واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سیره عملی بزرگی دیگركاشف الغطاء داراى اخلاق الهى بود. وارسته، فروتن، سخاوتمند، غیور، متواضع، مجاهد و با مستمندان از هر راهى كه مىتوانست براى فقرا پول جمعآورى مىكرد و بر آنان انفاق مىنمود. حتى نوشتهاند كه گاهى خود به پول جمع كردن مىپرداخت و در عباى خود پول جمعآورى و در همان مجلس میان فقراء و بیچارگان تقسیم مىنمود.در دل شب، براى عبادت و راز و نیاز بیدار مىشد و تا سپیده دم، در حال تضرع و گریه و زارى بود، و صبحگاهان براى درس و بحث، و براى مقابله با دشمنان دین و مذهب، همانند شیر در این میدانهاى خطرناك وارد مىشد و همواره پیروز و سربلند بود. شب كه فرا مىرسید، هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش مىپرداخت و گاهى خطاب به خویشتن مىگفت: «در كوچكى تو را «جعیفر» (جعفر كوچولو) مىگفتند، سپس «جعفر» شدى، و پس از آن «شیخ جعفر»، و سپس «شیخ الاسلام»، پس تا كى خدا را معصیت مىكنى و این نعمت را سپاس نمىگویى؟»همیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مىكرد و بر این امر اهمیت فراوان قائل بود. غالبا در مسجدى كه مىرفت، نماز ظهر را با مردم مىخواند، سپس براى نماز عصر، یكى از مؤمنین را - كه عدالتش ثابت شده بود - به عنوان امام جماعت برمىگزید و خود نیز به او اقتداء مىكرد.میرزاى نورى(ره) در مستدرك مىنویسد: «سید مرتضى نجفى» كه مرد عادل و با تقوا و فرد مورد اعتمادى است و در اوایل عمرش شیخ جعفر را درك كرده بود، به من گفت: «روزى شیخ جعفر براى نماز ظهر تاخیر كرد و به مسجد نیامد. مردم كه از آمدن شیخ ناامید شدند، شروع كردند نماز را فرادى خواندند. چیزى نگذشته بود كه شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتى مردم را سرزنش كرد كه چرا نماز را فرادى مىخوانید؟ مگر یك نفر عادل بین شما نیست كه به او اقتداء كنید؟ سپس مؤمنى را دیدكه تا اندازهاى امكانات مالى نیز داشت، و نماز مىخواند. فورا به او اقتداء كرده و به نماز ایستاد. مردم كه شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتداء كرده، همه پشت سر او ایستادند و اقتداء كردند. آن مؤمن به قدرى شرمنده شد كه نمىدانست چگونه نماز را تمام كند.پس از اداى نماز ظهر كنار رفته و به شیخ عرض كرد: باید نماز عصر را خود جنابعالى امامت كنید. شیخ خوددارى كرد. او اصرار نمود، تا این كه بالاخره شیخ گفت: حال كه اصرار مىكنى، اگر پولى بدهى كه همین جا بر فقرا تقسیم كنیم، از امامت تو صرف نظر مىكنیم. آن مرد پذیرفت و دویست شامى(كه پول رایج آن زمان بود) به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همانطور پولها را بر آنها تقسیم نمود. سپس به نماز ایستاد.»شیخ نسبت به مذهب، خیلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بىپروا مىایستاد و مقاومت مىكرد. هنگامى كه وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگرى و جنایت دست زدند، شیخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههاى در مقابل آنان گشود و رزمندگانى را براى دفاع از دین آماده ساخت و خود همراه علماء و بزرگان دین پیشاپیش آنان به راه افتاد و پس از نبردى سهمگین آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئیس آنها كه سعود نام داشت(و شاید از نیاكان ملك فهد، پادشاه كنونى عربستان باشد) ناچار پا به فرار گذاشته و براى انتقام جویى به كربلا حمله كرد، چون دیگر توان مقاومت در برابر یاران شیخ جعفر را نداشت. و اهل كربلا با این كه بیشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نیاورده، تسلیم ستمگران شدند. پس از آن حادثه براى این كه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شیخ جعفر قیام به ساختن «سور نجف» (دیوارى بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمدحسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوار كار ساختمانى این سور مهم را به عهده گرفت و بنا كرد.یكى از كارهاى مهم شیخ جعفر را نیز مىتوان مقابله با میرزا محمد اخبارى نام برد. این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علماء مىزد و در گوشه و كنار فعالیت زیادى بر علیه آنان مىكرد. شیخ جعفر براى كوبیدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبلیغ بر علیه آن فرد اخبارى مشغول شد و در این زمینه، نامهها و رسالههاى مفصلى در رد میرزا محمد اخبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا این كه حركت او را در نطفه خفه كرد و میرزاى اخبارى از ترس او پا به فرار گذاشت.منبع:فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشیلینک مطالب مرتبط : - فلانی چای میخورد! - اولین زائر حرم حضرت معصومه سلام الله علیها - داستانی شنیدنی از شیخ بهلول - دعای مجرّب - اهمیت دیدن امام زمان(عج) - عاقبت بیتوجهی به همسایه - ساده زیستی حضرت آیة الله العظمى مرعشى نجفى (ره) - بركت فراوان از دو عمل - دروغ پنهان - سیره عملی بزرگان با همسر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]