تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه مؤمن بيمار شود سپس خداوند شفايش دهد، آن بيمارى كفّاره گناهان گذشته و پندى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820966323




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ملاحظاتي درباره نقد صدرايي در تئاتر


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: ملاحظاتي درباره نقد صدرايي در تئاتر
علي اكبر باقري ارومي
حسن تئاتر به جامع بودن آن است. حسني كه هيچ كس نمي تواند آن را ناديده بگيرد. اما همين ويژگي اگر با دقت علمي همراه نشود تبديل به مضرات غيرقابل جبران مي شود. مضراتي كه عبارت است از افتادن در روزمرگي، ابتذال، باز شدن عرصه هنر براي هنر، و در نهايت دور شدن از مردم و تمايل به خواص. دراين ميان آن كساني كه مي توانند نقش فوق العاده اي در پيشرفت هنر تئاتر به سوي تعالي داشته باشند، منتقدان هستند. اين طيف شايد نيروهاي چند وجهي پشتيبان تئاتر باشند كه مي توانند به عنوان حامي اصل جريان تئاتر مطرح باشند و آن را به سوي تعالي سوق دهند. اينكه مي گوئيم نيروهاي چند وجهي، چون برآيند تئاتر در عرصه اجرا خود واجد اين صفت است.
يعني اينكه تئاتر هنري تركيبي است كه از نوشتار نمايش نامه نويس، هنر بازيگر، ظرافت طراحان صحنه و لباس، مديريت هنري و فني كارگردان و ظرافت هاي خاص روابط عمومي سود مي برد تا قابليت و كيفيت اجرا را يافته و براي عموم و به استقبال آنها مدت يا مدت هاي مديدي را روي صحنه بماند.
اين نماي كلي از فرايند توليد يك اثر نمايشي از بدو تمرين تا اجراي نهايي است. شكفته شدن اين اجرا براي عموم و به خصوص آنچه يك هنرمند تئاتر از آن انتظار دارد نقد كامل اين فرآيند است و اين جا وظيفه منتقد سخت تر از هنرمندان مجري نمايش است.
چرا كه منتقد در واقع تكميل كننده اين اجراهاست. منتقد ناديده ها و ناگفته هاي اجرا را شرح مي دهد، نكات باريك تر از مو را در آن كشف مي كند و دقت و ظريف انديشي خود را روي كاغذ مي نگارد و در عرصه نقد و مطبوعات و ساير رسانه ها ارائه مي كند. پس منتقد خود بايد يك تئاترشناس كامل باشد. هم از لحاظ فني احاطه و آگاهي كامل نسبت به اين هنر و شاخه هاي مختلف آن داشته باشد و هم زير و بم اين هنر فاخر را بشناسد و هم اين كه بتواند آنها را با نمايش هاي اجرا شده روي صحنه تطبيق داده و نهان ها را عيان و عيان ها را تاييد نموده و به نقد خويش عمق موردنظر را ببخشد. ولي آيا وظيفه منتقد تا همين جا ختم مي شود؟! در واقع آنچه سبب ناقص بودن كار يك منتقد مي گردد از همين نقطه اي آغاز مي شود كه او فقط وظيفه خويش را وظيفه اي فني دانسته و به آن عمل نمايد ولي آيا كفايت كار منتقد تا همين جاست.به نظر من خير؟! چون اگر هنر را بدون درنظر گرفتن فلسفه خاصي كه از آن برخاسته و فرهنگ و ديني كه به آن ريشه داده نسنجيم خطر ورود به وادي هنر براي هنر براي آن فراهم مي شود. هيچ هنري مسلما بدون پشتيباني فلسفه اي خاص به وجود نمي آيد تا ماندگار شود، هيچ سبك و استيل خاص هنري بدون تفكر و ايده نابي شكل نگرفته و نمي گيرد تا دوران هاي خاص را به تصرف خويش درآورد. اين يك مزيت براي هنر است و راهگشا براي منتقدان هنرها از جمله هنرتئاتر. تئاتر شايد پر مزيت ترين هنرها باشد. چرا كه بي بديل، هنر خاص گفت وگوست. اين هنر زماني جلوه مي كند كه در تعاملات منطقي و فلسفي منتقدان راستين و باهوش و درعين حال عالم، واقع گردد.
هنرتئاتر در غرب اين شرايط تعامل را در طي قرون گذشته دارا بوده و از قرن هفده به بعد در اوج تلاقي و نگره هاي مختلف به آن قرار داشته است. دراين دوران شكسپيرها، ايبسن ها، اونيل ها، ميلرها، والخ آمده و تحسين ها، اعتراض ها، سبك ها و تفاوت ها در بينش ها را آفريده اند و رفته اند و منتقدان راس الخيمه اين خيمه چند گوشه بوده اند و مطمئناً تا تئاتر هست وحيات شكوفاي خود را مي خواهد ادامه دهد؛ اينان بوده و خواهند بود. پس اينكه ما مي گوئيم هنر تئاتر، هنري است كه از بين سختي هاي چند رشته زائيده مي شود، سخني بي جا نبوده و اين خود به خود نقش ظريف منتقدان را نيز افزايش مي دهد و بر دقت و ظرافت آنان براي نرم كردن اين همه سختي بايد افزوده كند. ولي جاي سؤال اينجاست كه آيا منتقدان مي توانند بدون هدف و بدون پيش زمينه ها و پشتوانه هاي فكري وارد اين مقوله شوند؟! در اينجا بايد نيم نگاهي هم به واظيف منتقدين اين عرصه داشته باشيم. آنگاه به پشتوانه فكري او نيز خواهيم رسيد و به تجزيه و تحليل آن خواهيم پرداخت.
وظيفه عمده منتقدين تئاتر عبارت از تعيين معيار و محك و تجزيه و تحليل شرايط اجرا، مطابق آن است، اين معيار و محك بايد در راستاي اصولي ارزيابي شود كه عبارت از: شرايط اجتماعي ، شناخت ويژه از شخصيت ها در جامعه، تاثير و تأثر متقابل شخصيت و جامعه در يكديگر، آرمانگرايي در ترسيم شرايط جامعه ايده آل، نقش مذهب و تداوم آن در ساختارهاي اجتماعي و رواني افراد جامعه، معياري به نام هاي اميد و نااميدي و سرانجام انعكاس آن وضعيت در جامعه جهاني. اين موارد از جمله وظايفي است كه هر منتقد راستين در هر جاي دنيا موظف به رعايت مفاد اهم آن است.
خوب، با اين وظايف خاص و سختي كه هم هنرمندان تئاتر و هم منتقدان در معرض آن قرار دارند، هر دوي آنها در يك نقطه با هم مشترك مي شوند و آن فلسفه و چگونگي رعايت تفكر چه در جامعه خويش با هر رويكردي، و چه در برآيند هنري آن و چه در خلاقيت هنرمندان تئاتر با اتكا به فلسفه اصيل است.
 يکشنبه 24 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن