واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > آشفته، رضا - میکاییل شهرستانی بر آن است تا در صحنه تئاتر برداشت یا دراماتورژی خود از نمایشنامه «برناردا آلبا» را به صحنه بیاورد. بنابراین دیگر از آن شکل و شمایل خطی و کلاسیک خبری نیست و به جای آن شکل دایره و نوین برای القا و روایت آن در نظر گرفته شده است. نمایشی که با مرگ آغاز و پایان مییابد. «خانه برناردا آلبا [La case de Bernarda Alba]»، درامی در سه پرده اثر فدریکو گارسیا لورکا (188-1936)، شاعر اسپانیایی، که در 1936 نوشته شد. موضوع داستان از این قرار است: زنی متکبر و خودکامه و بدخو به نام دونیا برناردا بر دهکدهای در اسپانیا حکومت میکند، بدون اعتنا به این معنی که رفتارش اندک محبتی در دل همگنانش برنمیانگیزد. پس از در گذشت شوهرش سوگند یاد میکند که هشت سال در مرگ او سوگوار بنشیند.» (1) «فدریکو گارسیا لورکا (۵ ژوئن ۱۸۹۸ - ۱۹ آگوست ۱۹۳۶) شاعر و نویسنده اسپانیایی است. او همچنین نقاش، نوازنده پیانو، و آهنگساز نیز بود. لورکا در ۳۸ سالگی احتمالا به دست پارتیزانهای ملی در جنگ داخلی اسپانیا کشته شد.»(2) مقایسه زندگی لورکا با آنچه در خانه «برناردا آلبا» نوشته است، ما را به این موضوع مشترک سوق میدهد که خودکامگی در اسپانیای آن روزها یک مسأله مشترک برای همگان بوده است و این مسأله از طریق آیینه هنر پیش روی همگان قرار گرفته است. چنانچه شهرستانی هم چنین نظرگاهی را در اجرا مدنظر داشته و در این باره در بروشور مینویسد: « آدمهای لورکا اما دنبال مرگ میدوند. مرگی که سرانجام آنها را به رهایی میرساند. آنها مست این بادهاند و با وجودی که لحظهای از زیر نفوذ خوفناک تیره و طایفهشان رهایی ندارند، اما در برابر سرنوشت خویش قد میافرازند، هر چند گریزی از آنچه برایشان مقدر شده ندارند... و لورکا خود نیز تاوان این آزاداندیشی و این اراده نیرومند را میپردازد.» (3) چشم پوشی از سه پرده میکائیل شهرستانی برای آنکه بتواند بر ایجاز در اجرای خود تاکید کند، دیگری اتکایی به سه پرده نمایشنامه نمیکند بلکه درصدد است به دلخواه لحظاتی را پیش روی تماشاگر قرار دهد و در کمتر از یک ساعت نمایش را تمام کند. مرد جوانی قرار است که با خواهر بزرگتر ازدواج کند، اما چهار خواهر دیگر نیز به نوعی دلداده و شیدای یک مرد هستند، اما در این دیوار های ستبر و تن پوش سیاه جز مرگ رنگ و بوی دیگری دیده نمیشود. آنگوستیاس، خواهر بزرگتر (پوپک هیدجی) که از یک پدر دیگر است، دارای مال و اموال است و پسر او را شاید به همین خاطر پسندیده باشد. تا اینکه آدلّا، خواهر کوچکتر (با بازی مهشید بابایی) طی یک حرکت انقلابی خود را به مرد جوان میرساند و بساط این ازدواج و وصلت را بر میچیند. اما او در این رابطه باردار میشود و خود میبیند که چگونه با یک دختر که چنین پیشامدی بر سرش آمده است، مردم برخورد میکنند. مارتیریو (گلسا سهرابی) از این رابطه مطلع میشود و بساط رسوایی آدلّا را پهن میکند. برناردا (سیلوا فیروزی) برای آنکه این رسوایی دامنهدار نشود به سمت مرد جوان تیری رها میکند اما تیر به او نمی خورد. آدلّا مقابل مادر میایستد و به همین خاطر خود را میکشد. چیدمان اجراییاین نمایش در ترکیب یک در با گلها و پیچکها در چهارسوی صحنه در چرخش است و در آن سویش صندلی و بارگاه است. تقابل مادر با دخترها در چنین چیدمانی مطرح میشود و موسیقی که با گیتار نواخته میشود حسهای لازم را بر برخی از لحظات مینشاند تا همه چیز از اندوه و ماتم اشباع شود بیآنکه چنین حسی منتقل شود و بیش از آن خودکامگی مادر و شکست تحمیلی دختران و زندگی باطل شده آنان پیش روی قرار خواهد گرفت تا به آن فکر شود. با آن که اجرا میتوانست با بازی های خوشحستر و انرژی پرتحرکتر بازیگران تماشاگران را ترغیب کند که راحتتر و لذتبخشتر در جریان بازیها و خود اجرا قرار بگیرند متأسفانه در شبهای اول هنور اجرا اصطلاحا جا نیفتاده است و این معضلی است که بر بیشتر اجراهای ما تحمیل میشود که پس از گذشت یکی دو هفته تازه اثر در موقعیتی قرار میگیرد که لازمه اجرای هر نمایشی است. پی نوشت: 1. اسماعیل سعادت، فرهنگ آثار، سروش. 2. فدریکو گارسیا لورکا، ویکی پدیا. 3. میکاییل شهرستانی، بروشور خانه برناردا آلبا.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 545]