تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا و روزقيامت ايمان دارد،بايد ميهمانش راگرامى دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826062557




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان بهشتي و عدل اخلاقي آورده است: فردا هفتم تيرماه بيست و ششمين سالگرد شهادت فاجعه انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي است . در 26 سال گذشته از مظلوميت سيدالشهداي انقلاب اسلامي شهيد مظلوم آيت الله بهشتي بسيار گفته و نوشته شد اما بايد با صراحت اعتراف نمائيم كه آنهمه گفتار و نوشتار متاسفانه در كاهش بداخلاقي هاي سياسي كه يكي از عوامل اصلي مظلوميت بهشتي و ياران او بود نه تنها تاثيري نداشت بلكه هر روز بداخلاقي سياسي در جامعه اسلامي و انقلابي ما گسترده تر مي شود و عدالت اخلاقي سنگر به سنگر عقب نشيني مي كند. امروز در جامعه ما هر كس به خود اجازه مي دهد با هر لفظ و عبارت درباره هر كس كه مايل است و هر طور كه مايل است قضاوت كند. قلم هاي افراطي و بي مهاري وجود دارند كه بدون ملاحظه مرزهاي اخلاقي و وجداني و بدون توجه به واقعيت ها هر نسبتي را به هر كس كه بخواهند مي دهند. اين بداخلاقي ها هنگامي كه كشور در آستانه انتخابات قرار مي گيرد بيشتر مي شود و قلم ها و زبان ها تهمت ها را در مسيري عريض تر و با سرعتي بالاتر نثار اين و آن مي كنند. موازين شرعي در اين ميان جايگاهي ندارد و كسي يا جائي نيز وجود ندارد كه جلوي اين بداخلاقي ها را بگيرد. فاجعه هفتم تير قبل از آنكه در قالب انفجار در دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي رخ دهد در قالب تهمت و افترا و دروغ و شايعه و ترور شخصيت رخ داده بود و آيت الله بهشتي قبل از آنكه در قتلگاه هفتم تير به شهادت برسد در قتلگاه بداخلاقي سياسي دچار مظلوميت شده و به قتل رسيده بود. به همين دليل بود كه امام خميني بعد از شهادت آيت الله بهشتي مظلوميت ايشان را از شهادتشان سنگين تر و سخت تر دانستند و فرمودند : آنچه من راجع به شهيد بهشتي متاثر هستم شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود (صحيفه امام جلد 14 صفحه 518 ) اين مسير خطرناك بعد از فاجعه هفتم تير براي مدتي متوقف شد ولي اين توقف چندان طولي نكشيد و بار ديگر از سر گرفته شد و اين بار با سرعت بيشتري به پيش رفت . اين بار علاوه بر فعالان سياسي و بعضي روزنامه نگاران بعضي مداحان نيز وارد صحنه شدند و محافل پاك و مقدس مذهبي را به تهمت و دروغ و بداخلاقي سياسي آلودند. اراذل سياسي مسائل فرعي را عمده كردند تا بر مسائل اصلي سرپوش بگذارند دروغ هاي بزرگ گفتند كلي گوئي كردند و همه چيز را سياه جلوه دادند تا ميدان دار قدرت شوند و كسي جرات نكند درباره صحت آنچه آنها مي گويند حتي جمله اي به زبان بياورد. شهيد مظلوم آيت الله بهشتي مي گفت : « ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت » . اين جمله به كساني اشاره داشت كه با حرص و ولع شديد درصدد بودند تشنگي شديد خود نسبت به قدرت را با هر وسيله اي كه شده فرو بنشانند و اهرم هاي قدرت را هر طور شده در دست بگيرند. اصرار شهيد مظلوم آيت الله بهشتي بر ضرورت پاي بندي به اخلاق سياسي و تحقق عدالت اخلاقي در جامعه انقلابي ايران موجب مي شد ايشان بخش عمده اي از وقت خود را صرف بيان ارزشها نمايد و همگان را به رعايت موازين شرعي و اخلاقي و عدم تخلف از خط امام كه خط اصيل اسلام و انقلاب اسلامي است دعوت كند. اين جملات ماندگار و قيمتي از شهيد بهشتي است كه مي گفت : دافعه در حد ضرورت و جاذبه در حد اعلاي امكان از ويژگيهاي خط امام است . وقتي خواستيم از مواضع صدق و عدل كه روح اسلام است با هم برخورد كنيم گاهي هم تلخي است ولي من اين تلخي ناشي از برخورد صادقانه را بر آن شيريني كاذب ناشي از برخورد منافقانه و مجامله آميز ترجيح مي دهم . زندگي در آن حالت است كه نوراني است و از فروغ الهي برخوردار است . در جامعه اسلامي زيربناي همه عدل ها عدل اخلاقي است ... بطوري كه اگر در يك مقطعي از زمان ديديم كه عدل اخلاقي را بايد قرباني كنيم تا به عدل اجتماعي يا عدل اقتصادي برسيم حق نداريم اولويت را به عدل اقتصادي و اجتماعي بدهيم و عدل اخلاقي را قرباني كنيم . اكنون 26 سال بعد از شهادت مظلومانه آيت الله بهشتي اگر به ارزيابي صحنه سياسي و رسانه اي كشور ـ بدون تعارف و مجامله ـ بپردازيم آيا اخلاق سياسي را فراموش شده و عدل اخلاقي را مهجور نخواهيم يافت ايكاش عدل اخلاقي قرباني عدل اجتماعي و عدل اقتصادي شده بود. متاسفانه با قرباني كردن عدل اخلاقي همه چيز را از دست داده ايم و از عدل اجتماعي و عدل اقتصادي نيز خبري نيست . سالگردهاي شهدا اگر فقط اين خاصيت را داشته باشند كه جامعه را يك قدم به آرمان هائي كه براي آنها به شهادت رسيده اند نزديك كنند بايد احساس سرافرازي كنيم . آيا چنين اراده اي در نخبگان جامعه ما به وجود خواهد آمد * كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان در ترازوي انصاف به قلم مهدي محمدي آورده است: دولت نهم در دفاع از خود كم سخن مي گويد. بيرون از دولت هم تعداد آنها كه انگيزه كافي براي دفاع از اقدامات دولت اصولگرا دارند چندان زياد نيست. در طول حدود دو سال گذشته از درست و غلط بسيار درباره دولت گفته شده اما دولت در مقابل اين هجمه وسيع انتقادها اغلب ترجيح داده به كار خود بپردازد و وارد بگومگو با اهل رسانه- كه عموماً بي حاصل پنداشته مي شود- نشود. در اين مدت، بعضي متقاعد شده اند دولت اساساً اعتقادي به كار رسانه اي و ميانه خوبي با خبرنگاران ندارد. اين ديدگاه را- كه خصوصاً در ماه هاي اوليه آغاز به كار دولت با حدت از جانب برخي روزنامه ها و رسانه هاي منتقد دولت و مدعي عدم وجود پشتوانه كارشناسي كافي در پس تصميمات آن، پي گيري مي شد- البته چندان نبايد جدي گرفت. اگرچه در مواردي اختلال هايي در فرايند همكاري دولتيان و اهل رسانه به وجود آمده، اما تعداد اين موارد هرگز از حد معقول فراتر نرفته و ضمنا به سادگي مي توان نشان داد اين مشكلات در دولت هاي قبلي كه اتفاقاً مدعي پاسخگويي و رواداري هم بوده اند، به نحو بسيار شديدتري وجود داشته است. اينها البته چندان مهم نيست. نكته مهم تري هست كه بايد به آن توجه كرد. شواهد متعدد، محكم و كم و بيش آشكاري وجود دارد كه ثابت مي كند دولت نهم آماج يك حمله تبليغاتي- رسانه اي همه جانبه، هماهنگ و سيستماتيك است. لب آنچه طراحان و پيش برندگان اين تهاجم رسانه اي تلاش كرده اند در ذهن مخاطبان خود جا بيندازند اين بوده كه دولت نهم عقلاني رفتار نمي كند يا همان جمله معروف كه تصميمات دولت نهم پشتوانه كارشناسي كافي ندارد. به طور طبيعي هدف اين پروژه هم اين است كه مردم را از انتخابي كه در سوم تير كردند پشيمان كند و به آنها بگويد براي اداره دستگاه اجرايي راه صحيح همان است كه دستگاه اجرايي در 16سال گذشته رفته و وضعيت فعلي كشور هم- چنانكه يكي از كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري نهم زماني به ناچار گفت- بهترين وضعيتي است كه مي توانست به وجود بيايد. پس مردم ناشكري كرده اند اگر دنبال تغيير در مديريت اجرايي كشور رفتند و بهترين كار آن بود كه شكر مي كردند و نعمت دولت هاي گذشته را قدر مي دانستند. وجود اين خط رسانه اي را كسي نمي تواند انكار كند. حداكثر اين است كه مي توانند بگويند نويسنده كيهان دچار توهم توطئه شده و انتقاد را با تخريب، و نصيحت اصلاحگرانه را با تلاش براي گذاشتن چوب لاي چرخ دولت اشتباه گرفته است. اگر چنين ادعايي مطرح شود -كه حتما مي شود و تاكنون ديده نشده ماست فروشي كه ترشي ماست خود را فرياد كند- روش ساده اي براي آزمودن ميزان صداقت نهفته در آن هست. مي توان اندكي تفحص كرد و ديد «واقعيات» مربوط به دولت نهم در رسانه هايي كه يك شبه مملو از كارشناس شده اند، چگونه «گزارش» مي شود و آيا جز اين است كه از تمام آنچه دولت نهم انجام داده فقط جنبه هايي از آن را برجسته كرده اند كه موافق مقصود آنها بوده است؟ اقتصاد عرصه خوبي براي به اجرا گذاشتن اين آزمون است. نويسنده اين يادداشت هيچ ادعايي در عرصه تحليل اقتصادي ندارد اما به اقتضاي حرفه و علاقه خود صبح تا شام به كار زير و بالاكردن اخبار و تحليل ها در منابع مختلف سرگرم است. در خلال همين جست وجوي كاملا ابتدايي موارد فراواني به چشم مي خورد كه مي توان از آنها به عنوان نقاط قوت عملكرد اقتصادي دولت ياد كرد، ولي مطبوعات منتقد علاقه چنداني به پرداختن به آنها از خود نشان نمي دهند. به اين موارد توجه كنيد؛ 1-دولت نهم براي نخستين بار تلاش كرده با موضوع خصوصي سازي به روش مبتكرانه مواجه شود و با استفاده از مكانيسم توزيع عمومي سهام بنگاه هاي دولتي در قالب «سهام عدالت» تلاش مي كند از تبديل شدن خصوصي سازي به روند آشناي «خودماني سازي» جلوگيري كند. درست است كه اكنون منتقدان هزار و يك عيب از اين كار دولت درآورده اند ولي ما از ياد نبرده ايم كه رقيب محمود احمدي نژاد در واپسين گفت وگوي انتخاباتي خود در سيماي جمهوري اسلامي ايده اي كاملا شبيه به آنچه اكنون در قالب طرح سهام عدالت اجرا مي شود را وعده داده بود. 2- دولت هاي گذشته بارها وعده داده بودند كه بالاخره فكري به حال يارانه سوخت در ايران خواهند كرد ولي هرگز- و احتمالا بيشتر به دلايل سياسي- اقدام درخوري از جانب آنها در اين زمينه انجام نشد. دولت نهم در حالي كه هرگز چنان ادعاهايي نكرده است، اكنون در آستانه حل اين معضل ديرينه اقتصاد ايران- كه ديگران فقط شعارش را دادند- قرار دارد و تبعات سياسي احتمالي آن نيز چيزي از شجاعت دولت در اجراي تصميم خود نكاسته است. 3- دولت نهم براي نخستين بار در طول ساليان گذشته در بودجه سال جاري خود، از بودجه جاري كاسته و بر بودجه عمراني دولت افزوده است. 4- دولت با سفرهاي استاني خود از عرصه مديريت و خصوصا نظام تخصيص منابع خود «مركززدايي» كرده و بخش بزرگي از شكافي را كه ميان مردم و دستگاه هاي اجرايي به دليل كم توجهي آنها به شهرستان ها در دولت هاي قبل پديد آمده بود، پوشانده است. 5- دولت نهم شرايطي به وجود آورده كه رهبر معظم انقلاب اسلامي براي اجرايي كردن سياست هاي اصل 44- كه بي ترديد مي توان آن را بزرگترين پروژه اقتصاد ايران ناميد- اعتماد كرده است. دولت نهم بي سر و صدا و بدون فوت وقت لايحه اجرايي اين سياست ها را تدوين كرده و در همان حال مشغول آماده سازي شركت هاي دولتي براي واگذاري است. 6- دولت نهم تلاش هاي مهمي براي تدوين اساسنامه شركت نفت به گونه اي كه همه درآمدهاي ناشي از فروش نفت به خزانه واريز شود انجام داده است. 7- دولت نهم با قاطعيت در پي آن است كه نرخ سود تسهيلات بانكي را مطابق با الزامات برنامه چهارم توسعه كاهش دهد. هيچ اقتصادداني با نفس اين كار مخالف نيست. حتي منتقدان فعلي هم به فراهم نبودن مقدمات اين كار اعتراض مي كنند نه به اصل آن؛ بگذريم از اينكه برخي معتقدند اشكال اصلي جاي ديگري است و منافع برخي در بانك هاي خصوصي به خطر افتاده كه زبان به اعتراض گشوده اند. 8- دولت نهم با اصلاح بنيادي ساختار سازمان مديريت و برنامه ريزي، تلاش كرد با منطقه اي كردن الگوي توسعه كه بر پيشفرض لزوم كشف مزيت هاي نسبي هر منطقه و سرمايه گذاري بر روي آن مبتني است، و افزايش اختيارات استانداران گره هاي كور به وجود آمده از ناحيه حاكم شدن الگوي مديريت از راه دور را بگشايد. 9- دولت اصولگرا در حال گام نهادن در مسير بودجه نويسي عملياتي و اصلاح ساختار سنتي و غيرشفاف بودجه در ايران است. گام هاي مهمي تاكنون در اين راه برداشته شده كه اگر چه كامل نيست ولي نويد روزهاي مباركي را براي سيستم پولي و مالي كشور خصوصاً به وجود آمدن امكان ردگيري جزء به جزء هزينه كرد بودجه دستگاه ها پديد مي آورد. 10- دولت نهم لايحه مديريت خدمات كشوري را كه نظام دريافت ها و پرداخت هاي دولت را يك بار براي هميشه شفاف؛ به سامان و عادلانه مي كند به جريان انداخته و عزم خود را براي اجراي آن از طريق تقبل بخش بزرگي از بار مالي آن نشان داده است. اين لايحه اگرچه هنوز در پيچ و خم جزئيات مالي گرفتار است ولي دولت به محض آنكه از عهده برآيد مشكلي در اجراي آن نمي بيند. به اين ده مورد في المجلس مي توان موارد متعدد ديگري را هم اضافه كرد. مواردي كه به وضوح حاكي از وجود نقاط درخشان در كارنامه اقتصادي دولت است اما منتقدان هيچ نظري به سوي آنها نمي كنند. براي اين قلم بسيار آسان است كه فهرستي طويل از موفقيت هاي شگفت دولت نهم در ديگر عرصه ها خصوصاً سياست خارجي را نيز ارائه كند، ليكن با همين مقدار مقصود حاصل است. از همين جا كه شواهدي عيان در رخت بر بستن «انصاف» از بساط برخي منتقدان در مواجهه با دولت نهم وجود دارد، مي توان نتيجه گرفت، اصل ماجرا چيزي غير از نگراني براي سرنوشت كشور است. از ناصحان امين حاضر در جبهه اصولگرايي كه بگذريم، الباقي منتقدان اصلاح طلب دولت نهم يا آبروي خود را در خطر مي بينند و يا منفعت خود را و حاشا كه دولت اسلامي آبروي نظام اسلامي و منافع ملت را پيش پاي خواست آنها قرباني كند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان پيگيرى‌ سفرهاى استانى دولت به قلم دكتر حشمت‌الله فلاحت پيشه آورده است:پيش از آنكه دولت به نيمه راه خود برسد دور كامل سفرهاى استانى آن به پايان رسيد. سفر وتشكيل جلسات استانى هيئت دولت روشى است در جهت تحقق “راهبرد عدالت محورى دولت آقاى احمدى‌نژاد اما در نهايت هر دولتى بايد آثار مثبت خود را در “راهبرد نمايان سازد. ضمن ابراز اميدوارى براى تحقق اهداف دولت يادآورى چند نكته ضرورى است: 1- مقتضيات سفر دوم حضور هيئت دولت در اقصى نقاط كشور، ابتكار خوبى بود كه ماحصل آن بايد كسب اطلاعات كافى از محروميت‌ها، تبعيض‌ها و استعداد‌هاى همه استان ها باشد. مصوبات هيئت دولت مى‌تواند بخشى از تبعيض‌ها و محروميت‌ها را تعديل كند و ظرفيت‌ها واستعداد‌هاى بالقوه را بالفعل سازد. بنابراين اگر دور تازه سفرهاى استانى دولت آغاز شود آقاى رئيس‌جمهور و همكارانش بايد با دست پر به ميان مردم بازگردند. البته مردمى كه هر روز روند اجراى پروژه‌هاى مصوبات استانى دولت را پيگيرى مى‌كنند بيش از همه از ميزان موفقيت سفر اول اطلاع دارند. 2- جاى خالى نمايندگان ملت اقدام رئيس‌جمهور محترم در پيگيرى مصوبات سفرهاى قبلى در جلسه‌اى با حضور دولتمردان ملى و استانى ‌قابل تحسين است، اما چرا در اين جلسات جاى نمايندگان ملت خالى است. از زمانى‌كه مقدمات سفر استانى چيده مى‌شود‌ تا هنگام حضور در ميان مردم استقبال كننده و سرانجام جلسه استانى هيئت دولت، نمايندگان پاى ثابت هستندو پس از انجام سفر بخش اعظم مسئوليت پيگيرى مصوبات بر دوش نمايندگان مى‌افتد، بخش عمده‌اى از تعدد هر روز تذكرات و سوالات از وزيران محترم در مجلس، متاثر از وعده‌هاى استانى و شهرستانى هيئت دولت است. اگر آنگونه كه برخى از وزرا در پاسخ به سوالات و تذكرات نمايندگان به توجيه‌سازى و فرافكنى و بى‌تفاوتى روى آورده‌اند، در جلسات اخير رئيس‌ جمهور محترم نيز عمل نمايند ظلم بزرگى بر ملت خواهد رفت چرا پس از پايان سفرها هيچ جلسه‌اى با حضور نمايندگان مردم و مسئولين اصلى سفرهاى استانى همچون جناب آقاى رئيس جمهور و آقاى سعيدلو و مسئولين سازمان مديريت و برنامه‌ريزى برگزار نمى‌شود؟ يكى از دلايل روى آوردن نمايندگان ملت به نطق و تذكر و سوال در نقد پيگيرى مصوبات سفرهاى استانى اين است كه شمارى از موانع اصلى تحقق مصوبات دولت، كماكان ميان نمايندگان ملت و رئيس‌جمهور محترم فاصله ايجاد مى‌كنند؛ فاصله‌اى كه متاسفانه همچنان با توجيه و فرافكنى پر مى‌شود. 3 - پرهيز از اقدامات نمادين اگر مصوبات استانى دولت اجرا شود، كشور با يك جهش زيربنايى و بنيادين در توسعه خود مواجه خواهد شد. آقاى احمدى نژاد كه در اين زمينه از صداقت و عدالت لازم برخوردار است نبايد اجازه دهد كه مصوبات فوق تنها به دستاوردهاى نمادين محدود شود. متاسفانه به نظر مى‌رسد برخى از مسئولين با هدف سرهم بندى كردن پاسخى براى آقاى رئيس‌جمهور و نمايندگان پيگير ملت، آن تصميمات خوب را در كوران نظام بوروكراتيك موجود ‌مثله مى‌كنند.به عنوان مثال در مواردى مصوبه ايجاد دانشكده به موافقت اصولى آموزشكده تبديل شده و پروژه‌هاى راه و بيمارستان هنوز در مرحله وعده و وعيد قرار دارد. 4- زمان كشى در قوه مجريه بخشى از مصوبات خوب نيازمند تهيه لوايح مربوطه در دولت است. اين سوال همواره نمايندگان را آزار داده است كه چرا بدنه دولت به اندازه رئيس جمهور محترم جهت تسهيل شرايط قانونى اين بخش از مصوبات جدى نيست. اميدواريم آقاى رئيس‌ جمهور در جلسات پيگيري، زمان كشى مربوط به عدم تهيه لوايح مربوطه را به عنوان يك دستور اصلى مدنظر قرار دهد. 5 - سرنوشت نامه‌هاى مردم تعامل و برخورد مستقيم بامردم يكى از ويژگى‌هاى منحصر به فرد دولت نهم است. در راستاى اين نحوه تعامل، ميليون‌ها نفر از ايرانيان نامه ها و مشكلات خود را به همراهان رئيس جمهور در سفر تقديم كردند. هر روز نمايندگان با افرادى مواجه مى‌شوند كه برگ‌هاى پيگيرى نامه‌ها در دفاتر استانى را در دست دارند و كسى غير از نمايندگان مجلس را براى پيگيرى تقاضاى خود نمى‌يابند. طبعا نمايندگان نيز نمى‌توانند پاسخ لازم را به اين ارباب رجوع‌هاى دولت داشته باشند. بهتر است دولت راهكارى كلى را براى رهاندن اين افراد از بلاتكليفى بينديشد و براى مصاديق آينده نيز راهكارى عملياتى‌تر در پيش گيرد. نمايندگان مردم نيز هر روزه با ده‌ها نامه شكايت و پيگيرى مردم مواجه مى‌شوند كه عمدتا به موضوعاتى همچون اشتغال و كمك مالى اختصاص دارد و يا اينكه درگيرودار دستگاه‌هاى اجرايى دچار بلاتكليفى هستند. اكنون كه مجلس و دولت در اين زمينه احساس همدردى مى‌كنند، بهتر است نحوه پيگيرى مشكلات مردم نامه به دست نيز ساماندهى شود. * شرق روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود با عنوان آنچه يافت مي نشود به قلم كريم ارغنده پور آورده است: سال ها پيش وقتي در روزنامه سلام بوديم گاهي روزنامه شديداً مورد خطاب و عتاب پاره اي رسانه ها يا اصحاب قدرت قرار مي گرفت. در همه اين موارد مدير روزنامه آرامش خود را حفظ مي كرد و همكاران را به ادامه كارشان دعوت مي كرد، يك بار كه تهديد آشكاري را عليه مدير روزنامه مطرح كردند همكاران كنجكاوانه نظر ايشان را مي پرسيدند. پاسخ ايشان اين بود كه وقتي روزنامه مواضع متفاوتي را طرح مي كند چنين واكنش هايي هم چندان غريب نيست. به اين ترتيب كسي كه وارد عرصه سياست مي شود بايد بداند كه بدون هزينه نيست و متاسفانه اين عرصه حتي در ميان مدعيان دينداري هم عاري از چارچوبه هاي غيراخلاقي و تشبث به توجيه رسيدن به هدف با هر وسيله اي، نيست. چند سال پيش در دوران اصلاحات ـ زماني كه هنوز دولت و مجلس در اختيار اصلاح طلبان بود ـ سعيد حجاريان در يكي از كنگره هاي مشاركت در حالي كه به دليل عوارض ناشي از ترور به سختي قادر به تكلم بود؛ خطاب به حضار گفت؛ «كساني كه صرفاً براي رسيدن به پست و مقام گام در اين مسير نهاده اند دچار اشتباه شده اند. كساني كه آمده اند بايد آمادگي اين را هم داشته باشند كه ممكن است روزي مثل من بر روي ويلچر بنشينند.» در روزهاي پيش جنجالي عليه خاتمي توسط افراطيون مخالف اصلاحات به راه افتاده است. اين جنجال اگرچه در سطح خود بهانه اي به نام دست دادن با زنان را همراه دارد ولي كيست كه نتواند در وراي آن تلاش براي هتك شخصيت و تخريب جايگاه سياسي- اجتماعي خاتمي نزد مردم و در نتيجه دور كردن او از سطوح قدرت را ببيند؟ گو آنكه حافظه تاريخي جامعه هنوز واقعه اسفناك سوالات موهن درباره پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) در آزمون ضمن خدمت معلمان توسط دستگاه رسمي آموزش و پرورش را فراموش نكرده كه چگونه سكوت و بي تفاوتي همه وجود اين مدعيان دين مداري را فرا گرفته بود، بديهي است كه سياسي بودن ماهيت رفتار بي تفاوتي آن روز و برآمدن رگ هاي گردن امروز بر هيچ ناظري پوشيده نيست. بنا بر شواهد و به استناد نظرسنجي هاي معتبر، خاتمي در دوران مسووليت خود همواره محبوب ترين سياستمدار ايراني نزد مردم بوده است. محبوبيت او اگرچه گاهي دچار فراز و نشيب هاي طبيعي شده ولي هيچ گاه جايگاه خود را از دست نداده بود. آنچه مخالفان اصلاحات از آن بيم دارند اين است كه پتانسيل غيرقابل انكار خاتمي، قدرت آنها را دچار شكنندگي كند. اين مساله زماني كه با حضور فعالانه خاتمي در عرصه گره بخورد جديت خود را بيش از گذشته نمايان مي سازد. عكس اين گزاره هم صادق است به اين معنا كه اگر ايشان پس از ترك مسووليت، عزلت نشيني گزيده بود به طور تضمين شده اي از همه حمله هاي احتمالي مصون بود، گو آنكه اگر مسير تاييد را برمي گزيد برخورداري اش از مزايا نيز دور از انتظار نبود، آنچه اين روزها عليه خاتمي مي رود انعكاسي از غيراخلاقي و ناجوانمردانه ترين روش هاي منازعات سياسي را در اين عرصه به نمايش گذاشته است كه جز تاسف برنمي انگيزاند در عين حال بعيد مي دانم از فرط تكرار در اين سال ها براي خود خاتمي و نيز ثقل اصلاح طلبان چندان شگفتي برانگيز هم باشد. پاسخ خاتمي به اين حملات و آرامش او اما، مجدداً خاطره حملات ناجوانمردانه و نابرابر عليه روزنامه سلام را در ذهن من تداعي كرد زماني كه ديدم او به رغم اين حملات، مبتكرانه طرح 4 ماده اي براي حل منازعه در فلسطين را طرح كرده و برنامه هاي عادي خود در داخل و خارج را با قوت ادامه مي دهد. سهل است كه اين حملات ظرفيتي براي مانور دارد و گرد و غبارها به زودي فروخواهد نشست آنگاه مخالفان اصلاحات نيز بيش از گذشته خواهند دانست كه اولاً سرمايه خاتمي نزد افكار عمومي به قدري سست نيست كه با اين تلاش ها از بين برود و ثانياً قرار هم نيست كه با اين حملات پديده خاتمي به كنج عزلت رانده شود كه اگر چنين بود او پس از پايان مسووليت، آگاهانه بر ادامه مسير پاي نمي فشرد. هرچه باشد خاتمي حداقل پس از 8 سال حضور در بالاترين سطوح متن قدرت، كسي است كه با اين روش ها به خوبي آشنايي يافته است. از سوي مقابل هم متاسفانه نمي توان انتظار داشت كه نتيجه نگرفتن از اين روش، موجب خرق عادت شود، آنها هم مسير خود را ادامه خواهند داد. آنچه باقي مي ماند عرصه اي است كه به جاي آنكه محل نزاع بر سر مهم ترين مسائل و مشكلات عمومي باشد به صحنه اي براي طرح مسائل حاشيه اي تقليل يافته است. به اين ترتيب مخالفان اصلاحات به جاي پاسخ دادن به سوالات مهمي كه درباره عملكرد آنها وجود دارد به تغيير صورت مساله مي پردازند و مخالفان خود را به رغم آنكه از مسووليت هاي اداره جامعه به دور هستند همچنان در جايگاه متهم مي نشانند و از آنها پاسخگويي مي طلبند، با اين روش نه تنها دوستان تا مدتي نفس مي كشند كه مسائل مربوط به بنزين و مسكن و گراني ها را از سر باز كنند بلكه به زعم خود فرصتي هم يافته اند كه به تخريب رقيب اقدام كنند. همان طور كه مي بينيد گويي گردونه تاريخ همواره در حال چرخيدن است؛ برخي همواره متهمند و برخي همواره در جايگاه مدعي. آنچه البته باقي خواهد ماند مشكلات مربوط به جامعه است كه ظاهراً پاسخگويي براي آنها يافت مي نخواهد شد، * حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان شرم الشيخ به كام تل‌آويو آورده است: از چند ماه پيش كه ملك عبدالله پادشاه عربستان سران فلسطين از جمله ابومازن، اسماعيل هنيه و خالد مشعل را به مكه آورد و پاي ميز مذاكره نشاند و در نهايت پيمان مكه با پا درمياني وي به امضا رسيد هم، مشخص بود اين توافق، عمر چنداني نخواهد داشت. پيمان مكه براي بسياري از موارد اختلاف فتح و حماس هيچ چاره اي نينديشيده بود و مشخص بود اختلافات موجود ميان اين دو گروه پس از مدتي سر باز خواهد كرد و ريشه دولت تازه تأسيس وحدت ملي را خواهد خشكاند.از سوي ديگر واضح بود كه رژيم صهيونيستي و ايالات متحده به عنوان عوامل خارجي و از سوي ديگر مزدوران داخلي وابسته به فتح شان نظير محمد دحلان، اجازه استمرار دولت وحدت ملي را كه در مغايرت با اهداف و استراتژي‌شان قرار داشت، نخواهند داد.اما اكنون و پس از اضمحلال عملي توافق مكه، سران برخي از كشورها در شرم الشيخ جمع شده اند كه نه براي حل معضلات و مشكلات داخلي فلسطين كه براي حذف و مجازات حماس چاره اي بينديشند . در اين ميان مصر هم كه ميزبان اين اجلاس است به دنبال ايفاي نقش سنتي خود يعني دلال آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه است. چهار كشوري كه در اين اجلاس گرد هم آمده اند به اين بهانه كه حماس گروهي تروريستي است و بدون توجه به پيروزي حماس در انتخاباتي دموكراتيك، عزم خود را براي نابودي مقاومت جزم كرده اند. پيش از اين هم جامعه جهاني به رهبري ايالات متحده و رژيم صهيونيستي تلاش خود را با توسل به تمامي حربه ها از جمله محاصره اقتصادي براي فلج كردن دولت منتخب فلسطين به كار بسته بود.اما نشست شرم الشيخ در حالي با حضور محمود عباس (ابومازن) رئيس تشكيلات خودگردان، ملك عبدالله دوم پادشاه اردن، حسني مبارك، رئيس جمهور مصر و بالاخره ايهود اولمرت، نخست وزير رژيم صهيونيستي برگزار شد كه مشخص بود هدف اصلي چنانكه گذشت تضمين امنيت رژيم صهيونيستي است. در واقع اجلاس شرم الشيخ با هدف حمايت از ابومازن در مقابل حماس برگزار شد. به تعبير ديگر اين اولين باري بود كه اعراب و رژيم صهيونيستي براي مقابله با حماس با يكديگر دست اتحاد داده بودند.از سوي ديگر به نظر مي رسيد كه شركت كنندگان در اين اجلاس به دنبال اجرايي كردن استراتژي جديد فتح باشند. استراتژي‌اي كه بر اساس آن قرار است كرانه باختري با مديريت فتح و كمك هاي انبوه خارجي، بهشت شدادي براي فلسطينيان شود و از طرف ديگر با قطع تمامي كمك?ها به حماس و غزه، زمينه براي نابودي مقاومت كاملا آماده شود. ايالات متحده درصدد است كه با عنوان كردن حماس به عنوان مشكل اصلي مردم فلسطين، راه را براي نابودي مقاومت هموار سازد و پروژه اي را كه سال‌ها است در قالب طرح هاي مختلف از كمپ ديويد گرفته تا طرح خاورميانه بزرگ و جديد و... دنبال مي كند، تكميل سازد.در اين ميان مصر و اردن هم كه از اولين كشورهايي محسوب مي شوند كه روابط خود را با رژيم صهيونيستي عادي ساخته‌اند، درصدد بودند با خوش رقصي براي رژيم صهيونيستي و اربابان آمريكاييشان، زمينه عادي سازي روابط ديگر كشورهاي خاورميانه با اسرائيل را نيز در اين نشست فراهم كنند. خبرها حاكي از آن است كه اين دو كشور مي خواهند معامله اي بزرگ با اولمرت انجام دهند و در قالب طرح رياض زمينه برقراري روابط اسرائيل با ديگر كشورهاي عرب منطقه را فراهم كنند. بر اساس اين معامله دولت هاي عربي خليج فارس، 10 ميليارد دلار به اسرائيل در ازاي پذيرش طرح صلح عربي پرداخت خواهند كرد.در اين ميان واضح است كه غالب كشورهاي عرب منطقه راه خود را به غلط انتخاب كرده اند چراكه برقراري رابطه صلح آميز با دولت نامشروع اسرائيل محال است. تاريخ شاهد خوبي بر زياده خواهي هاي سران اين رژيم بوده است. سران عرب بايد با عبرت گرفتن از تاريخ، نه تنها به دنبال برقراري رابطه با اين رژيم نروند كه براي تضعيف و حتي نابودي اين رژيم با يكديگر دست اتحاد دهند. كشورهاي اسلامي مي توانند از طرق سياسي، اقتصادي و حتي در عرصه هاي دانش و فناوري به تحريم رژيم تل آويو دست زده و اين كشور را به كشوري منزوي در منطقه تبديل كنند.اما در كشور ما هم متأسفانه قانون حمايت از انقلاب اسلامي فلسطين به صورت كامل اجرا نمي شود. خصوصا ماده 8 اين قانون كه بر ممنوعيت هر نوع برقراري رابطه اقتصادي و تجاري و فرهنگي با كمپاني ها و مؤسسات و شركت‌هاي وابسته به صهيونيست ها در سطح جهان، تصريح دارد؛ غالبا ناديده گرفته مي شود و شركت هايي صهيونيستي نظير كوكاكولا، نستله و... بدون ايجاد مانع خاصي در ايران به فعاليت مشغولند. حال آنكه جا دارد دولت اصولگرا با دقت و قاطعيت با اين گونه شركت ها و كمپاني ها برخورد كند و اجازه فعاليت به شركت هايي كه درآمد آنها صرف تأمين تسليحات، باهدف ريختن خون مردم مظلوم فلسطين مي شود، ندهد. *اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود باعنوان جابه جايي مسئوليتها آورده است: اما در سرزمين غريبي زندگي مي كنيم. گاهي وظايف و مسئوليت هاي ما را ديگران و دغدغه‌هاي ديگران را ما بر دوش مي گيريم. مثلا در تمام دنيا رسم بر اين است كه نمايندگان مستقيم مردم از حقوق فردي و كرامت شهروندي دفاع نمايند؛ در مقابل سيستم قضايي متهم به اين اصل مي شود كه مدافع سيستم و ساختار رسمي كشور است. در تاريخ معاصر ايران اين موضوع مجادله‌اي ريشه‌دار بود. در انقلاب مشروطه، مليون و آزاديخواهان مهمترين اولويتشان تشكيل عدالتخانه بود. بسياري از مورخين اين دوره تأكيد مي كنند كه خواست انقلابيون در وهله اول تشكيل مجلس دارالشوري نبوده بلكه تشكيل نظام قضايي عادلانه و حق مدار بوده است. دوران كوتاه امام علي (ع) مشحون از اين الهامات و اقدامات است به گونه اي كه جوزف هاشم نويسنده مسيحي و شهير عرب، علي (ع) را پايه گذار حقوق اقليت مي داند. اما در دوران ما گاهي اتفاقات عجيبي روي مي دهد. مثلا همه انتظار داريم كه رئيس جمهور چون برآمده از رأي مردم است از حقوق شهروندي و كرامت انساني بدون هيچ قيد و شرطي دفاع نمايد، در مقابل قوه قضاييه در سمت حاكميت بايستد. هاشمي شاهرودي بر حقوق فردي و كرامت انساني وفادار است و رئيس جمهور طرفدار فشار و تقليل اين امر تحت لواي ارزش هاي ديگر است. اما رئيس جمهور به اين مهم دقت نمي‌كند كه همه چيز براي كرامت انسان بنا شده است. تلاش پيامبران فيلسوفان و متفكران قرون بر اين مهم قرار گرفته بود تا به ما بياموزد قوانين براي دفاع از حقوق شهروندان بي پناه پديد مي آيد، چون بي زبان هستند بر آنها پا نگذاريد؛ رسالتي كه در قانون اساسي بيشتر بر دوش رئيس جمهور است نه رئيس قوه قضاييه! *مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان «تبعيت امر سياسي از اشكال بازار» به قلم رضا رحم دل آورده است: نظام چند حزبي به شكل بسيار شگفت انگيزي شبيه مناسبات بازار است. احزاب همانند سيستم‌هاي بازار به انتظار فروش هستند. اما فروش احزاب برخلاف بازار كالا و خدمات خاصي نيست. بلكه اين ايده‌ها هستند كه به فروش گذاشته مي‌شوند. احزاب در بحبوحه انتخابات به دنبال اين مسئله هستند كه چگونه ايده‌ها را به فروش بگذارند و برنده نهايي شوند. اين مسئله از اين جهت اهميت دو چندان دارد كه احزاب براي جمع آوري رأي بايستي ايده‌هاي خود را با مردم در ميان بگذارند. اين مسئله به چگونگي پرورش چنين ايده‌اي از جانب احزاب مورد نظر بستگي دارد. بعضي از احزاب همانند هم صنفان خود در بازار اجناس قديمي را در معرض ديد مردم مي گذارند، بعضي ديگر توهمات خود را كالا مي كنند و در ويترين مي گذارند اما هستند احزابي كه باتوجه به نيازهاي مردم وارد عرصه شوند و اين احزاب هوشمند هميشه در اين مكاشفه به سر مي برند كه در اين زمان مردمانشان چه مي‌خواهند. آيا مردمانشان حماسي شدند يا اينكه اقتصادي؟ مردم بي توجه به نيازهاي غير حركت مي‌كنند و اين حاكميت و احزاب مرتبط به آن است كه بايستي در مقابل مشتري خود سر فرود آورند و نيازهاي او را سرلوحه امور قرار دهند چرا كه اگر به غير از اين باشد يك بازخورد منفي براي نظام سياسي و احزاب آن در پي خواهد داشت. ايده‌ها صاحب قدرت هستند پس احزاب در به كاربردن آن بايستي دقت فراوان به خرج دهند. *سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «از رنجي كه مي بريم »به قلم سجاد نوروزي آورده است: نخست وزير سال هاي دفاع مقدس ميرحسين موسوي بالاخره سكوت را شكست. سكوتي كه بيش از آنكه نشانه اعتراض باشد نظاره خاموش و دردمندانه دگرديسي و استحاله ياران قديم بود. چه ميرحسين از جنس انقلاب است و بن مايه فكري‌اش تابعي از پارادايم عقيدتي آن. ميرحسين نه فقط در بينش كه روش نيز انقلابي و در جوهر مفهومي كلمه اصولگرا است. آنچه كه ميرحسين از آن سخن گفت بلاشك موضع يك انقلابي راستين است كه نمي تواند به تاراج رفتن مباني فكري اش را نظاره كند. سخنان ميرحسين موسوي در واقع نقدي اصولگرايانه از سياست هاي پراگماتيستي اقتصاد دولتي دهه 70 بود. آنچه كه ميرحسين از آن شكوه مي كند، همان متدهاي است كه بنيانش در 16 سال گذشته نهاده شد. 16 سالي كه نه تنها دوراني مدرن نبود بلكه بسط مدرنيزاسيون بومي را نيز در ايران به محاق و فترت رهنمون كرد تا مدرنيت صوري‌گرا و فرم‌گرايي كه هنرش قلب ماهيت استعلايي هرگونه كنش معطوف به اصلاح و عدل گستري بود تفوق يابد. سخنان موسوي فارغ از همه اختلاف‌هاي فكري ريز و درشتي كه با او داريم ياد اوايل انقلاب را زنده مي‌كند. روزهايي كه اگر كسي دردمند بود، صدها دادخواه به ياري او مي شتافتند تا مدنيت توحيدي نمود يابد. رنج امروز، رنج تاريخي انقلابيون راستين و بالاتر از آن همان رنجي است كه اوليا الله نيز در برابر فتنه‌هاي داعيه داران زر و زور تزوير متحمل مي شدند. اما رنج از آنجا آغاز شد كه گروهي از ياد بردند كه ما چرا انقلاب كرديم و چه نيازي باعث لبيك گفتن دوران ساز يك ملت به آيت الله العظمي امام خميني شد. رنج ما رنج آويني است. كه در ميانه دو طيف متحجر و شبه متجدد از انقلاب سخن مي‌گفت اما ارگان يك نهاد دولتي او را به طعنه ضد دين مي خواند و آن سو برخي او را مرتجع فناتيك. اينچنين شد كه تعبير شريعتي بزرگ درست از آب درآمد. دو طبقه متحجر و متجدد روشنفكران انقلابي و مسلمان را برنتافتند تا شود آنچه نبايد مي شد. اما امروز دل چركين و هراسناك همچنان آرمان هايمان را مي جوييم. ما همچنان بر قطعي و لايتغير بودن اصول تأكيد مي كنيم تا پراگماتيست‌هاي شبه مدرن وطني و همتايان متحجر آنان! بدانند كه ما نه در قفس آهنين مدرنيت صوري‌گرا به دام مي‌افتيم نه در كنج پستوي تنگ و نمور تحجر روزگار را سپري مي كنيم.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 667]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن