واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - محمدرضا رجبیشکیب آنها که «تحولات بازار» سیاست در ایران را به دقت زیر نظر دارند (به زعم نگارنده، اکثراً با انگیزههایی شبیه طرفداران پرسپولیس و استقلال که اخبار و حواشی فوتبال را دنبال میکنند) حتماً در جریان بیانات اخیر خانم فاطمه رجبی هستند که هفته گذشته، درباره میرحسین موسوی هم، با همان ادبیات خاص خودشان مطالبی را مطرح کردند. انتشار این مطالب، طبق معمول، واکنشهایی برانگیخت. یکی از این واکنشها، مطلب طنز ابراهیم نبوی بود. پس از آن میرحسین موسوی بود که بیانیهای صادر کرد؛ اما نه در پاسخ به فاطمه رجبی، که در محکومیت همان نوشته طنز. تردید نیست که بیانیه مهندس موسوی، در شرایط کنونی، به اعتبار اینکه او یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری آینده است، یک عمل سیاسی تلقی میشود. گریزی هم از این نیست. گفتار و رفتار یک سیاستمدار، با هر نیتی و در هرحالتی، میتواند یک عمل سیاسی تلقی شود. دشواری گذر از خیابان سیاست هم همین است و عجیب این که بسیاری از این نکته غافلند؛ با سر در استخر سیاست شیرجه میروند و انتظار دارند هیچکس نبیند آنها سر تا پا، خیس سیاست شدهاند؛ انتظار دارند همه فکر کنند که آنها همان فیلسوفان، همان دانشمندان، همان استادان و خلاصه «همان»های سابقند. با این وصف، بیانیه اخیر مهندس موسوی، 3 نکته داشت که 2 نکته آن اخلاقی بود. نکته اول در بیان ضرورت داشتن سعه صدر در برابر مخالفان، در عرصه رقابتهای سیاسی: «اینجانب در بیانیه اعلام نامزدی خود از فعالان سیاسی درخواست کرده بودم که حتی اگر در معرض توهین قرار گرفتم، نسبت به این امر واکنشی نشان ندهند. هنوز مبارزات انتخاباتی چندان گرم نشده است و مطلب غیر قابل تحملی از سوی کسی بیان نگردیده. . . اینجانب به عنوان کسی که مخاطب نامه آن خانم محترم بودهام، به جز اطلاع ناصحیحی که در مورد محل منزل مسکونیام به ایشان دادهاند، مابقی این نوشته را نظری در میان نظرات یافتم که یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری باید طاقت شنیدنش را داشته باشد.» نکته دوم، در تقدس قلم و ضرورت حفظ ادب در بیان: «خداوند به قلمی شیرینی طنز میدهد و حتی آن را درخور ثبت در تاریخ ادبیات ملتی میکند که خود پیشتاز ادبیات بشریت است، اما صاحب آن قلم حد ادب را رعایت نمیکند و در مورد آن خانم نویسنده مطالبی به نگارش درمیآورد که بیتردید بیانکننده آن، زمانی که به پختگی برسد و در نظر آورد که چگونه احساس میکرد اگر همان جملات به هر علتی و هر بهانهای در مورد زنانی از بستگان خود او بیان شده بود، آرزو میکند هرگز آن را ننوشته و هیچگاه در هیچ کجا ثبت نشده بودند.» و نکته سوم، به زعم نگارنده، نچسبترین قسمت این بیانیه، که گویا در دفاع از حقوق زنان بود: «سختترین قشریگریها و مزمنترین خصومتها و بدترین نیتها برای بیرون کردن زنان ما از میدان سیاست و اجتماع نمیتوانند آن جفا را بکنند که چنین مرزشکنیهایی موجب میشود. . .» ارتباط سیاست و اخلاق، پیچیدهتر از این حرفهاست ولی شاید اگر این نکته سوم نبود، حداقل در ظاهر، بیانیه مهندس موسوی را میشد واکنشی «کاملاً» با انگیزههای اخلاقی تلقی کرد. معلوم است که نه دفاع از حقوق زنان، امر مذمومی است و نه میشود کسی را به خاطر اینکه دفاع از زنان را سرلوحه برنامههایش قرار داده، سرزنش کرد اما مضمون اصلی این بیانیه و آنچه که میتوان از آن به شوق آمد، نکته دیگری است و تناسبی با مسائل دیگر،از جمله جایگاه زنان در جامعه ما ندارد. چندسالی است که «اخلاق در سیاست» یک اصل فراموش شده برای ماست و در یک فضای ماکیاولیستی، حرف زدن از اصول اخلاقی خریدار ندارد. انگشتشمار مسافران قطار سیاست هم که گاهی دم از اخلاق میزنند، اغلب خود، زخمی بیاخلاقیهایند و به همین دلیل، بیش از آنکه خود و طرفدارانشان را به اخلاق دعوت کنند، در دفاع از خود، مخالفان را نهیب میزنند. در چنین فضایی دعوت کردن جامعه به رعایت اصول اخلاقی، حتی اگر یک استراتژی انتخاباتی تلقی شود، ارزشمند است. وقتی بزرگان سیاست نسبت به رواج دورویی و دروغپردازی و بدگویی و درشتگویی سکوت کردهاند و دیگران هم فقط وقتی هدف بیاخلاقیها واقع میشوند، ندای وامظلوما سر میدهند، کسی که هنگام قرارگرفتن در معرض یک بیاخلاقی، نه مخالف خود را، که حامی خود را به اخلاق دعوت میکند، حداقل در فضای چند سال اخیر سیاست ایران، نوبر است. علما، اخلاق را مجموعه صفات و اعمالی میدانند که «بهصورت مستمر» از انسان صادر میشود و خوی و خصلت «پایدار» اوست. باید دعا کرد آنچه امروز در آغاز رقابتهای انتخاباتی، میرحسین موسوی داعیهدار آن شده است، مصداق تعریف اخلاق باقی بماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]