تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):فاطمه بانوى زنان بهشت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846438819




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خروس خوش صدا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خروس خوش صدایک روز آقا خروسه صدایش گرفت و آوازش شد: «قی‌ قی ‌لی، قی قی،قی ‌قی ‌لی، قی ‌لی».خروسه صبح صحر پا شد رفت و آقا بزه را بیدار کرد. آقا بزه گفت: «دهان باز، دهان باز!» و زیر نور ماه ، ته گلوی خروسه را دید و گفت: «یک تیغ اینجاست. چه طوری آمده اینجا؟»خروسه با بالها یش زد به سرش و گفت: «وای، دیشب که طوفان شد، رفتم لب  پشت بام...»آقا بزه گفت: «خب رفتی که رفتی، جلوی دهانت را می‌گرفتی که آشغال توش نرود!» و یک مشت علف و تره و شاه ‌تره داد که بجوشاند و بخورد.
خروس خوش صدا
خروسه آنها را جوشاند، اما تا آمد بخورد، بار دیگر آواز خواند:... قی ‌قی ‌لی، قی ‌لی، قی ‌قی ‌لی قی‌ لی!و یک دفعه از صدایش خوشش آمد و جوشانده را دور ریخت.خانم مرغه منتظر آواز خروسه بود تا مثلاً بیدار شود که یک دفعه خروسه خواند:... قی ‌قی ‌لی قی ‌لی، قی ‌قی ‌لی قی ‌لی!خانم مرغه گفت: «وای این چه آوازی بود، وای این دیگر کی بود؟» و از جایش پرید و آقا خروسه را دید. خانم مرغه گفت: «دوباره بخوان!»... قی‌ قی ‌لی ،قی‌ لی، قی قی لی، قی لی... خانم مرغه یک دفعه جیغ کشید و از حال رفت و بدجوری تب کرد. خروسه پرید و هی اسپند دود کرد تا هوای کثیف، تمیز شود. هی برگ خیس گذاشت روی پیشانی مرغه تا درجه تبش کم شود.خانم مرغه گفت: «تب من که از هوای کثیف و این حرف‌ها نیست، از صدای عجیب وغریب شماست، خروس عزیز!»خروسه گفت: «باشد باشد، دیگر نمی‌خوانم خانم جان.»و دیگر نخواند.
خروس خوش صدا
چند روز گذشت. خروسه بس که آواز نخوانده بود، گلویش باد کرده بود. او صبح زود پا شد، راه افتاد و رفت تا رسید به خیابان. آقا پلیسه آنجا بود. اما خیلی غمگین بود. خروسه گفت: «چی شده، انگار غصه داری؟» پلیس گفت: «سوتم گم شده، حالا خیابان به هم می‌ریزد...»خروسه گفت: «خب، خودم سوتت می‌شوم.» و سوت پلیس شد.قی قی لی قی لی می‌خواند، ماشین‌ها می‌ایستادند.قی قی لی قی لی می‌خواند، ماشین‌ها می‌رفتند.
خروس خوش صدا
آقا پلیس دیگر غمگین نبود. گلوی خروسه هم،دیگر باد کرده نبود. یک روز یک اتوبوس سر خیابان، ایستاده بود و راه نمی‌رفت.خروسه گفت: «چرا راه نمی‌روی؟»اتوبوس گفت: «چی بگویم، بی بوق شدم. بی بوق هم که نمی‌شود راه رفت.»خروسه از جا پرید و گفت: «من سوت پلیس شده‌ام، می‌خواهی بوق تو هم بشوم؟»و بوق اتوبوس شد."قی قی لی قی لی" می‌خواند، حواس آدم‌ها جمع می‌شد."قی قی لی قی لی "می‌خواند، حواس ماشین‌ها جمع می‌شد.اتوبوسه دیگر بی‌کار نبود.خروسه برای خودش یک مغازه زد. هر که صدا می‌خواست پیش او می‌آمد. شب هم می‌رفت خانه، دهانش را می‌بست که خانم مرغه از آوازش ناراحت نشود.یک روز، خروسه جلوی مغازه‌اش را آب و جارو می‌کشید که مامان لی لی حوضک، بر سر زنان، آمد و گفت: «پای جوجه‌ام روی پوست موز لیز خورده، افتاده دوباره توی حوضک.»
خروس خوش صدا
خروسه پرید لب حوضک. صدایش را هم انداخت به گلویش و بلند خواند:... قی قی لی قی لی...، کمک، کمک . دو دفعه، سه دفعه که خواند، آقا غازی و بزی و زاغی آمدند. قایق‌شان را هم آوردند و جوجه را نجات دادند. بعد هم پوست موز را انداختند توی سطل.خانم مرغه که از پشت پنجره نگاه می‌کرد،خیلی خوشحال شد و به  آقاخروسه افتخار کرد. یک غذای خوشمزه پخت و او را برای ناهار صدا کرد. بعد  از  ناهار هم گفت: «برایم" قی قی لی" بخوان!»و خروسه چشم‌هایش را بست و خواند و خواند.  نوشته : لاله جعفری 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 930]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن