واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: هر روز راز نهان در سينه خود دارد كه براي آنها كه ديده به نور الهي روشن كرده اند قابل رويت است و آنهايي كه چشم هاي خود را به روشنايي حقيقت مي بندند توانايي نگريستن به خورشيد بر آمده از راز هر روز ندارند. آنها كه راز روزها را مي دانند از حادثه هاي آن عبرت مي گيرند و بر وقايع با ديده تعبير مي نگرند و بر نشانه هاي خوب شاكرند و بر نشانه هاي سختي صبوري پيشه مي كنند زيرا زيرا شكر به فراخي و صبر به تنگي نشانه خردمندي است. عاشوراي دهم ماه محرم 61،روز پيروزي خون بر شمشير است روز غلبه فرياد مظلوم بر عربده كشي ظالم، روز پيروزي و نصرتي كه هلهله كنان كوفي و شامي آن را با چشمان بسته به آفتاب آن روز خود نديدند و از بالاي نيزه بردن آفتاب شادمان و خرسند شدند، درحالي كه نمي دانستند با خود جلوه پيروزي حسين شهيد (ع) را به دوش مي كشند و با هلهله خويش كوس رسوايي خويش را در كوي و برزن داد مي زنند. امروز ، تاريخ پيروزي حسين بن علي (ع) را به گواه نشسته است، پيروزيي كه از بستر جهاد و متن خون شكوفا شد و آرمان هاي والاي او را با جريان تاريخ نسل به نسل بشري واگويه كرد. حماسهي عاشورا سر فصل عشق و شور و عرفان بزرگ مردان الهي و نشان آفرينش عزت و اقتدار و آرمان گرايي بزرگ زناني است كه حيات اسلام ناب محمدي (ص) و آزادگي و آزادي را امداد جاودانه پايمردي و استقامت خود ساخته اند. نهضت حسيني و انقلاب فياض و جوشان عاشورا يك بعثت بدون وحي و شكفتن گلبانگ توحيد در چكاچك شمشير بر بلنداي سر نيزه هاست،كربلا عرصه انفجار نور و ظهور حماسه از يك سو و تبلور قساوت و حد اعلاي فاجعه از طرف ديگر است و نينوا سرزميني بي مانند براي نمايش تمامي عشق بر پرده هستي است. واضح است كه دايره آفرينش را بي كربلا وجودي متصور نيست و منظومه معارف عارفان و سير سالكان الي الله و جهاد مجاهدين في الله و مجاهده عالمان في سبيل الله را بي حسين (ع) و زينب در خاطر هيچ رهپويي نمي گذرد. به راستي اگر معمار ازل در خزانه خارج از وصف آفرينش، گوهري چون حسين (ع) و مرواريدي چون زينب (س) نداشت، كار كدامين نبي به كمال مي رسيد و راه كدامين رسول به نهايت پيوند مي خورد؟ حسين (ع)، عاشورا و زينب ناموس دهر و باعث بقاي هستي و تداوم راه پاكان و صالحان براي هميشه تاريخ بشر هستند، از پيامبران اولوالعزم تا مردمان عادي همه در جستجو و رهپوي مردان و زنان روزگار و سرزميني هستند كه پرچم هدايتشان در دست هاي استوار زينب (س) و نهال آرزويشان در چشمه سار هميشه جوشان حسين (ع) استقرار يافته و نور خود را در چهرهي گلگون عاشورا به نظاره مي نشينند. سخن از قيام پيامبران، امامان و مصلحان بزرگ تاريخ بسيار است كه در اين ميان حسين(ع) جايگاه ويژه اي دارد. او شاهد و وارث تاريخي است كه در آن جنايت و بيداد و نيرنگ و فريب به نهايت رسيده است. او مي بيند كه اگر ساكت بماند همه آن چه پيامبر خاتم بنا نهاده پايمال مي شود. اين است كه مراسم حج را نيمه كاره مي گذارد و به سوي شهادت مي رود، «تا به بشريت و به تاريخ بفهماند كه در حاكميت جور، حج مفهومي ندارد. تا شعار عدالت اجتماعي و قيام مردم به قسط به اجرا در نيايد، تا استعدادهاي خدايي انسان مجالي براي شكوفايي پيدا نكنند»، اسلام كه خود براي نجات انسان از اسارت و بردگي است وسيله اي مي شود براي توجيه استبداد و استثمار و مي بينيم كه در عاشوراي سال 61 هجري جبهه باطل نه به نام دفاع از ارزش هاي بي ارزش خويش كه به نام دفاع از اسلام، با همه نيرو و توان خود در مقابل حسين(ع) صف آرايي كرد. يك بار ديگر سايه هاي شوم ابليس، زر و زور و تزوير آشكارا با هم، هم پيمان شدند و فرزند پاك محمد(ص) ،علي(ع) و فاطمه(ع) را به عنوان كسي كه از دين خارج شده است محكوم و قتل او را توجيه شرعي مي كنند. حسين(ع) در صحراي نينوا مردانه مي ايستد و با خون خويش نهال آزادي و رهايي انسان و اسلام را آبياري مي كند و سپاه كفر به شكرانه اين پيروزي جشن مي گيرد، خيمه هاي حسين(ع) را به آتش مي كشد و زنان و فرزندانش را به اسارت مي برد. اين گونه شد كه از آن روز تا هميشه تاريخ همه آزادگان و حقيقت جويان عالم اعم از مسلمانان و غير مسلمان به آن امام همام اقتدا مي كنند. صبح عاشورا امام، ياران اندك خود را به سه جناح چپ و راست و قلب تقسيم كرد و براي هر يك فرماندهي برگزيد و پرچم و عَلم را به دست پرتوانِ برادرش اباالفضل سپرد. علمداري در ميدان هاي نبرد قديم، نقشي حساس داشت، پرچمدارانِ جنگ را از با صلابت ترين و مقاوم ترين نيروهاي مؤمن انتخاب مي كردند. علمداران اهتمام شديد داشتند كه هميشه عَلم را بلند و در فراز نگه دارند؛ چرا كه آن سبب برپائي نيروهاي رزمنده بود و لشكر از هم نمي گسست مگر به قتل صاحب رايت و سقوط پرچم. عباس مايه آرامش خاطر حسين بن علي بود و تا زنده بود دودمان امامت، آسايش و امنيت داشتند. در كربلا به حضرت عباس لقب «سقا» (آب آور) داده بودند؛ چرا كه تا روز عاشورا چند بار، صف دشمن را شكافته و براي اطفال آب مهيا كرده بود. روز عاشورا پس از شهادت همه ياران، مأمور شد براي اهل بيت امام آب بياورد؛ در حالي كه مسير آب توسط دشمن بسته شده بود. سقا تنها به دشمن حمله كرد و آنان را كنار زد، خود را به آب رساند. تشنه بود. آب موج مي زد. عقل گفتش تشنه كامي، نوش كن عشق گفتش بحر غيرت جوش كن آب گفتش بر صفاي من نگر قلب گفتش در وفاي من نگر عافيت گفتش كف آبي بنوش عاطفت گفتش كه چشم از وي بپوش تشنگي گفتش تو را سازم هلاك رستگي گفتش كه از مردن چه باك؟ به ياد تشنگي امام و خاندان و اهل بيتش افتاد، هرگز، اين رسم وفا داري نيست، به خود خطاب كرد: يا نفس من بعد الحسين هوني وبعده لا كنت ان تكوني هذا الحسين وارد المنون وتشربين بارد المعين[14] «اي نفس، پس از حسين زنده نباشي! اين حسين است كه در آستانه مرگ و شهادت است و تو آب سرد مينوشي؟! به خدا سوگند، اين هرگز رسم دينداري من نيست.» و آب را بر آب ريخت. آب ننوشيد. مشك را پر از آب كرد؛ اما آب به خيمه ها نرسيد و عباس در بين راه شهيد شد. در حالي كه تمام همّش آبرساني به اهل بيت و اطفال امام بود. عباس شهيد شد در حالي كه تشنه بود و چنين عباس تا ابد معلم عشق و وفا لقب گرفت. دو بال براي پرواز شيخ صدوق نقل كرده است: روزي امام سجاد به عبيد اللَّه فرزند قمر بني هاشم نگاهي كرد. اشك چشمش را گرفت و فرمود: «روزي به رسول خدا سختتر از روز اُحُد نگذشت كه عمويش حمزه در آن كشته شد و بعد از آن موته است كه عموزادهاش جعفر بن ابي طالب كشته شد. (سپس امام فرمود:) و هيچ روزي همچون روز حسين نبود. سي هزار مرد كه گمان مي كردند از اين امتند دور او را گرفتند و هر كدام به كشتن او به خدا تقرب مي جست و حسين، خدا را به آنها يادآوري مي كرد، ولي آنها پند نمي گرفتند تا او را به ستم و ظلم و عدوان كشتند. (سپس فرمود:) خداوند، عباس را رحمت كند كه ايثار و فداكاري نمود تا آنجا كه هر دو دستش بريده شد. خداوند ـ عز و جل ـ به عوض آنها دو بال به او عطا نمود كه با فرشتگان در بهشت پرواز ميكند؛ چنانچه با جعفر بن ابي طالب نيز چنين كرده بود و عباس را نزد خداي تبارك و تعالي درجه و منزلتي است كه تمام شهيدان روز قيامت به آن غبطه ميخورند» برگرفته از منابع علاقه مندان اهل بيت (ع) در اينترنت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]