تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837599618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خروسی که آوازخوان شد!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خروسی که آوازخوان شد!
نان و شیر
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. خروسی بود بازیگوش و سر به هوا. از صبح تا شب، هی بالا می رفت و پایین می آمد و یک لحظه در جایی بند نبود. روزی از روزها، موقع بازیگوشی و جست و خیز، خار کوچکی به پای خروس رفت. او از درد فریادی کشید و هر چه تقلا کرد خار را از پایش بیرون بیاورد، نشد که نشد. پس لنگ لنگان به راه افتاد. رفت و رفت تا رسید به پیرزنی. او کنار تنور نشسته بود و می خواست نان بپزد؛ ولی هیزم برای روشن کردن آتش نداشت. خروس به پیرزن گفت: «ای پیرزن! خار به پایم رفته، آن را از پایم در بیاور و با آن برای پختن نانت، آتش درست کن.» پیرزن با خوشحالی گفت: «چی بهتر از این؟! تا چشماتو ببندی و باز کنی، خار را از پایت بیرون آورده ام.» پیرزن خار را از پای خروس درآورد و انداخت توی تنور و با آن آتش درست کرد و نان پخت. همین که نان پخته شد، خروس گفت: «ای پیرزن! خارم را پس بده. لازمش دارم!» پیرزن گفت: «ولی من با آن آتش درست کردم و نان پختم.»
گوسفند
خروس گفت: پختی که پختی! یا خارم را بده یا از این طرف می پرم، از آن طرف می پرم، نان تو را می برم.» پیرزن گفت: «اگر از این چوب سیاه نمی ترسی، بپر!» خروس از این طرف پرید، از آن طرف پرید و یک قرص نان گرم برداشت و راه افتاد. رفت و رفت تا رسید به چوپانی. چوپان زیر سایه درختی نشسته بود و می خواست شیر را با تپاله گوسفند بخورد. خروس گفت: «این چه کاری است که می کنی؟! مگر شیر را با تپاله می خورند؟!» چوپان گفت: «نانم تمام شده. مجبور هستم.» خروس گفت: «من یک قرص نان دارم. بیا، نان از من، شیر از تو، با هم بخوریم.» چوپان گفت: «چی از این بهتر؟!» بعد چوپان نان را از خروس گرفت و آن را ریزریز کرد و توی شیر ریخت و با هم نشستند و خوردند و به خواب شیرینی فرو رفتند. خروس از خواب که بیدار شد، گفت:«عمو چوپان! نانم را پس بده. لازمش دارم!»
تفنگ
چوپان گفت:«خودت نان را دادی! حالا هم می خواهی پس بگیری؟! مگر آن را با هم نخوردیم؟!» خروس گفت: «بی جا کردی خوردی! یا نانم را می دهی، یا از این طرف می پرم، از آن طرف می پرم و گوسفند چاق و چله ات را می برم.» چوپان گفت: اگر از سگ کله ام نمی ترسی، ببر.» خروس از این طرف پرید، از آن طرف پرید، سگ گله را به کاری مشغول کرد و یک گوسفند چاق و چله چوپان را برداشت و رفت و رفت تا رسید به یک روستا. در روستا، خان، پسرش را داماد می کرد و برای شام مهمان ها، می خواست سگ بکشد. خروس به خان گفت: مگر در عروسی هم سگ می کشند؟!» خان گفت: «گوسفند گیرم نیامد!» خروس گفت: «من گوسفند دارم. گوسفند از من، پختن از تو!» خان گفت: «چی از این بهتر؟!»
طبل
بعد، خان، گوسفند را از خروس گرفت و کشت و پخت و از مهمان هایش حسابی پذیرایی کرد. خروس هم تا می توانست خورد و در عروسی شادی کرد. عروسی که تمام شد، خروس پیش خان رفت و گفت: «خان دایی! گوسفندم را پس بده، خیلی لازمش دارم!» خان گفت: «خودت گوسفندتو به من دادی، حالا می خواهی پس بگیری؟!» خروس گفت: «گوسفندم را دادم که دادم، کارت را راه انداختم. حالا یا گوسفندم را بده یا از این طرف می پرم، از آن طرف می پرم و تفنگت را می برم!» خان گفت: «اگر توانستی ببر!» خروس از این طرف پرید، از آن طرف پرید، حواس خان را حسابی پرت کرد و تفنگ او را برداشت و رفت و رفت تا رسید به طبل زنی. به طبل زن گفت: طبلت را با تفنگ عوض می کنی؟» طبل زن قبول کرد. طبلش را داد و تفنگ را گرفت. خروس طبل را گرفت و زد و خواند. زد و خواند؛ ولی صدایش با صدای طبل جور درنیامد. پس طبل را به دوش انداخت و رفت و رفت تا رسید به دوتارزنی.
خروس
 خروس گفت: دوتارت را با طبل عوض می کنی؟» دوتارزن گفت: «چرا عوض نکنم؟! چی از این بهتر؟!» خروس طبل را داد و دوتار را گرفت. دوتار را خوب کوک کرد و زد خواند، زد و خواند. دید که صدایش با صدای دوتار خیلی جور درمی آید. پس بالای تپه ای رفت؛ دوتار را نواخت و خواند: «خار دادم، نان گرفتم، نان دادم، گوسفند گرفتم، گوسفند دادم، تفنگ گرفتم، تفنگ دادم، طبل گرفتم، طبل دادم، دوتار گرفتم ...» از آن روز به بعد، خروس صبح به صبح، دوتار می نوازد و آواز می خواند. ولی ما فقط صدای خروس را می شنویم، نه صدای دوتارش را.   عبد الصالح پاکتنظیم: بخش کودک و نوجوان****************************************مطالب مرتبطمخفیگاه مریم ماجراجویی در سطل آشغال درنای یک پا مادر خوانده قوچ سفید با کلاه یا بی کلاه؟ پرواز پرستووقتی بابا گم شد  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن