تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، بزرگ‏ترين ـ فرمود ـ يا با عظمت‏ترين نام خداوند است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833545777




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي ازآنها درذيل مي‌آيد. رسالت "آينده سياسى آمريكا " عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم بخش سياسى خارجى است كه در آن مي‌خوانيم: هفته گذشته زمانى كه مادلين آلبرايت وزير امورخارجه دولت بيل كلينتون سياست خارجى دولت بوش پسر را به چالش كشيد ذهن اكثر مخاطبان او ميان دو مولفه سرگردان ماند. يكى “استراتژى انتخاباتى دموكرات‌ها “ و ديگرى “گسترش موج مبارزه با دكترين‌هاى افراطى نومحافظه‌كارانه اما در اين ميان كمتر كسى بر روى مولفه “ جابه‌جايى گسل‌هاى سياسى در واشنگتن “ تمركز نمود.به راستى ‌آمريكا به سوى كدام نقطه پيش مى‌رود و در دهه ‌آينده ميلادى امضاى عمو سام پاى كدام نوع از اسناد بين‌المللى بيشتر قابل مشاهده خواهد بود؟ پاسخ اين سوال و سوالات مشابه بدون درك عميق و زيرساختى ازتحولات سياسى ‌آ‌مريكا امكان‌پذير نخواهد بود. “همسان‌سازى شرايط فعلى آ‌مريكا با دكترين‌هاى تاريخ مصرف‌دار! اين سخت‌ترين اشتباه كبوترهاو بازهاى آمريكاست. كارتر همچنان به جهان پيرامونى خود از زاويه دكترين حقوق بشر مى‌نگرد و داعيه مبارزه نا محدود جرج واكربوش با تروريسم خود ساخته نومحافظه‌كاران صداى فرياد جمهوريخواهان سنتى را نيز به آسمان بلند كرده است در آ‌ن سوى ميدان سياستمداران دو حزب دموكرات و جمهوريخواهان هنوز ميان نام‌هاى جكسون، ويلسون، جفرسون ،‌مونروئه ، آيزنهاور ،‌روزولت ،‌ترومن و... دست و پا مى‌زنند. اما جنگ فكرى و فلسفى هفتاد دو ملت به اينجا ختم نخواهد شد زيرا اساسا آمريكا در مركز ثقلى قرار ندارد كه “ منطق ارسطويى و انديشه‌هاى سياسى توماس هابز و امانوئل كانت در آن بتوانند به نوعى همزيستى مسالمت‌آميز دست پيدا كنند. آمريكا هم اكنون در نقطه‌ايست كه تنها مى‌تواند “يك گزينه و نه بيشتر را انتخاب كند. اين گزينه نه انزواگرايى به سبك مونروئه است و نه تشديد رفتارهاى ميليتاريستى به سبك بوش و نومحافظه‌كاران! زمانى كه دوران رياست جمهورى بيل كلينتون به پايان رسيد آ‌مريكا خود را جهت‌گذار به قرن بيست ويكم آماده مى‌كرد. درآن زمان با كثرت دكترين‌ها و قلت احزاب سياسى در آمريكا روبه رو بوديم. محصول اين كثرت وقلت توامان گسترش دامنه انتخاب آمريكا ميان نظريات و دكترين‌هاى موجود بود. اما اين فضا با وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 و ورود واشنگتن به فاز ميليتاريستى به‌طور كلى در هم شكست دراينجا قاعده‌اى وجود دارد كه نبايد به سادگى از كنار آن گذشت . بديهى است كه تا زمان درك كامل شكست فضاى قبلى ترسيم فضاى جديد نيز امكان‌پذير نخواهد بود. در نتيجه اين تحولات فضاى كاذبى كه ميان دو فضاى قبلى (منسوخ ) و بعدي( منوط به آ‌ينده) به وجود مى‌آيد سبب اتلاف نيرو،‌هزينه وامكانات يك ساختار سياسى خواهد شد.آمريكا امروز در فضاى كاذب ميان دو فضاى حقيقى قرار دارد . ما در ‌آمريكاى سال 2008 شاهد خلق “ تفكرات جديد مطابق با انگاره‌هاى موجود و اهداف مطلوب نخواهيم بود و جدال استراتژيست‌هاى آمريكا در برزخ مذكور همچنان ادامه خواهد داشت. ورود ايالات متحده آمريكا به سال 2009 ميلادى مصادف با جابه‌جايى قدرت در راس معادلات سياسى واشنگتن خواهد بود. اما اين جابه‌جايى تنها در روبناى سياست خارجى آمريكا تعيين كننده خواهد بود . در اينجا حضور باراك اوباما وهيلارى كلينتون دموكرات يا جان مك كين جمهوريخواه اهميت چندانى نخواهد داشت .مهم اين است كه رئيس جمهور بعدى آمريكا محكوم به انتخاب يك گزينه از ميان دو گزينه محدود خواهد بود: يكى تداوم تحركات ميليتاريستى ومداخله‌گرايانه در دو نيمكره غربى و شرقى وديگرى انزواگرايى نوين در عين تمركز بر سياست داخلى و برخورد محتاطانه با نظام بين‌‌‌‌‌الملل. انتخاب هر يك از اين گزينه‌ها نيز براى دموكرات‌ها يا جمهوريخواهان عواقب وتبعاتى دربرخواهد داشت. آنچه مسلم است اينكه رئيس جمهورى بعدى ‌آمريكا نمى‌تواند در فاصله‌اى ميان اين دو يا در قالب گزينه سوم ديگر متضمن‌ بقاى كليت ساختار سياسى اين كشور باشد. رئيس جمهور فعلى آمريكا با تلفيق ناموفق يونيورساليسم، جكسونيسم و ميليتاريسم معجون فلج كننده آ‌مريكا را به كام بدنه سياسى اين كشور ريخت واثرات اين معجون از سال 2009 ميلادى تا مدتى نامحدود قابل مشاهده خواهد بود. در نهايت اينكه جابه‌جايى گسل‌هاى سياسى در آ‌مريكا آ‌ينده سياسى اين كشور را به شدت تحت تاثير قرار خواهد داد. به راستى بعدها غرب چگونه اين پديده را تفسير خواهد نمود؟ جمهوري اسلامي "آمريكا بازگشت به نظامي‌گري در عراق " عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن آمده است: استمرار كشتار مردم بي دفاع عراق بويژه در شهرك صدر بغداد و بمباران بصره نشان ميدهد نومحافظه كاران براي تداوم جنگ در عراق طرح جديدي دارند . آنها از اجراي برنامه هاي سياسي و طرح هاي مختلف خود در 5 سال گذشته طرفي نبستند و به همين دليل اكنون راه سركوب مردم را از طريق نظامي را در پيش گرفته اند. ناكامي دولت آمريكا در عراق بقدري آشكار است كه خبرگزاري فرانسه ديروز نوشت : بوش عراق را به سياهچاله تبديل كرده است . گزارش بي رمق و كم محتواي « ژنرال ديويد پترائوس » فرمانده نظاميان آمريكائي در عراق و « رايان كراكر » سفير آمريكا در اين كشور به كنگره آمريكا به همين دليل با واكنش هاي سرد و بي رمق نمايندگان كنگره و رسانه هاي آمريكا مواجه شده است . خلاصه اي از رئوس كلي گزارش مشترك پترائوس ـ كراكر را مي توان اينگونه فهرست كرد: واشنگتن به هيچ يك از اهدافش در عراق نرسيده است . روند تحولات عراق خطر غرق شدن آمريكا در باتلاق عميق و بي انتهاي عراق را فراهم ساخته است . زمينه اي براي خروج نظاميان از عراق به چشم نمي خورد و فضا از گذشته بهتر نشده است. چشم اندازي براي بهبود شرايط حتي با هزينه هاي بيشتر وجود ندارد و بطور كلي هزينه هاي افزونتر توجيهي ندارد. بعلاوه ميزان هزينه ها با پيشرفتها همخواني ندارد. گزارش پترائوس كراكر هرچند مفصل تكراري و كسل كننده بود با اينهمه نكات مهمي در خلال همين مباحث تكراري به ذهن مي رسد. 1 ـ بي انگيزه بودن دولت بوش كنگره و رسانه ها براي پرداختن به جنگ عراق به خوبي قابل درك است . بوش و دستيارانش سرگرم جمع آوري وسائل خود براي خروج از كاخ سفيد هستند و طبعا انگيزه اي براي دامن زدن به يك موضوع جديد ندارند. كنگره هم با در نظر گرفتن حضور اكثريت دمكرات در تركيب آن انگيزه اي براي پرداختن به جزئيات بحران عراق از خود نشان نمي دهد. دمكراتها در فكر تصاحب كرسي رياست جمهوري براي 4 سال آينده هستند و ترجيح مي دهند موضوعات بحث انگيز را براي تبليغات رياست جمهوري نگهدارند و مطالب خود را در جنجال عليه بوش كه ديگر يك مهره سوخته است هزينه نكنند. .. 2 ـ برخلاف گزارش پترائوس ـ كراكر اوضاع عراق بهيچ وجه با گذشته قابل مقايسه نيست و در واقع بدتر شده است . طرح بوش براي افزايش حضور نظاميان براي مهار اوضاع با شكست مواجه شده و نتوانسته كاري از پيش ببرد. رهبران كنگره اگرچه با بودجه هاي درخواستي بوش موافقت كرده اند ولي واقعيت اينست كه جنگ عراق تاكنون 700 ميليارد دلار هزينه دربر داشته و دستكم 3 هزار ميليارد دلار خسارت بر اقتصاد آمريكا وارد ساخته است . اوضاع اقتصادي آمريكا به سرعت در سراشيب سقوط در مسير يك بحران فزاينده به پيش مي رود. حتي خوشبين ترين كارشناسان اقتصادي آمريكا هم نمي توانند چشم انداز مثبتي را ترسيم كنند. اروپا و ساير متحدين واشنگتن و اقتصادهاي جنوب شرقي آسيا از اثرات تخريبي بحران آمريكا بر اقتصاد خود به شدت نگرانند. ساير طرحهاي بوش براي تجهيز و آموزش و سازماندهي گردهمايي تروريستي در عراق تحت عنوان شوراهاي باصطلاح بيداري عراق هم نتوانسته كاري از پيش ببرد چرا كه باعث رسوائي آمريكا شده و نشان مي دهد كه آمريكا در عراق « دودوزه بازي » مي كند و ضمن حمايت ظاهري از دولت نوري المالكي در واقع روي تروريستها و بعثي هاي شرور حساب كرده و آينده سياسي عراق را سعي دارد بكمك آنها تعريف كند. 3 ـ مهمترين محور ادعائي پترائوس ـ كراكر اينست كه زمينه اي براي خروج نظاميان آمريكا از عراق وجود ندارد . در واقع گزارش رسمي طيف نومحافظه كاران از اوضاع عراق هم بر تداوم بحران عراق اصرار مي ورزد. اين يك شگرد شناخته شده و قطعي نومحافظه كاران در عراق است كه تعمدا جنگ را ادامه دهند و تعمدا اوضاع را بحراني كنند تا ضرورت تداوم حضور نظامي آمريكا در عراق را اثبات و توجيه نمايند . جرج بوش كوچك حدود 2 ماه پس از تجاوز ارتش آمريكا به عراق ادعا كرد كه جنگ عراق پايان يافته است ولي اكنون پس از 5 سال هنوز هم درباره ضرورت ابقاي نظاميان آمريكائي در عراق سخن مي گويد و گزارش رسمي « پترائوس ـ كراكر » از اين نكته حمايت مي كند كه زمينه اي براي خروج نظاميان از عراق وجود ندارد. 4 ـ موضوع مهم ديگري كه شايد مستقيما به اين مسائل مربوط نباشد ولي از نتايج طبيعي قضيه است اينكه جمهوريخواهان از انفعال نسبي دمكراتها به شدت بهره برده اند و براي ادامه حضور در كاخ سفيد براي يك دوره 4 ساله ديگر وسوسه شده اند . مهمترين بحث در اين زمينه آنست كه با تغذيه پنتاگون و تشويق ژنرالها به سواستفاده هاي مالي بيشتر در عراق توانسته اند آنها را براي ادامه جنگ در عراق با خودشان همراه سازند. بوش حتي در جريان دور دوم انتخابات رياست جمهوري با اين استدلال كه آمريكا درحال جنگ با تروريسم است و مصلحت نيست در ميانه نبرد فرمانده جنگ را تغيير دهيم توانست اوضاع تبليغاتي را بنفع خود تغيير دهد. ... هنوز كاملا روشن نيست كه در ماههاي آينده چه حوادثي رخ مي دهد و سير تحولات آمريكا عراق و منطقه در چه مسيري قرار خواهد گرفت ولي مسئله اينست كه جناح جنگ افروز جمهوريخواهان براي تداوم حضور در عراق بار ديگر به نظامي گري روي آورده و حاضر است دست به هر جنايتي بزنند و از تداوم قتل عام مردم مظلوم عراق و نابودي و تخريب بيشتر در عراق هم استقبال مي كند. اين شايد بهترين جمع بندي از مفهوم گزارش ژنرال ديويد پترائوس فرمانده ارتش آمريكا در عراق و رايان كراكر سفير آمريكا در اين كشور باشد. كيهان " لحظه سرنوشت "عنوان سرمقاله روزنامه كيهان است به قلم مهدي محمدي كه در آن آمده است: لايه افراطي جبهه اصلاحات روز شنبه اعلام كرد لوگوي سيدمحمد خاتمي را از صدر فهرست خود در دور دوم انتخابات مجلس هشتم، حذف مي كند. براي كساني كه تحولات داخلي اصلاح طلبان افراطي به عنوان نزديك ترين نيروهاي سياسي داخل ايران به غرب را رصد مي كنند اين خبر به خودي خود اتفاق مهمي است و جا دارد تامل شود كه چرا چنين تصميمي گرفته شده است. اگر به نتيجه انتخابات مجلس هشتم توجه كنيم، چنين اتفاقي باز هم مهم تر مي شود. اصلاح طلبان مبارزات انتخاباتي خوشمزه خود در اين دوره را با ادعاي عدم وجود رقابت در برخي حوزه هاي انتخابيه آغاز كردند. كمي كه گذشت، با اعلام اسامي كانديداها در حوزه هاي مختلف معلوم شد كه اصلاح طلبان تقريبا در همه حوزه ها نه فقط حضور دارند بلكه در بسياري موارد از ماه ها قبل مشغول تدارك و رايزني بوده اند و ديگر مجالي براي انكار نماند. پس از به بن بست رسيدن مسير بهانه جويي ورق برگشت. كساني كه تا چند روز قبل از آن مي گفتند تكليف اكثريت مجلس از پيش مشخص شده، يكباره ادعا كردند انتخابات را خواهند برد و اكثريت مجلس هشتم از آن اصلاح طلبان است! نكته بسيار مهم در تحليل رفتار اصلاح طلبان راديكال در آستانه انتخابات مجلس هشتم اين است كه آنها در اين مدت هر چه كردند به نام خاتمي كردند. تندروها عمدا و به دنبال يك برنامه ريزي به خيال خودشان هوشمندانه تلاش مي كردند خاتمي را به عنوان ليدر خود معرفي كنند و البته عملا هم علائم روشني وجود داشت كه نشان مي داد خاتمي صاحبان آنچه را كه خود زماني «صداي دشمن در اردوگاه اصلاحات» خوانده بود، به عنوان حواريون خود پذيرفته و آنها را مديريت مي كند. به اين ترتيب اصلاح طلبان خود شرايطي به وجود آوردند كه بتوان نتيجه انتخابات مجلس هشتم را مستقيما به پاي خاتمي نوشت. هدف از اين برنامه ريزي هم البته اين بود كه ميزان محبوبيت خاتمي براي انتخابات رياست جمهوري آزموده شود و اصلاح طلبان ببينند مي توانند به او اميد ببندند يا نه؟ به عبارت ديگر، 1- اصلاح طلبان انتخابات مجلس هشتم را صرف نظر از اهميتي كه به خودي خود دارد به عنوان مقدمه اي براي انتخابات رياست جمهوري مهم مي دانستند، 2- به اين نتيجه رسيده بودند كه خاتمي تنها كانديداي قابل سرمايه گذاري براي آنها در اين انتخابات است؛ و به اين ترتيب 3- عمدا انتخابات مجلس هشتم را با اين تصور كه مي توانند در آن توفيقي نسبي به دست بياوردند به «آزموني براي محبوبيت» خاتمي تبديل كردند و خود خاتمي هم البته اين ريسك را پذيرفت كه هم نام او لوگوي فهرست تندروها باشد و هم آشكار و نهان بگويند خاتمي صحنه گردان ستاد ائتلاف اصلاح طلبان است. ستادي كه فهرست آن نهايتا در تهران عاقبتي جز يك شكست سنگين نيافت. آنچه ستاد ائتلاف اصلاح طلبان درباره حذف نام خاتمي از پيشاني فهرست تندروها اعلام كرد نشان دهنده اين است كه برنامه ريزان جبهه اصلاحات اگرچه كمي ديرهنگام، بالاخره پيام 24 اسفند را دريافته اند. اگرچه فرداي آن روز، كساني مانند يك عضو همزمان سازمان مجاهدين وحزب مشاركت به قاعده هميشگي خود مارش پيروزي نواختند و ضمنا نتيجه گرفتند «اقبال مردم به شخصيت خاتمي بي نظير بود!»، اما حالا معلوم شده در كنار اين سخنان بامزه تلاش هايي براي تفكيك واقعيت از خيالات هم در ميان اصلاح طلبان در جريان است. چرا اصلاح طلبان تصميم گرفتند نام خاتمي را از تابلوي خود خط بزنند؟ به اين سؤال دو پاسخ كمي متفاوت ولي هر دو به يك اندازه با اهميت مي توان داد. اما اجازه بدهيد ابتدا سخنان بسيار جالب مرتضي حاجي عضو ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در تهران را كه در توجيه اين تصميم بيان شده بخوانيم، آن وقت بهتر مي توان پاسخ آن سوال را دريافت. حاجي ديروز درباره چرايي تصميم اخير اصلاح طلبان گفته است: «به استنباط من دليل اصلي اين تغيير اين است كه هم خود كانديداها و هم اصلاح طلبان ترجيح داده اند كه لزومي ندارد اين هزينه به نام آقاي خاتمي انجام شود و گفته شود كه هم از نام آقاي خاتمي خرج كرديد اما نتيجه اي به دست نياورديد... در خلال سخنان اين يار ديرين رييس جمهور سابق و كنار هم نهادن مجموعه اي از قرائن مي توان دو تحليل درباره اين تصميم ارائه داد كه هر كدام درست باشد آقاي خاتمي را در معرض يك آزمون تاريخي بزرگ قرار مي دهد. 1- شكل اول تحليل اين است كه فرض كنيم تندروها بالاخره اين حقيقت را پذيرفته اند كه مردم ايران قاطعانه از آنها روي گردانده اند و نخواهند توانست از انتخابات آينده پيروز بيرون بيايند، بنا بر اين تصميم گرفته اند اجازه ندهند شكست آنها به پاي خاتمي نوشته شود و چهره او را به عنوان تنها اميد اصلاح طلبان به حضور موثر در انتخابات رياست جمهوري آينده مخدوش كند. اين طرز تلقي فراگير در ميان اصلاح طلبان كه مي گويد پس از شكست سنگين انتخابات مجلس هشتم، خاتمي تنها مجراي بازگشت دوباره آنها به قدرت است، باعث شد آنها نگران از به هدر رفتن اين آخرين تير در تركش، از جلو انداختن خاتمي در مبارزه اي كه مي دانند باخت در آن حتمي است، پرهيز كنند. 2- اما شكل دوم تحليل ضعف را در خود خاتمي مي بيند نه لزوما تندروهاي اصلاح طلب. بنا بر اين تحليل -كه حاجي به تلويح نزديك به تصريح آن را تاييد كرده- مي توان اين اقدام را علامتي از نااميدي اصلاح طلبان از خاتمي ارزيابي كرد. اكنون كساني در جبهه اصلاحات مي گويند خاتمي لكوموتيو قدرتمندي براي كشيدن قطار اصلاح طلبان نيست و اساسا محبوبيتي ندارد كه بخواهد چيزي از آن را به فهرست يك ستاد خاص وام بدهد. اين تحليل ها صرف نظر از اينكه كدام درست باشد، قبل از هركس بايد خود آقاي خاتمي را به عنوان كسي كه علاقمندي اش به آرمان هاي انقلاب را انكار نمي كند، حساس كند. اگر تندروها نامحبوبند پس چرا خاتمي پذيرفت با اين شدت و حدت بازار گرم كن آنها باشد و اگر خاتمي محبوبيت خود را از دست داده چه كساني و كدام رفتارها عامل اين سقوط بوده اند؟ فقط درصورت برخورد صادقانه با اين سوال هاست كه خاتمي مي تواند راه كم آسيب تري براي آينده خود برگزيند. سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود باعنوان "توليد ، عبادت است" به قلم پرويز عطايي آورده است: از مباحث مهمي كه درمباني هرآيين كاملي بدان توجه شده است، بنيان‌هاي اقتصادي جامعه بوده و هست، با اين تفاوت كه "اقتصاد" قطعا در آئين‌هاي الهي محور و هدف نيست اما به عنوان ابزاري مهم بر آن تاكيد شده ومي‌شود به زبان فقهي نيز گفتني است كه چون براي تبليغ هر آئين و استواري هر حكومتي، داشتن اقتدار و استقلا‌ل اقتصادي لا‌زم است پس به عنوان مقدمه "واجب" بر جوامع مسلمان واجب است تا راه‌هاي صحيح و مجاز را براي كسب درآمد و پشتوانه محكم مالي طي كنند. رسول گرامي اسلا‌م(ص) آنگاه كه با استفاده از حمايت‌هاي مادي حضرت خديجه به آرامش نسبي رسيدند اعتكاف چندين ساله و عبادات و تفكر خويش را آغاز نمودند تا به دريافت وحي نائل شدند و ... هم ايشان در يكي از آخرين سخنراني‌هاي خود فرمودند: اين لا‌اخاف عليكم اليوم الفقر، بل اخاف عليكم سوء‌التدبير> يعني امروز كه مباني اقتصادي‌تان مستحكم شده است ديگر از وجود فقر در ميان شما نمي‌هراسم بلكه دلمشغولي‌ام عدم مديريت (سوء‌تدبير) در شماست. با چنين بنيان محكمي است كه مقام معظم رهبري، همچون كاروانسالا‌ري هوشمند و امين، در بزنگاه‌ها و لحظات حساس پيام‌هاي سرنوشت‌ساز خود را اعلا‌م مي‌نمايند كه چون اين پيام‌ها از سرچشمه ايمان، آگاهي و دلسوزي سرازير مي‌شوند قطعا بايد توجه مسئولا‌ن بلند پايه و مجريان را به خود جلب نمايد. اينكه ايشان موكدا ومكررا در شرايط فعلي "توليد" را "عبادت" مي‌نامند در حقيقت يكي از مهمترين اهداف كشور را تعيين مي‌كنند. بنابراين، ضرورت دارد كه چنانچه مديران محترم اجرايي و مسئولا‌ن بلند پايه به صحت و قدرت برنامه‌هايي كه دردست اجرا دارند معتقدند، اطلا‌ع‌رساني، تبليغ و آگاهي بخشي به روشي جديد را آغاز كنند تا روزي را شاهد باشيم كه هر لحظه دست‌هاي نگراني مردم به يكديگر سائيده نشودو درصد بهاي خانه يا اجاره آن در سبد نيازهاي اوليه به حد استاندارد بين‌المللي نزديك شود.   




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 497]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن