واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: انسان یک موجود اجتماعی است و برای داشتن زندگی سعادتمندانه نیاز به برقراری روابط اجتماعی دارد. برقراری روابط اجتماعی در سایه نشاط، آرامش، عزت نفس و امنیت می تواند ضامن سلامت روانی انسان باشد. در دوران کنونی که انسان ها هرچه بیشتر به سمت تنهایی و انزوا سوق داده می شوند، نه فقط باید برقراری روابط صمیمانه به عنوان یکی از مولفه های اصلی سلامت روان مورد بحث قرار گیرد بلکه باید به «تنهایی» به عنوان عاملی پرخطر در بروز بیماری های متعدد جسمانی و روانی پرداخته شود. تنهایی به عنوان یکی از عوامل اضطراب آور در زندگی مدرن به معنای نبود ارتباطات مفید و سالم با دیگران تعریف شده است و به عقیده روان شناسان انسان فقط از راه تقویت روابط خود با مردم و جامعه بشری است که می تواند از احساس اضطراب، رهایی پیدا کند. به عبارت دیگر، اضطراب انسان وقتی پایان می پذیرد که او بتواند وابستگی خود به همنوع را تحقق ببخشد، از سوی دیگر هم اکنون «تنهایی» به عنوان یکی از عوامل خطرزا برای سلامتی شناخته شده چنان که پژوهش گران دانشگاه شیکاگو طی تحقیقات خود دریافته اند که عوارض و اثرات منفی تنهایی در افزایش فشار خون، خواب نامطلوب، زوال عقل و سایر مشکلات جسمی ظهور پیدا می کند و تنهایی مانند سیگار کشیدن و چاقی سلامت افراد را به خطر می اندازد. به نوشته ایسنا «جان کاسیوپو» متذکر شده است مردم هر روز بیش از گذشته تنها می شوند و این مشکل شناخته شده، سلامتی مردم را بیش از گذشته به خطر انداخته است. در مقابل محققان دریافته اند که افزایش تعاملات اجتماعی تا ۵۰ درصد باعث افزایش طول عمر می شود. بنا به نوشته مهر تنهایی از ورزش نکردن نیز زیان آورتر است و دو برابر چاقی به انسان ها آسیب جسمی و روانی وارد می کند. اغلب کسانی که دچار افسردگی و بیماری های روانی هستند در گروه افراد تنها و کم رفت و آمد قرار داشته و معمولا از تعاملات اجتماعی خودداری می کنند. طبق تحقیقات مطالعه بر روی افرادی که بیش از ۷۵ سال عمر دارند این واقعیت را آشکار کرده است که در هنگام ملاقات با افراد مورد علاقه و گفت وگو با آن ها انسان به خاطر ترشح دوپامین در مغز از حالت افسردگی خارج شده و به شادی ویژه ای می رسد. به همین علت افرادی که مشکلات و مطالبات خود را نگاه داشته اند و در تنهایی دنبال راه حل می گردند، از این حالت دور شده و دچار خمودگی می شوند. دکتر احمد آشوری، روان شناس بالینی در این باره به خراسان می گوید: امروزه روان شناسان معتقدند انسان یک موجود زیستی، اجتماعی، معنوی و روانی است. به عبارت دیگر می گویند یکی از ابعاد انسان سالم، بعد اجتماعی است. فرد سالم باید بتواند در جامعه ارتباط برقرار کند و شبکه اجتماعی برای خود بسازد. این شبکه اجتماعی کمک می کند که فرد بتواند از عهده چالش ها و مشکلات زندگی خود برآید. امروزه نقش استرس در بروز بسیاری از بیماری ها ثابت شده است و تحقیقات نشان داده آن چه باعث بروز بیماری می شود خود استرس نیست بلکه استرس از طریق مجموعه ای از متغیرها تاثیرگذار است، یکی از این متغیرها حمایت اجتماعی از فرد است. فردی که از حمایت اجتماعی کافی برخوردار نیست و دچار تنهایی مزمن شده است، در خطر ابتلا به بیماری هایی نظیر سرطان و بیماری های قلبی- عروقی قرار دارد و حتی در معرض ابتلا به افسردگی، اضطراب و روآوردن به اعتیاد قرار می گیرد. در مقابل هرچه حمایت شبکه اجتماعی از فرد قوی تر باشد، احتمال این که فرد به بیماری مبتلا شود کمتر می شود و اگر هم دچار بیماری شد، سریع تر بهبود پیدا می کند، گفته می شود کسانی که حمایت اجتماعی کافی دارند معمولا استرس کمتری تجربه می کنند و همین طور فردی که دچار مشکلات اقتصادی شده است و شبکه اجتماعی قوی تری دارد، کمتر استرس تحمل می کند زیرا در این شبکه یاد می گیرد چطور با استرس خود کنار بیاید. هم چنین تحقیقات ثابت کرده است افرادی که حمایت اجتماعی کافی دریافت می کنند، آمار مرگ و میر کمتری دارند، شاید بتوان گفت دوستی برای انسان مثل آفتاب است برای گل ها، همان طور که گل ها برای رشد و نمو نیاز به آفتاب دارند، انسان هم برای رسیدن به تکامل به دوست و حمایت اجتماعی نیاز دارد. این روان شناس بالینی در ادامه به تفاوت تنها بودن و احساس تنهایی اشاره می کند و توضیح می دهد: احساس تنهایی لزوما به این معنا نیست که کسی دور و بر انسان نباشد زیرا ممکن است در اطراف انسان افراد زیادی باشند اما فرد احساس تنهایی کند و از طرفی ممکن است در اطراف انسان کسی نباشد اما احساس تنهایی نکند. بنابراین روان شناسان تاکید می کنند که احساس تنهایی در همه افراد وجود دارد و تا حدی که مزمن نشود مورد نیاز انسان است. وقتی احساس تنهایی می کنیم و فکر می کنیم یک نیاز ارضا نشده داریم که باید آن را برآورده کنیم طبیعی است که از تنهایی لذت ببریم. اما زندگی منفعلانه و دست روی دست گذاشتن و انزواطلبی به سلامت روان صدمه می زند. اصولا ۳ نوع تنهایی در روان شناسی تعریف شده است: «تنهایی موقعیتی» تنهایی است که به علت تغییر مکان اتفاق افتاده و موقت است. در این شرایط فرد نیاز دارد شبکه اجتماعی خود را در محیط جدید بسازد و دوستان جدیدی بیابد. گاه «تنهایی رشدی» رخ می دهد یعنی فرد در شبکه نیاز به تنهایی دارد تا بتواند به رشد و استقلال برسد و «تنهایی درونی» هم زمانی است که انسان بعضی مهارت ها یا اعتماد به نفس کافی را ندارد. دکتر آشوری درباره افراد درون گرا و تمایل بیشتر به تنهایی می گوید: تنهایی لزوما برای افراد درون گرا مثبت نیست و تمایل به برقراری روابط اجتماعی در مورد همه انسان ها چه درون گرا چه برون گرا وجود دارد و تنهایی بیش از حد و مزمن نیز برای همه زیان بار است. برای مقابله با تنهایی گاه لازم است نوع تنهایی را شناسایی کنیم و نگذاریم تنهایی به انزوای شدید و مزمن تبدیل شود. افزایش شبکه دوستان و مهارت های دوست یابی می تواند در این مورد بسیار کمک کننده باشد اما آن چه بسیار مهم است این که در اصلاح مشکلات رفتاری باید باورهای نادرستی را که در مورد مشکل به وجود آمده است، عوض کنیم. به عنوان مثال گاه افراد تنها تصور می کنند تنهایی نقصی در شخصیت آن هاست یا احساس می کنند تنهایی مختص آن هاست و سایر افراد تنها نمی شوند. این باورهای غلط باعث کاهش اعتماد به نفس و منفعلانه برخورد کردن وی با مشکل می شود. این شیوه باعث افسردگی و اعتیاد می شود زیرا فرد گمان می کند دچار نقص شخصیت غیرقابل اصلاح شده است. بنابراین اولین گام این است که دریابیم احساس تنهایی نشانه یک نیاز برآورده نشده است. نیاز به یادگیری یک مهارت یا اصلاح رفتار یا تغییر باورهای نادرست. باید دانست همه انسان ها در مقاطعی از زندگی احساس تنهایی می کنند اما برخی اجازه نمی دهند احساس تنهایی بر آن ها غلبه کند. وی با تایید این مطلب که انسان های امروزی با تغییر شیوه زندگی تنهاتر شده اند، اشاره می کند که در گذشته چندین خانواده در یک منزل زندگی می کردند اما هم اکنون هر یک از اعضای خانواده در اتاق مخصوص خود وقت می گذرانند، بنابراین تا حدی فضاها متفاوت شده اما باز انسان در گسترش شبکه اجتماعی مختار است و می تواند تصمیم بگیرد، حمایت اجتماعی خود را افزایش دهد. به عنوان مثال توصیه می شود که کارهایی را که انسان عادت دارد به تنهایی انجام دهد بهتر است با دیگران انجام دهد یا سعی کند در مراسم جمعی بیشتر شرکت کند. در نهایت توصیه روان شناسان برای مقابله با تنهایی تغییر رفتار است. یکی از درمان های اصلی افسردگی در حال حاضر فعال سازی رفتاری است. یعنی زمانی که فرد تعامل کمتری با محیط دارد باعث می شود تقویت کننده کمتری از محیط دریافت کند. هرچه این تقویت کننده ها کمتر باشد، افسردگی حاکم بر فرد بیشتر می شود. راه مقابله با آن این است که فرد تعامل خود را با محیط بیشتر کند تا تقویت کننده های بیشتری دریافت کند. ( www.khorasannews.com ) پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 790]