واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روایاتی درباره امامت حضرت رضا علیه السلام
محمدبن اسماعیل بن فضل هاشمی میگوید که:«نزد امام موسی كاظم علیه السلام رفتم در حالی كه ایشان به شدت مریض بودند. به حضرت عرض كردم: اگر خدای ناكرده برای شما اتفاقی بیفتد - خدا آن روز را نیاورد - به چه كسی رجوع كنیم؟ فرمود: به فرزندم علی. نوشته او، نوشته من است، و او وصی و جانشین من بعد از مرگم خواهد بود.(1)علی بن یقطین گفت:«نزد حضرت امام موسی كاظم علیه السلام بودم و فرزندش علی نیز حضور داشتند، امام فرمودند: ای علی! این پسرم آقا و سرور فرزندان من است، كنیه خودم را به او عطا كردم. علی بن یقطین گوید: هشام كه این مطلب را شنید با دست بر پیشانی خود زد و گفت امام كاظم علیه السلام با این سخن، خبر فوت خود را به تو دادهاند.(2)حسین بن نعیم صحاف گفت:«من و هشام ابن الحكم و علی بن یقطین در بغداد بودیم كه علی بن یقطین گفت: من نزد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بودم كه فرزندش «رضا» علیه السلام وارد شدند، امام كاظم علیه السلام فرمودند: علی! او، آقا و سرور فرزندان من است و من كنیه خود را به او عطا كردم؛ حسین بن نعیم ادامه داد: در این موقع هشام با دست بر پیشانی خود زد و گفت: ای وای! چه گفتی؟ علی بن یقطین گفت: «به خدا قسم، همان چیزی را كه برایت گفتم، از ایشان شنیدم.» هشام گفت: «قسم به خدا كه حضرت با این سخن، در واقع به تو خبر دادهاند كه امامت بعد از ایشان، در حضرت رضا علیه السلام است.»(3)علی بن یقطین گفت:«حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بدون این كه من از ایشان چیزی سئوال كنم به من فرمودند، او فقیهترین و عالمترین فرزند من است – و با دست خود به حضرت رضا علیه السلام اشاره كردند.(4)منصوربن یونس برزج گفت:روزی نزد امام كاظم علیه السلام رفتم، حضرت فرمودند: منصور! میدانی امروز چه كردهام؟ عرض كردم: خیر، فرمودند: فرزندم «علی» را وصی و خلیفه بعد از خود قرار دادهام. نزد او برو و به او تبریک بگو و نیز بگو كه من تو را به این كار دستور دادهام. منصور ادامه داد: من نیز همین کار را کردم.(5)داوود بن كثیر گفت:«به امام صادق علیه السلام عرض كردم: قربانت گردم، فدایت شوم، اگر برای شما اتفاقی بیفتد به چه كسی رجوع كنم، فرمود: به فرزندم موسی». داود بن كثیر ادامه میدهد: «سپس آن اتفاق افتاد و من به خدا قسم در مورد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ذرهای شك به خود راه ندادم پس حدود سی سال گذشت، به نزد امام كاظم علیه السلام آمدم و عرض كردم: فدایت شوم! اگر برای شما اتفاقی افتاد به چه كسی مراجعه كنم؟ فرمود به فرزندم علی. داود گوید: «پس آن اتفاق افتاد و من در مورد حضرت رضا علیهالسلام لحظهای و ذرهای شك به خود راه ندادهام.(6)جابر جعفی از امام باقر علیه السلام درباره تاویل آیه شریفه «ان عدة الشهور عندالله اثنا عشر شهراً...» پرسید: امام علیه السلام نفس عمیقی کشید، آنگاه فرمود: ... دوازده ماه، امامان هستند. در این حدیث نیز از امام علی بن موسی علیه السلام با لقب «رضا» یاد شده است.داود رقی میگوید:«به حضرت امام كاظم علیه السلام عرض كردم. پدرم فدای شما! من پیر شدهام و میترسم برایم اتفاقی بیفتد و دیگر نتوانم شما را زیارت كنم، لطفاً بفرمایید امام بعد از شما كیست؟ حضرت فرمودند: پسرم علی.(7)عباس نخاس اسدی میگوید:به حضرت رضا علیه السلام عرض كردم: شما امام این زمان هستید؟ فرمود: بله – به خدا – امام تمام انس و جن.(8)سلیمان بن حفص مروزی میگوید:«نزد امام ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام رفتم و میخواستم درباره حجت الهی و امام بعد از ایشان سئوال كنم، حضرت به من نگاهی فرمودند و بدون این كه من مطلبی سئوال كنم فرمودند: سلیمان! علی پسر و وصی من است و بعد از من حجت خدا بر مردم خواهد بود، و او بهترین فرزند من است، اگر بعد از من زنده ماندی، نزد آن دسته از شیعیان و اهل ولایت من كه خواستار شناختن جانشین من هستند، به نفع او شهادت و گواهی بده.»(9)
علی بن عبدالله هاشمی گوید:«من و سایرین – حدود 60 نفر از شیعیان – در كنار قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله بودیم و امام كاظم علیه السلام در حالی که دست فرزند خود علی را در دست گرفته بودند، به سمت ما آمدند و فرمودند: آیا میدانید من كه هستم؟ ما گفتیم: شما سرور و بزرگ ما هستید، حضرت فرمودند: نام و نسب مرا بگویید، ما عرضه داشتیم: شما موسی بن جعفربن محمد هستید، حضرت فرمودند: این كه همراه من است، كیست؟ گفتیم: علی بن موسی بن جعفر، حضرت فرمودند: پس شاهد باشید كه او در حیاتم وكیل و پس از فوتم، وصی و جانشین من است.»(10)عبدالله بن مرحوم میگوید:«از بصره به سمت مدینه میرفتم، در بین راه با امام كاظم علیه السلام كه به بصره برده میشدند، برخورد كردم. حضرت كسی را نزد من فرستادند و من نزد ایشان رفتم. امام كاظم علیه السلام تعدادی كتاب به من دادند و امر كردند كه آنها را به مدینه برسانم، سئوال كردم: قربانت گردم! اینها را به چه كسی بدهم؟ فرمودند: «به فرزندم علی» او وصی من است و تمام كارهایم به دست اوست و بهترین فرزندم میباشد.»(11)عبدالله بن حارث كه مادرش از نسل جعفر طیار است میگوید:«امام كاظم علیه السلام كسی را به نزد ما (بنی ابوطالب) فرستاده و ما را صدا زدند و فرمودند: آیا میدانید برای چه شما را جمع كردهام؟ گفتیم: خیر، فرمودند: گواه باشید كه این پسرم علی وصی من است و تمام كارهایم به دست اوست و پس از من جانشین من میباشد. هر كس از من طلبی دارد طلب خود را از این فرزندم وصول كند و هر كس كه من به او وعدهای دادهام از او مطالبه كند و هر كس كه به ناچار باید خودم را ملاقات كند با نامه و دست خط او به ملاقات من بیاید.»(12)حیدربن ایوب میگوید:«محمدبن یزید هاشمی گفت: الآن، شیعیان، علی بن موسی علیه السلام را امام خود بر خواهند گزید، گفتم: چطور؟ گفت: امام كاظم علیه السلام ایشان را به حضور طلبیده، وصی خود قرار دادهاند.»(13)حیدربن ایوب گفت:در شهر مدینه در محلّه قُبا جمع بودیم. محمدبن زید بن علی معمولاً در ساعت معینی نزد ما میآمد؛ ولی این بار تأخیر كرد، به او گفتیم: قربانت گردیم! چه چیز باعث شد كه تأخیر كنی؟ گفت: امام كاظم علیهالسلام امروز هفده نفر از سادات از جمله مرا، فراخوانده بود و همگی ما را شاهد گرفت كه پسرش علی وصی و وكیل اوست. چه در زنده بودن او و چه بعد از فوتش، و گفتار او (علی) را تماماً در مورد خودش قبول دارد چه به نفع حضرت حكم كند چه بر ضرر ایشان»، سپس محمدبن زید ادامه داد: «حیدر! قسم به خدا كه امروز امامت را برای او قرار داد و شیعیان بعد از ایشان به او معتقد خواهند شد.» حیدر گوید: «گفتم: خداوند او را زنده نگاه خواهد داشت، این چه حرفی است!؟ «محمد گفت: «وقتی او را وصی خود قرار داد یعنی امامت را به او واگذار كرده است»، علی بن حكم گوید: حیدر با شك در امامت حضرت رضا علیه السلام از دنیا رفت.»(14)عبدالرحمن بن حجاج میگوید:«امام كاظم علیه السلام فرزند خود علی را وصی قرار دادند و نوشتهای برای حضرت رضا علیه السلام تهیه كردند و در ذیل نوشته، شصت نفر از بزرگان مدینه را شاهد گرفتند.(15)حسین بن بشیر میگوید:«همان گونه كه حضرت رسول صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را در روز عید غدیر خم به امامت معرفی فرمودند، امام كاظم علیه السلام نیز فرزند خود علی علیه السلام را امام قرارداده، فرمودند: ای اهل مدینه، یا فرمودند ای اهل مسجد، این علی، وصی من بعد از من است.»(16)حسن بن علی خزاز میگوید:«به همراه علی بن ابی حمزه به سوی مكه حركت كردیم، علی بن ابی حمزه با خود كالاها و اموالی را حمل میكرد، به او گفتیم: اینها چیست؟ گفت: اینها مال عبدصالح (امام كاظم علیه السلام است كه امروز فرموده به فرزندش علی علیه السلام برسانم، چون آن حضرت فرزندش را وصی خود قرار داده است.» مصنف (شیخ صدوق) میگوید: «علی بن ابی حمزه بعد از وفات امام كاظم علیه السلام این مطلب را منكر شد و اموال را به حضرت رضا علیه السلام تحویل نداد.»(17)سلمة بن محرز میگوید:«به امام صادق علیه السلام عرض كردم: مردی از فرقه عجلیه به من گفت: چقدر دیگر امید دارید این پیرمرد (منظورش امام صادق علیه السلام) زنده بماند؟ یكی دو سال دیگر خواهد مُرد و دیگر كسی كه مایه امید شما باشد نخواهید داشت، حضرت فرمودند: چرا به او نگفتی كه این موسی بن جعفر علیه السلام است كه برای خود مردی شده است؟(18)اسماعیل بن خطاب گفت:«امام موسی بن جعفر علیه السلام بارها بی مقدمه شروع به مدح و ثنای فرزند خود علی علیه السلام میفرمودند و از فضایل و نیكی ایشان مطالبی ذكر میكردند كه در مورد دیگران، چنین مطالبی نمیفرمودند، گویا میخواستند به این ترتیب اطرافیان را به حضرت رضا علیه السلام توجه دهند.»(19)پینوشتها:1- عیون اخبار الرضا، ج 1، شیخ صدوق ص 38.2- همان، ص 39.3- همان منبع، ص 40.4- همان، ص 41-40.5- همان ص 41.6- همان، ص 42.7- همان، ص 43.8- همان، ص 49.9- همان، ص 49.10- همان، ص 50.11- همان، ص 51.12- همان، ص 52.13- همان، ص 52.14- همان، ص 53.15- همان، ص 54- 53.16- همان، ص 54.17- همان، ص 55.18- همان، ص 55.19- همان، ص 56.منبع: عیون اخبارالرضا، شیخ صدوقلینک مطالب مرتبط : - برگی از سیره تربیتی و اخلاقی ثامن الحجج علیه السلام - شرحی بر قصیده ابن حسام در منقبت امام رضا علیه السلام - نیم نگاهی به زندگینامه امام رضا علیه السلام - حیات سیاسى امام رضاعلیه السلام(1) - حیات سیاسی امام رضا علیه السلام (2)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]