تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت را نزد خويش ناپسند مگردانيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826051504




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد      تهران امروز روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان« يكي از سي هزار؟!» آورده است: ديروز رئيس محترم سازمان پژوهش هاي علمي و صنعتي ايران با انتقاد از تعداد اندك ايده هايي كه در ايران به محصول تبديل مي‌شوند گفته است: از هر 30هزار ايده محققان ايراني تنها يك ايده تبديل به محصول و خدمات قابل عرضه در بازار شده و به نتيجه مي رسد. دقت مي كنيم كه از هر 30هزار ايده محققان و نخبگان فقط يكي از آنها به نتيجه مي رسد نه از ميان ايده هاي آحاد مردم. موضوع مديريت انگيزه، مهمترين عامل رشد در جوامع در حال توسعه است. سال 82 و پس از استعفاي ماهاتير محمد از همه سمت‌هاي رسمي اش در مالزي، 2 ساعتي مهمان او بوديم. از وي پرسيدم: واقعا آنچه شما را به ماهاتير محمد تبديل كرد چه بود. بي درنگ پاسخ داد: مديريت انگيزه. او افزود كه تلاش كردم هيچ صاحب انگيزه و ايده اي در مالزي بدون توجه رها نماند و هيچ ايده پيش برنده‌اي روي كاغذ نماند. توجه به نخبگان همواره و به ويژه در سال هاي اخير فراوان مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب بوده است حتي بنيادي به نام بنياد نخبگان در اين باب تأسيس شد. اما متأسفانه ماه‌هاست خبري از تحرك و تشكيل جلسه اين بنياد به گوش نمي رسد. در صدد نفي خدمات و توجه مديران دلسوز و اعضاي بنياد نخبگان نيستيم اما وقتي تصويري از تحرك و پويايي در بنياد متعلق به نخبگان نيست تكليف ديگر دستگاه‌ها و مديريتها معلوم است. همه مديران وقتي گزارش كار مي دهند از توجه به نخبگان تشكيل اتاق فكر و بانك ايده و استقبال وافر خود در برابر نقدها و ايده ها و امثال آن سخن مي گويند ولي آمار توجه به ايده‌هاي نخبگان در كشور ما يك مورد در 30هزار نفر است! چرا؟! با اين وضعيت آيا توقع داريم كه اين 29 هزار و 999 نخبه‌اي كه به ايده‌هايشان توجه نشده و نتيجه‌اي نگرفته اند همين طور ايده بدهند و به فكر مهاجرت به خارج و خدمت به بيگانگان نيفتند؟! بي‌گمان از كم توجهي برخي مديران و متوليان در توجه به امور نخبگان حمايت از ايده سازها و كرسي‌هاي نظريه پردازي، جنبش نرم افزاري و.... چنين آماري ساخته مي شود. قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان« فرافكني‌ با حربه اتهام» آورده است:دولت نومحافظه كار آمريكا كه ديپلماسي و سياست خارجي آن در محيط بين المللي در باتلاقي از ناكامي ها گرفتار آمده است، در تازه ترين اقدام خود، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و تعدادي از نهادها و شركتهاي اقتصادي و عمراني مرتبط با آن را هدف تحريمهاي يكجانبه خود قرار داد. اين اقدام دولت آمريكا پس از تلاشهاي منجر به شكست دستگاه سياست خارجي اين كشور، براي متقاعد كردن روسيه و چين به منظور موافقت آنها با تحريمهاي بيشتر شوراي امنيت عليه ايران انجام مي گيرد. تحريم سپاه پاسداران كه به طور رسمي توسط «كاندوليزا رايس» وزير خارجه و «هنري پاولسون» وزير خزانه داري دولت بوش اعلام گرديد، بنا به دلايل متعدد، هيچ گونه دستاوردي را براي نومحافظه كاران حاكم بر كاخ سفيد به همراه نخواهد داشت. مقامهاي آمريكايي سپاه پاسداران را به دخالت مستقيم در پروژه هاي هسته اي و موشكي ايران متهم مي كنند و مدعي اند نيروي قدس سپاه در فعاليتهاي برون مرزي در عراق، افغانستان و لبنان، از گروه ها و جريانهاي ضد آمريكايي حمايت مي كند و نيروي مقاومت بسيج هم در سركوب ناآراميهاي داخلي مشاركت دارد. اين اتهامهاي واهي در حالي بيان مي شود كه آمريكا در بحرانهاي سياسي و امنيتي عراق و لبنان و افغانستان به بن بست رسيده سپاه پاسداران يك نهاد انقلابي، الهام بخش با روحيه جهادي و بخشي انفكاك ناپذير از نظام سياسي ايران است و نمي توان با اعمال تحريمهاي يك جانبه، آن را از نظام جدا كرد. به زعم آمريكاييها، سپاه پاسداران از ابتداي پيروزي انقلاب تاكنون، نقش اصلي و كليدي در خنثي كردن توطئه ها و سياستهاي براندازانه غرب داشته و امروزه اين نهاد در تمام اركان نظامي، سياسي، علمي، فرهنگي و اقتصادي كشور، حضوري فعال دارد و از سويي با توجه به موفقيتهاي چشمگير آن، محبوب جامعه ايراني شده است. آمريكا هم اينك درصدد است با متهم كردن سپاه پاسداران به اقدامهاي تروريستي و تحريم يكجانبه اقتصادي آن، به زعم خود فشارها و محدوديتهاي زير را تحقق بخشد: 1- تعطيل نمودن طرحهاي قرارگاه سازندگي خاتم الانبياء وابسته به سپاه پاسداران 2- افزايش هزينه هاي فعاليتهاي عمراني، صنعتي و... سپاه پاسداران 3- كاهش تمايل نظام به محول كردن فعاليتهاي غيرنظامي به سپاه پاسداران 4- محدود كردن تعاملهاي سپاه در سطوح داخلي و خارجي 5- متوقف كردن طرحهاي عمراني، صنعتي و... سپاه پاسداران در كشورهاي دوست و فراهم كردن زمينه هاي لازم براي سد كردن نفوذ سپاه در ساير كشورها بديهي است، پرهيز از انفعال و تلاش براي حفظ انسجام سياسي و اجتماعي و تأكيد بر مقاومت و مقابله با سياستهاي يكجانبه گرايانه آمريكا، نخستين گام براي ممانعت از تحقق اهداف استكبار جهاني است. سياست روز -« فرصتي براي آژانس» عنوان سرمقاله امروز روزنامه سياست روز به قلم قاسم غفوري است كه در آن آمده است: ديروز اولي هاينونن، معاون دبيركل آژانس انرژي اتمي براي ادامه بررسي سوالات آژانس از ايران، به تهران آمد. اين ديدار كه سومين برنامه كاري آژانس براي حل اختلافات و ابهامات موجود ميان طرفين مي‌باشد، دستاورد تلاش‌هاي طرفين براي حل پرونده در آژانس به عنوان تنها مرجع صلاحيت‌دار براي اين مهم است. اين ديدارها در حالي صورت گرفته كه البرادعي براي ارائه گزارش به نشست اول آذر شوراي حكام، برنامه‌ريزي مي‌كند كه برآينده مناسبات طرفين و روند پرونده تاثير بسياري دارد. روند جاري پرونده هسته‌اي ايران و نحوه عملكرد آژانس در حالي در مسير تفاهم و همكاري پيش مي‌رود كه چند اصل در آن قابل تامل مي‌باشد كه مي‌تواند براي اهداف (آينده) آژانس در عرصه بين‌الملل مهم و قابل تامل باشد. اولا، افكار عمومي جهان و حتي رسانه‌هاي جمعي بر فعاليت‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي ايران تاكيد و خواستار همراهي با آن شده‌اند. ثانيا 1 + 5 كه براي بررسي پرونده ايران تشكيل شده بود اكنون كاملا فروپاشيده و بسياري از اعضاي آن از جمله چين، روسيه و آلمان بر پذيرش حقوق هسته‌اي ايران تاكيد دارند و حتي انگليس نيز ديگر چندان سياست‌هاي خصمانه را پي‌گيري نكرده و تسليم عزم ملت ايران براي دست‌يابي به حقوق هسته‌اي و حمايت‌هاي جهاني از آن شده است. ثالثا، در شرايطي كه آمريكا و غرب براي ساخت نسل‌هاي جديد بمب هسته‌اي فعاليت مي‌كند و رژيم صهيونيستي با 200 كلاهك هسه‌اي در مجامع جهاني مكوم نمي‌شود، مواضع خصمانه آژانس در قبال فعاليت‌هاي صلح آميز ايران گواهي شفاف بر فروپاشي و اضمحلال اين سازمان در تحقق اهداف و احقاق حقوق ملت‌ها است. وقتي نمايندگان آژانس و حتي شخصي البرادعي تاكيد دارند كه ابهامات در پرونده حل گرديده و هيچ مدركي عليه تهران وجود ندارد، استمرار بررسي پرونده در شوراي امنيت سوالات بسياري را براي افكار عمومي ايجاد مي‌كند كه ادعاي استقلال آژانس را باطل و جايگاه جهاني آن را تعديل مي‌سازد. در چنين شرايطي و در مقطعي كه گزارش‌هاي آژانس، مواضع افكار عمومي جهان و حتي شخص البرادي بر حقوق هسته‌اي ايران تاكيد و سياست خصامانه آمريكا را مغرضانه مي‌دانند، آژانس بعنوان بازيگري مستقل و فعال كه اولويت آن بازگشت پرونده از شوراي امنيت به آژانس است، مي‌تواند احياگر قوانين و آرمان‌هاي اين مرجع جهاني باشد. آژانس و شخص البرادعي با حضور فعال در جبهه ايران كه خواست عدالت خواهان و آزادانديشان جهان است، مي‌توانند نامي هوش از خود به يادگار گذارند و به خواست جهانيان، سدي را در برابر زياده‌گويي‌هاي غير مسئولانه آمريكا ايجاد كنند. چرا كه در غير اين صورت هرگونه تحرك خصمانه سياسي، اقتصادي و نظامي عليه ايران مي‌تواند دوري تهران و در نهايت ساير كشورها از آژانس را به همراه داشته باشد كه نتيجه آن بسته شدن پرونده سازماني به نام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در ميان سازمان‌هاي جهاني است. در شرايطي كه ملت ايران براي احقاق حقوق هسته‌اي خود از هيچ تهديدي هراس ندارد و به كار خود ادامه مي‌دهد، آژانس و سپس قدرت‌هاي بزرگ متضرر سستي‌ها و وابتسگي‌هاي آژانس به غرب خواهند بود كه پيامدهاي نمطلوبي براي آنها به همراه دارد. صداي عدالت روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز با عنوان «طراحان جنگ اسرائيل ولابي صهيونيسم »به قلم احسان نراقي آورده است: در چند روز گذشته ملاقات و بحث مفصلي با يكي از دوستانم داشتم كه در يك دانشگاه معتبر ايالت متحده به تدريس علوم سياسي اشغال دارد و در عين حال عشق و علاقه او به ايران برايم قابل ترديد نيست. بايد اضافه كنم اين مرد پرتلاش و دانشمند بعد از اشغال سفارت آمريكا در تهران، به اميد اينكه روابط ايران و آمريكا به حال عادي باز گردد، تلاش‌هاي زيادي كرد. به هر صورت صحبت ما طبيعتا به جريان تهديدات آمريكا و خطراتي كه متوجه ايران است كشيد و او مطالبي را مطرح كرد كه لازم ديدم‌ آنها را به شرح زير خلاصه كنم: اول اينكه اگر چه اكثريت مردم آمريكا علاقه‌اي به حمله به ايران ندارند، اما گروه معدودي از محافظه‌كاران جمهوريخواه كه از ابتداي روي كار آمدن بوش فكر حمله به ايران را دنبال مي‌كردند، روز به روز پر و بال بيشتري مي‌گيرند. نكته ديگر اينكه صهيونيست‌هاي آمريكايي نيز كه مخالفان سرسخت ايران هستند، با توجه به سخنان مسئولين جمهوري اسلامي در دو سال اخير و موضع‌گيري‌هاي نشريات وابسته بدان‌ها عليه اسرائيل، به نحو علني و بي‌سابقه‌اي خواستار حمله نظامي _ به صورت دريايي و هوايي _ به ايران هستند؛ در حاليكه تا پيش از روي كار آمدن محمود احمدي نژاد و در طول حيات جمهوري اسلامي مواضعي بدين حد علني از آنان ديده نشده بود. اين مسئله را نيز بايد افزود كه صهيونيست‌هاي آمريكايي در دفاع از اسرائيل و صهيونيسم از همه متعصب‌ترند. به واقع امروز جمهوري اسلامي دو دشمن تمام عيار در برابر خود دارد: اسرائيل و صهيونيست‌هاي آمريكايي. در همين راستاست كه آنان در كنار خطر اتمي، دو مسئله ديگر را به طور جدي پيش كشيده‌اند كه عبارت است از حمايت رژيم جمهوري اسلامي از تروريسم جهاني و نقض حقوق بشر در ايران كه امروز بيداد مي‌كند. مسايلي مانند نقض آزادي‌ها، صدمه به مطبوعات، ممانعت از انتشار كتاب‌ها _ وضعيتي كه تاكنون به اين حد در جمهوري اسلامي سابقه نداشته _ و بخصوص حملات عليه دانشجويان فرصت‌هاي كافي را براي پيشبرد اين سياست فراهم آورده است. بي جهت نيست كه مي‌بينيم حتي كانديداهاي حزب دموكرات آمريكا هم با حمله به ايران موافقند؛ امري كه در دوران جنگ عراق ديده نمي‌شد. از اين رو وقت آن ات كه هشدارها را جدي بگيريم و به نبض اتفاقات گوش بسپاريم؛ ايران امروز به هشياري نياز دارد. جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان عرصه بروز وحدت و شعور ملي آورده است: در كمتر از 5 ماه باقيمانده از سال جاري دو واقعه مهم در پيش داريم كه برخورد هوشيارانه قانونمند و اخلاقي فعالان سياسي دولتمردان و مردم مي تواند اين هر دو واقعه را به نفع كشور و ملت به سرانجام برساند. واقعه اول تصميم گيري شوراي امنيت سازمان ملل درباره پرونده اتمي ايران است و واقعه دوم انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي . شوراي امنيت سازمان ملل طي نيمه دوم آبانماه جاري يا نيمه اول آذر ماه بعد از دريافت گزارش محمد البرادعي مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره چگونگي برخورد با پرونده اتمي كشورمان تصميم گيري خواهد كرد. آنچه در اين زمينه مهم است وحدت كلمه ما و برخورد هوشيارانه و مدبرانه مسئولان با اين ماجراست . روشن است كه آمريكا تصميم دارد با پرونده اتمي ايران برخورد سياسي كند. بنابر اين گزارش مدير كل آژانس هرچه باشد نظر آمريكا روشن است . اروپا نيز نشان داده است كه مستقل از آمريكا حركت نمي كند و چين و روسيه نيز در عين حال كه بي مهار عمل كردن آمريكا را نمي پسندند اما در تعاملات بين المللي منافع خود را بر حمايت از حق ترجيح ميدهند هرچند ممكن است براي حفظ موقعيت خود چانه زني هائي هم بكنند. به همين دليل از هم اكنون ما بايد خود را براي روياروئي با يك قطعنامه ديگر كه شوراي امنيت سازمان ملل ابزاري براي صدور آنست آماده كنيم . اين روياروئي ادامه همان كاري است كه در طول 28 سال گذشته انجام داده ايم و هر سال از سال قبل از آن آب ديده تر و قوي تر شده ايم . آمريكا از صبح پيروزي انقلاب اسلامي ميخواست كه « نظام جمهوري اسلامي » شكل نگيرد و اگر شكل گرفت رشد نكند و ريشه نگيرد و نماند. اين خواست آمريكا در برابر اراده ملت ايران با شكست مواجه شد و مردم ايران با مقاومت هوشيارانه خود در طول 28 سال گذشته كليه توطئه هاي آمريكا را خنثي كردند و نظام جمهوري اسلامي امروز به يك قدرت منطقه اي كه حرف اول را در همه زمينه ها مي زند تبديل شده است . اين قدرت را ملت ايران از حضور هميشگي در صحنه هاي انقلاب دفاع مقدس و انتخابات دارد. واقعه دوم نيمسال باقيمانده امسال يعني انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي با توجه به نقشي كه حضور حماسي مردم در صحنه هاي انتخابات در طول 28 سال گذشته داشت و اكنون و از اين پس نيز خواهد داشت بسيار مهم و سرنوشت ساز است و مي تواند موفقيت دولتمردان در روياروئي با عوارض منفي واقعه اول را تضمين نمايد. دشمن نيز براي محروم ساختن ما از اين امتياز بزرگ تلاش مي كند و مايل است ملت ايران در صحنه بزرگ انتخابات كه نمايش اقتدار ملت است جلوه اي نداشته باشد تا مسئولان نظام و دولتمردان نتوانند از اين امتياز بزرگ براي مقابله با توطئه ها بهره برداري كنند. اما سرنوشت انتخابات و اينكه بتوان اين موقعيت را به عرصه اقتدار كشور و نظام تبديل كرد در اختيار دشمن نيست . اين فعالان سياسي و مسئولان هستند كه مي توانند و بايد صحنه انتخابات را به عرصه نمايش حضور حماسي مردم و اقتدار نظام تبديل كنند و دشمن را وادار به عقب نشيني نمايند همانگونه كه در گذشته بارها چنين شد و هر انتخاباتي يك ضربه محكم و كاري بود كه همه برنامه هاي دشمنان را برهم زد و توطئه هاي آنها را خنثي كرد. رمز آنچه در بيانات رهبر معظم انقلاب درباره انتخابات مجلس هشتم آمده است را با توجه به همين واقعيت مي توان دريافت . ايشان در ديدار عيد سعيد فطر در توصيه به مسئولان و فعالان سياسي فرمودند : « در آخر امسال ما انتخابات داريم . انتخابات يك عرصه ظهور و بروز وحدت ما عقلانيت ما و شعور ملي ما مي تواند باشد » . آفت هائي كه انتخابات را تهديد مي كنند و مي توانند آنرا به عرصه اي براي تحقق اهداف دشمنان تبديل نمايند نيز مورد توجه رهبري قرار گرفته و ايشان با اشاره به آنها تاكيد كردند كه با عملكرد مثبت مي توان انتخابات را مايه اتحاد قرار داد و از تبديل شدن آن به مايه ضعف و سقوط و انحطاط جلوگيري نمود : « بعضي خيال مي كنند انتخابات زمزمه هاي انتخابات فضاي انتخاباتي مايه اختلاف است ; نه مي تواند مايه اتحاد باشد مي تواند تشجيع كننده به سرعت عمل و پيشرفت باشد با رقابت مثبت . هر گروهي سعي كنند براي خدمتگزاري به اين ملت سهم متناسب با خودشان را كه لايق خودشان ميدانند به دست بياورند; هيچ اشكالي ندارد. اين رقابت مثبت به جامعه نشاط مي بخشد ما را زنده دل مي كند روح جواني را بر جامعه ما حاكم مي كند. در همين انتخابات اگر بد عمل كنيم به هم بد بگوئيم با هم كينه ورزي كنيم به يكديگر تهمت بزنيم برخلاف قوانين و مقررات رفتار كنيم مي تواند وسيله سقوط و ضعف و انحطاط باشد; دست خود ماست ; امتحان الهي است » . همانگونه كه مشخص است مخاطبان اصلي اين بيانات فعالان سياسي و مسئولان هستند. رعايت قانون و مقررات وظيفه مسئولان است و پرهيز از بدگوئي و كينه ورزي و تهمت زدن نيز وظيفه رقباي انتخاباتي و حاميان سياسي آنهاست . عمل به اين توصيه ها راه رابراي برگزاري انتخابات سالم قانوني و رقابتي هموار مي كند. در چنين شرايطي است كه مردم با علاقه و شور و شوق وارد صحنه انتخابات مي شوند حماسه مي آفرينند و دشمن را مايوس مي كنند. مجلس برآمده از چنين انتخاباتي يك مجلس كاملا مردمي و قدرتمند است كه پشتوانه اي بزرگ براي نظام و پشتيبان نظام و مسئولان خود هستند. اين بزرگترين و قوي ترين پشتوانه نظام است و براي آنكه از اين مقطع نيز اين پشتوانه قوي تر شود بايد مسئولان در همه مراحل انتخابات مجلس هشتم همانگونه كه رهبر معظم انقلاب فرموده اند در چارچوب قانون عمل كنند فقط در اينصورت است كه انتخابات مجلس هشتم عرصه بروز وحدت ملي عقلانيت و شعور ملي خواهد بود. متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در اين ديدار در روزنامه جمهوري اسلامي پنجشنبه 29 مهر 86 به چاپ رسيده است. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان جامعه آزاد و دشمنانش به قلم محمد ايماني آورده است: حرّيت و آزادي با اباحه مسلكي دوتاست.گروهي هستند كه از آزادي دم مي زنند تا اباحه مسلكي و لااباليگري كنند. اختيار و آزادي، جوهره انسان است و فقدان آن به مسخ آدمي منجر مي شود اما اين به آن معنا نيست كه به نام آزادي بتوان هر ميل و اراده اي را جامه عمل پوشاند. انسان داراي حريت و آزادي ظاهرا با انسان اباحه مسلك در آزادي نظر و عمل شبيه يكديگر اما اولي با وجود برخورداري از «حق» آزادي و اختيار، براي خود «حد» و «چهارچوب» قائل است در حالي كه دومي براي خويش هيچ محدوده و تكليف و مرز و مانعي قائل نيست. اولي به قانون و قواعد اخلاقي و عقلاني با جميع لوازم آن - حق و حد در كنار هم- متعهد است و دومي فقط حق برخورداري را مي فهمد و منكر لوازم و قواعد و مرزهاي آن است. هر دو درپي بهره گيري از ظرفيت ها و توانايي ها با بهره جستن از اراده آزاد هستند اما اولي براي غير از خود نيز حق و حرمت قائل است و دومي جز خود نمي بيند و نمي پسندد و نمي خواهد. اولي «تعريف» دارد و در «منطق» مي گنجد و دومي هيچ ثبات و حد و رسمي ندارد و فاقد هرگونه منطق روشن است الا اين كه هرچه اقتضاي منفعت و لذت عيني او بود، همان را بپذيرد و پيش ببرد هرچند كه ناقض منافع جمع و ديگران يا ناقض اخلاقيات و وجدانيات و متناقض با ادعاها و شعارها باشد... تا آنجا كه مي توان «حق آزادي» ديگران را هم منكر شد و زير پا گذاشت، با توجيه يا عريان و بدون توجيه. مرور تاريخ بشر و سرگذشت جوامع، شاهدي بر اين ادعاست كه حريت و آزادي آزاده وار، همواره مايه قوام و دوام و اتحاد و انسجام جامعه بوده و اين جنس از آزادي نه تنها به از هم پاشي اتحاد و انسجام ملت ها منجر نشده بلكه طليعه رشد و بالندگي و تفاهم و تعالي بوده است در حالي كه تكوين آزادي ولنگار و افسارگسيخته و مجال و قدرت يافتن انسان هاي اباحي، انحطاط و ازهم گسيختگي و اختلاف و انهدام ملت ها و تمدن ها را به ارمغان آورده است. مقصود از اين نوشتار پرداختن به اين موضوع نيست كه چرا فلان روزنامه توقيف شد و بايد توقيف مي شد يا نه، يا فلان حزب بايد فعاليت كند يا خير، يا فلان شخص كه بازداشت شده، مستحق آن بوده و مقدمات قانوني در اين اقدام لحاظ شده يا نه. بلكه هدف آن است كه نسبت آزادي و قلمرو آن را با موضوع «وحدت و امنيت ملي» بسنجيم. صورت مسئله اين است كه گروه هايي در سيماي مظلوم و محروم، مي نالند و فضاسازي مي كنند كه خلايق چه نشسته ايد، حق قانوني داشتن حزب و تشكل و تريبون و روزنامه از ما دريغ شده و جماعتي اقتدارگرا و انحصارطلب و ضد آزادي با اراده تك صدايي كردن فضاي افكار عمومي، محدوديت هاي خلاف قانون اساسي و قانون مطبوعات و قانون احزاب و... ايجاد كرده اند. با تاكيد دوباره بر اين كه موضوع نوشتار حاضر، «مصاديق» نيست، مي گوييم اين گروه راست مي گويند و دروغ. كلمه حقي مي گويند و اراده باطل دارند. مغالطه مي كنند. «لااله» را مي گويند اما نه براي نفي «اله»ها، كه راغبند «الله» را هم نفي كنند پس هيچ گاه «الا الله» را نمي گويند و زير بارش نمي روند. براي اثبات حق آزادي، به قانون اساسي و قوانين عادي استناد و مشروعيت اين حق را از آنجا اثبات مي كنند اما همان قانون را فقط در اصل اثبات حق قبول دارند نه آنجا كه همين قانون، تكليف آفرين مي شود قلمرو حق و لزوم پايبندي به حقوق ديگران و احكام و شرايع الهي را مورد تاكيد قرار مي دهد. آنها آزادند به هر حريمي تعرض كنند اما كسي حق ندارد بپرسد با چه مجوز و تا كجا؟ و حقوق ديگران چه مي شود؟ از نظر آنها هيچ حوزه مصون و مقدسي وجود ندارد و مي شود هر حقي را منكر شد يا ضايع كرد اما خود آنها بايد از تقدس و مصونيت كامل برخوردار باشند و نبايد كسي متعرضشان شود. گردن كلفت هاي اتوكشيده اي هستند قانون دان. اما دانستن نه براي الزام و اطاعت بلكه براي نقض يا دور زدن آن. مظلوم نمايي و صدا كلفت كردن همزمان را بلدند. سيرماني ندارند. هاضمه هاشان بزرگ است و هوس ها و توقعاتشان سيري ناپذيرتر. باج مي خواهند به نام حق. و اگر بگيرند، آخر كار نيست كه تازه اول معركه است براي امتيازخواهي و تبعيض هاي بيشتر. و حزب و روزنامه و دفتر و دستك هاي اين چنيني كه باشد، مي شود «مسجد ضرار». مكاني مقدس نما و حرمت دار كه در آن مي توان از نظارت گريخت و تمنيات خويش پيش برد. ستمي كه اين فرقه بر ملت و كشور مي كنند، لاتعدّ و لاتحصي است. مگر مي شود جفايي كه اينان بر يك ملت مي كنند در عداد و حساب و كتاب آورد؟ اگرچه از آزادي دم مي زنند و خود را مدافع و حامي آن معرفي مي كنند اما اول دشمن آزادي اند. چه، هم حق ديگران را دريغ مي كنند و هم موجب بدگماني به گوهر قيمتي آزادي مي شوند. آنها با خيانت خويش راه نقد را مي بندند تا آنجا كه صاحب نظران دلسوز و خبره مجبور مي شوند در فضاي سياه نمايي و باج خواهي جماعت مذكور، كام دركشند و به خاطر مصلحت، نقد مصلحانه را مسكوت بگذارند. عملكرد اين جماعت بوده كه باعث شده متاسفانه حزب و روزنامه در جامعه جا نيفتد و شهروندان با نوعي نگاه بدبينانه به مطبوعات و احزاب بنگرند گويي كه كار ويژه اينها فقط اخاذي و هوچي گري و باج بگيري و زورگيري است. جفا از اين بزرگتر كه اهل نقد و نظر در حاشيه مي مانند و سفلگان، عيار و معيار آزادي و نقادي مي شوند؟! و كدام ستم، از اين گسترده تر كه با وجود چنين جماعتي، الفت و اتحاد ملي خدشه بردارد و دشمن خيال كند كه ملت مورد تهاجم، يكي نيست و دچار اختلاف و تفرقه است. ملت ما كه به بركت تمدن ديرين، ميراث ديني گرانسنگ و انقلاب احياگر اسلامي، ملت يكدل و متحدي است اما جماعتي چندان لاابالي و خودمحور، وقتي به خاطر دستمالي حاضرند قيصريه اي را به آتش بكشند و به خاطر تسويه حساب هاي سياسي و انتخاباتي يا گشودن عقده هاي ناكام، به سياست هاي كلي نظام در عرصه سياست خارجي خدشه وارد سازند، آيا توقع جز اين است كه دشمن زخم خورده، طمع نكند؟ بي ترديد همين جماعتي كه مدعي خيرخواه ملت و كشورند و ادعا مي كنند نگران آنند كه دولت و نظام، كشور را در كام خطر و تهديد مي كشانند، بزرگترين تهديد عليه امنيت و اقتدار ملي هستند. همين ها هستند كه با سوءاستفاده از آزادي و القاي ترس در قبال تهديدهاي دشمن و ارعاب مردم، به دشمن نااميد روحيه مي دهند كه گويي فشارهاي بي حاصل، ثمر داده است. تصور اين فرقه آن است كه با سياه نشان دادن اوضاع داخلي و خارجي و اهرم قرار دادن فشار دشمنان مي توانند راحت تر امتياز بگيرند (فشار از بيرون و چانه زني در داخل) اما اجحاف به همين حد محدود نمي ماند چرا كه تعامل با دشمن، دوسويه مي شود يعني دشمن هم اميدوار مي شود كه از طريق دروني كردن بحران مي تواند در صفوف ملت و حاكميت رخنه كند. اينجاست كه دشمن قسم خورده خارجي با جريان فرصت طلب و اباحه مسلك داخلي به هم مي رسند و منافعشان منطبق مي شود. از اينجا به بعد ديگر نبايد صرفا درباره آزادي بيان و ابعاد حقوقي و مطبوعاتي و سياسي آن سخن گفت يا از جرم مطبوعاتي و سياسي سخن راند. خاطيان حرفه اي و هميشگي اين عرصه وارد قلمرو امنيت ملي شده و نقش ستون پنجمي و جاسوسي دشمن را ايفا مي كنند. آنها پاي بيگانه را به كشور گشوده، جنگ رواني او را موثر ساخته و روحيه او را بازسازي مي كنند و در حق يك ملت كه پس از 2 سده استبدادزدگي و استعمارگزيدگي، توانسته بند بردگي از جان خويش بگشايد و به آزادي برسد، كدام خيانت از اين بزرگتر؟ نقد، حق مطبوعات و فعاليت سياسي و انتخاباتي، حق احزاب است. آنها حق دارند به عملكردها اشكال كنند اما حق ندارند قوانين، قواعد اخلاقي و انساني يا مصالح كلان يك ملت را زير پا بگذارند و در تنگناي عرصه بلافند كه ملت چه نشسته ايد آزادي به مسلخ رفت، استبداد برگشت و روزگار ملك و ملت سياه شد. اي كاش برخي مدعيان راستين آزادي به عمق فاجعه اي كه در پيوند با اباحه مسلكان نهفته است پي مي بردند و جفاي رفته بر ملت از اين ناحيه را بازخواني مي كردند تا دوباره فضا گرگ و ميش نشود و حق به دست ياران ساده دل آن مظلوم نيفتد. از دشمن نبايد ترسيد اما از اين دوستان ساده دل و احياناً صاحب برخي تعلقات، چرا. حزب‌الله روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان كنگره بي خاصيت!‏ آورده است:چند سال است مي‌گويند ‏ترك‌ها مولانا را مصادره ‏كرده‌اند و به بهانه دفن وي ‏در قونيه، هر سال مراسم ‏سماع درويشان را بر سر ‏مزار او برگزار مي‌كنند. ‏ديوان‌شمس و غزليات ‏مولانا را به زبان‌هاي ‏مختلف چاپ مي‌كنند و به ‏آدم‌هاي معروف دنيا هديه ‏مي‌دهند.‏بعد از اين همه سال، بعضي ‏مسئولان فرهنگي ايران به ‏فكر افتادند تا كنگره‌اي ‏براي بزرگداشت مولانا ‏برگزار كنند و چنين كردند. ‏كنگره‌اي و بزرگداشتي و ‏مثل هميشه سخنراني ‏آدم‌هاي صاحب منصب ‏سياسي كه ارتباط چنداني ‏به مولانا ندارند و ...‏ گفتند در بعضي ‏سخنراني‌هاي كنگره ‏بزرگداشت مولانا حرف‌هايي ‏زده شده و جناب مولانا را ‏عارف بزرگ و اسلام‌شناس ‏و ... خطاب كرده‌اند. ‏كنگره‌اي كه از سر انفعال ‏نسبت به مصادره شاعر ‏شهير ايراني توسط ترك‌ها ‏برگزار شده و تعداد زيادي ‏ميهمان خارجي به آن ‏دعوت شده‌اند و بودجه ‏قابل توجهي در آن هزينه ‏شده است.‏ دامنه شهرت اين كنگره تا ‏آنجا بالا گرفت كه آيت‌الله‌ ‏العظمي صافي‌گلپايگاني در ‏سخناني نسبت به برگزاري ‏كنگره مولانا اعتراض كرد. ‏چندي پيش هم آيت‌الله ‏العظمي نوري‌همداني در ‏ديدار اعضاي تحريريه ‏روزنامه حزب‌الله به بعضي ‏سخنان مبالغه‌آميز درباره ‏مولوي اشاره كرد و ‏مخاطبان روزنامه را به ‏پرهيز از رفتارهاي ‏صوفي‌گرايانه دعوت كرد.‏ گذشته از سخنان اين دو ‏مرجع‌تقليد و صرف‌نظر از ‏جايگاه مولانا در جهان ‏امروز، چند نكته درباره ‏برگزاري كنگره بزرگداشت ‏مولانا قابل تامل است. اول ‏اين‌كه اصل برگزاري اين ‏بزرگداشت، نه يك اقدام ‏فرهنگي فعال، كه صرفا ‏يك واكنش به فعاليت‌هاي ‏تركيه براي مصادره مولانا ‏است و از سوي ديگر نحوه ‏برگزاري كنگره و اجزاي ‏آن، نشانه‌هاي واضحي از ‏اين انفعال را با خود دارد. ‏ ديگر آن كه معرفي مولانا ‏به عنوان عارف اسلام‌شناس ‏براي پيروان ديني كه ‏حضرات معصومين ـ ‏عليهم‌السلام ـ را از خود ‏دارد، اقدامي قابل تامل ‏است. مولانا گذشته از ‏جايگاه ادبي و فرهنگي ‏خود، چه نمونه‌اي از دين را ‏به مخاطب جهاني خود ‏معرفي كرده است؟ جدا ‏گرايش آدم‌هاي مختلف ‏دنيا با رويكردهاي مختلف ‏به او، از سر چيست؟ و فكر ‏مي‌كنيد نام‌گذاري يك ‏سال به نام او توسط ‏يونسكو با چه انگيزه‌اي ‏صورت گرفته است؟ هر كس در مباني ديني ‏مثل اسلام جست و جويي ‏كند، آن را ديني كامل ‏خواهد يافت كه اجزاي ‏مختلف و متنوع يك نظام ‏اجتماعي را با خود دارد. ‏يك نظام اجتماعي كامل ‏كه اداره آن تنها با صلح ‏منفعلانه و گفتن حرف‌هاي ‏انتزاعي ميسر نمي‌شود.‏ اسلام در زمانه حاضر، وقتي ‏براي قدرت‌هاي اداره‌كننده ‏دنيا مخاطره‌آميز است كه ‏همه اجزاي خود را همراه ‏داشته باشد. ترديدي نيست ‏كه «دين، همه دين است» ‏و اگر حتي با تسامح، ‏مولوي را اسلام‌شناس و ‏عارف به آموزه‌هاي ديني ‏بدانيم، ديني كه در آثار به ‏جا مانده از او سراغ داريم، ‏از آن دين كامل و جامعي ‏چون اسلام نيست.‏ اسلام انقلابي كه حاصل ‏بيداري سراسري مسلمانان ‏دنياست، هيچ‌وقت توجه ‏سازمان‌هاي بين‌المللي ‏فرهنگي مثل يونسكو را به ‏اندازه موضوع‌هاي ‏منفعلانه‌اي مثل بزرگداشت ‏مولانا و حتي گفت‌و گوي ‏تمدن‌ها به خود جلب ‏نمي‌كند. اسلام انقلابي، ‏پديده‌اي است كه ‏دولت‌هاي حاكم دنيا براي ‏نمايش انحراف آن از مسير ‏اصلي كلي تلاش و ‏برنامه‌ريزي مي‌كنند، ‏القاعده مي‌سازند، ماجراي ‏‏«بن‌لادن» راه مي‌اندازند، ‏صدام را سمبل آن نشان ‏مي‌دهند تا بلكه از هواداران ‏فعال آن بكاهند، نه آن كه ‏براي بزرگداشت نمونه‌هاي ‏ناقص از آن، سالي را ‏نام‌گذاري كنند و ‏بركنگره‌هاي پر سروصدا راه ‏بيندازند.‏ به نظر مي‌رسد درباره ‏برگزاري كنگره‌اي براي ‏بزرگداشت مولانا، غير از آن ‏كه عجله را با انفعال ‏درآميخته‌ايم، قدري هم ‏گول رنگ و لعاب به نسخه ‏زيركانه يونسكو را ‏خورده‌ايم. اين‌طور نيست؟  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 538]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن