محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846755839
جای خالی همه چیز
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - محمود استاد محمد می گوید:« چرا مسوولان به این فکر نمیکنند که اگر جامعه ای پایههای تئاتر را درفرهنگ خود ازدست بدهد، زیان می بیند.» فروغ سجادی: حالا چند هفتهای است که تالار چهار سو مجموعه تئاتر شهر میزبان محمود استاد محمد و «کافه مک ادم» است. کافهای که استاد محمد اوایل دهه 60 آن را در کانادا دیده و حالا پس از 3 دهه به سراغش رفته تا روایتش را از آن مکان و آدمهایی که مهاجرت کرده بودند، به نمایش بگذارد.او که به گفته خودش این متن را دوست دارد، منتظر فراهم شدن شرایط اجرا بوده تا این نمایشنامه را روی صحنه ببرد. او حالا از شکل گیری گروهش و هنرمندانی که دور هم جمع شدهاند و این کار را در مدت کوتاهی برای اجرای عمومی آماده کرده اند راضی است.این رضایت به گونهای است که استاد محمد میگوید:«صداقتی که در کار می بیند به خاطر حضور بچهها و صداقتی است که در کارشان داشتهاند.» استاد محمد و عوامل نمایش «کافه مک ادم» در یکی از روز های ماه آذر میهمان خبر انلاین شدند و از این نمایش و موضوع آن سخن گفتند. برای اجرای «کافه مک ادم »اشتیاق زیادی داشتید چون این نمایشنامه به نوعی بر اساس تجربیات شخصی شما در سالهای دوراز وطن و زندگی درمهاجرت شکل گرفته است. چطور شد پس از سالها تصمیم گرفتید اکنون و در این برهه زمانی آن را اجرا کنید؟ مسئله ادبیات و فرهنگ مهاجرت برایم بسیار مهم است. در مورد این فرهنگ بسیار کم کار کرده ایم. فرهنگ مهاجرت در مورد دو قشر وجود دارد، یکی درمورد افرادی که از ایران به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند و دیگر کسانی که درایران هستند. افرادی که مهاجرت میکنند -چون ریشه اغلب مهاجرتها سیاسی است- مشکلاتی دارند و در این سو کسانی هم که با حذر به این مساله نگاه میکنند هم با مشکل دیگری روبرو هستند. همه اینها هم بر میگردد به نگاه ما به مساله مهاجرت. چون به این مساله از زاویهای سیاسی نگریسته میشود، نویسنده از هر زوایهای که بخواهد وارد شود به یک سد برمیخورد و موضوع ممیزی هم پیش میآید. این ها باعث می شود تا در این مورد کم کار شود وبه نظر من این یک فقدان در فرهنگ ماست؛ چون درباره زوایای این اتفاق کاوشی صورت نگرفته است. یکی از دلایل تمایل من به اجرای نمایشنامه «کافه مک ادم»همین بود البته علاقه شخصی خودم هم بود، بیشتر اتفاقات این نمایش را خودم از نزدیک تجربه و لمس کرده ام به همین خاطر هم هست که نمایش «کافه مک ادم »به تئاتر مستند بسیار نزدیک است . من کار انجام نداده زیاد دارم ، کارهایی که نیمه کاره رهایشان کردهام، اما دوست نداشتم این نمایش را نیمه کاره و بدون اجرا رها کنم . خوشبختانه امسال شرایطی فراهم شد تا بتوانیم آن را اجرا کنیم . البته و قتی میگویم شرایط اجرا فراهم شد منظورم این نیست که شرایط اجرای این نمایشنامه از نظر دولتی فراهم شد، بلکه منظورم این است که شرایطی مناسبی برای جمع آوری یک گروه خوب شکل گرفت ، بچه های تئاتری که بیشتر مسئله تئاتر داشتند. شما دراین نمایش به قشر خاصی از مهاجران، می پردازید افرادی که پناهنده شده اند وهیچ کدام زندگی خوبی ندارند. در محیط جدیدموفق نشده اند و از شرایطشان هم راضی نیستند. دلایل شما برای اجرای این نمایش در شرایط کنونی چه بود؟ این اتفاق دراوایل دهه 60 رخداده است. در اوایل انقلاب جوانان ما درشرایطی بودند که ناخواسته و ناچاربه سمت گروهها و سازمانهای سیاسی کشیده شدند.این شرایط صدر انقلاب بود؛ سازمانهایی که خلق الساعه بودند و هیچ گونه تجربه کارسیاسی و سازمانی نداشتند ، برخی تجربه کارمسلحانه داشتند، برخی هم تجربه کار مخفیانه داشتند ، اما هیچکدام تجربه کار حزبی و سیاسی به معنای واقعی نداشتند.جوانان ما هم ناخواسته به سمت این سازمانها کشیده شدند. این تجربه نداشتن موجب شد تا ما تاوان بسیارغم انگیزی پرداخت کنیم. درواقع تاوان نداشتن تجربه فعالیتهای سیاسی دررژیم پهلوی و نبود آزادی بیان در آن رژیم را جوانان دهه 60 پرداخت کردند، کسانی که جذب این سازمانهای سیاسی شدند و به دلیل نشناختن تکنیکهای کار سیاسی وحزبی ، خیلی زود به بن بست رسیدند. جوانان ما یکبارقربانی این بی تجربگی شده اند و ممکن است این اتفاق هر زمان دیگری هم رخ دهد . ما تجربه کارحزبی و مدنی را همراه با آزادی بیان نداریم، بنابراین وقتی که یک موج سیاسی بوجود میآید، می تواند دوباره هم سنگ و مترادف شود با موضوع پیشانی و دیوار که آن زمان رخ داد. به همین دلیل هم بود که الان «کافه مک ادم» را اجرا می کنید؟بله، مسلما. شما در این نمایش به زندگی ایرانیان مقیم کانادا خیلی سیاه نگاه کردهاید .آنچه در صحنه میبینیم زندگی افراد تیره بختی است که در شرایط سختی زندگی میکنند و هیچگونه موفقیتی از این مهاجرت به دست نیاوردهاند. شما افرادعصبی و مشکل داری را نشان میدهید و می خواهید بگوید زندگی مهاجران در خارج ایران اصلا رضایت بخش نیست، درحالی که درصدی از مهاجران به موفقیتهایی رسیده و میرسند یا در کنار این مشکلاتی که شما مطرح میکنید به امتیازاتی دست پیدا میکنند که هرگز در کشور خودشان نداشتند.نکته ای که شما ازآن صحبت میکنید، ممکن است شامل نسل اول کسانی هم شود که در سالهای اولیه دهه 60از ایران رفتند. اما درمقطعی که ما دراین نمایش به آن نگاه میکنیم، این افراد تازه وارد آن جامعه شدهاند ومهاجر هم محسوب نمیشوند. این افراد پناهنده به معنای واقعی کلمه هستند و شرایط خوبی ندارند، این سیاهی وتباهی در نمایش خیلی تلطیف شده و اصل آن خیلی تاریک تر از این است ، طوری که حتی چشم نویسنده هم نمی تواند آن را ببیند. ما دراین نمایش نشان ندادیم دراین مسیر چه اتفاقات وحشتناکی برای آنان افتاد، واقعیت خیلی سیاه تراز این بود که در نمایش «کافه مک ادم» میبینید. ما در این کار یک ویژگی رامی بینیم که فارغ از ضعفهای تکنیکی کار، قابل توجه است و موجب می شود تا این نمایش اثر متفاوتی شود ، در واقع ما در این نمایش با یک صداقت دوست داشتنی مواجهایم ، استاد محمد واقعی را در این نمایش می بینیم و... این مساله از تأکید شما بر مستند بودن کار آمدهاست. این به گروه اجرایی بر می گردد. متن این نمایش از قبل نوشته شده بود، اما بسیاری از شخصیتها درطول تمرین توسط بازیگران شکل گرفتند. آدمهای نمایش «مک ادم» واقعی هستند و استناد دارند . من سعی کردم بازیگران به این شخصیتها نزدیک شوند ، اگر چه دوره تمرین کمی داشتیم و امتیازاتی که برای تمرین به آدمهای نور چشمی دیگر میدهند به ما نداند. ما محل تمرین ثابت نداشتیم، اما با تلاش و صداقت بچههای گروه همه چیز پیش رفت و این صداقتی که شما به آن اشاره میکنید، در طول تمرین ایجاد شد. البته این صداقتی که من از آن صحبت می کنم بیشتر درمتن نمایش است و بازیگران در مواردی توانسته اند به نقشهای خود نزدیک شوند. برخی از بازیگران هم نقشهایشان را به خوبی در نیاوردهاند که این هم ممکن است به علت دوره تمرین کمی بوده که داشتهاید؟بله برخی از بازیگران ما 20 روز بیشتر تمرین نداشتند. حتی داشتیم کسی را که کمتر از 20 روز تمرین داشت. شالوده تمرین ها ریخته شده بود. وقتی وارد سالن تمرین میشدیم، روح کاروجود داشت، بنابراین افرادی هم که بعد به ما اضافه شدند ، خیلی زود با کار عجین شدند. البته لطمههای زیادی در طول تمرین خوردیم، مثلا بازیگرانی که بعد از دو هفته تمرین بدون هیچ دلیلی رفتند، هم نیروی گروه را گرفتند و هم به تمرینها لطمه زدند. البته چون شالوده تمرین در گروه شکل گرفته بود با رفتن آنها بدنه گروه لرزید، اما پابرجا ماند. کمی عجیب بود که فردی مانند شما که با عباس جوانمرد و بیژن مفید کار کرده و به گفته خودتان برای یک اجرا یک سال تمرین میکردید ، قبول کند در مدت کوتاهی تمرین کند و به اجرا برسد؟من همیشه معتقد بودم که نمایش در2 ماه تمرین حتی نمی تواند کشف شود ، اما تمرینهای ما دراین اجرا تمرینهای عادی نبود به همین دلیل هم به اتفاقی رسیدم که شما ازآن به عنوان صداقت نام میبرید. البته شرایط الان هم فرق کرده، شرایط الان با دورهای که عباس جوانمرد برای دورخوانی و تحلیل یک تئاتر فقط 6 ماه وقت میگذاشت ، یا بیژن مفید برای اجرای «شهر قصه» سه سال وقت می گذاشت وایرج انور برای اماده کردن نمایش «نظارت عالیه» 2 سال تمرین میکرد، تفاوت دارد. آنها زمینه و شرایط این نوع تمرین را داشتند، من هم اگر این شرایط را داشتم هرگز به خودم و بچهها این قدر فشار نمیآوردم. ما در کنار شخصیتهای واقعی این نمایش با شخصیت شیدای شاهرخ شیرازی هم مواجه می شویم که درفضای مستند این نمایش ودرکنارشخصیتهای واقعی، قرارگرفته ، فردی که رفتارهای عجیبی دارد، در برف لباس نمیپوشد و درنهایت یخ میزند، حرفهای عجیب و غریب میزند وبه دنبال هویت فردی میگردد که بعد مشخص می شود خودش است و به نوعی این شخصیت به نمایش فضایی سوررئال میدهد.شخصیت شاهرخ به اندازه بقیه شخصیتها واقعی است، اما این واقعیت جنس خاص خودش را دارد و ممکن است دیدن آن هم سخت باشد. شخصیتی مثل شمس الدین محمد تبریزی هم در زمان خودش با مخالفتهای زیادی مواجه شد، اما شخصیت عالمی بود که جامعه عوام زده نمی توانست او را بفهمد، شاهرخ هم همین است و حرف عجیبی نمی زند، ازتاریخ کشورش میگوید، حال اگر مردم ما وآدمهای این نمایش با تاریخ کشورشان نا آشنا هستند، گناهش گردن شاهرخ نیست. او به دنبال تاریخ مملکت خود است و به او ربطی ندارد که این افراد هویت خود را نمیشناسند. موضوع نداشتن هویت در تئاتر شما موضوع اصلی است،هویتی که می بینیم هنوز هم وجود ندارد؟ بله وجود ندارد. به نظر می آید شما به نبود این هویت در جامعه امروز هم نگاه می کنید.هر چه زمان پیش برود ،گم شدن هویتها ، معنویتها ، جدا شدن از ریشهها و غریبه شدن از تاریخ بیشتر هم میشود. بله الان خیلی غلیظ تر هم شده، در حال حاضر کدام دستگاه ما روی هویت فرهنگی جوانان ما کار می کنند. هویت تاریخیشان را برای جوانان ما میشکافند. کدام یک از حوزههای فرهنگی از فرهنگستان هنر گرفته تا بقیه بر تاریخ ایران در زمینه آموزش وهنر تأکید میکنند. پس مشکل آدمهای نمایش «کافه مک ادم» نداشتن هویت است نه مهاجرت؟بله. مهاجرت به علت نداشتن هویت اتفاق میافتد. کسانی که ما در این نمایش بررسی میکنیم، عمدتا ازبدنه سیاسی صدر انقلاب جدا شدند. آنها اگر هویت خودشان را میشناختند هرگز به مهاجرت نمی رسیدند. این افراد هویت خود را نمیشناختند که جذب سازمانهای سیاسی مجهول شدند ، این سازمانها تاریخ کشورهایی را که صاحب ایدولوژی دلخواه آنها بودند، از تاریخ ایران بیشتر میشناختند و به همین دلیل هم بود که کارشان به بن بست رسید. شما در این نمایش از بازیگران سینمایی و تلویزیونی هم استفاده کردهاید، اما این استفاده بر خلافی برخی از کارگردانها کاملا تئاتری است و اصلا کاربرد گیشهای ندارد.پدیده اتکای تئاتر برسوپراستارهای تلویزیون و سینما ممکن است در رونق گیشه موثر باشد اما به شدت برای تئاتر مضرر است. کار تلویزیونی یک کار 24 ساعته است و چهره آن یک چهره فصلی است. به همین دلیل هم چهرههای تلویزیونی ماندگار نمیشوند و نو به نو هم حذف میشوند . این اتفاق براساس نیاز تماشاگر و سلیقه ای که او تحمیل میکند رخ میدهد. در واقع تماشاگر میخواهد که چهرههای جدید جایگزین چهرههای کهنه شوند . میتوان گفت در تلویزیون بازیگر کهنه میشود، اما کهن نمیشود، در حالی که در تئاتر بازیگر به جای کهنه شدن، پخته میشود. دستاویز قراردادن چهرههای تلویزیونی برای رسیدن به فروش در گیشه میتواند تئاتر را بی تأثیر کند، اتفاقی که هم اکنون رخ داده است. شرایط الان با زمان قدیم فرق کرده ، من فکر می کنم در شرایط کنونی نمی توان بازیگران را محکوم کرد، چون در شرایطی که پرداخت دستمزد واجرای قراردادهای تئاتری 6 ماه زمان میبرد، طبیعی است که یک بازیگر تئاتر مجبور شود برای گذران زندگی روزمرهاش به سمت کارهای تصویری هم برد.اکنون یک تنازع بقا شکل گرفته و ما در یک برههای قرار گرفته ایم که مسولان و سیاست گذران تئاتر این شرایط را ایجاد کردهاند . این پرسش برای من وجود دارد، چرا مسوولان به این فکر نمیکنند که اگر جامعه ای پایههای تئاتر را درفرهنگ خود ازدست بدهد، زیان میبیند. الان ما واقعا شاهد از بین رفتن اثر تئاتر در جامعه هستیم. شما برای اجرای «کافه مک ادم » قراردادی نداشتید و با مشکلات فراوانی این نمایش را اجرا کردید؟ این موضوع چقدر می تواند بر میزان انگیزه شما در اجراهای بعدی تأ ثیر بگذارد؟اتفاقا یکی از لذتهای من همین است که این نمایش مال خودمان است و مال مرکز هنرهای نمایشی نیست. چه بهتر که هیچ کدام از مسوولان تئاتر حتی نیامدند، حال ما را بپرسند و در سالن تمرین و اجرای قدم نگذاشتند. اما چه بهتر ! همین موجب شد تا کار مال خودمان شد. آنها هیچ وقت نمی توانند از به وجود آمدن این تئاتر لذت ببرند، چون در آن سهیم نبوده اند. کارهایی که رئیس مرکز می رود سر تمرینشان، چه کارهایی هستند ؟ با این کارها چه به وجود آوردند و چه دردی از تئاتر یا از مردم حل کردند؟ همان بهتر که آنها سر کار ما نیامدند تا این کار برای خودمان باقی بماند. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]
صفحات پیشنهادی
جای خالی همه چیز
جای خالی همه چیز. فرهنگ > تئاتر - محمود استاد محمد می گوید:« چرا مسوولان به این فکر نمیکنند که اگر جامعه ای پایههای تئاتر را درفرهنگ خود ازدست بدهد، زیان می ...
جای خالی همه چیز. فرهنگ > تئاتر - محمود استاد محمد می گوید:« چرا مسوولان به این فکر نمیکنند که اگر جامعه ای پایههای تئاتر را درفرهنگ خود ازدست بدهد، زیان می ...
جای شما خالی آقای دوایی!
درباره فیلم جرم(مسعود کیمیایی): جای شما خالی آقای دوایی! چند سال بود که درباره فیلم های مسعود کیمیایی چیزی ننوشته بودم.نمی دانم چند سال. ... انگار همه چیز گنگ بود.
درباره فیلم جرم(مسعود کیمیایی): جای شما خالی آقای دوایی! چند سال بود که درباره فیلم های مسعود کیمیایی چیزی ننوشته بودم.نمی دانم چند سال. ... انگار همه چیز گنگ بود.
جای خالی رنگ و طرح در فیلمهای ژانر کودکان و نوجوانان
جای خالی رنگ و طرح در فیلمهای ژانر کودکان و نوجوانان احساس میشودکمتوجهی ... مواجه می شود و به توصیه مادر بزرگش از او شکایت می کند، اما در نهایت همه چیز به ضرر او ...
جای خالی رنگ و طرح در فیلمهای ژانر کودکان و نوجوانان احساس میشودکمتوجهی ... مواجه می شود و به توصیه مادر بزرگش از او شکایت می کند، اما در نهایت همه چیز به ضرر او ...
جای خالی مردی پشت نیمکت های مدرسه
جای خالی مردی پشت نیمکت های مدرسههشتم شهریور در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز مبارزه با ... ما در ریاست جمهوری همه چیز داریم اما آنها متعلق به بیت المال است.
جای خالی مردی پشت نیمکت های مدرسههشتم شهریور در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز مبارزه با ... ما در ریاست جمهوری همه چیز داریم اما آنها متعلق به بیت المال است.
جای خالی متحدان استراتژیک
این تجربه را دیگر بار تاکید می کند که بازیگران صحنه بین المللی همه چیز را از دریچه ... جای خالی متحدان استراتژیک · کارگاه تخصصي نقالي و پردهخواني در اروميه ...
این تجربه را دیگر بار تاکید می کند که بازیگران صحنه بین المللی همه چیز را از دریچه ... جای خالی متحدان استراتژیک · کارگاه تخصصي نقالي و پردهخواني در اروميه ...
همه چیز درباره نسخه جدید فتوشاپ CS5
همه چیز درباره نسخه جدید فتوشاپ CS5 عرضه جدیدترین بسته نرم افزار گرافیکی ... از بین می رود و قسمتهای خالی مانده را هوشمند با مرز کناری جای خالی مانده پر می کند.
همه چیز درباره نسخه جدید فتوشاپ CS5 عرضه جدیدترین بسته نرم افزار گرافیکی ... از بین می رود و قسمتهای خالی مانده را هوشمند با مرز کناری جای خالی مانده پر می کند.
همه چیز درباره ی آجیل عید
همه چیز درباره ی آجیل عید-چه خوب است که آجیل فقط جزو خریدهای سال نو ما نباشد و در کنار انواع میوه های خشک به ... مغزها جای خالی بسیاری از گروه های غذایی را پُر می کنند.
همه چیز درباره ی آجیل عید-چه خوب است که آجیل فقط جزو خریدهای سال نو ما نباشد و در کنار انواع میوه های خشک به ... مغزها جای خالی بسیاری از گروه های غذایی را پُر می کنند.
روزی که همه چیز ممکن است!!
از زندگی با همه ی جاذبه هاش ، از اطرافیان با آنکه دوستشان داری ، از دویدن و ساختن و به دست آوردن و از دست دادن.احساس کنی از درون تهی شدی ، احساس کنی دوست داری یک جای ...
از زندگی با همه ی جاذبه هاش ، از اطرافیان با آنکه دوستشان داری ، از دویدن و ساختن و به دست آوردن و از دست دادن.احساس کنی از درون تهی شدی ، احساس کنی دوست داری یک جای ...
همه چیز درباره اکران عید فطر
همه چیز درباره اکران عید فطر-سینمای ما - اکران سینماهای تهران در آستانه عید ... پذیرای ششمین فیلم بلند ابوالقاسم طالبی با عنوان "دست های خالی" است. ... در گروه سینما عصر جدید نیز فیلم کمدی "کلاهی برای باران" جای خود را به کمدی "کلاغ پر" می دهد.
همه چیز درباره اکران عید فطر-سینمای ما - اکران سینماهای تهران در آستانه عید ... پذیرای ششمین فیلم بلند ابوالقاسم طالبی با عنوان "دست های خالی" است. ... در گروه سینما عصر جدید نیز فیلم کمدی "کلاهی برای باران" جای خود را به کمدی "کلاغ پر" می دهد.
همه چیز درباره قیصر و آثار او (بخش دوم)
همه چیز درباره قیصر و آثار او (بخش دوم)-همه چیز درباره قیصر و آثار او (بخش دوم) همه چیز ... چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم دكتر قیصر امین پور شاعر. ... چه ،كار این كتاب به جای اینكه تاریخ ادبیات باشد، این است كه سنت و نو آوری را با ...
همه چیز درباره قیصر و آثار او (بخش دوم)-همه چیز درباره قیصر و آثار او (بخش دوم) همه چیز ... چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم دكتر قیصر امین پور شاعر. ... چه ،كار این كتاب به جای اینكه تاریخ ادبیات باشد، این است كه سنت و نو آوری را با ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها