واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اي روح لغتنامه «اسماء» كجايي؟ خبرگزاري فارس: قادر طراوتپور، شاعر ياسوجي كه شعرش در چهارمين جشنواره طليعه ظهور به عنوان اثر برگزيده بخش شعر اين جشنواره معرفي شد، قصيده خود را در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده است. به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شعر «ديوان تولا» اثر برگزيده جشنواره طليعه ظهور به اين شرح است: «اي نامده».... با نام تو پا ... پا شدم از جا «اي آمده» ... دنيا به اميد تو به دنيا من آن دفِ دف دف دفِ افتادهاي از كف من آن نيِ بي هم دم افتادهاي از نا من من منِ بي من شده در من شده مجنون من من منِ در تن به تنِ تن شده تنها از هر چه به غير از تو به شوق تو برائت اي «صاحب» منظومه «ديوان تولا»! اي بغض فروخفته صبح جبل النور! اي صيحه خونين شبِ مسجد الاقصي! اي شاخ نبات از تو قد افراشته در شعر آغشته به «عِطر حرم سِتر» تو طوبي حي حيِ علي المي كه تجلاي جلوس است قد قامت اين قوم به آن قامت زيبا در زلزله چشم تو بالا شده پايين از سلسله زلف تو پايين شده بالا خم كردن ابروي تو باران شب و روز وا كردن پلك تو تكان خوردن دريا در خلوت خاموش تو آرامش آهو دنبال خراميدان چشمان تو صحرا اي چشم تو وا كرده گُل از چهره باران! زلف تو گره خورده به معناي معما از روز ازل آب به پاي تو نشسته تا روز ابد كوه به پاي تو سرِ پا شيرازه نام تو پر از شور مردف قاف قلمي، پشت سرت شعر مقفا در زلف تو غوغاي اناالحق نسيم است؟ يا ناله ني پشت سر پاي چليپا؟ از زمزمه ذكر تو جاري شده زمزم در بلبله نام تو بلوا شده بلوا حقحق زدنِ حلقه رندان قلندر هوهو زدن چلهنشينان مصلي تلميحي از آن رايحه در رايحه پنهان تصويري از آن آينه در آينه پيدا هفتاد غزل خفته به يك گوشه چشمت هفتاد «نعم» خفته به خاموشي يك «لا» اندام تو محتاج به يك قد قرينه است بايد كه بسازد الفي تازه الفبا «طاووس» به گرد تو بگردد به گدايي «سيمرغ» به پاي تو بيفتد به تمنا پروانه آتشكده مهر تو زرتشت حيرتزده ناز تو حوران احورا در نيل نگون گشت به فرمان تو فرعون از طور گذر كرد به دستور تو موسي اي روح لغتنامه «اسماء»! كجايي؟ هر آيه قرآن شده هفتاد و دو معنا ما گم شده «غيبت» خويشيم و تو غائب برما چه نرفته است در اين محشر كبري! روي تو چه دلها كه نياورده به غارت ياد تو چه خواب از همهگان برده به يغما وقتي به خيال سر كوي تو ميافتم خون گريه كنم يا بنشينم به تماشا؟ اين نامه پر از «سوتهدلي» آمده، وا كن در باغ گل سوختهاي نامه ما را در شور نوشتن به تو افتادهام از دست در راه رسيدن به تو افتادهام از پا جز خشت خرابات به بالين دلم نيست آجر شده نان همگان، آجرك الله! انتهاي پيام/ح
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]