تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه،وفريبكارى پاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802659876




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: حرّ يا حرمله؟!«حرّ يا حرمله؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري ايت كه در آن مي‌خوانيد؛1-اواخر هفته گذشته- چهارشنبه 7 بهمن ماه- در ستون اخبار ويژه كيهان، خبري داشتيم با عنوان «اين خبر را به خاطر بسپاريد». در آن خبر با استناد به فرمول سه ضلعي «جرج سوروس، جين شارپ و رابرت هلوي» كه فتنه اخير با پيروي بي كم وكاست سران فتنه از آن صورت گرفته است، پيش بيني كرده بوديم «وقت آن است كه سران فتنه عقب نشيني گام به گام خود را آغاز كنند» و نوشته بوديم «اين روزها در آستانه 22بهمن بايد منتظر صدور بيانيه اي از سوي موسوي يا خاتمي و يا هر دو نفر آنها بود» و بر پايه همان فرمول به 5 محور اصلي كه سران فتنه بايد روي آن تاكيد كنند، اشاره كرده بوديم... دوباره خواني آن خبر ويژه مي تواند برداشت دقيق تري از ترفند بعدي مديريت بيروني فتنه كه براي نجات ستون پنجم خود از محاكمه و مجازات تدارك ديده است، ارائه كند.2- براساس گزارش هايي كه برخي از افراد نزديك به حلقه اول مديريت داخلي فتنه با قيد قسم جلاله مبني بر خودداري از افشاي نام آنها، در اختيار كيهان قرار داده اند، بيانيه موسوي و خاتمي با همان محورهايي كه در خبر ويژه مورد اشاره آمده بود، مراحل پاياني خود براي انتشار را طي مي كرد ولي خبر ويژه كيهان، سران فتنه و مشاوران داخلي و بيروني آنها را با سردرگمي فراواني مواجه كرد. چرا كه اين اقدام سران فتنه نيز پيشا پيش از سوي كيهان پيش بيني و اعلام شده بود، بنابراين، اگر بيانيه را با همان محورهاي پيش بيني شده در خبر ويژه كيهان منتشر مي كردند، بر ماموريت بيروني خود و دنباله روي از فرمول ديكته شده سه ضلعي «سوروس، شارپ و هلوي» مهر تأييد زده بودند و چنانچه محورهاي مورد اشاره از بيانيه حذف مي گرديد، انتشار آن با عدم انتشار تفاوت چنداني نداشت، زيرا مطابق فرمول ياد شده، يكي از اهداف بيانيه- فقط يكي از آنها- تاكيد دروغين بر پايگاه مردمي فتنه سبز بود تا از اين طريق، زمينه براي انتقال فتنه از خيابان ها- كه ديگر نفرات چنداني براي مانور نداشت- به عرصه مجازي فراهم شود. يعني دقيقاً همان پيشنهادي كه چند روز قبل- اوايل هفته گذشته- از سوي خانم هيلاري كلينتون، وزيرخارجه آمريكا، با آب و تاب فراوان و در يك نطق طولاني بيان شده بود. در اين نشست كه به گفته سخنگوي كاخ سفيد «سناتور سام براون بك، كافمن، لورتا سانشز، تعدادي از نمايندگان كنگره و هيئت هاي ديپلماتيكي از انگليس، فرانسه، آلمان، كلمبيا، لبنان، مولداوي، دو كشور عربي منطقه خاورميانه و سه ايراني، بدون ذكر نام به دلايل امنيتي» در آن حضور داشتند، هيلاري كلينتون بخش قابل توجهي از سخنراني خود را به ايران اختصاص داده و بر ضرورت كمك به آشوبگران و سركردگان آنها براي انتقال فعاليت خود از خيابان ها به فضاي مجازي و اينترنت تاكيد مي كند. نگاهي به متن سخنراني هيلاري كلينتون به وضوح نشان مي دهد كه آمريكا، بعد از حماسه 9دي و نيز با توجه به هوشياري هواداران اوليه سران فتنه كه كنار كشيدن آنها از عرصه فريب را در پي داشته است، ادامه آشوب هاي خياباني را ناممكن مي داند و از سوي ديگر براي حفظ ظاهري اين جريان و انتقال آن از خيابان ها به فضاي مجازي، نيازمند ابراز وجود جريان فتنه است. اين نياز دقيقاً همان است كه قرار بود - و هنوز هم هست- كه موسوي و خاتمي در بيانيه خود به مناسبت 22بهمن، برآورده كنند! در خبر ويژه كيهان آمده بود «موسوي و خاتمي بايد در بيانيه خود وانمود كنند كه حركتي به نام جنبش سبز! هنوز هم وجود دارد و از هواداران فراواني برخوردار است! اين بخش از بيانيه براي آن است كه به قول جرج سوروس، زمينه انتقال كودتاي مخملي- بخوانيد فتنه- از خيابان به فضاي مجازي فراهم شود، چرا كه در خيابان، ادعاي فراواني هوادار با توجه به شمار اندك آنها، مضحك است ولي در فضاي مجازي مي توان كماكان - و بدون ارائه دليل و نمونه- بر فراواني هواداران! اصرار ورزيد».3- اكنون به نقطه اصلي ماجرا يعني «پروژه نجات سران فتنه از محاكمه و مجازات» نزديك مي شويم. اين بخش از پروژه براي حفظ فتنه به عنوان آتش زير خاكستر و استخوان لاي زخم، طراحي شده است و اجراي آن به «ميانجي» نياز دارد. وظيفه ميانجي آن است كه با استناد به بيانيه سران فتنه و ادعاي توبه و پشيماني و يا -حداقل- عقب نشيني آنها از مواضع اوليه، ساز آشتي!! كوك كند. ميانجي در اين مرحله از پروژه ياد شده و براي فريب افكار عمومي به منظور پذيرش مرحله ديگر فتنه يعني همان به اصطلاح طرح آشتي! روي چند محور تكيه مي كند.الف: از شرايط كنوني با عنوان «بحران» ياد مي كند. اين در حالي است كه شرايط «حساس» هست، اما بحراني نيست، چرا كه بحران با درهم ريختگي شيرازه نظام همراه است نه مقابله نظام با ستون پنجم شناخته شده دشمن.ب: ميانجي مي كوشد از فتنه اي كه به گواهي تمامي اسناد و شواهد غيرقابل انكار، مديريت بيروني دارد و براي مقابله با اساس انقلاب، نظام، امام و حذف اسلام از حاكميت طراحي شده است، با عنوان درگيري داخلي ميان دو جناح ياد كند!ج: ميانجي، از طرح ديكته شده براي فراري دادن سران فتنه از محاكمه و مجازات، با عنوان «طرح آشتي ملي»! ياد مي كند و حال آن كه درگيري ميان توده هاي وفادار به نظام از يكسو و آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آن از سوي ديگر در جريان است و راهپيمايي حماسي و چند ده ميليوني 9 دي ماه بهترين و گوياترين گواه آن است. مردم با يكديگر درگير نيستند كه نيازي به آشتي ملي!! باشد.د: ميانجي- يا ميانجي ها- با ناديده گرفتن اصل منطقي، عقلي و حقوقي «ميزان حال فعلي افراد است» كه امام راحل(ره) براي هوشياري ملت در اينگونه موارد، بر آن تاكيد فراوان داشته اند، روي سوابق- بعضا مثبت- سران فتنه و عوامل پيراموني آنها مانور مي دهد. از اين مانور فريبنده براي كمرنگ و نهايتاً فراموش شدن جنايت ها و خيانت هاي سران فتنه و آمادگي افكار عمومي براي بازگشت دوباره منافقان و ستون پنجم دشمن به جامعه، استفاده مي شود. شبيه آن كه جنايت سركردگان سپاه عمرسعد در روز عاشورا به بهانه سوابق احياناً اسلامي - تاكيد مي شود احياناً اسلامي- آنها ناديده گرفته شود.ه : ميانجي در اين طرح فريب، از واژه هاي مقدس و پذيرفته شده اسلامي بهره مي گيرد. واژه هايي نظير «آشتي» كه در نگاه اول و به طور مطلق، پسنديده تر از «قهر» و دشمني است و يا «توبه» كه هميشه از اصرار بر گناه شايسته تر است. اما، آشتي با چه كساني؟ با دشمنان كينه توز عليه اسلام و امام و انقلاب و مردم و كساني كه براي انجام ماموريت دشمنان تابلودار بيروني از اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك امام زمان(عج)، شعار به نفع آمريكا و اسرائيل، آدم كشي، آشوب آفريني و... دهها جنايت ديگر نيز دريغ نكرده اند؟!ميانجي ها به گونه اي از آشتي سخن مي گويند كه انگار حق جويان عدالت خواه بويي از رأفت و محبت و آشتي نبرده اند و حال آن كه، اگر رأفت و محبتي هست- كه هست- در ميان مؤمنان حق جو ديده شده و مي شود، نه خونريزان غارتگر و سنگدل.4- و اما، درباره «توبه» سران فتنه، سخن ويژه اي در ميان است، و آن، اين كه؛ در تمامي نظام هاي حقوقي و قضايي جهان -بدون استثناء- و در نظام حقوقي و قضايي اسلام، «توبه» رابطه اي ميان بنده گناهكار و خداي اوست، و در هيچيك از اين نظام هاي حقوقي و قضايي، توبه مجرم مانع محاكمه و مجازات او نيست و اگر چنين بود، فلان قاتل و جنايتكار مي توانست با ادعاي توبه- و يا توبه واقعي- از مجازات و مكافات فرار كند! و اين، يعني صدور مجوز براي جنايت و حق كشي. آيا غير از اين است؟!برخي از ميانجي ها براي فراري دادن سران فتنه از محاكمه و مجازات به توبه جناب حر- رضوان الله تعالي عليه- اشاره مي كنند و حال آن كه «حر» از ادامه حضور در لشكر عمرسعد خودداري كرد و بي آن كه گامي به خيانت و دستي به جنايت آلوده كند توبه كرده و به سپاه امام حسين(ع) پيوست و در ركاب آن بزرگوار خالصانه جنگيد و به شهادت رسيد. آيا سران فتنه -با آنهمه جنايت و خيانت- بر فرض كه توبه كنند با حضرت حر قابل مقايسه اند؟توبه سران فتنه فقط با توبه «حرمله» قابل مقايسه است كه وقتي دست انتقام جناب مختار ثقفي را بر گريبان خويش ديد، ادعاي توبه!! كرد. يعني آقايان ميانجي! فرق ميان حر و حرمله را نمي دانند؟! برخي از آنان در كسوت مقدس روحاني هستند و بعيد است از درك اين نكته بديهي عاجز باشند!5- جنايات و خيانت هاي سران فتنه عليه نظام، مردم، امام، انقلاب و مخصوصاً عليه اسلام صورت گرفته است، بنابراين و براساس بديهي ترين قوانين حقوقي و جزايي شناخته شده در تمامي جهان، مردم مسلمان ايران -اگر نگوئيم همه ملت هاي مسلمان- شاكيان اصلي سران فتنه اند و صاحبان حق پايمال شده اند، بنابراين، آقايان ميانجي براي نجات سران جنايتكار فتنه نبايد خواب هاي آنچناني ببينند و هوشياري مردم پاكباخته ايران اسلامي را دست كم بگيرند.رهبرمعظم انقلاب در ديدار مردم آمل و استان مازندران با ايشان به صلابت تصريح فرمودند كه «امام خميني به هيچ كس باج نداد و ما هم نه از طرف ملت و نه از طرف خودمان به هيچكس باج نمي دهيم.»6- و بالاخره گفتني است پروژه نجات سران فتنه از محاكمه و مجازات با بيانيه اي كه قرار است سران فتنه صادر كنند، رابطه مستقيم دارد. چرا كه حلقه بعدي اين زنجيره ميانجي گري برخي از خواص شناخته شده است و شواهد موجود حكايت از آن دارد كه موسوي و خاتمي براي صدور بيانيه كذايي با سردرگمي دوجانبه اي روبرو هستند. اگر از صدور بيانيه خودداري كنند، خواص ميانجي، براي- به قول خودشان- چانه زني! در بستر به اصطلاح آشتي! بهانه و دستاويزي ندارند و از سوي ديگر، صدور بيانيه، پرده ديگري از پيروي بي كم و كاست آنان از فرمول ديكته شده مثلث- سيا، موساد و اينتليجنت سرويس- را برملا مي كند.حسين شريعتمداريمردم سالاري: بحران اعتماد در جام جم«بحران اعتماد در جام جم»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم ناصر الدين قاضي زاده است كه در آن مي‌خوانيد؛از همان  ابتدا روشن بود که «جام جم نشينان» سقف تحمل چند صدايي شدن را حتي در يک نمايش مناظره اي و در پاره اي مواقع گفت وگويي ندارند. واپسين برنامه  ديروز، امروز، فردا در شرايطي برگزار شد که حتي تک مهمان حاضر شده در اين برنامه، سخنان کنايه آميزي را نثار دست اندرکاران و مديران اطلا ع رساني در صدا و سيما کرد و از آنچه وعده هاي مناظره دو سويه  به منولوگ هاي تک ساحتي تبديل شده، مبهوت بود!برنامه هاي پرنوسان روبه فرداي تغيير نام يافته،  صرف نظر از ريزش شديد مخاطب چند پيام را به مخاطبان خاص صدا و سيما و مخاطبان عام در داخل و خارج از کشور منتقل کرد که تداوم برنامه هايي که بخشي از آرايش سياسي را در برآيند افکار عمومي منعکس مي کند هنوز با موانع زيادي مواجه است.به زبان روشنتر نگاهي دقيق به دو برنامه هاي اخير به نمايش گذاشته  نشانگر آن است که ظرف تحمل سازمان صداوسيما در پخش برنامه هاي سالم و بي طرفانه، بيش از چند ساعت آن هم در مناظره  علي مطهري، مصطفي کواکبيان و جواد اطاعت نبوده است که سطح مناظره ها را به گفت وگو و نهايتا به تک گويي و منولوگ، تقليل مي دهند. ناگفته پيداست زماني که مديريت اطلاع رساني در صدا و سيما در روندي عقلاني امکان چند صدايي شدن را در  يک برنامه تجربه مي کند، تعداد زيادي از مخاطباني که مدت هاست از اطلاع رساني رسمي رويگردان شده اند را به سوي خود جلب مي کند و به نحوي امکان بازسازي اعتماد عمومي را نسبت به برنامه هاي خود افزايش مي دهد.در واقع تداوم اين روند مي توانست پاره‌اي از عملکرد هاي ناصواب  قبلي صدا و سيما را جبران سازد، اما کاهش برنامه هايي از اين دست و اختلال در آرايش سياسي و فکري دعوت شدگان نه تنها اعتماد متزلزل افکار عمومي را نسبت به صداوسيما افزايش نداده بلکه در روندي اختلا ل آميز، انتظار مشتاقان اطلا ع رساني داخلي را با چالش جدي روبرو ساخت.بازتاب برنامه هاي ديروز، امروز و فردا در افکار عمومي نشان مي دهد چگونگي مقبوليت صداوسيما دربرابر مخاطبان ديروز و امروز وارد مرحله خطيري از جلب اعتماد سازي بيشتر يا رويگرداني بيشتر براي نسل هاي بعدي خواهد بود. بي گمان اگر مسوولين مديريت خبر با درس آموزي از خطاهاي ديروز، به فکر فرداي بهتر باشند، در رويکرد جبراني با تجديد نظر در برخي سياستگذاري هاي غيرحرفه اي خواهند توانست، جايگاه واقعي صداوسيما را به مطالبات افکار عمومي نزديک کند تا بخشي از کاهش اعتماد به مديريت اخبار داخلي به روند صعودي تمايل پيدا کند.جالب آن که متوليان برنامه روبه فرداي متحول شده، در توجيه  «تاکتيک هاي  فرافکنانه» مدعي شده اند بسياري از چهره هاي سياسي منتسب به اصلا ح طلبان حاضر نيستند در برنامه هاي صداوسيما حاضر شوند و عدم مشارکت احزاب اصلا ح طلبان را دليلي موجه بر مناظره هاي تک گويي بر مي شمارند.اما اولا  بسياري از اصلا ح طلبان در گفت وگو با برخي رسانه ها خلا ف اين موضوع  را اعلا م کرده اند وثانيا بسياري از اصلا ح طلبان برآنند هر چند صداوسيما ملک انحصاري هيچ جريان و گروهي سياسي نيست اما جهت گيري هاي ناشيانه برخي از مدعيان مهرورزي در سال هاي اخير آنقدر تبعيض آلود بوده است که محو آثار آن را صرفا نبايد از يک برنامه جستجو نمود.رسالت: ويژگي بودجه سال89 «ويژگي بودجه سال89»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛سه ويژگي بودجه سال89 را با سالهاي گذشته به لحاظ پيش بيني درآمدها و برآورد هزينه ها متفاوت خواهد کرد. اين سه ويژگي عبارتند از: 1- قانون اجراي سياستهاي اصل44 قانون اساسي مصوب مجمع تشخيص مصلحت نظام(1) 2- قانون هدفمند کردن يارانه ها 3- لايحه برنامه پنجم توسعهبا اجراي سياستهاي اصل44  قانون اساسي منابع عظيمي رها خواهد شد که دولت بايد اين منابع رادر پيش بيني درآمدها و برآورد هزينه ها در راستاي برنامه پنجم و سند چشم انداز بيست ساله براي رسيدن به افق هاي يک انقلاب اقتصادي ببيند و مقطع يک پنجم و يک بيستم آن را در بودجه هاي سنواتي لحاظ کند.با اجراي تبصره بند الف ماده يک قانون هدفمند کردن يارانه ها براي اولين بار فروش نفت در داخل به نرخ واقعي عملياتي مي شود.30  سال است در بودجه ريزي و بودجه بندي فروش نفت در داخل فراموش شده بود براي درک اين فراموشي کافي است بدانيم که ميزان ريالي اين فراموشي فقط در مقطع زماني سالهاي79  الي83  بالغ بر48  هزار ميليارد ريال از اين بابت بود.اکنون قرار است با اجراي هدفمند کردن يارانه ها اين مهم در بودجه سالانه ديده شود.نفت قلب بودجه کشور است . طبيعي است مجلس و دولت بايد نسبت به جايگاه آن در بودجه سال آينده دقت مضاعف مبذول نمايند.اگر مجلس و دولت درنگاه به نفت سه مفهوم «مالک» ، «متولي» و «متصدي» را از هم جدا کنند بند4  بودجه پيشنهادي دولت را سامان خواهند داد.قانون نفت، اين ماده حياتي را انفال مي داند . جاي انفال به عنوان يک بخش درآمدي در بودجه هاي سنواتي، سالهاي متمادي است فراموش شده است.امسال اگر نمايندگان همت کنند و يک رديف درآمدي به نام انفال در بودجه بگنجانند،  اولين گام اساسي را در راستاي شفاف سازي منابع و مصارف ماليه عمومي کشور برخواهند داشت .1- نفت خام2 - گاز طبيعي3 - ميعانات گازي سه منبع درآمدي است که برحسب قيمت هاي کنوني نفت و با عنايت به قانون هدفمند کردن يارانه ها در سال آينده، رقم درآمدي دولت  حاصل از خام فروشي آنها بيش از180   ميليارد دلار خواهد بود. اين رقم بيش از نيمي از بودجه سال آينده و60  ميليارد دلار بيشتر از کل بودجه عمومي دولت است!به همين دليل شرکت ملي نفت اشتهاي سيري ناپذير خود را که در سالهاي گذشته به عنوان «متصدي» نفت به نصاب6  درصد و94  درصد ارزش نفت خام قناعت کرده بود. امسال در رويکردي هل من مزيد مآبانه اين نصاب رابه30  درصد و70  درصد تقويم نموده و از طريق آن سهم خود را ارتقا داده است!!مطابق تفريغ بودجه سالهاي84  تا87  نصاب4  درصد و96  درصد ارزش نفت خام در تعيين مناسبات مالي شرکت ملي نفت ودولت تقريبا به نصاب50  درصد شرکت و50 درصد دولت است!!حال بايد ديد حقوق دولت - بخوانيد حقوق ملت - در نصاب30  درصد و70  درصد در تفريغ بودجه سال89  چه عددي را نشان مي دهد.متاسفانه دولت و مجلس با نقض اصول52  ،53  ،44  و45  هنوز نتوانسته اند يک تصوير درست از مناسبات مالي بين شرکت ملي نفت و دولت ارائه کنند.اميدواريم در تصويب بودجه سال آينده اشتباهات و تخلف از قانون اساسي به حداقل کاهش يابد. حالا که با تصويب قانون هدفمند کردن يارانه ها به سمت شفاف سازي مي رويم و واژه هاي «جمعي - خرجي» در بودجه نويسي رنگ مي بازد ، اميد است بتوانيم يک بودجه با استانداردهاي علمي و در عين حال با محاسبات دقيق طراحي کنيم.اگر محاسبات دقيقي از نفت (بخوانيد عوايد هيدروکربوري) داشته باشيم، چه نفت و گاز خام و چه فرآورده ها و عوايد حاصل از آن، به طور نسبي در برنامه پنجساله پنجم همه ساله حدود200  ميليارد دلار درآمد عايد کشور مي شود که با تفکيک عوايد حاصل از خام فروشي به قيمت واقعي از فرآورده فروشي که قرار است سالانه فقط20  درصد به قيمت واقعي نزديک شود در يک فضاي شفاف مالي مي توان با اين درآمد  با سرعت مطمئن به سمت توسعه و رفاه ملت پيش رفت . اين يک نعمت و موهبت الهي است. اگر درست مديريت نکنيم در حقيقت کفران نعمت کرده ايم.پي نوشت1. مشتمل بر92  ماده و90  تبصرهابتكار: نو ظاهري گري«نو ظاهري گري»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛ظاهري گري جرياني قوي و مطرح در گستره فرهنگ و تمدن اسلامي است که در مقاطع مختلف زماني سربرآورد، سپس روبه افول نهاد. اکنون سوال اين است که آيا ظاهري گري بار ديگر رخ مي نمايد. ظاهري گرايان به فهم ظواهر روايات بسنده مي کنند و مخالف هرگونه تاويل و استدلال عقلي بودند به تعبير ديگر آنان براي سعادت و فهم دين در زندگي به ظاهر آيات و روايات بسنده مي کردند.در تاريخ اسلام گروه هاي مختلفي نظير مرجئه، خوارج با شعار بازگشت به اسلام اصيل ظاهري گري را رواج دادند.ظاهري گري به اهل سنت اختصاص نداشته است بلکه در ميان شيعه هم طرفداراني داشته است; در حقيقت اخباريون شاخه شيعي ظاهري گري بحساب مي آيند. اهل سنت سلفي گري را جنبشي عمومي براي بازگشت به سنت سلف و احياي آن مي دانند اين تفکر از اخوان المسلمين مصر تا وهابيت تندروي عربستان و طالبان افغانستان را شامل مي شود. اگر سطحي  نگري و قشري گري در مواجهه با متن دين را يک شاخه براي اخباري گري و ظاهري گري بدانيم آنگاه متوجه خواهيم شد که اين شاخص حيطه هاي مختلفي را دربرمي گيرد.در شرايط کنوني که مواجهه سنت  و مدرنيسم به نقطه تعادل نرسيده است و رابطه آن همچنان دچار ابهام است دونوع رفتار در بين دينداران شاهديم،گروهي بيمناک خلوص دين هستند و بخشي هم در پي اثبات کارآمدي دين مي باشند،گروهي در اردوگاه سنت قراردارند و گروهي به اردوگاه مدرنيسم تمايل يافته اند و بخشي هم به راه ميانه (که همان دين خالص دين توانمنداست) اصرار دارند. مدعيان توانمندي و امروزي بودن دين در مسير ادعاي خود گرفتار تندرويها و انديشه هاي افراطي شدند و براي رفع نيازهاي جامعه،به پاره اي امور غيرديني،صورت موجه و شرعي دادند.افراط گري اين دسته و ناتواني آنان در جلب اعتماد متدينان موجب تقويت گرايش قشري گري و ظاهر گرايي شده است و مشاهده رفتار زير پوستي مردم نمايانگر صحنه داري اين دو گرايش افراطي است.بنابراين يکي از مظاهر نوگرايي ديني (که روبه گسترش است) اين است که به جاي توجه به جوهره دين به ظواهر آن توجه مي شود، نمونه آن اينکه فضاي مراسم امروز جامعه،مداح محور است و مداحي ها هم در مسابقه ظاهري گرايي گرفتارند.بيشترين اهتمام مداحي ها صرف ظاهر و جسم، قطر بازو و خم ابرو،بلندي و سياهي گيسوي اولياء و بزرگان،به جاي اخلاق و انديشه آنها مي شود. شايد مهمترين دليل رواج ظاهري گرايي، مرجعيت يافتن فکري کساني است که صلاحيت مرجعيت فکري را براي تبيين دين ندارند و کنار ماندن صاحبان فکرو انديشه و ميدان داري کساني که فاقد صلاحيت اند زمينه ساز اين انحراف است.در نظر بگيريد"خانم جلسه هايي" را که عهده دار اداره جلسات مذهبي ويژه خانم ها هستند و از حداقل سواد لازم محروم مي باشند اما امروز به مرجعيت فکري مسايل ديني تبديل شده اند.يکي ديگر از شاخصه هاي نو ظاهري گري،رواج خواب و روياست و البته اين منافاتي با روياي صادقانه اهل ايمان ندارد اما استناد به خواب در اتفاقات مهم و تصميمات حساس جلوه اي از ظاهري گري و قشري گري مي باشد.يکي ديگر از شاخصه هاي قشري گري و ظاهري گري،تظاهر به مناسک ديني بدون توجه به روح دينداري است چيزي که اين روزها در ادارات و سازمانها زياد به چشم مي خورد. ظاهرگرايي ديني مصداق بارز نفاق و رياکاري بحساب مي آيد روح دينداري به اخلاص در انجام اعمال بستگي دارد و مطابق آموزه هاي ديني تظاهر به اعمال نه فقط علامت ايمان نيست که نقطه مقابل آن ارزيابي مي شود.به هر حال نشانه هايي از رخنه ظاهري گرايي و قشري گري بين نخبگان و حتي برخي موسسات آموزش عالي به چشم مي خورد و باتوجه به تاثير جبران ناپذير اين فرهنگ،همه در هر رده علمي،فرهنگي و اجتماعي وظيفه سنگيني بر دوش دارند و بايد دقت داشت که با اين آسيب ها به دام تسامح بي حدومرز نيفتاد.ظاهري گري در طول تاريخ باعث انحراف گسترده اي شده است و عامل به مسلخ بردن بسياري از انديشمندان مسلمان گرديده است به تعبير ديگر ضربه ظاهري گرايي به اسلام کمتر از ضربه کفار نبوده است.مطالعه تاريخ اسلام هم نشان مي دهد که تفکر قشري گري همواره در هنگام اوج اقتدار اسلامي سربرآورده است و ضربه خود را وارد نموده است اکنون در آستانه برگزاري سي و يکمين سال برگزاري جشن هاي سالگرد انقلاب اسلامي همه يک بار ديگر آنچه درپيرامون خود مي بينند با مقياس قشري گري ارزيابي نمايند و نگاهي آسيب شناسانه بيفکنند تا متوجه شوند که سايه شوم قشري گري چگونه بر لايه هاي اجتماعي حاکم شده است. جمهوري اسلامي: اهداف غرب از سازش با طالبان«اهداف غرب از سازش با طالبان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛كنفرانس لندن درباره بحران افغانستان درحالي به پايان رسيد كه مهمترين محور بحث ها و اظهارات شركت كنندگان آشتي با طالبان بود. در اين نشست مقرر شد 140 ميليون دلار توسط كشورهاي خارجي براي حمايت از تحقق آشتي با طالبان اختصاص داده شود.در نشست لندن گرچه شمار زيادي از نمايندگان كشورهاي همسو با غرب شركت داشتند ولي كاملا آشكار بود كه آمريكا و انگليس صحنه گرداني اصلي اجلاس را برعهده داشتند. موضوع آشتي با طالبان از مدتها پيش از سوي اشغالگران غربي افغانستان مطرح بوده است و نشست لندن در واقع بهانه اي بود تا به اين مسئله مشروعيت بين المللي داده شود.نقشه مصالحه و تباني با طالبان به طور جدي سال گذشته توسط انگليسي ها ترسيم شد و در اين ميان عربستان و پاكستان نيز به دليل اينكه خود را پدر خوانده هاي اين گروه افراطي و جنگ افروز مي دانند نقش موثري در روند مذاكرات غرب با اين گروه به عهده داشته اند.در دي ماه سال گذشته حامد كرزاي به يكباره ملاعمر را « برادر » خواند و از وي خواست به دولت بپيوندد. در ابتدا عربستان ميزباني گفتگو و رايزني با طالبان را به عهده گرفت . هرچند مقامات رياض اين دلالي را تكذيب كردند ولي شواهد متعدد و آشكار نشان ميدادند كه انكار آل سعود بي پايه است.پس از مذاكرات رياض گفتگوهايي نيز با حضور « جرگه ها » يا ريش سفيدان قومي افغانستان و پاكستان در دو كشور انجام شد. به عبارت روشن تر بايد گفت مصالحه با طالبان حاصل تلاش يكسال گذشته سازمان هاي اطلاعاتي پاكستان عربستان انگليس و آمريكا بوده است . چهره هاي پشت پرده اي نيز در انجام اين معامله نقش داشته اند كه از جمله بايد از « عبدالله اناس » فرزند « عبدالله عظام » فرزند مشاور اسامه بن لادن و « ابوالحسن مندي » رهبر تشكيلات « رباط عالم اسلامي » كه ساكن مدينه عربستان است نام برد. اين افراد به دليل اينكه مورد وثوق طالبان بوده اند در مذاكرات نقش مهمي داشتند.گزارش ها همچنين حاكي است كه ملاعمر رهبر طالبان وزير خارجه در سايه خود به نام « آقا معتصم » را مامور مذاكره با آمريكايي ها كرده است . بدين ترتيب روشن است كه موضع گيري هاي اخير حامد كرزاي درباره لزوم مصالحه و دوستي با طالبان ماحصل كار مشترك ناتو عربستان و پاكستان بوده و در واقع اين اظهارات را غرب به كرزاي ديكته كرده است.اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا واشنگتن كه تا همين اواخر طالبان را به عنوان بخشي از جبهه تروريسم و در صف دشمنان شماره يك آمريكا و غرب معرفي مي كرد اكنون با اين گروه از سرمصالحه و دوستي درآمده است.اگر در روند تحولات و بحران افغانستان تامل شود پاسخ اين سئوال چندان مبهم و پيچيده نيست . غرب به سركردگي آمريكا در چرخش اخير و تغيير رويكرد نسبت به طالبان دو هدف عمده را پيگيري مي كند. نخست تغيير شرايط موجود در افغانستان با هدف نجات و خلاصي از باتلاق اين كشور و دوم بهره برداري ابزاري از اين گروه براي هدفهاي استعماري و مداخله جويانه آينده در منطقه . آمريكا و متحدانش در ناتو پس از 8 سال لشكركشي به افغانستان كاملا درمانده شده اند.آنها با اينكه تمام راههاي ممكن را براي تسلط بر اوضاع و مهار بحران به كار گرفتند با ناكامي مواجه شده اند. از اين منظر سياست جديد غرب در افغانستان و تغيير ديدگاه نسبت به طالبان اقدامي از روي استيصال و ضعف و زبوني است و يك باج و رشوه آشكار به اين گروه شورشي افراطي محسوب مي شود و قطعا اين شكست مفتضحانه غرب در افغانستان پيامدها و تبعات سنگيني براي آمريكا و متحدانش در پي خواهد داشت . با اينحال غربيها مذبوحانه مي كوشند اين شكست حيثيتي و سياسي خود در افغانستان را به روي كار آمدن باراك اوباما و تجديدنظر واشنگتن در سياست خارجي آمريكا مرتبط سازند.آمريكا و متحدانش نيز اميدوارند در آينده از رابطه با طالبان در پيگيري اهداف استعماري و مداخله جويانه در منطقه سود ببرند كه اين امر در واقع انگيزه و مشوق اصلي غرب براي سازش با طالبان و پذيرش تبعات اين اقدام ننگين است.طالبان در مدت پنج سال حكومت خود در افغانستان در اواخر دهه گذشته چهره بسيار موهن و مشوهي از اسلام را ارائه كرد و ضربات غيرقابل جبراني بر اعتبار جهان اسلام وارد ساخت . غرب در واقع درصدد است با ميدان دادن دوباره به اين گروه افراطي و شرور زمينه هاي تضعيف اعتبار و موقعيت مسلمانان و اقتدار جهان اسلام را فراهم سازد و از رشد و پويائي تفكر اسلامي كه در چند سال اخير با سرعت كم سابقه اي به حركت درآمده است جلوگيري نمايد.نكته دوم اين است كه غربي ها اميدوارند با زنده كردن دوباره قدرت طالبان آنرا به كانون تهديدي جديد عليه دولتهاي مستقل منطقه به ويژه جمهوري اسلامي ايران تبديل سازند. اين موضوع را بايد عمده ترين هدف غرب از سازش با طالبان دانست . واشنگتن به همراه لندن و ديگر متحدان غربي خود كه در تمامي توطئه هاي خود عليه جمهوري اسلامي ايران دچار شكست شده اند اكنون به طالبان به عنوان ابزاري تازه در مسير اعمال فشار عليه جمهوري اسلامي ايران چشم دوخته اند. به زعم واشنگتن طالبان با تفكرات متحجرانه و سابقه شرارت آميزش چنانكه در گذشته نيز نشان داده است مي تواند خطري بالقوه براي ثبات و امنيت منطقه باشد كما اينكه مي تواند همچون ابزاري دردست قدرت هاي استكباري عليه جمهوري اسلامي ايران بكار گرفته شود.با اينحال واقعيت هايي وجود دارند كه موانع اساسي بر سر تعبير خواب جديد غرب مي باشند. نخست اينكه مردم افغانستان از طالبان بيزارند و اگر امروزه طالبان مي تواند در افغانستان جولان بدهد به دليل استفاده اين گروه از اعتقادات و باورهاي ملي و مذهبي افغانها و سوار شدن آنها بر موج تنفر مردم اين كشور از حضور بيگانگان اشغالگر مي باشد. دوم اينكه بخشي از طالبان حياتش را در مخالفت با دولت فعلي به دليل دست نشانده دانستن آن و نيروهاي اشغالگر مي داند و بعيد است در طرح سازش شركت نمايد هر چند اين نكات بهيچوجه با ضرورت هوشياري و حساسيت جمهوري اسلامي ايران در برابر توطئه اخير غرب منافات ندارد.دنياي اقتصاد: بيماري هلندي، تورم و بودجه 89«بيماري هلندي، تورم و بودجه 89»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم احسان ناصري است كه در آن مي‌خوانيد؛نماينده محترم دولت در يك نشست مطبوعاتي، ويژگي‌هاي بودجه سال 1389 را تشريح نمود.ذيلا بخشي از اظهارات ايشان آمده است.«معاون بودجه معاونت برنامه‌ريزي، درآمدهاي مالياتي براي سال 89 را حدود 39 هزار ميليارد تومان عنوان كرد و گفت كه حدود 30 درصد نسبت به مصوب سال گذشته افزايش داشته است. همچنين مصارف ارزي در بودجه 89 در مجموع حدود 57 ميليارد دلار است كه در بودجه 88 با اصلاحيه صورت گرفته بيشتر از 40 ميليارد دلار بوده است.ممبيني افزود: پيش‌بيني ما اين است كه تركيب بودجه تورم‌زا نيست و اين بودجه تورم را كمتر از قبل خواهد كرد كه اميدواريم با سازوكارهاي در نظر گرفته شده به زير 10 درصد برسد.» (دنياي اقتصاد 7/11/89)به احتمال بسيار زياد كاهش نرخ اصلي تورم (ميانگين دوازده ماه) تا پايان سال ادامه خواهد داشت. علت آن هم مربوط به عملكرد گذشته بانك مركزي است؛ اما كاهش شاخص تورم نقطه به نقطه در ماه‌هاي آتي بعيد است. همچنان كه اين شاخص در آخرين گزارش بانك مركزي هيچ‌گونه رشد مثبت يا منفي نداشت، اما با توجه به لايحه بودجه 1389 و عملكرد يك سال گذشته بانك مركزي بسيار بسيار بعيد است كه تورم سال آينده (اسفند 89) آن طور كه آقاي ممبيني گفته‌اند به زير ده درصد برسد تازه بدون در نظر گرفتن تورم طرح هدفمند كردن يارانه‌ها.علت تورم‌زا بودن بودجه سال 1389 افزايش مصارف ارزي آن است؛ زيرا باعث افزايش دارايي‌هاي ارزي بانك مركزي و افزايش پايه پولي مي‌شود.البته چنانچه بانك مركزي قسمت عمده ارز بودجه‌اي را در بازار به فروش برساند، اثر تورمي نخواهد داشت؛ اما در اين صورت قيمت ارز، بسيار كمتر از عددي خواهد شد كه براي دلار در بودجه سال آينده در نظر گرفته شده است. يعني اگر اين 57 ميليارد دلار عمدتا در بازار به فروش برسد، بخشي از ريال پيش‌بيني شده ناشي از آن در بودجه محقق نمي‌شود و به عنوان كسري بودجه تلقي خواهد شد؛ اما كاهش نرخ ارز هم موجب تشديد بيماري هلندي در كشور خواهد شد؛ زيرا بسياري از صادركنندگان كالاهاي ايراني مزيت نسبي خود را در بازارهاي جهاني از دست خواهند داد.اگر چه ثبات نرخ ارز در سال‌هاي اخير نيز اثر مشابهي البته با شدت كمتر داشته است. تنها در يك صورت مي‌توان اين 57 ميليارد دلار را طوري مصرف كرد كه هيچ‌گونه اثر منفي مانند تورم و بيماري هلندي نداشته باشد و آن اين است كه اولا بخش عمده ارز فوق صرف واردات كالا شود، ثانيا كالاهاي وارداتي مزبور نبايد در كشور قابليت بالفعل توليد داشته باشند؛ ولي بعيد است بتوان چنين كالاهايي را براي اقتصاد ايران آن هم به اندازه ده‌ها ميليارد دلار پيدا كرد. شايد تنها كالايي كه اين خصوصيت را دارد قطعات قطار‌هاي مترو است كه كمبود آن هم به شدت احساس مي‌شود.نكته ديگر در خصوص بودجه سال 1389 افزايش 30درصدي اخذ ماليات در آن است كه با توجه به كاهش رشد اقتصادي و ركود موجود، اتكا به اين ميزان افزايش در اخذ ماليات عاقلانه نبوده و تحقق آن نيز دور از انتظار است.تهران امروز: چه کسي مسئول است«چه کسي مسئول است»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم رسول رضايي است كه در آن مي‌خوانيد؛اظهارات آيت الله لاريجاني در ديدار مقامات وزارت اقتصاد با وي درباره معوقات بانکي لاجرم به اندازه‌اي مهم مي نماياند که زنگ‌هاي خطر را به صدا در بياورد .رئيس قضا در اين ديدار که ديروز انجام گرفت صراحتا به تخلفاتي در حوزه بانكي اشاره مي‌کند و خطاب به مقامات وزارت اقتصاد مي گويد : بسياري از تسهيلات بانكي خاص ارائه شده به برخي افراد حكايت از عدم نظارت و بازرسي موثر دارد و چگونه مي‌توان به فردي كه خود را نماينده ده‌ها نفر معرفي كرده وام‌هاي متعدد پرداخت كرد و از وي به جاي همه آنها وثيقه دريافت كرد و با گذشت سررسيد متوجه جعلي بودن وثيقه‌ها شد؟البته اين تنها نمونه‌اي کوچک و به اصطلاح نوک قله کوه يخي است که از آب بيرون زده است و الا کيست که نداند رسيدن معوقات بانکي به رقم ناباورانه 50 هزار ميليارد تومان ( معادل 50 ميليارد دلار ) نتيجه سياست درهاي باز بانکي است که مشخصا با روي کار آمدن دولت محمود احمدي‌نژاد حاصل شد و نتيجه اين سياست‌ها به آنجا ختم شده است که توان بانک‌ها براي وصول مطالبت‌شان با سختي فراوان مواجه شده و حتي در مواردي ملاحظه مي شود که با وثيقه‌هاي جعلي چه ارقام درشتي از بانک‌ها تحت عنوان وام اخذ شده است.نتيجه نهايي چنين سياستي به کاهش قابل ملاحظه توان بانکي در پرداخت تسهيلات جديد است چرا که وقتي منابع بانکي از سوي عده‌اي وام گيرنده حبس شود و باز پرداخت نشود در چرخه فعاليت‌هاي عادي بانکي اختلال ايجاد مي‌شود و به فاصله کمي آثار قفل شدن تسهيلات دهي بانک‌ها در بخش‌هاي مختلف اقتصادي به ويژه در بخش واقعي توليد ديده مي شود.بنابراين به گزاف نيست اگر بگوييم بخشي از رکود فعلي در اقتصاد و مشخصا در بخش توليد به همين مساله يعني سياست درهاي باز بانکي و وادار کردن سيستم بانکي به پرداخت تسهيلات بيش از توان‌شان بر مي‌گردد.نمود اين رکود هم در بخشي ديگر از سخنان رئيس قضا ديده مي‌شود آنجا که وي به صراحت بحث چك‌هاي بلامحل و برگشتي را كه اخيرا آمار آن از سوي بانك مركزي اعلام شده را بسيار نگران كننده مي داند و مي گويد: در موضوع چك بايد پرداخت آن تضمين شود و عدم تضمين كافي در پرداخت مبالغ چك‌ها موجب ركود سرمايه‌گذاري و اخلال در روند اقتصادي كشور مي‌شود و بايد براي موضوع چك كه از شايع‌ترين جرم‌هاي محكومان كنوني زندان‌هاست چاره جدي انديشيد.ابراز نگراني که از سوي رئيس قضا بيان شده اگر چه بسيار مهم است اما براي اولين بار نيست که مطرح مي شود. پيش از اين بسياري از کارشناسان بانکي و پولي درباره عواقب سياست‌هاي بانکي که از سوي دولت در پيش گرفته شد، تذکر دادند که البته در اوايل اين هشدارها از سوي مقامات دولت و شخص رئيس جمهور جدي گرفته نشد اما اکنون که سيستم بانکي با عسرت مالي مواجه شده‌اند، مقامات اقتصادي دولت به استمداد از قوه قضائيه پرداخته‌اند و خواستار حل ماجرا هستند.ظاهرا دولت پس از يک دوره آزمون و خطا به تعديل سياست‌هاي بانکي خود تمايل دارد و در عمل نيز به تغيير 180 درجه‌اي در سياست‌هاي پيشين خود رو اورده است ولي نمي خواهد به آن اذعان کند.کما اينکه ديگر هيچ مقام دولتي علاقه ندارد از تک رقمي شدن سود بانکي سخن به ميان آورد يا اينکه مخالفت برخي كارشناسان با پرداخت وام‌هاي بدون تضمين هاي لازم را به‌عنوان سياست بر زمين‌زدن دولت قلمداد کند. فقط در اين ميان مساله 50 ميليارد دلار معوقات بانکي باقي مي ماند که معلوم نيست مسئوليت آن با چه کسي است. قدس: اسرائيل و تروريسم سازمان يافته«اسرائيل و تروريسم سازمان يافته»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم حسن هاني زاده است كه در آن مي‌خوانيد؛ترور دردناک محمود عبدالرئوف المبحوح يکي از فرماندهان نظامي گردانهاي عزالدين قسام وابسته به جنبش حماس نشان مي دهد که رژيم صهيونيستي پروژه نهادينه کردن پديده تروريسم سازمان يافته در جهان را ادامه مي دهد.اين ترور در يکي از هتلهاي دبي صورت گرفت و عاملان ترور محمود عبدالرئوف المبحوح ابتدا به اين مبارز فلسطيني شوک الکتريکي وارد ساخته و سپس او را خفه کرده اند.تحقيقات پليس دبي ثابت کرد که عوامل موساد با استفاده از گذرنامه چند کشورغربي وارد امارات شده واين ترور را انجام داده اند.اينگونه ترورها اگرچه سابقه ديرينه اي دارد اما رژيم صهيونيستي به تازگي با استفاده از شيوه هاي جديد و با همکاري سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا، فرانسه، انگليس و آلمان دست به اينگونه عمليات تروريستي مي زند.ادامه اعمال تروريستي سازمان يافته و بين المللي توسط رژيم اسرائيل عليه شخصيتهاي اسلامي و مبارز فلسطيني نشان مي دهد که جامعه جهاني اکنون با خطر جديدي به نام تروريسم بين المللي مواجه است که در واقع توجيه کننده تروريسم کور القاعده مي باشد.در گذشته نيز سازمانهاي موساد و شين بت رژيم صهيونيستي شخصيتهايي مانند ناجي العلي هنرمند فلسطيني مقيم پاريس، صلاح خلف(ابواياد)، خليل الوزير(ابوجهاد)، کمال عدوان و کمال ناصر، عبدالعزيز الرنتيسي، اسماعيل ابوشنب و شيخ احمد ياسين از شخصيتهاي مبارز فلسطيني را ترور کرده اند، اما متأسفانه سازمانهاي بين المللي نه تنها اين عمليات تروريستي را محکوم نکرده اند بلکه با سکوت خود با تشويق اسرائيل، به گسترش پديده تروريسم دولتي کمک مي کنند.در چنين فضايي، به طور قطع همه تلاشها براي ريشه کن کردن تروريسم جهاني با شکست مواجه مي شود زيرا پشتيباني غرب و آمريکا از اقدامات تروريستي رژيم صهيونيستي، تروريستها را به اتخاذ راهکارهاي تلافي جويانه و خطرناک وادار مي سازد.شکست آمريکا و غرب در مهار تروريسم جهاني در حقيقت معلول گسترش پديده تروريسم دولتي است که رژيم صهيونيستي با اقدامات تروريستي خود در جهان به آن دامن مي زند.از سوي ديگر، نگاه دوگانه سازمان ملل به پديده تروريسم در جهان، دستيابي به هر راه حلي براي تعامل مثبت ميان شرق وغرب در راستاي مهار اين پديده شوم را نا ممکن مي سازد.در حالي که آمريکا، اتحاديه اروپا و سازمان ملل اقدامات تروريستي رژيم صهيونيستي در کشتار مردم بي دفاع فلسطين و ترور شخصيتهاي مبارز فلسطيني کاملاً قابل توجيه و مشروع مي دانند، اقدامات تلافي جويانه مبارزان فلسطيني عليه رژيم صهيونيستي را نوعي تروريسم تلقي مي کنند.تقسيم بندي تروريسم به دو بخش «خوب و بد» از سوي آمريکا و اروپا و دادن مجوز به اسرائيل براي انجام عمليات تروريستي در هر نقطه اي ازجهان، ناامنيها را در سطح وسيعي در جهان گسترش مي دهد زيرا نبايد انتظار داشت که مردم فلسطين در مقابل جنايات موساد و شين بت تا ابد دست بسته باقي بمانند.جوان: انتظار مردم از دستگاه قضايي«انتظار مردم از دستگاه قضايي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جوان به قلم حسن رشوند است كه در آن مي‌خوانيد؛بدون ترديد اجراي عدالت يکي از مهم‌ترين آرمان‌ها و آرزوهاي جامعه بشري است و انقلاب اسلامي به جهت آرمانگرايي نهفته در خويش، از مناديان بحق عدالت‌گستري براي ابناي بشر است. اگر بپذيريم عدالت به مفهوم برابر نگريستن همه افراد جامعه و نفي هرگونه بي‌انضباطي منافات با حقوق عامه مردم است، بايد به اين مهم توجه داشته باشيم که برقراري عدالت از مطلوب‌هاي نظام جمهوري اسلامي است و امام راحل با همين رويکرد، شالوده اين نظام را بنيان نهاد.اصل 156 قانون اساسي يکي از وظايف مهم دستگاه قضايي را «کشف جرم و تعقيب و مجازات و تعزير مجرمين و اجراي حدود و مقررات مدون جزايي اسلام» معرفي مي‌کند و در بند ديگري از اين اصل، «رسيدگي و صدور حکم در مورد تظلمات، تعديات و اخذ تصميم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبيه که قانون تعيين مي‌کند» يا در بند پنجم اصل مذکور، «اقدام مناسب براي پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح مجرمين» را از جمله وظايف دستگاه قضايي مي‌داند. با اين رويکرد، بسياري از بزرگان ديني و سياسي جامعه، شرط موفقيت دستگاه قضايي را جلب اطمينان مردم از عملکرد اين دستگاه و اعتماد آنها به مجموعه‌اي مي‌دانند که بتواند هم حقوق فردي آنها را استيفا نمايد و هم امنيت آنها را در هر شرايطي تحقق بخشد.رهبر معظم انقلاب مي‌فرمايند: «لازم است دستگاه قضايي، عدالت قضايي را در جامعه تأمين کند و در مردم نسبت به احقاق حق خود، حالت اعتماد و اطمينان را به وجود آورد. دستگاه قضايي وظيفه دارد «امنيت عمومي» را براي آحاد مردم ايجاد کند. «امنيت ملي» حق عامه است، يعني حقي است براي مجموع آحاد مردم. عدالت تنها در اين نيست که حق فرد در مقابل جامعه حفظ شود، حق جامعه حق اساسي است و نسبت به حقوق فردي، برتر و اولي‌تر است. حق فرد نسبت به حق جامعه محکوم است چون آن حق مربوط به کل جامعه است. ايجاد امنيت عمومي براي جامعه و امنيت ملي جامعه يکي از وظايف دستگاه قضايي است.حاکميت به‌عنوان نماينده مردم و به‌عنوان امين مردم بايد حق مردم را حفظ کند و از آن حراست و پاسداري نمايد.با چنين رويکردي بايد اقدام دستگاه قضايي براي تشکيل دادگاه متهمان حوادث تلخ روز عاشورا و اغتشاشات پيش از آن را از جمله اقدامات شايسته اين دستگاه در روزهاي اخير دانست. بنابراين اين اقدام دستگاه قضا از چند زاويه قابل‌بررسي و تقدير است.1-‌ تحقق امنيت عمومي و امنيت ملي از وظايف اساسي دستگاه قضايي است و کساني که اين روزها در دادگاه به پنجه عدالت سپرده شده‌اند، از جمله افرادي هستند که آشکارا در مقابل مردم ايستاده و امنيت مردم و جامعه را به مخاطره انداخته‌ بودند. آيا کساني که بي‌محابا و بدون رعايت حقوق شهروندان، از همه ابزارهاي خشونت بهره گرفتند و با تخريب اموال مردم و بيت‌المال مسلمين، علاوه بر تحميل هزينه بر مردم، با ايجاد رعب و وحشت، فضاي رواني جامعه را ناامن کردند و باعث طمع دشمنان به اين مرز و بوم شدند، سزاوار محاکمه و مجازات نيستند؟2-‌ دستگاه قضايي وظيفه استيفاي حقوق اساسي جامعه را دارد و بنا به فرمايش مقام معظم رهبري، حق جامعه يک حق اساسي است و اولي‌تر از حقوق فردي است و حتي اگر فردي از حقي برخوردار باشد ولي حق او مغاير با حق جامعه باشد، اين حق در مقابل حقوق عمومي محکوم است. بنابراين کساني که بيش از 7 ماه با رفتارهاي ساختارشکنانه و هتاکانه خويش حقوق عمومي جامعه را زير پا گذاشتند و در نهايت با حرمت‌شکني در روز عاشورا و تخريب اموال مردم، امنيت عمومي و ملي را زير پا گذاشتند، طبيعتاً نمي‌توانند از پنجه عدالت و قانون فرار کنند. اقدام دستگاه قضايي، هر چند با شانتاژ بنگاه‌هاي خبرساز و دروغ‌پراکن غرب مواجه گردد، اقدام ارزنده‌اي است که قطعاً از پشتيباني ملت ايران برخوردار خواهد بود. خشنودي مردم از برگزاري جلسات دادگاه و محکوميت عناصر برانداز و هتاک ارزش‌هاي ديني و انقلابي، نشان از رضايت مردم و در نهايت اعتماد و اطمينان آنها به دستگاه قضايي است.3- بي‌تفاوتي در مقابل جرائم و عدم رسيدگي به آنها از دو جهت براي يک جامعه پويا و زنده آسيب به حساب مي‌آيد. اولاً کساني که مرتکب جرمي شده و حقي را از جامعه تضييع مي‌کنند، در صورت بي‌تفاوتي دستگاه‌هاي قضايي و امنيتي، نسبت به رفتار خويش جري شده و تکرار آن را براي امتياز گرفتن از حاکميت، يک نسخه نجات‌بخش براي خود مي‌دانند و با گذشت زمان، چه بسا چنين رفتارهاي جرم‌آميزي تبديل به فرهنگ براي آن جامعه شود.ثانياً، موجب سلب اعتماد و اطمينان مردم شده و هرگونه عدم برخوردي را حمل بر ناتواني دستگاه‌هاي متولي امنيت مي‌کنند. بنابراين در چنين شرايطي، خطر برخوردهاي مردمي دور از انتظار نخواهد بود که قطعاً اين وضعيت براي جامعه‌اي که داراي ساختار حکومتي است، بسيار ناپسند خواهد بود.4- روند برگزاري دادگاه‌هاي متهمان روز عاشورا و حوادث مربوط به انتخابات، هر چند با کندي و تأخير آغاز شد ولي در اولين محاکمه افرادي که مستقيماً در اين حوادث دخيل بودند و در قالب گروه‌هاي تروريستي و برانداز نظام و با هدايت مالي و فکري مستقيم دشمنان بيروني فعاليت مي‌کردند، بارقه اميد را در دل مشتاقان انقلاب زنده کرد و مردم بار ديگر يقين حاصل کردند که دستگاه قضايي همانند سال‌هاي اوليه انقلاب به ويژه سال 60، مصمم به برخورد با کساني است که با حربه ترور، اغتشاش و تخريب اموال عمومي و شخصي مردم، امنيت آنها را نشانه رفته‌اند. اين ابراز رضايت قطعاً با پيگيري درست و به موقع دستگاه قضايي افزايش خواهد يافت.5- دستگاه قضايي در بررسي پرونده متهمان حوادث پس از انتخابا�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن