تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827738123




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روش تحقیق در فلسفه


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شامل: ارزیابى روش تعقلى، تمثیل و استقراء و قیاس، روش تعقلى و روش تجربى، نتیجه‏گیرى، قلمرو روش تعقلى و روش تجربى.
ارزیابى روش تعقلى
مسائل فلسفى را باید با روش تعقلى مورد بررسى قرار داد و روش تجربى در این زمینه كارآیى ندارد ولى كسانى كه كمابیش تحت تاثیر اندیشه‏هاى پوزیتویستى واقع شده‏اند چنین مى‏پندارند كه این ویژگى مایه نقص و كم بهایى اندیشه‏هاى فلسفى مى‏شود به گمان اینكه روش تجربى تنها روش علمى و یقین آور است و با روش تعقلى به هیچ نتیجه قطعى نمى‏توان رسید .
بر این اساس بعضى فلسفه را دوران كودكى علوم پنداشته‏اند و وظیفه آن را ارائه فرضیه‏هایى براى حل مشكلات علمى قلمداد كرده‏اند و حتى كارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانى مى‏نویسد فلسفه دانش قطعى به دست نمى‏دهد و به محض اینكه شناختى با دلایل قطعى نزد همه مسلم گشت و مقبول افتاد دیگر آن شناخت معرفتى فلسفى محسوب نمى‏گردد بلكه فى الحال به معرفت علمى تبدیل مى‏یابد.
بعضى دیگر از افرادى كه مرعوب پیشرفتهاى علمى و صنعتى غرب شده‏اند چنین استدلال مى‏كنند كه دانشمندان مغرب زمین هنگامى به پیشرفتهاى علمى چشمگیر و روز افزون نائل شدند كه روش قیاسى و تعقلى را رها كردند و روش استقرائى و تجربى را به كار گرفتند و مخصوصا از زمانى كه فرانسیس بیكن بر روش تجربى تاكید كرد این سیر تكاملى شتاب گرفت و این بهترین دلیل بر برترى روش تجربى بر روش تعقلى است .
متاسفانه بعضى از نواندیشان و تقلیدپیشگان مسلمان هم كه این استدلال را باور كرده‏اند در صدد برآمده‏اند كه مدال افتخار آنرا به سینه دانشمندان اسلامى نصب كنند كه گویا با الهام گرفتن از قرآن كریم به مقابله و معارضه با فرهنگ یونانى پرداختند و روش استقرائى و تجربى را جایگزین روش قیاسى و تعقلى نمودند و بعدها نفوذ فرهنگ اسلامى در اروپا موجب بیدارى دانشمندان غربى و آگاهى از این روش پیروزى‏آفرین گردید .
این توهمات كار را به آنجا كشانیده كه بعضى از ناآگاهان چنین پنداشته‏اند كه روش تحقیقى كه قرآن كریم براى حل همه مسائل ارائه مى‏دهد همان روش تجربى و تحققى پوزیتویستى است و حتى مسائل خدا شناسى و فقه و اخلاق را هم باید با همین روش بررسى كرد .
البته از كسانى كه چشم خود را فقط به داده‏هاى حسى دوخته و از ماوراى ادراكات حسى بسته‏اند و در واقع منكر نیروى تعقل و ادراكات عقلى شده‏اند و مفاهیم عقلى و متافیزیكى را پوچ و بى‏معنى مى‏شمرند جاى تعجبى نیست كه جایگاهى براى فلسفه در میان علوم انسانى قائل نباشند و تنها نقش آن را توضیح پاره‏اى از اصطلاحات رایج در زبانها بدانند و منزلت آن را تا حد زبانشناسى تنزل دهند و یا وظیفه آنرا ارائه فرضیه‏هایى براى حل مسائل علوم معرفى كنند ولى بسیار جاى تاسف است كه كسانى بنام مسلمان و آشنا با قرآن چنین انحرافات و انحطاطهاى فكرى را به قرآن كریم نسبت دهند و آنرا مایه افتخار اسلام و دانشمندان مسلمان قلمداد كنند .
ما در اینجا قصد نقادى اندیشه‏هاى پوزیتویستى كه اساس این پندارها را تشكیل مى‏دهند نداریم و در بحثهاى تطبیقى كمابیش به آن پرداخته‏ایم ([3]) ولى لازم مى‏دانیم توضیحى پیرامون روش تعقلى و روش تجربى بدهیم تا بى‏مایگى سخنانى كه در این زمینه گفته شده آشكار شود
تمثیل و استقراء و قیاس
تلاش براى كشف مجهولى با استفاده از معلوم دیگر به سه صورت انجام مى‏گیرد .
1 سیر از جزئى به جزئى دیگر یعنى دو موضوعى كه مشابه یكدیگرند و حكم یكى از آنها معلوم است همان حكم را براى دیگرى اثبات كنیم به استناد شباهتى كه میان دو موضوع وجود دارد چنانكه اگر دو نفر شبیه هم باشند و یكى از ایشان باهوش باشد بگوییم آن دیگرى هم باهوش است این كار را به اصطلاح منطقى تمثیل و به اصطلاح فقهى قیاس مى‏گویند بدیهى است كه صرف مشابهت دو موضوع موجب یقین به اشتراك حكم آنها نمى‏شود و از این روى تمثیل مفید یقین نیست و ارزش علمى ندارد .
2 سیر از جزئى به كلى یعنى با بررسى افراد یك ماهیت و یافتن خاصیت مشتركى بین آنها حكم كنیم كه خاصیت مزبور براى آن ماهیت ثابت و در همه افراد آن تحقق دارد این كار را در اصطلاح منطق استقراء مى‏نامند و آن را بر دو قسم تقسیم مى‏كنند استقراء تام و استقراء ناقص .
فرض استقراء تام در جایى است كه همه افراد موضوع بررسى و خاصیت مشترك در همه آنها دیده شده باشد و روشن است كه چنین كارى عملا میسر نیست زیرا اگر همه افراد همزمان یك ماهیت هم قابل بررسى باشند هیچگاه نمى‏توان افراد گذشته و آینده آنرا مورد تحقیق قرار داد و دست كم چنین احتمالى باقى خواهد ماند كه در گذشته یا آینده نیز افرادى براى این ماهیت بوجود آمده باشد یا بوجود بیاید .
استقراء ناقص این است كه افراد بسیارى از یك ماهیت مورد مشاهده قرار گیرد و خاصیت مشترك بین آنها به همه افراد ماهیت نسبت داده شود ولى چنین سیر فكرى موجب یقین نخواهد شد زیرا همواره چنین احتمالى هر قدر هم ضعیف باشد وجود دارد كه بعضى از افرادى كه مورد بررسى قرار نگرفته‏اند داراى این خاصیت نباشند .
بنابر این از استقراء هم نمى‏شود عملا نتیجه یقینى و غیر قابل تردید گرفت .
3 سیر از كلى به جزئى یعنى نخست محمولى براى یك موضوع كلى ثابت‏شود و بر اساس آن حكم جزئیات موضوع معلوم گردد چنین سیر فكرى كه در منطق قیاس نامیده مى‏شود با شرایطى مفید یقین مى‏باشد یعنى در صورتى كه مقدمات آن یقینى باشند و قیاس هم به شكل صحیحى تنظیم شده باشد منطقیین بخش مهمى از منطق كلاسیك را به بیان شرایط ماده و صورت قیاس یقینى برهان اختصاص داده‏اند .
در باره قیاس اشكال معروفى هست كه اگر حكم بطور كلى معلوم باشد ثبوت آن براى همه افراد موضوع هم معلوم خواهد بود و دیگر نیازى به تشكیل قیاس نیست و علماء منطق پاسخ داده‏اند كه حكم در كبرى بطور اجمال معلوم است و در نتیجه بطور تفصیل معلوم مى‏شود ([4]) و تامل در مسائل ریاضى و راه حلهاى آنها نشان مى‏دهد كه قیاس تا چه اندازه كارآیى دارد زیرا روش ریاضیات روش قیاسى است و اگر این روش كارآیى نداشت هیچ مسئله ریاضى بر اساس قواعد ریاضیات قابل حل نبود .
نكته‏اى كه لازم است در اینجا خاطرنشان كنیم این است كه در تمثیل و استقراء هم یك قیاس ضمنى وجود دارد نهایت این است كه این قیاس در تمثیل و استقراء ناقص برهانى نیست و از این جهت آنها مفید یقین نیستند و اگر چنین قیاس ضمنى نبود هیچ استنتاجى هر چند بطور ظنى صورت نمى‏گرفت قیاس ضمنى تمثیل این است این حكم براى احد المتشابهین ثابت است و هر حكمى كه براى احد المتشابهین ثابت باشد براى دیگرى هم ثابت‏خواهد بود و چنانكه ملاحظه مى‏شود كبراى این قیاس یقینى نیست نظیر این قیاس ظنى در استقراء ناقص هم وجود دارد یعنى چنین كبرایى در آن نهفته است كه هر حكمى براى افراد بسیار از ماهیتى ثابت باشد براى همه افراد آن ثابت‏خواهد بود حتى اگر استقراء را از راه حساب احتمالات هم معتبر بدانیم باز هم نیازمند به قیاسى خواهد بود همچنین قضایاى تجربى براى اینكه به صورت قضایاى كلى درآیند نیازمند به قیاسى هستند كه در كتب منطق توضیح داده شده است .
حاصل آنكه استدلال براى یك مسئله همیشه به صورت سیر از كلى به جزئى است نهایت این است كه این سیر فكرى گاهى با صراحت و روشنى انجام مى‏گیرد مانند قیاس منطقى و گاهى بطور ضمنى مانند تمثیل و استقراء و گاهى مفید یقین است مانند قیاس برهانى و استقراء تام و گاهى یقین‏آور نیست مانند قیاسات جدلى و خطابى و تمثیل و استقراء ناقص
روش تعقلى و روش تجربى
چنانكه اشاره شد قیاس هنگامى یقین‏آور است كه علاوه بر داشتن شكل صحیح و واجد شرایط منطقى هر یك از مقدمات آن هم یقینى باشد و قضایاى یقینى اگر خودشان بدیهى نباشند ناگزیر باید منتهى به بدیهیات شوند یعنى از قضایایى استنتاج شده باشند كه نیازى به استدلال ندارند .
منطقیین بدیهیات را به دو دسته كلى تقسیم كرده‏اند بدیهیات اولیه و بدیهیات ثانویه و یكى از اقسام بدیهیات ثانویه را مجربات مى‏دانند یعنى قضایایى كه از راه تجربه به دست آمده است طبق نظر ایشان تجربه روشى در مقابل روش قیاسى نیست و علاوه بر اینكه خودش مشتمل بر قیاسى است مى‏تواند یكى از مقدمات قیاس دیگر را تشكیل دهد بنابر این نه مرادف قرار دادن استقراء و تجربه صحیح است و نه مقابل قرار دادن تجربه با قیاس .
البته تجربه اصطلاحات متعدد دیگرى دارد كه در اینجا مجال توضیح آنها نیست و اما مقابل قرار دادن روش تجربى با روش تعقلى مبنى بر این است كه روش تعقلى را مخصوص قیاسى بدانیم كه از مقدمات عقلى محض تشكیل مى‏یابد مقدماتى كه یا از بدیهیات اولیه است‏یا منتهى به آنها مى‏شود نه به تجربیات مانند همه قیاسهاى برهانى كه در فلسفه اولى و ریاضیات و بسیارى از مسائل علوم فلسفى بكار گرفته مى‏شود و فرق آن با روش تجربى به این نیست كه در یكى از قیاس استفاده مى‏شود و در دیگرى از استقراء بلكه فرق آنها به این است كه تكیه‏گاه روش تعقلى فقط بدیهیات اولیه است ولى تكیه‏گاه روش تجربى مقدمات تجربى است كه از بدیهیات ثانویه شمرده مى‏شود و این نه تنها موجب نقصى براى روش تعقلى نیست بلكه بزرگترین امتیاز آن بشمار مى‏رود.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن