تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820503773




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جوان دنیا پرست


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوان دنیا پرست
جوان دنیا پرست
 مردی ثروتمند از دنیا رفت و ثروت فراوانش را دو پسرش به ارث بردند . یكی از پسران ، جوانی دیندار و خردمند بود . دنیا را مزرعه آخرت می دانست و از ثروت خود به سود آخرت بهره می جست . حقوق واجب اموالش را می پرداخت ، به تهیدستان و بینوایان كمك می كرد و به آن ها كار و سرمایه می داد و خویشان و بستگانش را با ثروتش یاری می كرد .امّا پسر دیگر ، جوانی نادان و حریص بود . هر چه داشت ، تنها برای خود می خواست . باغ و مزرعه و خانه زیبایی می ساخت ، ولی خویشان و بستگان فقیرش را سهیم نمی كرد و با آنان رفت و آمد نداشت . حقوق واجب اموالش را نمی پرداخت . جواب سلام تهیدستان را نمی داد . در كارهای خیر شركت نمی كرد و می گفت :« نمی توانم ، كار دارم ، وقت ندارم . » خلاصه حاضر نبود ثروتش را در راه خدا صرف كند .این جوان مغرور دو باغ بسیار بزرگ داشت ، پر از درختان خرما و انگور و میوه های دیگر . نهرهای پر آب همیشه در كنار درخت های باغش روان بود .  در میان این دو باغ ، مزرعه سرسبز و بزرگی نیز جای داشت كه انواع سبزی ها را در آن می كاشت . وقتی این مرد ثروتمند با برادرش به باغ می آمد ، از تماشای درخت های بلند و سرسبز و پرمیوه خوشحال می شد و لذت می برد و با صدای بلند می خندید و برادر نیكوكارش را مسخره می كرد و می گفت :« تو اشتباه می كنی كه ثروت خود را به این و آن می بخشی ، ولی من از ثروتم به كسی چیزی نمی دهم و در نتیجه صاحب این باغ و این ثروت فراوانم ! راستی چه باغ بزرگی و چه ثروت فراوانی ! همیشه خوش و خٌرّم زندگی می كنم  این ثروت كه تمام شدنی نیست ، گمان نكنم قیامتی در پیش باشد . تازه اگر قیامتی باشد ، خدا بهتر از اینها را به من خواهد داد ! »برادر نیكوكار به او می گفت : « برادر ! نعمت های جهان آخرت را بی دلیل به كسی نمی دهند .  باید كارهای صالح و شایسته انجام دهی تا در آن جهان بهره مند و رستگار شوی . ثروت  زیاد ، تو را از یاد خدا غافل كرده است . ای برادر ! تكبّر مكن ، جواب سلام تهیدستان را بده ، از فقیران دستگیری كن ، از این همه ثروت به سود آخرت استفاده كن ، در كارهای خیر شركت كن ، ممكن است خدا عذابی بفرستد و این نعمت ها را از تو بگیرد ، آنگاه پشیمان می شوی و پشیمانی سودی ندارد . »جوان دنیا پرست به اندرزهای برادر نیكوكارش گوش نمی كرد و به كارهای ناپسند خود ادامه می داد . روزی جوان مغرور به سوی باغ خویش رفت . چون به آن جا رسید ، مدّتی بی حركت ایستاد و خیره خیره نگاه كرد . آنگاه فریادی كشید و بر زمین افتاد . آری ، عذاب خدا نازل شده و باغ را ویران كرده بود . دیوارهای باغ فرو ریخته و درختان بلندش شكسته و شاخه ها و میوه هایش سوخته بود !چون به هوش آمد ، ناله ها كرد و افسوس ها خورد و گفت : « ای كاش به اندرزهای برادرم گوش می كردم . ای كاش ثروتم را در راه خدا انفاق می كردم . ای كاش در كارهای خیر شركت می جستم ، ولی اینك ثروتم از دست رفته است ، نه دنیایی دارم و نه آخرتی ! » 1 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن