واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: خيليها معتقدند كه به جاي اميرحسين فردي، بايد مدير جوانتري براي مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري انتخاب ميشد، اما هميشه شور و شادابي جواني براي اداره كردن يك مجموعه بزرگ كافي نيست. به گزارش خبرگزاري فارس، روز سهشنبهاي كه گذشت، آئين توديع و معارفه مديران قديم و جديد مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري در تماشاخانه مهر اين نهاد برگزار شد و مدير توديع شده ـ كه از ماهها پيش در قامت رئيس حوزه هنري ظاهر شده است ـ مسئول جديد را معرفي كرد. معرفي اجمالي اين دو نويسنده و مدير فرهنگي نشان ميداد كه مسئول پيشين مركز (محسن مؤمني شريف)، حدود 18 سال از مدير منتخب (اميرحسين فردي) جوانتر است. بنابراين، طبيعي بود كه مقايسه سني اين دو مدير، حاضران را به فرضياتي درباره ميزان موفقيت فردي در مديريت مركز آفرينشها برساند. بنابراين، خوب است بخشي از مطالعات و مشاهداتم را درباره شخصيت، منش، سلوك و همچنين تواناييها، تجربهها و نوع مديريت اميرحسين فردي با شما در ميان بگذارم. با چه كساني به كوه ميرويد؟ اين درست كه اميرحسين فردي، نرم نرمك به دهه هفتم زندگياش پا ميگذارد و اصطلاحاً «پيرمرد» شده است، اما از آن دسته آدمهاي خموده، بيرمق، نااميد و عافيتطلب نيست. روزي كه به مناسبت بيست سال مديرمسئولي و سردبيري او در كيهان بچهها، جشني با عنوان «بيست سال عاشقي» در حوزه هنري برگزار شد، فهميدم كه فردي، صرفاً يك نويسنده يا روزنامهنگار نيست. از چهرههاي سينمايي مانند زندهياد رسول ملاقليپور گرفته تا آدمهاي فوتبالي، آمده بودند تا درباره معلمشان سخن بگويند. گفتند و شب شيرين و خاطرهانگيزي را براي همه دوستداران اين نويسنده رقم زدند. آنجا فهميدم كه فردي، اهل ورزشهاي گوناگون از جمله كوهنوردي و فوتبال است و در دومي، شاگرداني را هم تربيت و روانه باشگاههاي كشور كرده است. از همان روزها بود كه بيشتر با او دمخور شدم و دانستم كه يكي از روزهاي هفته ـ كه قبلاً چهارشنبهها و حالا يكشنبههاست ـ فوتبال در زمين كيهان جريان دارد و كيهان بچههاييها عصر اين روز به اتفاق اميرحسين فردي به بازي ميپردازند. هنوز هم ميشود خسرو باباخاني، رضا اميرخاني، محمدرضا بايرامي، محسن مؤمني و ... را در اين زمين آسفالته مشاهده كرد كه دنبال توپ ميدوند و هياهوي جذابي به راه مياندازند. وقتي فردي پا به زمين ميگذارد، يعني همه بايد قبل از بازي چند دور كنار زمين بدوند و خودشان را گرم كنند، اصولي و جدي به بازي بپردازند و آن را شوخي نگيرند. براي همين وقتي ميآيد، تنبلها اخمشان ميرود توي هم! اميرحسين فردي در زمين چهرهاي جدي و بازياي كاملاً حرفهاي دارد. 60 سال را پشت سر گذاشته، اما هنوز هم با يك حركت بدن، بازيكن مقابلش را فريب ميدهد و او را دريبل ميزند. محمدحسين صفار هرندي، وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي، سالها در همين زمين كوچك، همبازي فردي بوده و بخشي از خاطرات خود را در مقدمه كتاب «نه ده» نوشته حسين قدياني منتشر كرده است. مثالهاي فردي هم اغلب بر رفتارهاي ورزشياش استوار است. 9 سال پيش، خبرنگاري از يكي از روزنامههاي اصلاحطلب در اروميه از او پرسيد: «شما كه دبير جشنواره ادبيات داستاني بسيج هستيد، آيا فقط بايد همفكران خودتان را به اين جشنواره دعوت ميكرديد؟» همه انتظار داشتند فردي، آشفته و هراسان شود و پاسخ تندي به اين مهمان بدهد، اما جوابش اين بود: «شما وقتي ميخواهيد به كوه برويد، چه كسي را براي اين كار انتخاب ميكنيد؟ حتماً با كسي همراه ميشويد كه اندازه شما نفس داشته باشد؛ نه كمتر و نه بيشتر. اين نويسندگاني هم كه با ما به اينجا آمدهاند به اندازه ما نفس دارند؛ نه كمتر و نه بيشتر!» آرام و طبيعتگرا صبح خيلي زود از خانه بيرون ميزند و خودش را با اتوبوس به بخش مركزي شهر ميرساند. قدري در بوستان پارك شهر نرمش ميكند و سپس خودش را پياده به دفتر كارش ميرساند تا در آخرين سالها از مديرمسئولي و سردبيري كيهان بچهها، باز هم در اتاق متوسط رو به آفتاب، روزها از نور خورشيد و شبها از چراغ مطالعه قديمياش براي خواندن و نوشتن استفاده كند و گاه، هواپيماهايي را به تماشا بنشيند كه آرام آرام، راه فرود در پيش ميگيرند. عصرها، وقتي همكارانش شال و كلاه ميكنند و آماده رفتن ميشوند، تازه خواندن و نوشتن او شروع شده است و صبحها، پيش از آنكه همه از راه برسند و كار را آغاز كنند، اوست كه مطالعه صفحاتي از يك كتاب را پشت سر گذاشته و به كارمندانش «صبح به خير» ميگويد. اتاق كار متوسط او، محل خلق و تولد آثار ادبي بسياري است كه «اسماعيل»، يكي از آنهاست و البته معتقدم كه او حدود 60 سال زندگياش را براي شكلگيري شخصيتهاي متعدد داستانهايش تكه تكه كرده است. «اسماعيل»، خود اوست و شايد «جواد» و شايد ديگران. اميرحسين فردي را با مسجد جوادالائمه (ع) تهران و گرد آوردن جمعي از نويسندگان و هنرمندان نامآور در سالهاي قبل و بعد از انقلاب ميشناسند و همين كافي است تا مسجد و اتفاقات و تحولات پيرامون آن، نقطه ثقل رمان «اسماعيل» باشد. علاوه بر اينكه او يك نويسنده طبيعتگراي اردبيلي است كه سفر را بسيار دوست دارد. دلواپسيهاي امام (ره) اين درست كه اندك اندك به دهه هفتم زندگي قدم ميگذارد، اما اكنون آثار خردمندي از نشانههاي كهنسالي و پيري برجستهتر است. فقط گاه در ميان گفتوشنود، مسير سخن را فراموش ميكند و از آن به عنوان يك اتفاق تازه ياد ميكند. هنوز آنقدر مسلط و پرانگيزه است كه سه سال پيش، وقتي مدير كارگاه قصه و رمان حوزه بود، برگزاري جشن داستان انقلاب را به مديران حوزه هنري پيشنهاد داد و خودش محور آن شد تا جمعي از نويسندگان قديم و جديد، اين بار زير يك خيمه ديگر گرد امير حسين فردي جمع شوند. توجه اين نويسنده به ادبيات انقلاب، علاوه بر اينكه باعث شد جشنواره داستان انقلاب پا بگيرد، خودش هم رمان «اسماعيل» را به عنوان يكي از آثار قابل تأمل در حوزه ادبيات انقلاب نوشت تا سهم خود را تا اندازهاي ايفا كرده باشد. او هر وقت نويسنده نوخاسته و جديدالورودي را ميبيند، به او توصيه نميكند كه مشق داستان بنويسد تا دستش راه بيفتد. بيش از هرچيز درباره مفاهيم، درونمايهها و موضوعاتي ميگويد كه ميتواند ادبيات ما را همراه با حادثه عظيم انقلاب اسلامي به جهانيان معرفي كند. او در زمينه صدور انقلاب، دغدغههايي از جنس دلواپسيهاي امام راحل دارد و هميشه آماده است تا براي پيشبرد اين مقصود، هر مسئوليت خطيري را بپذيرد و هر بار سنگيني را به دوش بگيرد. اميرحسين فردي، مديريت مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري را قبول كرد و همانجا گفت كه اين مسئوليت پرخطر را با چه انگيزههايي پذيرفته است؛ ترويج آرمانهاي امام و انقلاب در حوزه ادبيات. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نويسنده: حميد محمدي محمدي ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انتهاي پيام/ا-6
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]