واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - قاسم غفوری باراک اوباما در حالی به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد که در اولین سخنرانی خود وعده بهبود روابط با جهان اسلام را مطرح کرد. او ادعا کرد در دوران وی، روابط جدیدی میان آمریکا و جهان اسلام آغاز می شود و گذشته تیره میان طرفین باید به فراموشی سپرده شود .در بررسی موضع گیریهای اخیر اوباما که بر اساس همان شعار تغییر مطرح شده باید به اصولی توجه داشت که شامل سیاستهای دوران بوش و راهبردهای آینده آمریکا می شود. ارزیابی سیاستهای آمریکا در قبال جهان اسلام نشان میدهد که محور اصلی این سیاست را خاورمیانه، بویژه کشورهای عربی تشکیل میدهد. استراتژی آمریکا در دهه های اخیر بر اصل حضور فعال و گسترده در خاورمیانه استوار شده است آنها در حالی این سیاست را پیگیری میکردند که در دوران بوش تحولی جدید در این زمینه بوجود آمد . در سال 2000 و با روی کار آمدن نو محافظه کاران در سیاست گذاری آمریکا نگرشی به نام حمله پیش دستانه شکل گرفت که بر اساس آن خاورمیانه و اندیشههای اسلامی به عنوان اصلی ترین دشمنان آمریکا معرفی شدند. در این چارچوب آنها ادعا کردند که برای خروج از این مسئله و مقابله با اندیشههای اسلامی حضور نظامی در خاورمیانه و سرکوب نهضت های اسلام گرا، امری ضروری است. در همین چارچوب آنها در ابتدا افغانستان و پس از آن عراق را اشغال کردند. در کنار جنایتهایی که آمریکا در این دو کشور انجام داد. تحرکات این کشور در اصلاح ساختارهای اجتماعی و دینی خاورمیانه، موجی از انزجار و نارضایتی مردمی از آمریکا را به همراه داشت. بر اساس نظر سنجی ها در منطقه، 95درصد ملتهای منطقه آمریکا را دشمن اصلی خود میدانند .نمونه بارز این انزجار را می توان در تظاهرات های گسترده مردمی در هنگام سفر بوش، رئیس جمهور آمریکا و یا سایر مقامات آمریکایی به منطقه مشاهده کرد. این انزجار زمانی تشدید شد که آمریکا در قبال تحولات فلسطین و لبنان به حمایت یک جانبه از رژیم صهیونیستی پرداخت. عدم فعالیت برای پایان دادن به توسعه طلبی های رژیم صهیونیستی و نیز حمایت از این رژیم در جنگ 33 روزه موجب شد تا موجی از آمریکا ستیزی خاورمیانه و جهان اسلام را در بر گیرد. مجموعه این تحولات سبب شد تا ایالات متحده از یک سو منافع بسیاری را در منطقه از دست داد و از سوی دیگر بازیگران جدیدی چون چین ،روسیه و اتحادیه اروپا وارد صحنه شدند که خود به چالشی بزرگ برای آمریکا مبدل شدند. پس از 8 سال جنگ طلبی و ناکامی آمریکا در خاورمیانه در حالی اوباما به عنوان رئیس جمهور جدید، وارد عرصه سیاسی شد که شورای روابط راهبردی و بسیاری از کارشناسان و آگاهان سیاسی و نظامی آمریکا بر تغییر سیاستهای این کشور در خاورمیانه و کل جهان اسلام تاکید کردند. آنها اعلام داشته اند که آمریکا برای حفظ موفقیت جهان و فرار از بحرانهای ایجاد شده چاره ای جز اصلاح روابط با جهان اسلام ندارد. البته در نگاه آنها ،جهان اسلام شامل کشورهای عربی خاورمیانه می شود. ارزیابی اظهارات و طرحهای ارائه شده از سوی اوباما در تبلیغات انتخاباتی نشان می دهد که سیاست جدید آمریکا کاهش تحرکات نظامی و روی آوردن به اقدامات دیپلماتیک در منطقه است که بر اساس آن آمریکا با ارائه راهکارهایی چون مشارکت با متحدان منطقه ای در حل بحران های منطقه ،کاهش بودجه های نظامی در خاورمیانه و تاکید بر اصلاحات اجتماعی و سیاسی برای بهبود چهره آمریکا و در نهایت برای اجرای طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه و.. برای پایان دادن به چالشهای ایجاد شده در 8 سال دوران بوش در استراتژی آمریکا در خاورمیانه فعالیت کنند. با تمام این تفاسیر هرچند که اوباما ادعای بهبود روابط با جهان اسلام را مطرح می کند و در این چارچوب حتی مسئله گفت و گو با ایران را اعلام میدارد اما بررسیها نشان میدهد که این اظهارات با چالش هایی مواجه است که میتواند آن را با شکست مواجه سازد. تاکید اوباما بر جنگ افغانستان به بهانه مقابله با به اصطلاح بنیادگرایی اسلامی، ادامه اشغالگری آمریکا در عراق، اذعان مقامات آمریکایی بر حمایت از رژیم صهیونیستی و عدم تمایل به حل مسئله فلسطین ادامه یافتن همکاری واشنگتن با دولتهای سرکوب گر عرب و ...سبب می شود تا ادعای بهبود روابط آمریکا با جهان اسلام با چالشهایی مواجه شود. در مجموع می توان گفت هر چند آمریکا ادعا می کند برای بهبود روابط با جهان اسلام تلاش می کند اما در اصل به دنبال احیای منافع خود در منطقه است تا به این وسیله ضمن توسعه حضور در منطقه مانع از ورود بازیگران جدید به خاورمیانه شود .نکته مهم آنکه جهانیان اولین چالش آمریکا را در خاورمیانه می بینند لذا بهبود یافتن چهره آمریکا در منطقه می تواند بر جایگاه و عملکرد آنها در سایر نقاط جهان تاثیر گذار باشد . بر این اساس باید گفت که استراتژی آمریکا همچنان سلطه بر خاورمیانه است که این بار به جای سیاست جنگ از طریق شعار« تغییر» و روشهای دیپلماتیک اجرا می شود در حالی که در اصل همان نظامی گری با ایجاد پایگاه در کشورهای عربی به بهانه امنیت بین الملل اجرا می شود لذا امید چندانی به اصلاح روابط میان طرفین وجود ندارد و بیشتر در حد شعار است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]