واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بگذار مسلمان با مسلمان بجنگد!
سال گذشته مملو از حوادث متنوع در عرصه های داخلی و خارجی بود. اما مهم ترین موضوع در عرصه سیاست بین الملل تداوم پروژه جنگ جهانی چهارم توسط محور خباثت (آمریکا- رژیم صهیونیستی- انگلیس) بود که در سال جاری نیز پی گیری می شود. جنگ جهانی چهارم عبارتی است که پروفسور "الیوت کوهن" استاد رشته روابط بین الملل دانشگاه جان هاپکینز آمریکا برای حرکت جدید ایالات متحده پس از حوادث یازدهم سپتامبر وضع کرد. بر اساس این نظریه، آمریکا پس از پایان جنگ سرد ( که جنگ جهانی سوم بود) و با حادثه 11 سپتامبر سال 2001 وارد جنگ جهانی چهارم شده و باید دشمن اصلی خود "اسلام مسلح" (بخوانید اسلام جهادی) را مهار کند. طرح و تفضیل نظریه جنگ جهانی چهارم را در نوشته های آینده مطرح می کنم، اما باید متذکر شد که در این جنگ ایالات متحده از دکترین ها و استراتژی های متنوعی استفاده می کند. از جمله دکترین های آمریکایی اتخاذ شده در این منازعه، نسخه به روز شده دکترین "آلن دالاس" رئیس پیشین سازمان سیا است. دکترین دالاس این بود که "بگذار آسیایی با آسیایی بجنگد" از نظر وی به جای اینکه نیروهای آمریکا در آسیا برای حفظ منافع واشنگتن بجنگد، باید کاری کرد که آسیایی ها با آسیایی ها برای حفظ منافع نامشروع آمریکا مبارزه کنند، ورژن جدید و به روز شده دکترین دالاس که توسط آمریکا به کار گرفته شده از این قرار است: "بگذار مسلمان با مسلمان بجنگد". مبتنی بر این دکترین برای حفظ و بسط منافع آمریکا باید مسلمانان را به جان یکدیگر انداخت. حمایت آمریکا از تروریستی به نام عبدالمالک ریگی و گروه موسوم به جندالله و تشویق و تجهیز گروهکی به نام پژاک تنها جزئی از تلاش های آمریکا برای تحقق این فرمول می باشد. برای اجرای دکترین ها و عملیاتی شدن آنها، طرح های عملیاتی، تاکتیکی و تکنیکی به کار گرفته می شود. به عنوان نمونه برای عملیاتی شدن دکترین به روز شده دالاس در جهان اسلام، آمریکایی ها به برجسته سازی و اعلام خطر نسبت به شکل گیری "هلال شیعه" در خاورمیانه پرداختند تا شیعیان و اهل تسنن را که مسلمان می باشند با یکدیگر درگیر کنند. از آنجایی که اصل "بگذار مسلمان با مسلمان بجنگد" در سطح جهان اسلام می باشد، کاخ سفیدنشینان نسخه ایرانی آن را نیز ارائه داده اند که می گوید: "بگذار ایرانی با ایرانی بجنگد". حمایت آمریکا از تروریستی به نام عبدالمالک ریگی و گروه موسوم به جندالله و تشویق و تجهیز گروهکی به نام پژاک تنها جزئی از تلاش های آمریکا برای تحقق این فرمول می باشد. در چنین شرایطی و در پاسخ به این استراتژی های درهم تنیده، می بایست "ضد استراتژی" کارآمدی اتخاد می شد. به صورت کلاسیک در طراحی استراتژی و ضد استراتژی سه گام وجود دارد. 1- شناخت دشمن 2- شناخت استراتژی دشمن 3- حمله نه به خود دشمن بلکه به استراتژی دشمن رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای سال جاری برای مقابله با استراتژی های یاد شده محور خباثت سال جدید را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام نهادند. البته اتحاد و انسجام چه در سطح ملی و چه در سطح جهان اسلام همواره شرط لازم برای حرکت به سمت اهداف مورد نظر می باشد و نباید آن را فقط به یک ضد استراتژی تقلیل داد. طبیعی است اتحاد و انسجام برای عملیاتی شدن نمی تواند در سطح شعار باقی بماند و نیاز به طرح عملیاتی دارد. چنانکه مقام معظم رهبری تهیه منشور وحدت اسلامی را به نخبگان جهان اسلام توصیه کردند. به این ترتیب استراتژیست ها و کارشناسان سیاسی ایران و جهان اسلام نیز باید برای تحقق اتحاد ملی و انسجام اسلامی به طرح های عملیاتی رو آورند. در سطح ملی و در سطح جهان اسلام ارائه و تعریف دشمن مشترک می تواند از جمله این اقدامات عملیاتی باشد. در هر صورت باید نیت و استراتژی محور خباثت را ناکارآمد کرد تا دیگر مسلمان با مسلمان نجنگد. تبیان سید حسن حسینی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 391]