واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: در قسمت اول مطالبی در مورد واكنش های روانی تولد فرزند مطرح نمودیم . اینك درادامه می خوانیم ... ب)واكنش های رفتاری پرخاشگری: در اثر تداوم تنهایی و احساس محرومیت پدر از عشق و محبت همسر ، گاه واكنش های پرخاشگرانه در برخی مردان شكل می گیرد .آنهابرای جلب توجه همسر و در نتیجه محرومیت از توجه و محبت ، به عنوان واكنشی بعضاً انتقامی ، پرخاشگری و بداخلاقی پیشه می كنند و طبیعی است پرخاشگری كه در نتیجه این احساس به وجود آمده متوجه فرد یا افرادی شود كه آن را به وجود آورده اند . ( البته گاهی هم واكنش های پرخاشگرانه به سمت خود فرد سوق داده می شود ) مسبب این تنهایی كیست ؟ مادر و فرزند . پس با ورود به خانه و مشاهده این افرادِ مسبب،احساسات ناخوشایند ، بدرفتاری و پرخاشگری شروع می شود . تا آنجا كه ممكن است هر دیدار ، به وقوع مشاجره یی بینجامد . حسادت پدر نسبت به فرزند ( كه گاه آشكارا و گاه به صورت پنهانی ابراز می شود ) : شاید در اولین نگاه تصور این كه پدری به فرزند خود حسادت كند ، مضحك و غیرمنطقی به نظر برسد . اما واقعیت این است كه برخی مردان در مقابل فرزند خود حسادت پیشه می كنند تا آنجا كه از همسران خود می پرسند كدامیك را بیشتر دوست داری من یا فرزندمان را ؟ كار زیاد و یا پر كردن اوقات در جمع دوستان : واكنش رفتاری عده ای دیگر ، كناره گیری از خانواده و توجه بیشتر به محیط بیرون از منزلاست . از آنجا كه در محیط منزل پذیرفته نمی شوند ( و یا حداقل اینطور احساس می كنند ) پس ترجیح می دهند وقت خود را بیرون از منزل سپری كنند . برخی تا نیمه شب كار می كنند آنقدر كه تقریباً نیمه جان به منزل می رسند . با این توجیه كه فرزند تمام وقت همسر را پر كرده ، پس آنها هم با كار، اوقات خود را سپری می كنند . برخی دیگر به طرف دوستان دوران تجرد و یا دوستان تازه كشیده می شوند و مدت زمانبسیاری را به گذران وقت با آنها اختصاص می دهند . به همین دلیل یكی از گلایه های مادران جوان نیز ، عدم حضور شوهران در منزل و رسیدگی به آنهاست . این به اصطلاح"رفیق بازی" تنها بازگشتی به دوران تجرد و همدم شدن با دوستان نیست ، به نوعی فرار از واقعیت و مسئولیت هایی است كه در زندگی بر دوش مردان نهاده شده و روی شانه های آنها سنگینی می كند . معاشرت با رفقایی كه گاه برخورد با آنها نتیجه ای جز دردسر ، مزاحمت و اختلال در محیط منزل در بر ندارد . اما چه كنیم .... طبیعی است كه ورود فرزند تا حدی وضعیت گذشته را تغییر دادهونظم و تعادل گذشته را دچار اختلالی زود گذر خواهد كرد . این گونه به هم ریختگی و عدم توازن امری اجتناب ناپذیر و زودگذر است . اما زوجهای جوان نیز باید بدانند اگر این عدم تعادل بیش از یكسال به طول بینجامد ، به صورت عاملی خطرناك و مخرب ، زندگی زناشوییآنها را مورد تهدید قرار خواهد داد . زیرا با تضعیف روابط خانوادگی ، پیوندهای عاطفی بین زوج نیز سست شده و ادامه رابطه را با مشكل مواجه خواهد كرد و در صورت تداوم وضعیت ایجاد شده،تمام خانواده در اثر این فرآیند متضرر می شود. پس باید هر چه سریعتر وضعیت را به حال عادی نزدیك كرد تا نیازهای عاطفی و روانی تمام اعضای خانواده اغنا شده ، مشكل حادی پیوند زناشویی را تهدید نكند .می توان همزمان با رسیدگی به فرزند ، تعادلی ایجاد كرده كمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد . مردان نیز می توانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل كمك كنند. اگر برخی مسئولیت های مادر در منزل مانند بچه داری ، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلماً فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و به خصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و كارهای معمول روزانه،او را از پا نخواهد انداخت . آیا می اندیشیم كمی بغل كردن فرزند خودمان ، لطمه ای به غرور مردانه ما وارد می كند ؟ مگر نه این كه پیشوایان دینی برای كمك به همسر بچه ها را به دوش می گرفته و با آنها بازی می كرده اند ؟ مساعدت در نگهداری از فرزند چند حسن دارد:اول این كه علاقه پدر نسبت به فرزند افزوده خواهد شد و ترجیح خواهد داد به جای حسادت ، نسبت به این موجود عزیز عشق بورزد .دوم این كه با مسئولیت خطیر فرزند پروری آشنا شده و می فهمد رسیدگی به طفل تنها شیر دادن و خشك نگهداشتن كودك نیست . طفل نیازهای فراوانی دارد كه رسیدگی به تمام آنها مستلزم صرف وقت و انرژی فراوانی از سوی مادر است؛پس دیگر شكایتی از بی توجهی همسر،ذهن او را پر نخواهد كرد . علاوه بر اینكه مادر نیز فرصت بیشتری برای رسیدگی به شوهر پیدا می كند وسوم این كه دیگر رفقا جای خانواده را نخواهند گرفت . اگر كمی صبور باشیم زمان،بسیاری از این مشكلات را حل خواهد كرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر می شود و توانایی انجام برخی اموررا پیدا می كند . به مرور زمانهم ،زن و مرد هر دو متوجه می شوند هیچ علاقه ای جای عشق به همسر را پر نخواهد كرد پس بهترمی بینند كه هر دو محبت خود را نثار فرزندشان كنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوت های ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یك شیوه و به یك صورتباشد . آنچه در روابط همسران ، پس از تولد فرزند متحول می شود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط . كاركردهای همسری همچنان پا بر جا باقی می ماند،تنها انتظارات و شیوه های ارتباطی ، ناگزیر تغییر می پذیرند . البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر كمی صبور باشیم و در زمان مقتضی ، عكس العمل های مناسب از خود نشان دهیم . تبیان پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1769]