واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خنده جام براي جماعت حقوقبگير و مستاجر و قسطدهنده (كه ربطي به قاسطين ندارد!) و امثال اين طيف و طبقات، واژه «سر برج» يك چيز كاملا ملموس و آشناست. آنها سالهاست كه سر هر برج، با يك دست ميگيرند، با دست ديگر ميدهند. چيزي هم اگر از حقوق مكفيشان ته كيسه رمزدار باقي ماند، دو دستي نگه ميدارند تا ته برج كه به اعتباري باز همان سر برج مورد بحث خودمان ميشود. يك حرف عوامانه: تا بگويي «ب»، من تا سر برج رفتم! فلذاست كه براي بسياري از مردم هميشه در صحنهمان، جاي هيچگونه اعجاب و استفهامي نيست اگر از سوي شوراي محترم شهر اعلام شود كه: « نرخ بازديد از برج ميلاد تهران، 10 هزار تومان خواهد بود.» آنهايي كه برج ايفل و برج پيزا يا حتي همين منارجنبان خودمان را از نزديك ديدهاند، بخوبي ميدانند كه مبلغ مزبور رقم چنداني نيست. آن هم براي برج بلند پايهاي كه سالهاست رهگذران شهر دارند روزشمار افتتاح آن را از نظر ميگذرانند و دلشان براي تمام شدن كار برج و آغاز به كار نامبرده لك ميزند. زبان حال باباطاهر: سر برج بلند چندان نشينم / كه گردد افتتاح و مو ببينم! استفادههاي مردمي از برج: و اما اين برج مذكور علاوه بر كاربردهاي علمي و فني و مخابراتي كه قولش را دادند؛ توسط عموم مردم نيز قابل استفاده و بهرهمندي است. در زير، به چند نمونه از موارد مردمي استفاده از برج ميلاد اشاره ميشود. لطفا به زير نگاه كنيد: 1- استفاده ديداري: عموم خرد و كلان مردم ميتوانند با پرداخت 10 هزار تومان ناقابل، از برج بالا روند و از فراز گنبد آسمان آن، شهر را بهتر ببينند. البته اگر دود موجود روي سطح شهر تهران گذاشت و چيزي ديديد، ما را هم خبر كنيد.( نكته لازم ديدارشناختي: براي ديدن خود برج، بايد از بيرون برج به آن نگريست. بالاي برج برويد، خودش را نميتوانيد ببينيد. اين مطلب را علم امروز هم ثابت كرده است.) 2- استفاده شنيداري: البته كه شنيدن كي بود مانند ديدن؛ اما از طريق اين برج و استفاده منطقي از ارتفاع آن ميتوان در هر دورهاي براي رساندن صداي خود به گوش پارهاي از مسوولان و مديران مياني جامعه كه بعضا ممكن است يا گوششان خيلي بدهكار نباشد و يا كه حواسشان به جاهاي ديگري پرت و پلا باشد، كمال حسن استفاده را كرد. اجداد ما در ازمنه قديم هم از اين روش استفاده ميكردند. مجرب و مسبوق به سابقه است. اين هم كه گفتند: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من..و الي آخر»؛ در يك كلام چرت گفتند. گوش شنوا زياد هست، برج بلند تا به حال نداشتيم. 3- استفاده هوايي: بعضا پيش ميآيد كه هواي شهر بيشتر از حد مجاز به سرب و چربي و منواكسيد كربن و هانري كربن و هواي نفس و غير ذالك آغشته ميشود كه نفسكشي را تحت اين شرايط سخت ميكند. در اين گونه مواقع ميشود رفت سر برج ميلاد و تا جا داريم اكسيژن براي دنيامان ذخيره كنيم. دانشمندان معتقدند كه اكسيژن چيز خوبي است. براي همين هم هست كه هميشه دو ئيدروژن سر يك اكسيژن دعوا دارند كه البته چون دعواشان آبكي است، زود به تفاهم منطقي و مندليفي و خانوادگي ميرسند. 4- استفاده زميني: گاهي به خاطر شدت گرفتاريها و حواسپرتيهاي روزمره، پيش ميآيد كه آدم دچار چيزگمكردگي ميگردد. مثلا جورابش را گم ميكند و تا فريزر و يخچال را هم زير و رو ميكند، اما نااميد و سرخورده بر ميگردد. خب در اين قبيل موارد مهم يا حتي موارد كم اهميتتر اما مشابه آن (مثل گم شدن بچه آدم در پايين شهر، يا گم شدن سگ آدم در بالاي شهر) نيز ميشود از بلندمندي اين برج براي يافتن چيزهاي گمشده خود و حتي هويت گمشده شهر استفاده بهينه به عمل آورد. حتي از آن بالا شايد بشود اهل عمل را هم در سطح شهر و لايههاي زيرين آن شناسايي كرد. 5- استفاده چشماندازي: هر عقل سالم و كاملي بلا نسبت ما اين نكته تخصصي و تكنيكي را ميداند كه از نقاط مرتفع و مشرف بر تشريفات و تشكيلات مردم، خيلي بهتر و عميقتر ميتوان نسبت به ترسيم يك چشمانداز صددرصد كاربردي و اميدوارانه در راستاي بسياري از معضلات و مسائل از قبيل: مسكن، اشتغال، ازدواج، جوانان، قطعه هنرمندان، زيرخط فقريان، وجز آن، اقدام كرد. به عنوان مثال، سازمان ملي جوانان عزيز ميتواند برخي از جلسات تصميمگيري و گرهگشايي خود را در بالاي برج ميلاد باسعادت برگزار كند. قطعا از آن بالا بهتر ميشود جوانان و مشكلات آنها را ديد. حالا اگر جوانان نتوانستند از پايين آنها ببينند؛ چيز خاص و جديدي نيست، طبيعي است. 6- استفاده اقتصادي: تهران آنقدر درندشت و بيسر و ته شده كه مردم اين محل و منطقه، از مردم آن يا فلان محل و منطقه بعضا بياطلاع ميمانند. مثلا ميروند بقالي سركوچهشان يك جنس را به قيمت چند لا پهنا ميخرند، در حالي كه نميدانند در يك محل ديگر در همين شهر،يك بقالي در سريك كوچه هست كه همان جنس را به قيمت هفشده سال قبل ميفروشد و خيلي از مسوولان ما هم از همان بقالي جنس ميخرند. در صورتي كه با افتتاح برج ميلاد، مردم ميتوانند از آن بالا هرچند كه شايع كردند از اون بالا كفتر ميايه و خزعبلاتي از اين دست تمام بقاليها، ميوهفروشيها، سوپريها و غيره فروشيهاي تمام محلات و مناطق شهر را در تيررس نگاه اقتصادي خود داشته باشند. اين به نظر ما يعني همان اقتصاد كلان!.... رضا رفيع
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]