واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش اختصاصي فارس از نشست اعضاي بنياد شمس؛ بسيج هنرمندان و اديبان براي حمايت از بنياد شمس تبريزي
خبرگزاري فارس: هنرمندان و اديباني همچون محمدعلي موحد، محمدامين رياحي، محمدرضا شجريان، عزتالله انتظامي، غلامرضا اعواني، ويليام چيتيك و همسرش پرفسور ساچاكو اعلاميه بنياد شمس را در اقدامي سمبليك امضا كردهاند.
به گزارش خبرنگار ادبي فارس، چندي پيش بنياد شمس تبريزي آغاز بهكار كرد. احمد جلالي رياست كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، رياست اين بنياد را عهدهدار است و حجتالله ايوبي رايزن فرهنگي پيشين جمهوري اسلامي ايران در فرانسه نيز مديرعامل آن است. سيدطه مرقاتي از اعضاي هيئت مؤسس بنياد و رئيس بنياد در خوي است و سيد محمد بهشتي نيز از ديگر اعضاي بنياد شمس است.
خبرنگار فارس، در يكي از جلسات بنياد حضور يافت تا پيرامون محورهاي مورد بحث درباره شمس و مولانا، با اعضاي بنياد صحبت كند:
فارس: بهجز كارهايي كه بنياد انجام داده و اخبار آن منتشر شده، چه اقدامات ديگري را بنياد شمس تبريزي پي ميگيرد و ماجراي امضاي هنرمندان در حمايت از بنياد چيست؟
طه مرقاتي: يك كاري كه دكتر جلالي انجام داد اين بود كه آمد اعلاميه پشتيباني از بنياد بهوجود آورد و كه اكنون از سوي هنرمندان امضا ميشود و قرار است به صورت تذهيب شده نوشته شود.
بزرگترين شمسشناسان و هنرمندان در حال امضاي اين اعلاميه هستند. مثلا دكتر موحد، دكتر رياحي، آقاي شجريان، عزتالله انتظامي، ويليام چيتيك و همسرش پرفسور ساچاكو، دكتر اعواني همگي امضا كردند. اين امضاها اعتبار دهنده و پشتوانه بنياد هستند. ما معتقديم بنيانگذاران بنياد شمش فقط ما نيستيم و اين بزرگان هم هستند. بعدها ميخواهيم اين امضاها را در موزهاي نگه داريم كه مشخص شود در اين برهه تاريخي چه كساني از تاسيس بنياد شمس حمايت كردند.
تاكنون حدود 20 امضا جمعآوري كرديم. قرارمان هم اين است كه هر يك از بزرگان كه از مقبره شمس بازديد ميكنند اين اعلاميه را امضا كنند كه يك مشروعيت عمومي و جهاني پيدا كند وگرنه با ثبت قانوني چيزي پيش نميرود. اين هم اقدامي سمبليك است. چرا كه حامي مالي بنياد شمس، مردم هستند و وزارت كشور فقط كارهاي قانوني آنرا انجام ميدهد؛ چون تمام نهادهاي مردمي بايد زير نظر يك نهاد دولتي باشند.
فارس: آقاي جلالي، مراكزي مثل كتابخانه مجلس، از نظر مالي بنياد را حمايت ميكنند؟
احمد جلالي: اگر جايي قرار است از بنياد شمس تبريزي حمايت كند دستگاههاي عمومي كشور هستند؛ مثل وزارت كشور و ارشاد كه آنها وظيفهشان حمايت از نهادهاست. ما فقط ميتوانيم در برنامههاي علمي بنياد مشاركت كنيم.
سيدمحمد بهشتي: انجمني به اسم انجمن مفاخر ايران وجود دارد كه وظيفهاش تكريم مشاهير است و معاونت فرهنگي ارشاد ميتواند از آن حمايت كند و نقش مشاركتي داشته باشد.
فارس: ما اين موضوع را با معاون فرهنگي وزارت ارشاد درميان گذاشتيم. آقاي پرويز معتقدند بودجه مستقلي براي اين امور ندارد و فقط ميتوانند از مراكزي كه اين موضوعات را دنبال ميكنند، حمايت كنند. اما موضوعي كه مطرح است اينكه سال گذشته غفلت مراكز فرهنگي ما باعث شد كه اتفاقات مصادره مولانا پيش بيايد. حال، بنياد شمس تبريزي تأسيس شده است. اما امسال بهنام رودكي و امام محمد غزالي نامگذاري شده است. آيا باز هم بايد تهديد مصادره اين مفاخر پيش بيايد تا بنيادي يا كنگرهاي در نكوادشت و تكريم مفاخر ايران زمين شكل گيرد؟
سيدمحمد بهشتي: اصولا ما هر چه زودتر به مفاخر علم و ادب توجه كنيم، درستتر اين است و چه خوب كه اين توجه از طرف اهل علم صورت بگيرد و منتظر دولت نمانيم. يكي از گرفتاريهاي ما اين است كه معطل دولت ميمانيم و اين رفتار درستي نيست؛ خصوصا از جانب اهل فرهنگ. البته وظيفه مراكز دولتي هم حمايت كردن است.
من اين دعوايي را كه بين كشورهاي حوزه فرهنگ ايران وجود دارد كه هر كدام از مفاخر متعلق به كجاست را دعواي خوبي ميدانم. چون بالاخره ممكن است ما ايرانيها را سر غيرت بيندازد كه همت و توجه كنيم. چون اگر دعوايي نباشد، غفلت ميكنيم و ممكن است هزار سال بگذرد. واقعيت اين است كه اين شخصيتها، شخصيتهايي هستند كه مرزها را به ما نشان ميدهند. اينها متعلق به هيچ جايي نيستند. فرهنگ ايراني و جغرافيايي فرهنگ ايراني را امثال مولانا مشخص ميكند؛ با موطنش و محل دفنش. فردوسي اين مرزها را مشخص ميكند. مثلا در گرجستان كه ممكن است كسي توجه نداشته باشد ميبينيد ردپاي فردوسي هست تا تاجيكستان و خيلي جاهاي ديگر. حافظ همينطور و ديگران نيز.
اتفاقا اينها شخصيتهايي هستند كه وجودشان دلالت ميكند بر يك جبور يگانگي فرهنگي؛ وگرنه اينكه دعوا كنيم كه مثلا مولانا افغاني بوده، ترك بوده يا ايراني، اگر مقصود مرزهاي سياسي باشد، اصلا مولانا ميگويد: «اين وطن جايي است كاو را نام نيست».
او اهل همچين وطني است و اين وطن، فرهنگ ايراني است. اگر ما اهل فرهنگ ايراني باشيم هر جاي دنيا كه باشيم، هموطن مولانا هستيم ولي اگر اهل چنين فرهنگي نباشيم، حتي اگر در قونيه و بلخ هم باشيم، هموطن مولانا نيستيم.
احمد جلالي: در اين باب من خيلي مطلب نوشتم؛ از جمله آخرينش كه مقالهاي در فرهنگستان است. خود مولانا ميگويد: «هان و هان ناقه حقيم تعرض مكنيد/ تا نبرد سرتان را سر شمشير عجل/ سوي مشرق نرويم و سوي مغرب نرويم/ تا ابد گام زنان جانب خورشيد ازل»
مولانا ميگويد به آن چيزي كه پيام را منتقل كرده، توجه كنيد و اگر ما به آن مقصود توجه كنيم به عمل ميآيد. چون هر كس بخواهد ثقل پيام را درك كند ناگزير بايد به معناي آن راه يابد.
فارس: هنرمندان و مولاناشناساني كه اعلاميه حمايت از بيناد شمس را امضا كردند، از چه طريقي مطلع شدند؟ آيا كسي به آنها پيشنهاد امضا كرد؟
احمد جلالي: كسانيكه اعلاميه پشتيباني از بنياد را امضا ميكنند خودشان مطلع ميشوند و اصل اشتياق خود را به اين حركت ملي اطلاع ميدهند. وقتي استاد شجريان سعي ميكند از طريق هنر خود اين معنويت را انتقال دهد يا دكتر رياحي و موحد تحقيق ميكنند، طبيعتا اعلام آمادگي ميكنند. در واقع بنياد سعي ميكند حاصل زحمات بزرگان و اساتيد را چراغ راه خود قرار دهد و كاري ميكند جوانان نسل بعد مشتاقتر شوند.
فارس: چرا نام كسانيكه در زمينه مولانان و مرادش شمس تبريزي كار كردند، در ميان امضازدگان به چشم نميخورند؟ كساني همچون محمدرضلا شفيعي كدكني، بهاءالدين خرمشاهي، ميرجلالالدين كزازي و يا حسي الهي قمشهاي.
احمد جلالي: طبيعتا هدف جذب اين دوستان است. منتها سامان دادن اجرايي در كارها گرفتاريهايي دارد كه براي انجام آنها حيف است وقت اساتيدي مثل دكتر شفيعي كدكني را بگيريم. كساني ميآيند اين بار را به دوش ميكشند تا زحمات اين اساتيد متجلي شود. در واقع بنياد ظرفي ميسازد، متناسب با اين محتوا. ميراث فرهنگ و ادب و عرفان ما خيلي وسيع است و ما سعي ميكنيم متناسب با امكانات شرايط را فراهم كنيم.
فارس: با توجه به تأسيس بنياد شمس، آيا هم اكنون اين بنياد انتظار دارد هركاري كه در كشور درباره مولانا و شمس انجام ميشود، از مجراي بنياد صورت پذيرد؟
حجتالله ايوبي: اصلا اينطور نيست كه تصور كنيد بنياد شمس تاسيس شده و قرار است تمام كسانيكه در كشور ميخواهند كاري براي شمس و مولانا، انجام دهند از مجراي ما اين كار را بكنند. بنياد هم تلاشي است در كنار كارهاي ديگر و اتفاقا آرزوي بنياد اين است كه كار ميكند تا انجمنها و تشكلهاي مختلف تشكيل شوند و همه براي شمس و مولانا كار كنند.
احمد جلالي: ما خوشحال ميشويم در هر كوچه و برزن عدهاي جمع شوند، براي خود نامي بگذارند و براي اين نواميس كار كنند. هدف ما هم همين است. چون اين نواميس آنقدر بزرگند كه هر كس اگر جمع شود و كار كند باز هم كم است. اينطور نيست كه چون عدهاي كار ميكنند پس ديگران معاف ميشوند. آنقدر كار بزرگ است كه هيچ كس رقيب كسي نيست.
سيدطه مرقاتي: من يك تعبيري دارم. اين فرهنگ ميتواند پتانسيلها را تشويق كند كه كنار هم قرار بگيرند. ما سعي ميكنيم با حضور اين شخصيتها در بنياد تسهيلي براي كارهاي فرهنگي ايجاد كنيم و جوانان را تشويق كنيم كه بيشتر با اين مفاخر آشنا شوند.
انتهاي پيام/
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]