تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826100785




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جوان حق طلب


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوان حق طلب
جوان حق طلب
کاروان حسینی به راه افتاد. به منزلگاهی رسید به نام قصر بنی مقاتل. در آن جا فرود آمدند تا لختی بیاسایند و خستگی سفر را از خود دور کنند.در آنجا، عبیدالله جعفی را دیدند. او از دلیران عرب و دوستان اهل بیت علیهم السلام، ولی مردی دنیا پرست بود. از وی خواستند به سوی کوی شهادت سفر کند، نپذیرفت و به گمان خود، سلامت را بر شهادت برگزید . اما پس از شهادت امام حسین علیه السلام بسیار پشیمان شد و پشیمانی سودی نداشت.پاسی از شب گذشته بود، که حسین علیه السلام فرمان حرکت داد و یاران را فرمود آب بردارید. فرمان اطاعت شد و کاروان، در تاریکی شب به راه افتاد. دیری نگذشت که دیدگان امام حسین علیه السلام برهم آمد و همچنان که سوار بود، به خواب رفت. بزودی چشمانش را گشود و سه بار آیه استرجاع را خواند و حمد خدای را، سه بار تکرار کرد. پسر بزرگش، علی اکبر (ع) پرسید:« پدر جان! چرا انا لله و انا الیه راجعون می گویی؟ »امام علیه السلام پاسخ داد: « سواری را در خواب دیدم که می رفت و می گفت: این کاروان می رود و مرگ در پی آن می دود... دانستم که مقصود ماییم. این، قاصد مرگ ماست! »علی اکبر جوان (ع) گفت: « پدر، الهی بد نبینی، مگر ما بر حق نیستیم؟! »امام علیه السلام فرمود: « به خدا که ما بر حق هستیم! »علی اکبر (ع) گفت: « پس ما از مرگ هراسی نداریم و بر حق جان می دهیم! »حسین علیه السلام در حق فرزند جوانش دعا کرد و گفت: « خدایت پاداش دهد، بهترین پاداشی که پدر به پسر می دهد! » منبع : داستانهایی از دنیای جوانان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 582]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن