واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - ریچارد هاس رییس شورای روابط خارجی آمریکا تنها راه صلح خاورمیانه را در توافق سران دمشق و تل آویو می بیند فرصت و خاورمیانه دو واژه ای هستند که کمتر زمانی می توان آنها را در کنار هم داشت. خاورمیانه پاره سرزمین تاریخی جهان مدتی طولانی است که با عباراتی مانند خشونت، درگیری و بعضا جنگ معنا پیدا می کند. معضلات خاورمیانه فقط به پیکره درونی آن خلاصه نمی شود. خاورمیانه همچنان که پیش می رود از اروپا، آسیا، آمریکای لاتین و هر ناحیه ای از جهان عقب می ماند. به همان میزان که خاورمیانه را سراسر، کشمکش و هیاهو فرا گرفته به همان میزان نیز فرصت های پیش رو برای این منطقه نادر و کمیاب هستند. اما اکنون فرصتی ناب به این منطقه روی آورده است. اسراییل و سوریه که برای مدتی بیش از دو دهه با هم در نزاع و تخاصم هستند فرصتی برای مذاکره در اختیار دارند. این فرصت درست زمانی دست داده که هم اکنون سوریه از حامیان عمده حماس و حزب الله شناخته می شود و حدود 18 ماه پیش اسراییل منطقه ای از سوریه را به خیال ساخت سلاح اتمی بمباران کرد. البته مساله مذاکره آنها چندان هم شگفت انگیز نیست. سوریه و اسرائیل پیش از این نیز بر سر مسایلی جزیی به توافق رسیده بودند. این دو بارها تا آستانه یک صلح همه جانبه هم پیش رفتند. البته خطوط اصلی مذاکرات آنها مبتنی بر خروج نیروهای اسراییلی از تپه های جولان در برابر به رسمیت شناختن اسراییل از سوی سوری ها را هر دو طرف قبول دارند، حتی محافظه کاران اسراییل نیز آن را پذیرفته اند، اما اکنون با گذشت یک دهه، بشار اسد رییس جمهوری سوریه آن قدر قدرتمند هست که بخواهد در برابر مقاومت های داخلی کشورش بایستد و راه صلح با اسراییل را در پیش بگیرد. او می تواند آنچه را پدرش نکرد به انجام برساند: سوریه را کامل کند! من طی سفری که به تازگی به دمشق داشتم شنیدم که یکی از سران سوری می گفت که سوریه خود را برای رسیدن به صلحی جداگانه با اسراییلی ها آماده می کند، توافقی دو جانبه که در آن از مساله فلسطین و راهکار حل آن نشانی نباشد. حتی گمان می رود سوریه در مسیری که در پیش گرفته سعی دارد میزان تعاملات خود را با برخی کشورهای هم پیمان خود کاهش دهد. اسراییل بسیار بیشتر از سوریه به این توافق نامه نیاز دارد.اسراییل که این روزها با اردن و مصر در آرامشی پایدار به سر می برد، در صورت صلح با سوریه فقط لبنان را به عنوان کشوری هم مرز در مواجهه با خود خواهد داشت. به این ترتیب اسراییل می تواند به راحتی با چالش های امنیتی دیگر روبه رو شود. مساله صلح اسراییل و سوریه چنان برای مقامات تل آویو حیاتی است که آنها حتی این مساله را در طرح صلح با فلسطینی ها ترجیح می دهند. هم اکنون دهها هزار تن از اتباع اسراییلی در بلندهای جولان ساکن هستند که این رقم در برابر شمار صدها هزار نفری آنها در سرزمین فلسطین ناچیز است. منطقه جولان در مقایسه با کرانه باختری و غزه کوچک تر است و صرفا اهمیت سوق الجیشی دارد. البته سیاستمداران اسراییل نیز در پیکره داخلی این دولت خود با واگذاری بلندی های جولان محالفت هایی دارند که البته در مقایسه با مخالفت هایی که برای اعطای زمین های فلسطینیان که در سال 1967 غصب شدند مطرح شد، چندان ابعادی ندارد. اسراییل در صورت بازگرداندن بلندی های جولان به سوری ها از حمایت بیشتری برخوردار خواهد بود. هم چنین فناوری های پیشرفته آنها می تواند اسراییل را هر لحظه در جریان امور این منطقه قرار دهد. هم چنین صلحبانان - که شاید آمریکایی ها هم باشند - میتوانند در این منطقه مستقر شوند. مانند آنچه که هم اکنون حضور آنها در صحرای سینا ضامن صلح اسراییل و مصر است. رییس جمهوری سوریه در حال حاضر به قدر کافی قدرت آن را دارد که همه تعهدات امنیتی کشورش را به یاد داشته باشد و به آن ملزم باقی بماند، درست برخلاف رهبران فلسطینی که هرگز چنین اقتداری ندارند. محرک دیگری هم هست که اسراییل را به پذیرش صلح با دمشق وامی دارد. سوریه یکی از مهمترین کشورهایی است که در سیاست های فلسطینی ها تاثیر دارد. دمشق هم اکنون پایگاه عمده نیروهای حماس است و سوری ها از آنها حمایت می کنند. شاید سوریه مایل باشد که ارتباط خود با ایالات متحده و دولت های میانه روی عربی عادی کند و حتی با پیوستن به پیمان تجارت جهانی خود را به نحوی از شر تحریم های آمریکا و کمک های کشورهای عربی خلاص کند که البته همه این تعاملات بر میزان حمایت های سوریه از حماس تاثیر خواهد داشت. هر گونه توافقی میان سوریه و اسراییل باید که با فشار نیروهای خارجی انجام شود. ترکیه تا به حال به دفعات مختلف میزبان مذاکرات دو طرف بوده که البته نتوانست این کار را به تنهایی به پایان ببرد. شاید لازم باشد که آمریکا هم وارد معرکه شود. تا پیش از این در دوران ریاست جمهوری بوش سوریه یکی از کشورهایی بود که بوش او را در فهرست معروف محورهای شرارت خود جای داده و آن را به شدت تحریم کرده بود. چهار سال است که آمریکا هیچ سفیری در دمشق ندارد. اما عدم مذاکره و گفتمان با سوریه نفوذ آمریکا را بسیار کاهش داده است. هفته گذشته عماد مصطفی سفیر سوریه در واشنگتن با جفری فلتمن یکی ازمشاوران هیلاری کلینتون ملاقات کرد. این دقیقا پلکانی است که به مسیر رستگاری ختم می شود. شاید انعقاد توافق نامه با سوریه و صلح با مقامات دمشق کار چندان راحتی نباشد اما باید به این امر توجه داشت که بدون این توافق نامه نیز نمی توان به صلح در خاورمیانه اندیشید. باراک اوباما به گفت وگو به عنوان ابزاری موثر توجه دارد که البته حالا زمان استفاده از این ابراز مفید است. باید از این ابزار به درستی استفاده کرد و دید که چه ها می کند! نیوزویک 28 فوریه 2009 / ترجمه: لیدا هادی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]