تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847244098




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اگر می توانستم دلم را برایت می فرستادم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اگر می توانستم دلم را برایت می فرستادم
اگر می توانستم دلم را برایت می فرستادم
/ خاطره ای از یک دیدار / اگر می توانستم دلم را برایت می فرستادم شرح آشنایی مرحوم بهجتی (شفق) با مقام معظم رهبری حکایتی خواندنی و شاعرانه است. آنچه در این باره می آید به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) است. آن روز یکی از روزهای دهه شصت بود. ائمه جمعه کشور با رئیس جمهور دیدار داشتند. در میان شان چهره‌های مشهور و عالمان بزرگ زیاد بودند که امروز بعضی‌هایشان نیستند. بعد از گزارش و سخنان آنان، نوبت رئیس‌جمهور رسید.او پشت تریبون قرار گرفت و سخنرانیش را شروع کرد. بحث درباره جایگاه نماز جمعه در نظام اسلامی بود. ارتباطی که شنوندگان با بحث پیدا کرده بودند باعث شده بود جز طنین سخنان گوینده صدای دیگری از سالن شنیده نشود. ناگهان سکته‌ای در سخنرانی پیش آمد. نظم سخن آشفته شد و نگاه رئیس جمهور در انتهای سالن ماند. شاید محافظان زودتر از همه متوجه اتفاق غیر عادی ای شدند، بین شان نگاه‌های نگرانی رد و بدل شد. شنوندگان نیز به آن سمت برگشتند. شیخ میانسالی که تازه وارد مجلس شده بود دو دستش را باز کرده بود و با چهره خندان به طرف تریبون پیش می‌آمد. پیش از این که پاسدران اقدامی بکنند، رئیس جمهور سخنرانی را رها کرد. از تریبون فاصله گرفت و با سیمای بشاش به پیشواز او رفت. او حجت الاسلام بهجتی امام جمعه اردکان بود. آن روز هر چند بعضی از حاضران از دوستی او با آقا مطلع بودند اما هرگز فکر نمی‌کردند این دوستی این قدر عمیق باشد که در چنین مجلسی همه آداب و ترتیب‌های رایج فراموش شود!قدمت این دوستی به سال‌هایی بر می‌گشت که آیت ‌الله خامنه‌ای از مشهد به قم آمده بودند و محور طلاب فاضل و اهل ذوق و معنای حوزه گشته بودند. اما در این میان چند تنی بودند که حسابشان جدا بود و دوستیشان از جنس دیگری بود. یکی از آنان شیخ محمدحسین بهجتی بود. این آشنایی در سال 1338 در درس خارج فقه حضرت امام (ره) اتفاق افتاد و در جلسات مباحثه آن درس، تبدیل به دوستی دیرینه‌ای شد و تا امروز ادامه داشته است. و اینک به مناسبت سوم درگذشت رحلت آن عالم ربانی خاطره‌ای از ایشان که حاوی مکاتبه‌ای با حضرت آیت الله خامنه‌ای در سال 43 است، تقدیم حضور می‌شود:یک روز، بعد از تمام شدن مباحثه‌ام، زدم به دامن طبیعت تا قدری استراحت کنم در کنار سبزه‌ها، در کنار یک جوی آب روانی بنشینم. اگر هم حالی دارم شعری بگویم یا چیزی بنویسم. دیدم کنار جو وسط گندم‌زارهای بسیار انبوه یک سید بزرگواری نشسته، البته من از پشت سر ایشان را می‌دیدم. دور هم بودند. فکر کردم که برادر عزیزم هست. با شور و ولع عجیبی آرام آرام رفتم. با شتاب می‌رفتم اما سعی می‌کردم صدای پایم معلوم نشود که ایشان از حال خودشان بیرون نیایند؛ تا نزدیک شدم وقتی که نگاه کردم به قیافه‌ی ایشان دیدم عجب، ایشان کسی دیگری است. آن مایه‌ امید من و مایه‌ی انس من که به او علاقه و ارادت می‌ورزیدم نبود. وضع روحی من آنچنان شد که همانجا یک مثنوی پرشوری گفتم به نام "اشتباه" که بعضی از شعرهایش این است:
اگر می توانستم دلم را برایت می فرستادم
بیهوده خیال ماه کردم، ای وای که اشتباه کردم ای دوست مبین خطا گناهم، این نیست نخست اشتباهمهر روز ز مستی و خماری، زین سان کنم اشتباه کاری...مثنوی، مثنوی بلندی است. خیلی پرشور که از اول وصف امید و شوق سرشار که از چشم و سر و صورت و قلب و دل انسان می‌جوشد به صورت خیلی کامل تجسم داده شده و بعد که یک مرتبه دیدم ایشان نیستند و مراد من نیستند سردی و نا امیدی و شکستگی خاطر به صورت عجیبی در این شعر مجسم شده. این شعر را برای ایشان ارسال کردم. بعد از مدتی این نامه از ایشان رسید:«آشنای دلم! قربانت، قربان تو و سوز تو، قربان تو و دل تو و حتی قربان «اشتباه» تو. مجسمه‌ نور همه چیزش نور و روشنی است، اگر احیاناً نگاه تندی هم بکند و دشنام و ملامتی هم بفرستد باز نورباران کرده است و روشنی بخشیده، روشنی دل و دیده، آن هم دل و دیده‌ای پژمرده و افسرده.دیشب در دل شب نامه‌ عزیز و روشنی‌بخش تو را زیارت کردم و اگر توان آن را داشتم که در همان لحظه به جای جواب و به نام عذر از تقصیر فاصله‌‌ها را درنوردم و بوسه‌ اعتذار بر آن آستان عشق و سوز بزنم، لحظه‌ای توقف نمی‌کردم، ولی می‌دانیم که بنا نیست دل دردمندان بی‌طپشی، و سینه‌ مشتاقان بی‌سوزی بگذرد. من هم در این حسرت خواهم بود تا چه پیش آید.ناچارم برای تسکین خود از قلم استمداد کنم. اما عقده‌ دل این بار گران کجا و خامه‌ ناتوان آن هم قلم به دست و پای من و آن هم در برابر آن توده‌ آتشی که تو فرستاده‌ای. راستی این نامه نبود. این یک خرمن آتش بود بر سر من ریخت. دل پرسوز و درد‌آلودی بود که رسا و فصیح سخن می‌گفت و خود را نشان می‌داد. این یک قطعه‌ ادبی است که بر پایه‌ صفا و واقعیت و پاکی خود همیشگی و ابدی خواهد ماند. من در جواب چه بنویسم. راستی، دوست عزیز! جواب یک قطعه شعر و یک پارچه احساس را چه می‌توان نوشت. نامه‌ تو از جمله‌ اول تا آخرش احساس و شعر است، سوز و لطافت و رقت است. در مقابل اینها چه می‌توان کرد. اگر می‌توانستم می‌خواستم در جواب عکس تو را برای تو بفرستم. عکسی که از تو، از آن موجود درخشنده و جذاب بر صفحه‌ دل من نقش بسته است. آنجا تو آنچنان که هستی به همان پاکی و قداست، به همان جلوه و درخشندگی متجلی و نمایانی.اگر همه‌ مردم آن جلوه‌ تو را می‌دیدند یعنی در حقیقت تو را می‌دیدند همه چون من محو زیبایی و خوبی تو می‌شدند. آن وقت دیگر تو بودی و یک جان شیدا. اگر من می‌توانستم آن عکس را به تو نشان بدهم به راستی جواب تو را داده بودم. آن وقت بود که به تو می‌گفتم که در زیر آن قطعه‌ ادبی یک فراز دیگر برای یک اشتباه دیگر باز کن و با یادآوری آن از تکرارش درگذر. اشتباه در اینکه شناسای خود را پیمان‌شکن و فراموشکار خوانده‌ای. مگر کسی که تو را دید می‌تواند نسبت به تو فراموشکار باشد. آنان که اینچنین بودند و تاکنون دیده‌ای، به حقیقت تو را ندیده‌اند.آری اگر می‌توانستم دلم را برایت بفرستم و چهره‌ای را که از تو در آن است به تو نشان دهم جواب تو را داده بودم اما چه کنم که نمی‌توانم. ترسیم دل، کار من نیست. تو باید با دیدگان روشن‌بین و دورنگر خود اعماق روح مرا بخوانی تا گواه صدق مرا بازیابی. به هر حال پس از این جمله اولین سخن من اعتذار است. اعتذار از آن که با قصور یا تقصیر خود، آن دل تابان و روشن را آزرده‌ام و چنین احساسی لطیف و رقیق را جریحه‌دار ساخته‌ام. می‌دانم به هر صورت این گناه بزرگ است ولی چون تقصیر در این باره را گناهی نابخشودنی می‌شمارم می‌خواهم به تو اطمینان دهم که تقصیر نداشته‌ام.مدتی بیش از یک ماه است که بر اثر غائله و حادثه‌ی اخیر تمام برنامه‌هایم متغیر و متبدل است. نامه‌ تو در اولین سطر برنامه‌ کارهای بعد از مراجعت از قم من، بوده است. ولی این کار هم مثل بسیاری از کارهای لازم دیگر مشمول قصور من شده و تا زمانی دیر به تأخیر افتاد. حال از دوردست دست تو را می‌بوسم و عذر می‌‌خواهم و اگر نپذیری دل خود و دل تو را شفیع می‌آورم. اگر می‌توانی با دل ستیزه کنی، عذرم را نپذیر. ولی تو خوب‌تر از آنی که عذر بی‌تقصیری را رد کنی. یقین دارم خواهی پذیرفت. در این صورت در انتظار رضایت‌نامه‌ تو هستم. شعر، بسیار جالب و عالی بود. البته تا حدود یک‌بار خواندم. یقیناً باز هم خواهم خواند و مطمئناً بیشتر از شیرینی‌های آن بهره خواهم برد.قربانت، خامنه‌ای منبع : خبرگزاری مهر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن