق از طريق كشورهاي عربي به اشغال نيروهاي آمريكايي درآمد، آنهم در جنگي كه نه به لحاظ بين‌المللي قانوني بود و نه از ديدگاه افكار عمومي جهان عرب مشروعيت داشت. همه كشورهاي عربي همسايه عراق بويژه كويت، به گذرگاه عبور نيروهاي زميني آمريكا تبديل شدند. موضع كويت به دليل تضادش با رژيم صدام حسين كه اين كشور را در آغاز دهه 90 ميلادي به اشغال درآورد، قابل درك است، اما عربستان سعودي، قطر، مصر و اردن كشورهايي بودند كه همه امكانات زميني و هوايي خود را در اختيار نيروهاي آمريكايي قرار دادند. در منطقه خاورميانه تنها دو كشور غيرعربي بودند كه از دادن هرگونه امكانات زميني و هوايي به نيروهاي ائتلاف براي اشغال عراق خودداري كردند. در مورد نمونه ايران و علي‌رغم خصومت ملت ايران با رژيم صدام حسين به دليل جنگ تحميلي هشت ساله، جمهوري اسلامي ايران از اشغال عراق نه تنها استقبال نكرد، بلكه آن را محكوم كرد.

تركيه دومين كشور غيرعربي همسايه عراق است كه علي‌رغم عضويت در پيمان ناتو به نيروهاي آمريكايي و كشورهاي عضو ناتو اجازه نداد از پايگاه‌ها و يا گذرگاه‌هاي زميني خود براي حمله و تهاجم به عراق استفاده كنند. اين واقعيتي است كه تاريخ آن را ثبت خواهد كرد. در ديگر جنگ‌هاي منطقه‌اي به‌ويژه در جنگ اسرائيل عليه لبنان در سال 2006 و جنگ اسرائيل عليه فلسطيني‌ها در نوار غزه در ماه‌هاي دسامبر و ژانويه گذشته، موضع‌گيري كشورهاي عربي حيرت بسياري از ناظران بين‌المللي را برانگيخت. عربستان سعودي اقدام حزب‌الله لبنان را در عمليات اسارت دو سرباز اسرائيلي، ماجراجويي توصيف كرد و در جنگ اسرائيل عليه غزه كشور بزرگ مصر از قدرت گرفتن جنبش حماس در فلسطين ابراز نگراني كرد. نظام رسمي اعراب در اين دو جنگ و پيش از آن در جنگ اشغال عراق به طور كلي از هم پاشيد و افكار عمومي جهان عرب به كشورهاي پيراموني غيرعربي چشم دوختند. نكته جالب اينكه كشورهاي عضو اردوگاه ميانه‌رو در جنگ آمريكا عليه عراق، در كنار آمريكا قرار گرفتند، اما پس از ناكامي نيروهاي آمريكايي در عراق و گسترش نفوذ ايران در اين كشور، از قدرت گرفتن ايران در عراق ابراز نگراني كرده و آمريكا را به خاطر زمينه‌سازي براي تقويت موقعيت ايران در منطقه مورد انتقاد قرار دادند.

در جنگ‌هاي اسرائيل عليه لبنان و فلسطيني‌ها نيز همين صف‌آرايي ديده مي‌شود. البته به استثناي برخي كشورهاي عربي نظير قطر كه مواضعي به كلي متفاوت از اردوگاه ميانه‌روهاي عرب اتخاذ كردند. در مقابل، كشورهاي غيرعربي ايران و تركيه، هم در جنگ اسرائيل عليه لبنان و هم در جنگ جنون‌آميز رژيم صهيونيستي عليه مردم بي‌دفاع فلسطين در نوار غزه در كنار قربانيان اين دو جنگ ايستادند. ايران به طور رسمي و با همه امكانات خود در كنار لبناني‌ها و فلسطيني‌ها قرار گرفت، تا آنجا كه رژيم صهيونيستي به صورت آشكار جنگ عليه غزه را جنگ عليه نفوذ منطقه‌اي ايران توصيف كرد. تركيه به‌ويژه در جنگ اسرائيل عليه غزه عملا در كنار مردم فلسطين قرار گرفت. تظاهرات ميليوني مردم تركيه در حمايت از فلسطين به گونه‌اي بي‌سابقه محبوبيت دولتمردان تركيه به‌ويژه رجب طيب اردوغان نخست‌وزير اين كشور را در ميان افكار عمومي جهان عرب افزايش داد. اعتراض اردوغان به سخنراني شيمون پرز، رئيس رژيم صهيونيستي و ترك جلسه سخنراني اجلاس داووس و استقبال مردم تركيه از وي در فرودگاه استانبول، وضعيت تركيه را در خاورميانه به كلي تغيير داد. اين در حالي بود كه عمروموسي دبيركل اتحاديه عرب از نحوه رفتار اردوغان جانبداري نكرد و به حضور خود در پانل سخنراني و پرسش و پاسخ اجلاس داووس ادامه داد. اختلافات ميان رژيم‌هاي عرب به‌ويژه در ميان دو اردوگاه ميانه‌روها و راديكال‌ها در اثر جنگ رژيم صهيونيستي عليه نوار غزه به اوج خود رسيد. دعوت كشور كوچك قطر به اجلاس فوق‌العاده سران عرب با بي‌توجهي و عدم مشاركت كشورهاي بزرگ عرب نظير مصر و عربستان سعودي و اردن مواجه شد و در اجلاس سران عرب در كويت كه چند روز پس از اجلاس قطر برگزار شد، شكاف و اختلافات كشورهاي عربي به اوج خود رسيد. در نتيجه مي‌توان فهميد كه چرا افكار عمومي جهان عرب در اثر اين تحولات به طور كلي از رژيم‌هاي عرب نااميد شده و به صورت ناخودآگاه چشم به كشورهاي غيرعربي دوختند. هنگامي كه افكار عمومي ديدند كه چاوز در ونزوئلا سفير اسرائيل را از كاراكاس اخراج مي‌كند و از جاكارتا تا آمريكاي لاتين فرياد مرگ بر اسرائيل طنين‌انداز است، همراهي و سكوت رهبران عرب در قبال جنايات بي‌نظير اسرائيل در باريكه غزه، موقعيت رهبران ميانه‌رو عرب را در ميان افكار عمومي خاورميانه به شدت متزلزل كرد. حتي در برخي تظاهرات‌ها ديده شد كه مردم از اردوغان نخست‌وزير تركيه به دليل مواضع جانبدارانه‌اش از مردم فلسطين به عنوان يك قهرمان ياد مي‌كردند.

بنابراين، قدرت گرفتن كشورهايي نظير ايران و تركيه در خاورميانه بيش از هر چيز محصول همراهي و جانبداري رژيم‌هاي عرب از آمريكا و اسرائيل بود. در واقع افكار عمومي جهان عرب پس از اين وقايع دردناك ديگر چندان اميدي به رژيم‌هاي خود نداشتند و از اين‌رو از ايران و تركيه خواستند كه نقش‌آفريني بيشتري در منطقه داشته باشند. اين صف‌آرايي حاد در جهان عرب، زمينه‌هاي ظهور دو قدرت بزرگ منطقه‌اي غير عرب را فراهم كرد.

رئيس مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه‌





شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن