واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سياست - چه كسي كشتي سياست ايران را سنگين كرده؟
سياست - چه كسي كشتي سياست ايران را سنگين كرده؟
مازيار آقازاده:لطيفه تلخ بسيار معروفي است كه شايد بسياري شنيده باشند اما نقل آن در ابتداي اين مطلب به جهت پيوندي كه ميخواهم با موضوع اصلي پس از آن مطرح كنم، خالي از لطف نيست. گويند يك قايق تجاري با مسافراني از طبقه تجار و متمول به دليل كثرت بار در حال غرقشدن بود. تمام لوازم اضافي آن را به دريا ريختند اما افاقه نكرد، در نهايت مسافران و ناخداي كشتي به اين نتيجه رسيدند كه بايد براي نجات مسافران يك نفر از سرنشينان را به دريا اندازند. اما مشكل اصلي انتخاب يك نفر از ميان افراد كشتي بود. يكي از مسافران كه انسان بيكس و كار و فقيري بود توجه ناخدا و ساير مسافران متمول كشتي را به خود جلب كرد. اما اين افراد هم براي حفظ ظاهر و يا شايد توجيه وجداني يا گذاشتن كلاه شرعي سر وجدان خودشان تصميم گرفتند تا اراده از قبل گرفته شده خود را بهگونهاي دموكراتيك به اجرا گذارند. بنابراين آن مرد بيچاره را به همراه دو نفر از مسافران ويژه انتخاب كردند و قرار شد براي تعيين شخص اخراجي از كشتي مسابقهاي ميان سه نفر برگزار كنند. ناخداي كشتي مسوول انجام مسابقه شد و قرار شد از هر يك از سه كانديدا سوالي بكند و هر كس كه نتواند به سوال پاسخ دهد به دريا انداخته شود. ناخدا در ابتدا دو سوال بسيار راحت از دو مسافر متمول پرسيد و آنها به راحتي پاسخ آن پرسشها را دادند و هنگامي كه نوبت به مسافر بدبخت و بيكس رسيد ناخدا يك سوال بسيار سخت از وي كرد. مسافر بيچاره پس از مواجهشدن با اين صحنه اندكي تامل كرد و گفت: «به يكباره بگوييد خودم را پايين بيندازم. ديگر اين اداها چيست كه در ميآوريد.» ماجراي نقل شده و طنز تلخ موجود در آن انسان را ياد برخي وقايع مياندازد كه امروزه در عرصه سياست ما جاري و ساري است. واكنشهايي كه در چند روز اخير از سوي برخي محافل محافظهكار در واكنش به خبر حضور احتمالي محمد خاتمي در عرصه انتخابات آتي رياستجمهوري انجام ميشود بيشباهت به ماجراي آن كشتي در حال غرقشدن نيست. بيشباهت نيست از آن رو كه:
1- محافظهكاران امروز ما و ناخداي آن كشتي هر دو تصميم خود را گرفتهاند و سپس براي اجراي آن تصميم از قبل اخذ شده معيارهاي به ظاهر منطقي ميتراشند. محافظهكاران به اين جمعبندي رسيدهاند كه بايد عرصه انتخابات آتي را از حضور سيدمحمد خاتمي در امان نگه دارند تا مجبور نباشند كانديداي خود را از كشتي به بيرون بيندازند.
2- مسافران متمول آن كشتي براي حفظ ظاهر، ناخدا را مسوول انجام يك مسابقه صوري ميكنند و محافظهكاران امروز ما پاي شوراي نگهبان را به وسط ميكشند. از هماكنون براي اين نهاد قانوني كشور نسخه ميپيچند كه اينچنين و آنچنان كند.
3- مسافران خودي و ناخداي آن كشتي براي اجراي اغراض خود متوسل به يك راهكار به ظاهر حقوقي شدند و محافظهكاران امروز ما در توجيه رد صلاحيت خاتمي آسمان و ريسمان را به هم ميبافند تا يك توجيه نيمبند براي رد صلاحيت خاتمي پيدا كنند. بيان سخنان كلي كه عليه هر كسي ميتوان گفت- به ويژه آنكه آن شخص هشت سال مسوول قوه مجريه باشد- يكي از اين ترفندهاست. مثلا به اين جملات دقت كنيد:
- خاتمي در طول رياست خود بر قوه مجريه به اسلام و مسلمين خيانت كرد! (نقل به مضمون)
- با زنان در ايتاليا دست داد!
- اطرافيانش چهها گفتند و چه كارها كردند!
- در دورههاي گذشته اتهاماتي كمتر از اين باعث رد صلاحيت نامزدها شده است!
- مردم از تاييد صلاحيت وي تعجب خواهند كرد!
- علما و طلاب حوزه خواهان محاكمه وي در دادگاه ويژه روحانيت هستند! و هكذا...
حال سوال حقير اين است كه آيا اين استدلالها ميتواند در تصميمگيري شوراي نگهبان منشا اثر باشد يا نه؟ اين پرسش دو پاسخ دارد: آري يا خير.
اگر پاسخ خير است كه ديگر بحثي نيست اما آيا در اين صورت، اعلام و ابراز اين افاضات و موضعگيريها در جهت تضعيف جايگاه شوراي نگهبان و تشويش اذهان عمومي نيست. محافظهكاران كه همواره دغدغه تشويش اذهان عمومي را دارند و فعالان و رهبران نهادهاي مدني و احزاب سياسي را با اين اتهام به محاكمه ميكشانند پاسخ دهند كه آيا اين اظهارات در جهت وارد كردن فشار سياسي به يك نهاد مهم كشور نيست و اگر چنين است، آنها كه خود همواره در سياستهاي اعلامي خود نهادهاي كشور را داراي مصونيت آهنين ميدانند و هر نوع نقد و يا خط و جهت دادن به آنها را برنميتابند چه پاسخي براي اين اعمال خود دارند. آيا سياست يك بام و دو هوا بهتر از اين ميتوان يافت؟
و اما اگر پاسخ آري است يعني اينكه احراز يا لااقل در مظان اتهام قرار گرفتن آن اتهامات ليست شده و نسبت داده شده به آقاي خاتمي در اظهارات برخي افراد و رسانههاي محافظهكار در روزهاي گذشته، دلايل قانعكنندهاي براي ردصلاحيت افراد است و اگر شوراي نگهبان بدون در نظر گرفتن ملاحظات سياسي و تنها با يك معيار مشخص و عدم اعمال استانداردهاي دوگانه هر كسي را كه آن موارد احتمالي شاملش شود را رد صلاحيت ميكند؛ نگارنده ميتوانم ليست بلندبالايي از اين اتهامات را به هر مسوولي كه محافظهكاران طلب كنند وارد كنم. براي مثال همين دلايل و بسيار بيشتر از آن براي رئيس محترم دولت نهم نيز قابل طرح است. البته نگارنده اعتقاد ندارم كه بايد آقاي احمدينژاد ردصلاحيت شود و يا اينكه اين معيارها ترازوي مناسبي براي قضاوت است، فقط براي اثبات سستي استدلال محافظهكاراني كه در روزهاي اخير اين قسم استدلالها را بهعنوان مبناي ردصلاحيت آقاي خاتمي مطرح كردهاند موارد زير را برميشمارم:
- برخي از علماي حوزه افزايش خرافهگرايي در دوره آقاي احمدينژاد را ضربه به دين و دينباوري مردم ميدانند.
- آقاي احمدينژاد با بوش در سازمان ملل عكس انداخت، به وي نامه نوشت و با وي تقاضاي گفتوگوي رودررو كرد.
- آقاي رحيممشايي معاون وي و پدر همسر آقازاده آقاي احمدينژاد در يك همايش رسمي گفت كه ملتين ايران و اسرائيل نهتنها دشمن نيستند بلكه دوست هم هستند.
- رئيس دولت نهم قانون برنامه چهارم توسعه را اجرا نكرد. رئيسجمهور طبق قانون اساسي مسوول اجراي قانون اساسي و قوانين موضوعه مجلس است.
- رئيس دولت نهم در يك اقدام غيرقانوني و بدون مجوز مجلس دو ميليارد دلار از حساب ذخيره ارزي براي خريد بنزين برداشته است.
- در سوالات كنكور معلمان آموزش و پرورش در دوران رياست آقاي احمدينژاد به پيامبر اسلام توهين شد.
- آقاي احمدينژاد در اجلاس سراني شركت كرد كه در بيانيه پاياني آن اجلاس ايران به دليل آنچه كه اشغال جزاير عربي! خوانده شد محكوم شد و در عوض رئيسجمهور زير پارچه نوشتهاي با عنوان مجعول خليج عربي عكس يادگاري انداخت.
- فساد اخلاقي در ميان مسوولان برخي دانشگاهها در دوره دولت نهم به اوج خود رسيد (ماجراي دانشگاه زنجان و تبريز و...) ملاحظه ميفرماييد كه اگر قرار باشد اتهامات اينچنيني دليل ردصلاحيت افراد شود، بهراحتي ميتوان هر كسي را ردصلاحيت كرد. فقط مهم اين است كه اراده انجام آن باشد در اين صورت پيدا كردن توجيه چندان مشكل نيست. به هر حال گذر زمان مشخص خواهد كرد كه چه كسي بايد از كشتي بيرون بپرد.
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]