واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - اوباما سر خود را با مسائل دیگر گرم کرده است اما حقیقت این است که از کابل بوی خوشی به مشام نمیرسد. جکسون دیل آخرین روزهای هفته گذشته بود که خبرهای بدی از افغانستان بر روی خروجی رسانههای بینالمللی قرار گرفت. خبرهایی که تیر آخر بود به گرفتاریهای داخلی باراک اوباما در مواجهه با لکه نفتی. در دو روز آخر حداقل 23 تن جان خود را از دست دادند. یک هلیکوپتر متعلق به ارتش ایالات متحده هدف قرار گرفت. عاملی انتحاری با حمله به یک مهمانی عروسی در قندهار بیش از ده تن را به کشتن داد. این از خوش اقبالی آمریکاییها بود که این اخبار در رسانهها چندان بازتاب پیدا نکرد. از ماه دسامبر تاکنون که باراک اوباما سیاست خود در قبال افغانستان را اعلام کرده است، کاخ سفید چندان در مسیر توضیح و تبیین این استراتژی قرار نگرفته است. هرچند فاصله گرفتن باراک اوباما از استراتزی دوران بوش را باید به فال نیک گرفت اما نباید از این حقیقت نیز غافل ماند که بسیاری از کارشناسان اشکالهای وارد بر استراتژی باراک اوباما را ندیدند. آشکارترین هزینه این استراتژی بالا رفتن میزان تلفات سربازان آمریکایی است. این رقم با نزدیک شدن به فصل تابستان افزایش نیز مییابد. در هفته گذشته سه حادثه متوالی در افغانستان اوضاع را پیچیدهتر از پیش کرد. نخستین حادثه برکناری دو وزیری بود که بیش از سایرین به ایالات متحده نزدیک بودند. حنیف اتمار وزیر کشور و رئیس سرویس اطلاعات افغانستان امرالله صالح. در کابینه کرزای سه وزیر بیش از سایرین به واشنگتن نزدیک بودند که کرزای از این مجموع دو نفر را عزل کرد. حادثه دوم اما افشاگری رابرت گیتس بود. وزیر دفاع ایالات متحده در نشست ناتو در بروکسل افشا کرد که نیروهای ائتلاف هنوز 450 مربی نظامی برای تجهیز ارتش پاکستان کم دارند. این کمبود به معنای غیرممکن بودن خروج نیروهای آمریکایی و سربازان دیگر ملیتها از افغانستان است. سومین تیر خلاص را هم ژنرال استنلی مک کریستال شلیک کرد. فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان در همان نشست ناتو تأکید کرد که عملیات در قندهار بر اساس زمانبندی اعلام شده پیش نخواهد رفت و البته دستاوردها نیز چندان دندان گیر نخواهند بود. آنچه این روزها در افغانستان رخ میدهد نشاندهنده این است که نه تنها استراتزی باراک اوباما نتوانسته است مشکلات پیشین را حل و فصل کند بلکه منجر به تعمیق هر روزه این مشکلات نیز میشود. یکی از این شکستها عدم موفقیت در اقناع اروپاییها برای کمک به تعلیم سربازان افغان بوده است. رابرت گیتس در این سخنان تأکید کرد که مک کریستال از هماکنون نگران برنامه خروج نیروهای آلمانی در تابستان جاری از افغانستان و عدم توانایی آمریکا برای پر کردن جای خالی آنها است. مشکل دوم در تضاد میان کرزای و اوباما است. ماه گذشته دو طرف مقابل دوربینها با هم دست دادند اما حرکت کرزای در اخراج وزرای نزدیک به واشنگتن نشانه خوبی نیست. به نظر میرسد که کرزای به شدت به دنبال کاستن از حجم نفوذ واشنگتن بر افغانستان است. اظهارات مک کریستال نیز نشاندهنده غیبت استراتژی واحد در خصوص تعلیم ارتش افغانستان است. در استان هلمند عملیات پاکسازی با موفقیت انجام شد اما در نهایت زمانی که طالبان رفتند، هیچ جایگزینی از سوی دولت برای آنها ارائه نشد. در قندهار اما مشکل چیز دیگری است. برادر حامد کرزای قدرت در این منطقه را عهده دار است و البته با موجی از اتهامها در خصوص فساد مالی و سیاسی روبه رو ست. حرکتهای خاندان کرزای در این منطقه به نوعی ساکنان را به این باور رسانده است که آمریکا نیز در فسادهای مالی و مافیا مواد مخدر در قندهار منافع خاص خود را دنبال میکند. از تمامی این مشکلات که بگذریم بحث زمانبندی مطرح است. قرار است سربازان آمریکایی در نخستین دور در ماه جولای سال 2011 به منزل بازگردند. شاید ترس از خروج نیروهای آمریکایی و تنها ماندن است که کرزای را به تجهیز خاندان خود برای بقای در قدرت واداشته است. مک کریستال نیز با توجه به همین زمانبندی به راهکارهای کوتاه مدت میاندیشد و نه راهکاری که بتواند امنیت افغانستان در بلند مدت را تضمین کند. ابواما سر خود را با مسائل دیگر گرم کرده است اما حقیقت این است که از کابل بوی خوشی به مشام نمیرسد. واشنگتن پست چهاردهم ژوئن / ترجمه: سارا معصومی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 746]