محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826061709
گزيده سر مقاله برخی از روزنامه های صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "اوباما از ايران چه ميخواهد؟ "به قلم حسن احمدي آورده است: باراك اوباما رئيسجمهوري آمريكا در تازهترين واكنش خود نسبت به مسائل ايران سخناني بر زبان رانده است كه به نظر ميرسد ترديد رئيسجمهوري آمريكا در بهرهگيري از كارتهاي بازي در اختيارش را نشان داد. اوباما از زمان سكونت در كاخ سفيد چنين القا كرده كه بيش از همه از پنجره گفتوگو و ديپلماسي به ايران نگريسته است اما در مقابل مقامات كشورمان بارها او را به در پيش گرفتن رفتارهاي متناسب دعوت كردهاند. اما در نقطه مقابل، لحن مقامات آمريكايي اخيرا و پس از عدم توافق بر سر خروج اورانيوم، به تندي گراييده و هر يك در فهرست كردن ليست تنبيهها و تحريمهاي تازه مسابقه گذاشتهاند. در 7، 8 ماه اخير دستگاه ديپلماسي آمريكا به اشاره اوباما، مواضع خود را در برابر ايران و ساير نقاط مشابه و متفاوت تنظيم كرده و در ميانه ادعاي گفتوگوهاي موثر و متعهد و ژستهاي خشن و عتابآميز و تهديدنگر گرفتار آمده است. مشكل اوباما آن است كه دستكش مخملي بر دستان چدني خود كشيده و بدتر آنكه دوست ندارد اين دستكش ديده شود. از اين رو در اين دوره تلاش كرده گاه از سخنان نرم و ادبيات ديپلماسي بهره بگيرد. نامهنگاري او به مقامات ايراني كه ظاهرا در آن از ادبيات نرم بهره ميگيرد اما تنظيم بستههاي تهديد و تحريم با مشاركت سران غرب عليه ايران بيانگر چنين تناقضي در گفتار و رفتار سياستمداري است كه تنها دو كارت سوخته زور و تزوير در جيب دارد. اوباما يك روز حوادث انتخاباتي ايران را مسائل داخلي اعلام ميكند اما روز ديگر به تظاهرات سكوت در خيابانهاي تهران گواهي ميدهد. او از يك سو خواهان يافتن توافقي با ايران بر سر فعاليتهاي هستهاي صلحآميز است اما در مقابل تنها خروج اورانيوم ايران را ميخواهد. با توجه به اينكه جورج بوش در دوران هشت ساله خود استراتژي زور را در پيش گرفت اما ره به جايي نبرد، اوباما خود به «سوخته» بودن آن كارت به خوبي واقف است. شرايط زماني براي او و شعارها و وعدههايش سختتر ميشود كه مشت عدم صداقتش در تعامل با ايران و به رسميت شناختن حقوق قانوني كشورمان روز به روز آشكارتر ميشود. گرچه مقامات ارشد تهران شفاف و در لفافه، اوباما را از پيمودن راه بوش پرهيز دادهاند، اما اين گمانه اكنون بيش از گذشته تقويت شده است كه مسير تعامل با تهران از دوره بوش و از دالان عدم صداقت نميگذرد. *ايران روزنامه ايران درسرمقاله خود با عنوان "باز هم فتنه... "به قلم مرتضي قمريوفا آورده است: موج تخريبي توطئهها و حوادث پس از انتخابات رياستجمهوري 22 خرداد 88 پس از آنكه با سد مستحكم «اقتدار و تدبير حداكثري» نظام جمهوري اسلامي مواجه شد، اكنون چند ماهي است كه برروي طراحان و عاملان پيدا و پنهان آن آوار شده و تنفس را بر آنان سخت دشوار كرده است. اين وضعيت جهنمي، فتنهگران را به حركتهاي «كور و ضد مردمي» رهنمون ساخته است كه آخرين نمونه آن سناريوي «خودزني» در 16 آذر امسال بود؛ به گونهاي كه پس از فراخوانهاي وسيع در شبكههاي اجتماعي، كانون توطئه تنها توانست حدود 1700 نفر را در نقاط مختلف كشور به ميدان حريمشكني و حركات ضدانقلابي آورد؛ و اما در مقابل آن، دهها?هزار دانشجوي انقلابي و آگاه در دانشگاههاي سراسر كشور، آنچنان كه شايسته و رسم آئين ديرين روز ضد امريكايي و ضد استكباري 16 آذر بوده است، از آبرو و حيثيت شهيدان اين روز تاريخي پاسداري كردند و افزونبر آن اهداف شوم جبهه ضدانقلاب را نيز با ظرافت مثال زدني خنثي نمودند. در اين ميان، در روزهاي گذشته اتفاقات ناگواري هم از سوي فتنهگران افتاد كه احساسات پاك مردم بخصوص جوانان آگاه و پيشرو كشورمان را به سختي آزرد كه مهمترين آن اهانت شماري از عاملان ناآگاه و يا فريبخورده حوادث روز 16 آذر و يك روز پس از آن، به ساحت مقدس امام خميني (ره) بود. اين اقدام ننگين اتفاقاً خيلي سريع از سوي رسانههاي خارجي در سطح وسيعي پوشش خبري داده شد و از آن به عنوان «نقطه عطف» در اقدام معترضان نامبرده شد!؟ بلافاصله بعد از آن نيز مقامهاي رژيم صهيونيستي و باراك اوباما، رئيسجمهور امريكا در مراسم اهداي جايزه صلح (بخوانيد جنگ) نوبل از اينگونه اعمال تقدير كردند و اوباما درستي اقدامات جنگطلبانه خود را به چنين تحركات دموكراسي خواهانهاي «گواهي» داد و پيوند زد!؟ تأسفبارتر اينكه گروههايي كه سالها دم از «پيرو خط امامي?بودن» ميزدند، مثل ماجراهاي دوران اصلاحات كه عدهاي از پشيمانها درصدد برآمدند امام و آموزههايش را به «موزه تاريخ» بسپارند و يا از انقلاب، ايدئولوژيزدايي كنند، اينبار هم چشمان سياستزده خود را بر حقايق بستند و در ماهها و روزهاي اخير در قبال اهانتكنندگان به امام و انقلاب و نظام و رهبري دم نزدند و سكوت پيشه كردند!؟ براستي مواضع مجمع روحانيون مبارز و يا مؤسسه نشر و تنظيم آثار امام(ره) در اينباره چقدر براي مردم منطقي و پذيرفتني است؟! در چنين اوضاع و احوالي و پس از گذشت 6 ماه از انتخابات، به تصديق ملت ايران و كارشناسان فن، حوادث ماههاي اخير بيشك در قالب يك طرح و پروژه وسيع «براندازي از درون» پيگيري ميشود كه آمران و عاملان آن در هر سطح و ردهاي بايد پاسخگوي اعمال خائنانه خود باشند. بر اين اساس، بايد دانست كه اقدام جديد اهانتكنندگان به ساحت بنيانگذار جمهوري اسلامي، مرحلهاي ديگر از سناريوي براندازي نرم كودتاچيان عليه نظام جمهوري اسلامي ايران (در پوشش اعتراض به نتيجه انتخابات قانوني و افتخارآميز 22 خرداد) است كه با هدف تهييج و اغتشاش ذهني مردم صورت گرفته است؛ بويژه كه در كنار اين اقدام شنيع، بسياري از مقدسات و باورهاي مردم نيز در روزهاي اخير مورد تهاجم واقع شد. اين درحالي است كه براساس اخبار منتشره حتي قرار بوده در اين روزها با بهرهگيري از برخي ابزارآلات ويژه، شماري از دانشجويان بيگناه كشته شوند كه خوشبختانه اين توطئه از سوي نهادهاي امنيتي كشور نافرجام مانده است. پيچيدگي فتنههاي اخير حقيقتاً «بصيرت، عقلانيت و اقدام انقلابي» همه آحاد ملت بخصوص خواص در همه طيفهاي سياسي كشور را ميطلبد؛ چه در فضاي لخت و غيرمنعطف كنوني، دشمن به طور وسيع وارد كارزار شده و به پيشبرد اهداف خود ميپردازد و براين اساس آمران و عاملان اصلي حوادث پس از انتخابات (كه براي مردم، دروغها و خيانتهايشان آشكار شده) راهي جز «عذرخواهي رسمي و علني» از مردم و رهبر معظم انقلاب و جبران مافات ندارند؛ در غير اين صورت، با خشم انقلابي تودههاي مردم مواجه خواهند شد كه اين همان مشي هميشگي و به يادماندني حضرت امام (ره) است كه ملت از خميني كبير و بتشكن به ياد دارند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "كار فرقه موسوي به كجا مي انجامد؟ " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است: اين روزها بسياري از خود مي پرسند كار فرقه موسوي به كجا مي انجامد؟ فرقه اي كه اميد آمريكا براي اخلال در امنيت و اقتدار ملي و سرمايه رژيم صهيونيستي براي آ تش افروزي جهت ايجاد اختلاف و تشتت بين مردم است. اين روزها مردم از خود سوال مي كنند مماشات مقامات قضائي با اين فرقه تا كجا خواهد بود؟تخطئه اصلي ترين شعارهاي انقلاب و امام در روز قدس و روز13 آبان و اهانت به ساحت مقدس امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي در روز16 آذر در دانشگاه آن هم براي توليد خوراك براي رسانه هاي دشمن تا كي ادامه خواهد داشت؟ هفت شبكه ماهواره اي دشمن اهانت به امام(ره) و شعارهاي موهن را عليه نظام پخش كرده اند.اما برخي مدعيان پيروي از خط امام مهر سكوت برلب زده اند وحتي براي تبرئه اهانت كنندگان منكر اصل آن شده اند!مردم اكنون خار در چشم و استخوان در گلو شرارت هاي اين فرقه را به نظاره نشسته و كاسه صبرشان از ستم به نظام، امام و رهبري به سر آمده است.رسوايي فرقه موسوي به جايي رسيده است كه منافقين و سلطنت طلب ها را به وجد آورده است. بي آبرويي آنها به حدي است كه حتي اوباما و ساركوزي و براون رسما از آنها حمايت مي كنند. اين پول هاي حرامي كه از آن سوي آب ها براي برپا نگه داشتن شتر فتنه فرستاده مي شود از گلوي آنها پايين نمي رود. آنها با سد بصيرت در دين و بصيرت در عمل جامعه بيدار ما روبرو شده اند. آنها كه انزجار قلبي و تذكر لساني مردم را مي بينند و مي شنوند بايد منتظر خشم انقلابي توده هاي ميليوني مردم باشند كما اينكه اين موضع صريح را در انتخابات نهم و دهم ديدند. *** هفته گذشته طلاب مدرسه معصوميه قم در جشن بزرگ عمامه گذاري طي مراسمي نشان “عمار ياسر” را به آيت الله مصباح يزدي اهدا كردند. آيت الله مصباح يزدي از علماي بزرگ حوزه علميه قم است كه در نيم قرن اخير خدمات شگرفي را به جامعه علمي كشور نموده اند. او را به حق مي توان يكي از فرماندهان حاضر در صحنه نبرد نرم ناميد. او در حوزه دفاع از دين و اخلاق انصافا چيزي كم نگذاشته است و در حوزه سياست و مسائل اجتماعي آثار گرانقدري بر جاي گذاشته است. او تهديدهاي دشمن را به فرصت تبديل كرد و نسلي در حوزه تربيت كرده كه بار سنگين مبارزه با تبهكاران نبرد نرم را به عهده دارند. طراحي هاي آمريكا، انگليس و اسرائيل بويژه در يك دهه اخير در دانشگاه ها و حوزه هاي علميه به شكست انجاميد. آيت الله مصباح و شاگردانش در تحميل اين شكست به دشمن سهم بسزايي داشتند. او در دانشگاه و حوزه نخبگاني تربيت كرده كه اميد آينده انقلاب و نظام هستند. او ريزش هاي نخبگان فرسوده را با رويش هاي جديد جبران كرده و يك خطر حتمي را دفع كرده است. او يكي از دشمن شناس ترين چهره هاي علمي كشور است. بايد خداوند را براي برخورداري از چنين عالماني شاكر باشيم. *** متاسفانه كمي آن سوتر عده اي كه امام (ره) آنها را بدتر از منافقين مي دانست در قم به ملاقات كسي رفتند كه روزگاري اميد امام و امت بود. آنها تنديس حقوق بشر با نمادي مربوط به539 سال پيش از ميلاد مسيح را به او تقديم كردند. گويي در بيان پيامبر عظيم الشان جهان اسلام محمد بن عبدالله (ص) و قرآن كريم سخني از حقوق بشر نرفته است! آنها اين تنديس را به پاس خدمات وي در انكار حق24/5 ميليون نفر ايراني در انتخابات اخير كه اغلب از محرومترين و مستضعف ترين اقشار جامعه هستند به او اهدا كردند. آنها اين تنديس را به اين دليل به او دادند كه حق اكثريت در جامعه ما را ناديده گرفته و تلاش مي كند حكومت در ايران در دست شاه سلطان حسين ها باشد. متاسفانه اين جماعت كه همصدايي با مسعود رجوي و رضا پهلوي و همراهي با جنبش گوگوش و سروش مي كنند، همصدايي با آمريكا و اسرائيل را به همنوايي با ملت ايران ترجيح مي دهند. بارها ملت ايران اقبال خود را به نظام و امام و رهبري و ادبار خود را از اين جماعت نشان داده اما آنها با بيانيه ها و اطلاعيه ها و سخنراني هاي آمريكاپسند مردم را به جرم راي ندادن به سلطان حسين مي خواهند مجازات كنند.تنديس تلاشگر حقوق بشر به كسي داده مي شود كه نظام و انقلاب را كه با خون هزاران شهيد و فداكاري ده ها هزار از عالمان دين و جانفشاني ميليون ها ايراني به دست آمده رها كرده است و به دنبال حقوق مخالفان نظام و انقلاب و بازگشت ديكتاتوري به كشور است. او به بهانه اينكه امام (ره) يك وقتي در پاريس فرمودند؛ “حتي كمونيست ها در حكومت آينده ما حق اظهار نظر دارند” پرچم آزادي مخالفت مخالفان نظام را در دست دارد. اما حاضر نيست از آزادي ملت ايران در داشتن حكومت اسلامي و ديني دفاع كند! همين كمونيست ها كه اخيرا در فرقه موسوي براي مخالفت با نظام ثبت نام كرده اند در16 آذر به امام خميني (ره) آن اهانت و جسارت زشت را كردند. اما او حاضر نشد كلمه اي در دفاع از امام (ره) بگويد و ستم كمونيست ها را محكوم كند. *** ديروز مردم در تهران و قم و اكثر شهرها بعد از اقامه نماز جمعه اهانت فرقه موسوي به امام (ره) را محكوم كردند. سخن مردم با مقامات قضائي اين است كه مماشات در برابر كساني كه به معارضه با دولت و مقابله با نظام و اهانت به مقدسات ادامه مي دهند هيچ توجيهي ندارد. مردم خوشبختانه در كمال بصيرت در ميدان نبرد نرم آ ماده اند و شرارت عمال آمريكا و سرمايه هاي اسرائيل را رصد مي كنند. اگر مسئولان در اين باره اقدامي نكنند وصيت نامه امام (ره) تكليف مردم را در برابر اين شرارت ها مشخص كرده است. مردم مظلوميت نظام و رهبري را خوب درك مي كنند. تظاهرات ديروز در سراسر كشور نمادي از بيداري مردم در برابر توطئه هاي دشمن و پاسخ به تحركات مذبوحانه فرقه موسوي بود. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "موج خون در دل لعل " به قلم حسين شريعتمداري آورده است:ماجرا از آن روزها شروع شد كه مدعيان اصلاحات در دوران موسوم به همين نام، آشكارا و با صراحتي آميخته به وقاحت نوشتند و گفتند؛ «اصلي ترين مانع اصلاحات آن است كه در ايران هنوز خدا نمرده است»! «افكار امام(ره) بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! «عامل دو دهه عقب ماندگي ايران، افكار امام(ره) است»! «فرهنگ بسيجي خشونت آفرين است»! «دوران پيروي از افكارامام(ره) سپري شده است»! «امامان 12گانه نيز قابل انتقاد هستند»! «عليه خدا هم مي توان دست به راهپيمايي و تظاهرات زد»! و... ماجراي زشت و مشمئزكننده اين روزها از آن روزها آغاز شد و در ماههاي اخير به اوج خود رسيد تا آنجا كه مدعيان اصلاحات در روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، در روز 13 آبان از جنايات آمريكا تقدير كردند و سرانجام در روز 16آذر، تصوير مبارك امام راحل(ره)، يعني روح خدا در كالبد جهان اسلام را پاره كردند!! آن روزها، وقتي اهانت اين فرقه آمريكايي-اسرائيلي را در ورق پاره هاي آنها مي خوانديم، از تشويق و ترغيب آنان كه بخش قابل توجهي از رسانه هاي بيگانه -مخصوصاً رسانه هاي اسرائيلي- را به خود اختصاص داده بود، تعجب نمي كرديم و جاي تعجب هم نبود، چرا كه آنها زبان دشمنان قسم خورده امام و انقلاب را به كام گرفته بودند و بايد هم از آمريكا و اسرائيل به تقدير رسانه اي و يا نقدينه نه چندان پنهاني جايزه مي گرفتند. اما آنچه تعجب آور مي نمود سكوت برخي از سران و دست اندركاران جبهه اصلاحات نظير كروبي، موسوي، خاتمي، مجمع روحانيون مبارز و مخصوصاً موسسه موسوم به تنظيم و نشر آثار امام(ره) بود كه در مقابل اينهمه اهانت آشكار به ساحت مقدس حضرت امام(ره) نه فقط زبان به كام و قلم به نيام كشيده و حتي يك كلمه- تاكيد مي شود كه حتي يك كلمه- به اعتراض نمي گفتند و نمي نوشتند، بلكه با سكوت مرموز خود و حمايت تلويحي و گاه صريح از اهانت كنندگان به تشويق و ترغيب آنها نيز برخاسته بودند. بديهي است سران مدعي اصلاحات نمي توانند اين واقعيت تلخ را انكار كنند، چرا كه تمامي اسناد آن موجود است و بسياري از اين اسناد غيرقابل انكار طي چند سال گذشته با ذكر مأخذ در كيهان به چاپ رسيده است. به عنوان مثال، برخي از دست اندركاران اين جبهه و حاميان سينه چاك آنها در چند نوبت پي درپي، كلام مبارك حضرت امام(ره) را كه به صراحت در صحيفه آن حضرت ثبت و ضبط است و نوار صوتي و تصويري آن نيز موجود است، تحريف كردند و كيهان با درج متن سخن امام راحل(ره) از صحيفه امام(ره) و مقايسه آن با متن تحريف شده از سوي مدعيان اصلاحات، خواستار اعلام موضع «مؤسسه تنظيم و نشر» شده بود اما، مؤسسه ياد شده كه اصلي ترين وظيفه قانوني آن، مقابله با تحريف آثار حضرت امام(ره) است در مقابل اين تحريف هاي آشكار و غيرقابل انكار كمترين واكنشي نشان نداد. شعار به نفع اسرائيل كه حضرت امام(ره) آن را جرثومه فساد مي دانستند، آنهم در روز قدس كه ابتكار امام راحل(ره) براي مقابله با اسرائيل است، شعار به نفع آمريكا، آنهم در روز مقابله با استكبار جهاني و سالروز فتح لانه جاسوسي آمريكا كه خميني كبير و عزيز، آن را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول معرفي كرده بودند و سرانجام پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) در روز 16 آذر، ادامه همان حركت مرموزي است كه مدعيان اصلاحات از چند سال قبل آغاز كرده بودند، نگاهي- هرچند گذرا- به مواضع چند سال گذشته و مخصوصاً عملكرد و مواضع چند ماه اخير سران فتنه و حاميان تابلودار آنها بيندازيد، آيا در تمامي مواضع آنان حتي يك نمونه مي توان يافت كه آشكارا عليه اسلام و انقلاب و امام(ره) نباشد؟ مگر آنچه طي چند ماه گذشته به صراحت و در سال هاي قبل، با تلويحي نزديك به تصريح بيان كرده اند، چيزي غير از اهانت به اسلام و انقلاب و امام بوده است كه پاره كردن عكس امام(ره) از سوي مشتي اراذل و اوباش استخدام شده توسط سران فتنه تعجب آور باشد؟! آنچه تعجب آور است و البته، قبل از آن كه انگشت تعجب بر دندان گزيده شود، خنده تلخ بر لب ها مي نشاند، اعتراض «مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره)» به سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران است كه چرا فيلم مستند مربوط به پاره كردن عكس حضرت امام(ره) از سوي اراذل و اوباش اجاره اي را پخش كرده است؟! البته مهدي كروبي نيز نامه مشابهي با همين مضمون خطاب به رئيس سازمان صداوسيما نوشته است! درباره اعتراض مشترك سران فتنه و موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام(ره) گفتني است كه؛ 1-اعتراض موسسه تنظيم و نشر آثار امام در حالي است كه اين موسسه طي چند سال گذشته و مخصوصاً در جريان فتنه اخير در مقابل اهانت هاي مكرر سران فتنه و هواداران آنها به ساحت مقدس حضرت امام(ره) و اسلام و انقلاب نه فقط كمترين اعتراضي نكرده است، بلكه در تمامي اين زشتي ها و پلشتي ها با فتنه گران و دشمنان داخلي و خارجي امام راحل(ره) همسو و هم نوا بوده است. آيا اين واقعيت تلخ قابل انكار است؟! آيا «جمهوري اسلامي ايران نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد» يادگار حضرت امام(ره) نيست؟ چرا وقتي سران فتنه و هواداران- البته اندك و كم شمار- آنها شعار «جمهوري ايراني» سر دادند، موسسه ياد شده ساكت بود؟ آيا روز قدس ابتكار امام راحل(ره) نيست و مقابله با اسرائيل، توصيه اكيد آن بزرگوار نبوده است؟ آيا مبارزه با آمريكا سفارش حضرت امام(ره) نبوده است؟ آيا منتظري را امام راحل(ره) عزل نكرده بودند؟ آيا نهضت آزادي را حضرت امام، يك گروه آمريكايي و غيرقانوني معرفي نفرموده بودند؟ آيا...آيا... اگر چنين بوده است- كه بوده و هست- چرا موسسه اي كه عكس امام(ره) را بر فراز خود دارد، برعكس حضرت امام(ره) حركت مي كند؟! و در مقابل دشمني هاي آشكار و بي پرده سران فتنه با حضرت امام(ره) و «آثار» آن بزرگوار نه فقط سكوت مي كند بلكه به حمايت از دشمنان امام(ره) نيز برخاسته است؟! با اينهمه جفايي كه شما و سران فتنه به ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته ايد، اعتراض به پخش فيلم مستند پاره كردن تصوير امام راحل(ره) از سوي هوادارانتان، فقط خنده تلخ بر لب مي نشاند و چه مي دانيد، شايد آتش انتقام نيز در دل عاشقان پير جماران مي افشاند. 2- سران فتنه و موسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) در نامه هاي خود به گونه اي مرموز و حسابشده، فقط به پخش فيلم پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) اعتراض كرده اند و سخني عليه اين اقدام زشت و نفرت انگيز هواداران خود بر زبان و قلم نياورده اند! موسسه تنظيم و نشر در نامه خود آورده است «علي رغم آن كه اين روزها بعضاً شعارهاي ساختارشكنانه ديگري با كمال تاسف مطرح شده اما هتك حرمتي نسبت به ساحت امام خميني(ره) گزارش نشده است»! و ادامه داده است كه «هيچ يك از شبكه هاي خارجي و رسانه هاي ديداري و نوشتاري -علي ما نقل- چنين مطلبي را انعكاس نداده اند»!! اين در حالي است كه شبكه هاي تلويزيوني و راديويي بيگانه، مخصوصاً شبكه هاي آمريكايي و اسرائيلي با ذوق زدگي فيلم پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) را كه به طور جداگانه از سوي خبرنگاران خود تهيه كرده اند، در چند نوبت پخش كرده و براي طرفداران سبز اموي هورا كشيده اند. به عنوان مثال، شبكه تلويزيوني «العربيه» وابسته به عربستان سعودي هر چند ساعت يك بار فيلم ياد شده را پخش مي كند و به افتخار! سران فتنه و حاميان آنها كف مي زند!! البته اصرار سران فتنه و «موسسه تنظيم و نشر» براي انكار اين واقعيت تلخ قابل درك است! آنها به گواهي مواضع و عملكرد چندماهه اخيرشان نبايد از پاره شدن تصوير مبارك حضرت امام(ره) نگران باشند، مگر در فتنه اخير چيزي غير از كنار گذاشتن اسلام و انقلاب و امام(ره) را دنبال مي كردند؟! پس اعتراض آنها براي چيست؟! و چرا به رسانه هاي بيگانه كه قبل از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران اقدام به پخش اين فيلم كرده بودند و هنوز هم به پخش آن ادامه مي دهند، اعتراض نكرده و حتي پخش فيلم ياد شده از رسانه هاي بيگانه را - البته با زرنگي خاص! و عبارت معترضه «علي ما نقل»- انكار هم مي كنند؟! راستي چرا؟! 3- به تعبير حكيمانه قرآن، يكي از ويژگي هاي منافقين، آن است كه از يكسو با مؤمنان ادعاي همراهي دارند و از سوي ديگر با شياطين و دشمنان خدا نرد دوستي مي بازند «هنگامي كه با اهل ايمان روبرو شوند مي گويند ايمان آورده ايم و چون با شيطان هاي خود خلوت كنند مي گويند ما با شما هستيم و- ادعاي دوستي با مؤمنان- براي استهزاي آنان است»- بقره آيه 14- بنابراين بديهي است كه پخش فيلم پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) از رسانه هاي بيگانه را براي اثبات «با شما هستيم»! تلقي كنند و از پخش آن در سيماي جمهوري اسلامي برآشوبند كه چرا هويت واقعي آنان را نزد مؤمنان فاش كرده است. بيهوده نيست كه اوباما هنگام دريافت جايزه صلح نوبل، اين جماعت را تقديس مي كند و نتانياهو از آنها با عنوان سرمايه بزرگ اسرائيل ياد مي كند و... گفتني است كه خداي سبحان درباره يكي ديگر از ويژگي هاي منافقان مي فرمايد؛ «هنگامي كه به آنها گفته مي شود چرا در زمين فساد مي كنيد، پاسخ مي دهند كه ما اصلاح طلب هستيم» آيه 11 سوره بقره. و اين آيه مباركه نيز در ميان آيات فراوان ديگري از اين دست شنيدني است، آنجا كه مي فرمايد «منافقان از آن در هراسند كه خدا سوره اي نازل كند و آنچه در دل پنهان كرده اند را آشكار فرمايد»- آيه 64 سوره توبه- خداي سبحان در ادامه همين آيه شريفه خطاب به رسول اكرم(ص) تاكيد مي فرمايد «به آنان - منافقان- بگو اكنون استهزاء كنيد- كه روز كيفر و رسوايي فرا مي رسد- و خدا آنچه را كه از آن مي ترسيد، بيرون خواهد آورد» آيه 65 سوره توبه. درباره دست اندركاران مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) كه به ناحق در اين جايگاه قرار گرفته اند، انتظار آن است كه جناب آقاي سيدحسن خميني به حضور و سوءاستفاده آنان از اين جايگاه خاتمه دهد. اين انتظار قابل اغماض نيست چرا كه امام راحل(ره) متعلق به جهان اسلام و همه مردم مسلمان ايران است و به قول قرآن «نزديكترين افراد به ابراهيم(ع) كساني هستند كه از او پيروي مي كنند»... 4- آيا هيچيك از موارد فوق كه فقط اندكي از بسيارهاست قابل انكار است؟ معلوم است كه نيست، بنابراين بايد پرسيد در اين ميان و در مقابل اين اهانت آميخته به خيانت، وظيفه دستگاه قضايي و مسئولان ديگر چيست؟! اين روزها و بعد از آنهمه وطن فروشي و خيانت سران فتنه و حاميان تابلودار و بي تابلوي آنان كه پاره كردن تصوير حضرت امام(ره) تازه ترين آنهاست، نبايد از توده هاي مردم كه در راه اسلام و آرمان هاي امام(ره) خون داده و خون دل خورده اند انتظار سكوت داشت و.... و بالاخره به قول حافظ جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش مردم اين روزها به محضر مبارك مراد غايب خويش- ارواحنا له الفداء- و نايب حاضر او، خاضعانه عذر تقصير آورده و زمزمه مي كنند «اشتباه از ما بود كه به انتظار نشسته بوديم، بايد به انتظار بايستيم». * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "جايزه صلح براي جنگ افروزي ! " آورده است: پنجشنبه گذشته « اسلو » شاهد برگزاري يك نمايش مضحك بود كه جهانيان را در عين شگفتي به خنده واداشت . باراك اوباما رئيس جمهور كشوري كه اقتصاد سياست و هيمنه ابرقدرتي اش بر سلطه تحميل جنگ و جنگ افروزي بنا شده است در يك نمايش مضحك در نروژ جايزه صلح نوبل را دريافت كرد. وي كه چند ماه پيش و زماني كه هنوز چند هفته بيشتر از انتخابش به عنوان رئيس جمهور آمريكا نگذشته بود در يك بازي سياسي به عنوان برنده جايزه صلح نوبل معرفي شده بود پنجشنبه طي مراسم ويژه اي در اسلو و تحت تدابير شديد امنيتي جايزه اي را دريافت كرد كه پيش از او « شيمون پرز » نخست وزير جنايتكار رژيم صهيونيستي نيز به خاطر كشتار مسلمانان فلسطيني آنرا به خود اختصاص داده بود. اوباما همانوقت كه با شنيدن خبر برگزيده شدنش به عنوان برنده جايزه صلح نوبل شگفت زده شده بود گفت : « قطعا من شايسته دريافت زودهنگام اين جايزه نبودم زيرا زمان چنداني از آمدن من به كاخ سفيد نمي گذرد ولي به هر حال اين جايزه مرا شگفت زده كرد و گمان مي كنم جايزه صلح نوبل به خاطر تلاشهايي است كه آمريكا براي استقرار صلح در جهان و دفاع از حقوق ملتها انجام مي دهد! » اعلام اختصاص جايزه صلح نوبل به اوباما از همان زمان با واكنش هاي جدي جهاني روبرو شد اما در همين محدوده زماني كوتاه تا برگزاري مراسم اعطاي جايزه تحولات جهاني نشان داد كه جايزه صلح نوبل امسال نيز در دستان كسي قرار گرفته كه به اعتقاد بسياري از تحليلگران سياسي و مردم جهان فرماندهي دو جنگ جاري را برعهده دارد و در دامن زدن به ديگر مناقشات جهاني از جمله خاورميانه دخيل بوده است . جايزه صلح نوبل از عجايب روزگار ماست زيرا در بسياري از موارد به افرادي تعلق گرفته كه دستانشان بيش از همه به خون ملتها و مردم بيگناه آغشته بوده است . اين جايزه امسال به فردي تعلق گرفت كه تنها چند هفته پس از ورودش به كاخ سفيد برنده جايزه شد و در مدت 9 ماه مسئوليت تا زمان گرفتن جايزه به سرعت به رئيس جمهور جنگ مبدل گرديد . او قطعا نه به خاطر تقويت ديپلماسي جهاني و هماهنگي بين مردم و دولتها و نه به منظور كاهش مسابقه تسليحاتي اين جايزه را به خود اختصاص داد بلكه درحالي اين جايزه را دريافت مي كند كه آمريكا دو كشور عراق و افغانستان را همچنان در اشغال دارد و برنامه اش براي صلح در خاورميانه يا تعامل با ايران به جايي نرسيده و به وخامت گرائيده است . اوباما درحالي جايزه صلح نوبل را دريافت كرد كه براساس يك نظرسنجي رسمي و معتبر در آمريكا 66 درصد مردم اين كشور مخالف اعطاي اين جايزه به وي بوده و معتقدند رئيس جمهور آمريكا اقدام خاصي كه او را شايسته دريافت اين جايزه كند انجام نداده است . اوباما درحالي در اسلو حضور يافت كه هزاران نفر از مردم نروژ او را سردمدار مسابقه تسليحاتي در جهان و اشغالگر عراق و افغانستان و حامي جنايات رژيم صهيونيستي معرفي مي كردند و هفته نامه آلماني اشپيگل نيز گزارش اصلي خود را به بررسي راهبرد اوباما اختصاص داده و با تاكيد بر اينكه وي مانند بوش عمل مي كند تصريح كرده است « اوباما برنده جنگ است نه جايزه صلح نوبل » . اوباما درحالي در بنياد نوبل حضور يافت و به سخنراني پرداخت كه سياستهاي جنگ افروزانه آمريكا در عراق و افغانستان هر روز قربانيان بيشتري را به كام خود مي كشد و شعار اوليه او براي ايجاد تغيير در سياستهاي آمريكا به پيروي از راهكارهاي ضد انساني بوش تبديل شده و فرمان اعزام نيروهاي بيشتر نظامي به عراق و افغانستان از كاخ سفيد صادر مي شود. اوضاع در عراق و افغانستان كه مركز ثقل وعده هاي عوامفريبانه اوباما بوده هر روز بدتر و بدتر مي شود و رئيس جمهور آمريكا جز ريختن بنزين بر اين آتش هنوز چاره ديگري براي جنگ اين دو كشور نيانديشيده است . وي در اين مدت با حمايت از سياستهاي شهرك سازي صهيونيستها عملا هر آنچه را كه از سوي سران سازشكار عرب و فلسطيني هاي فرصت طلب به عنوان روزنه صلح تلقي مي شد مسدود كرده و عملا رژيم صهيونيستي را از كليه قوانين بين المللي مستثني نموده و اين رژيم را از عنوان مجرميت و بازخواست جهاني فراري داده است . در چنين شرايطي چگونه مي توان آقاي اوباما را مرد قانون و صلح ناميد و با مشكلات بسياري كه او همچنان دنيا را به آن گرفتار كرده است شايسته دريافت جايزه صلح ناميد اين مطالب شايد فقط نيمي از ماجراي اين نمايش مسخره و مضحك باشد چرا كه نيم ديگر و شايد مهمتر آن كه شاهد ادامه سياستهاي جنگ افروزانه آمريكاست به سخنراني اوباما در مراسم دريافت جايزه باز مي گردد. وي در سخنان خود پس از دريافت جايزه صلح از حضور آمريكا در جنگ دفاع كرد و درعين حال آنرا در جهت ايجاد صلح پايدار و منطقي در جهان توجيه نمود. وي افزود : « نمي توانم در برابر تهديدهاي پيش روي مردم آمريكا اقدامي انجام ندهم . شيطان در جهان وجود دارد و بايد به طور قاطعانه آنرا از بين برد. » اوباما با توجيه مداخله نظامي آمريكا در ديگر كشورها گفت : « اقدامات غيرخشونت آميز نمي تواند ارتش هاي متجاوز را متوقف كند. مذاكرات نمي تواند رهبران القاعده را نسبت به كنار گذاشتن سلاح هايشان متقاعد كند. آمريكا نمي تواند تحت هر شرايطي جنگ را كنار بگذارد و از به راه افتادن آن جلوگيري كند. » اين اظهارات مشمئز كننده و جنگ افروزانه كه نشان دهنده پوچي وعده تغيير در سياستهاي اوباما و عمق وابستگي استراتژي آمريكا به جنگ طلبي است مردم جهان و تحليلگران سياسي را به اين نكته هدايت مي كند كه سردمداران كاخ سفيد از هر رنگ و پوستي كه باشند و به هر حزب و جرياني كه وابسته باشند از خون ملتهاي جهان ارتزاق مي كنند و بند ناف شان به جنگ بسته است . در چنين شرايطي بهتر مي توان درك كرد كه اعطاي جايزه به اوباما براي ادامه دادن به جنگ افروزي هاي شيطان بزرگ است نه تلاش براي برقراري صلح . * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "اجلا س سبز كپنهاك و شعاع 120 كيلومتري صنايع آلا ينده "به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد آورده است: اين روزها همه جا در مجامع علمي، صنعتي، دانشگاهي و فضاهاي رسانه اي در جهان از اجلا س كپنهاك و تصميمات آن در مورد علل و عوامل گرم شدن كره زمين و خطرات ناشي از آن و روش هاي پيشگيري و مقابله با اين خطر كه جامعه انساني را تهديد مي كند سخن گفته مي شود. سران كشورهاي جهان در اين اجلا س جمع مي شوند تا تلا ش و دغدغه سازمان ملل متحد را ارج نهاده و به يك توافق براي مبارزه با تغييرات آب و هوايي و كاهش گازهاي گلخانه اي دست يابند.در دو روز آخر اجلا س 17 و18 دسامبر (27و28 آذر) نزديك به 100 سياستمدار برجسته جهاني از جمله روساي جمهور آمريكا به عنوان كشوري كه بيشترين گازهاي گلخانه اي را توليد مي كند و چين و هند بزرگترين و پرجمعيت ترين كشورهاي آسيايي و ايران به عنوان هفتمين كشور آلا ينده جهان، نتيجه نهايي اجلا س اقليمي كپنهاك را با حضور و سخنراني و اظهار نظر در مورد قرار داد مشترك كه محصول تلا ش چندين ساله كارشناسان محيط زيست جهان است سرنوشت آينده بشر را رقم مي زنند. گفته مي شود در اين اجلا س آمريكا يك جدول زماني تدريجي كاهش توليد گازهاي گلخانه اي را خواهد پذيرفت كه اگر چنين شود موفقيت بزرگي براي سازمان ملل و دوران رياست بان كي مون به حساب خواهد آمد. سبزترين اجلا س زمين با شركت نمايندگان نزديك به 200 كشور جهان از جمله نمايندگان جمهوري اسلا مي ايران از صبح دوشنبه هفتم دسامبر 2009 برابر 16 آذر 1388 در شهر كپنهاك دانمارك آغاز به كار كرده است، اجلا سي كه از نظر كميت و كيفيت شركت نمايندگان ملل جهان بي نظير است، اجلا سي كه نه براي پرداختن به اقتصاد و بازرگاني و نه براي جنگ نظامي كه براي حفظ محيط زيست مردم زمين فارغ از هر رنگي و نژاد و مذهب تشكيل شده است و هدف آن ملزم كردن كشورهاي توسعه يافته به اجراي قوانين كاهش گازهاي گلخانه اي و در نتيجه كاهش اثرات بي شمار آن در گرمايش زمين كه خشكسالي هاي پي درپي، نابودي جنگل ها، بالا آمدن سطح درياها و خطر آب شدن يخ ها و نابودي وسيع انسانها و كشتزارها و جنگل از جمله پي آمدهاي اين پديده است. اعلا م شده است كه رئيس جمهور كشورمان نيز در نشست پاياني اجلا س شركت و سخنراني خواهد داشت و جهانيان را به استفاده از انرژي هاي نوو پاك، مانند انرژي هسته اي ترغيب و تشويق خواهد كرد. اهميت اين اجلا س به حدي بالا ست كه رسانه هاي پرمخاطب جهان برنامه هاي ويژه و پروپيماني را در اين رابطه تدارك ديده اند و به اجرا گذاشته اند در جهان سايبر و مجازي نيز غوغايي برپاست. گوگل با تمام ظرفيت فني، به ميدان آمده و علاوه بر انعكاس و انتشار آن لاين جريان اين اجلاس، امكانات بي نظيري مثل پخش همزمان ايميل هاي نهادهاي علمي، تحقيقي و محققان جهان در محل اجلاس را فراهم ساخته است، به عبارتي ديگر يك ارتباط چند سويه را كه همگان در سراسر جهان را قادر مي سازد از ظرفيت هاي ارتباط محيط كنفرانس مساوي بهره مند شوند را سامان داده است كه در تاريخ ارتباطات انساني و حرفه فن روابط عمومي اقدامي بي نظير و حاوي درس هاي مهمي است. غلظت مسائل سياسي و يا عوامل ديگر از جمله غيرقابل پيش بيني بودن سخنراني احمدي نژاد در اين اجلاس نوعي عبور كمرنگ از رويداد مهم جهاني را در رسانه هاي ما، به ويژه رسانه ملي رقم زده است، خبري از اين همه شور جهاني در اين رابطه ديده نمي شود، از مصاحبه ها، ميزگردها، مقالات، راهكارها و... كه انتظار مي رفت خبري نيست، بيم آن مي رود كه مفاهيم و رويكرد جهاني در مورد سلامت و بقاي زمين با تاخير در مجامع علمي و سياستگذاري ما وارد شود و نتوانيم همپاي ساير نقاط جهان مسائل خود را پيش ببريم و بالاخره اعلا م تصميم عجيب دولت در هفته گذشته مبني بر رفع ممنوعيت فعاليت صنايع در شعاع 120 كيلومتري تهران و لغو مصوبه قبلي و همزماني آن با اين اجلاس جهاني اگر نگوئيم بي سليقگي است، قطعا كج سليقگي است. از يك طرف پيام هاي مكرر صدا و سيما در آلودگي بيش از حد مجاز هواي تهران و هشدار براي سلامت بچه ها، بيماران و كهنسالان را شاهد هستيم و از سوئي ديگر لغو ممنوعيت صنايع آلاينده در شعاع 120 كيلومتري تهران، آن هم همزمان با اجلاسي كه ماهيتا در سطح جهان به اين مساله مي پردازد و ما هم در آن مشاركت داريم و حتي قرار است رئيس جمهور كشورمان در آن سخنراني كند. و در پايان چه نيكو و متحدانه و متعهدانه است كه رسانه ملي رسانه هاي مجازي و رسانه هاي نوشتاري تمهيدي بينديشند جلسات پاياني اجلاس كپنهاك را مستقيم پخش كنند و به اين رويداد مهم غيرسياسي و غيرتجاري جهاني به اندازه يك بازي فوتبال اهميت دهند انشا»الله كه چنين شود. * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "اين بار پشت درهاي بسته تصميم نگيريم " به قلم امين خرمي آورده است: سلام آقاي وزير ارشاد متأسفانه به نظر ميرسد مجموعه فرهنگي تئاتر شهر در شبكهاي از سوء مديريتها گرفتار شده و طي دو دهه گذشته ديگر آموختهايم كه هر روز بايد در انتظار شنيدن خبر ناگواري درباره اين مهمترين ساختمان تئاتر كشور باشيم. روند سالهاي اخير، با تغيير مديريتهاي پي در پي مجموعه تئاتر شهر، تغييرات مداوم در شهرداري مناطق تهران، حذف حصارهاي اين مجموعه، پرونده پرحاشيه «بازساري» مجموعه مذكور، احداث ايستگاه مترو در نزديكي اين مجموعه و از همه مهمتر پروژه پرابهام ساخت و ساز در ضلع جنوبي اين بناي ملي و فرهنگي، فضايي را فراهم كرده كه چندان نميتوان به وعدههاي خوش مسؤولان مبني بر حل مشكلات اين مجموعه اميدوار بود. جناب حسيني! پيچيدگيهاي پروژه ساخت و ساز در ضلع جنوبي مجموعه تئاتر شهر كه هنوز پس از نزديك به شش سال در مورد ماهيت آن اطلاعرساني دقيقي از سوي دستگاههاي مربوطه صورت نگرفته است، نمونهاي از فضاي پر ابهام و تصميمگيريها و توافقهاي مديران در پشت درهاي بسته و به دور از چشم ناظران افكار عمومي است كه انتقادها و اعتراضهاي افراد و نهادهاي مستقل را به هيچ ميگيرد. اين پروژه كه در آغاز به سادگي به عنوان ساخت مسجدي براي رفع نياز اهل محل با تصاحب پاركينگ مهمترين مركز تئاتر كشور آغاز شد، به تدريج عناويني تازه يافت و تبديل به «مجتمع فرهنگي و مذهبي» و اخيراً «تجاري» شد و هنوز هم پس از شش سال مشخص نيست به راستي چه ارادهاي در پشت ساخت اين مجتمع وجود دارد كه به رغم تمام هشدارها و اعتراضهاي دوستانه افراد و نهادهاي مستقل و حتي دولتي در خصوص تأثير ويران كننده اين پروژه بر ساختمان تئاترشهر، تاكنون كسي نتوانسته مانع اين تصميم ناصحيح شود و تنها پاسخ قابل توجه به اعتراض عمومي، كشيده شدن حصاري بلند به دور زمين جنوبي تئاترشهر بود كه آنچه در اين زمين رخ ميداد را از انظار عمومي پنهان ميكرد. آقاي وزير! ناگفته همه ميدانند كه در آن زمان هيچگاه مقصري به دادگاه خوانده نشد و تمام اين اعتراضها و فرو ريختن بخشي از تئاتر شهر هم نتوانست موجب بازگشتن مسؤولان از اين تصميم ناصواب و مانع ادامه عمليات ساخت و ساز در حاشيه تئاترشهر شود؛ به عنوان كلام آخر و در پي حضور سبزتان در اين مجموعه و تماشاي آنچه بر حال اين يكي يكدانه محل تئاتري كشور گذشته خواهشمندم بر خلاف وعدههاي هيچگاه محقق نشده وزير پيشين و مجموعه توافقهاي صورت گرفته در پشت درهاي بسته همه چيز را فيصله ندهيد و ادامه پيگيريهاي خود را براي رسيدن به نتيجهاي به نفع هنرمندان تئاتر و دوستداران اين رشته پويا و مادر، بيسر و صدا به پيش نبريد، چرا كه هر ساعت تأخير ممكن است اتفاقي جبرانناپذير را رقم بزند. * گسترش صنعت روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "ركوردشكني در اهداي نوبل! " آورده است: اعطاي نوبل صلح به اوباماي كنيايي تبار مسلمانزاده، پس از 9 ماه از تصدي رياستجمهوري آمريكا، چنان از منظر برانگيختن تعجب جامعه جهاني و همچنين ابراز مخالفت عمومي موفق بود كه شايستگي ثبت در كتاب ركوردهاي گينس را يافت. جايزهاي جنجالبرانگيز كه مردم را حتي در كشورهايي با موقعيتهاي جغرافيايي بسيار دور از ايالات متحده به خروش درآورد. زيرا وي در حالي جايزه صلح نوبل را دريافت كرد كه فرماندهي دو جنگ را برعهده دارد و در حل ديگر مناقشات جهاني مانند مناقشه خاورميانه نيز ناتوان بوده است. در پي دريافت اين جايزه، 15 هزار نفر از مردم معترض در شهر اسلو تظاهرات كردند. اين اعتراضات در رسانههاي غربي نيز جايگاه جدي داشت تاجاييكه هفتهنامه اشپيگل با اشاره به راهبرد جديد رئيسجمهوري آمريكا درباره افغانستان و با تاكيد بر اينكه وي مانند بوش عمل ميكند، تاكيد كرد: اوباما برنده جايزه جنگ است نه جايزه صلح نوبل. همچنين طبق يك نظرسنجي انجام شده 66 درصد مردم آمريكا مخالف اعطاي جايزه نوبل صلح به اوباما بوده و معتقدند كه وي اقدام خاصي براي دريافت اين جايزه انجام نداده است. باراك اوباما با شعار تغيير بر سر كار آمد، اما به جاي تغيير در عمل صرفا در ادبيات خود تغيير ايجاد كرد. گوآنتانامو پابرجا ماند و گلولههاي اشغالگران آمريكايي همچنان زنان و كودكان را در افغانستان و عراق هدف ميگيرد. به نوشته فايننشال تايمز، اينكه جايزه صلح نوبل به رئيسجمهوري اهدا شود كه خواستار اعزام نيروهاي بيشتر به افغانستان براي جنگ شده، واقعا تعجببرانگيز است. روزنامه نيويورك تايمز نيز با پرداختن به موضوع اهداي جايزه نوبل صلح به باراك اوباما، اين رويداد را بيشتر يك اقدام سياسي دانست. اوباما در حالي جايزه صلح نوبل را دريافت كرد كه به عقيده بسياري از تحليلگران، رئيسجمهوري آمريكا هنوز هيچ اقدامي كه وي را شايسته دريافت چنين جايزهاي كند، انجام نداده است. در واقع اوضاع در عراق و افغانستان هر روز بدتر و بدتر ميشود، اما رئيسجمهوري آمريكا هنوز چارهاي را براي پايان دادن به خشونتها نينديشيده است. منتقدان اوباما معتقدند وي در مدت كوتاه رياستجمهورياش هنوز موفق به عملي كردن هيچيك از شعارها و وعدههاي خود نشده و عجيب است كه صلح نوبل تنها بهدليل طرح اين مسائل از سوي رئيسجمهوري آمريكا و نه اجرايي كردن آنها نصيب وي شده است. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 538]
-
گوناگون
پربازدیدترینها