واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: علل تاخیر و یا گریز جوانان به خصوص دختران جوان از ازدواج را مى توان دلایل عدیده ای دانست ، اما در این دو مقاله قصد داریم به 4 مورد شایع آن بپردازیم . در این مقاله دو علت گریزدختران جوان از ازدواج را مورد بررسی قرار می دهیم و در مقاله ی بعد به دو علت دیگر خواهیم پرداخت : 1ـ ادامه تحصیلات در سطوح عالى از موانع عمده اى كه در سر راه ازدواج بسیارى از جوانان مطرح است، ادامه تحصیلات در سطوح عالى است. اینكه این موضوع اساسا بتواند به عنوان مانعى براى دانشجویى و فن آموزى رخ نماید ، در خور تامل و بررسى است، ولى به نظر مى رسد كه شاید بتوان با قدرى تدبیر و چاره اندیشى با آن به طور شایسته كنار آمد. ازدواج به لحاظ گوناگون عاطفى، اخلاقى، روانى و نیز جسمى نیاز جدى انسان است و استعدادهاى مختلف عقلى و عاطفى او در سایه ی پیمان زناشویى شكوفا شده و به بار مى نشیند ، موقعیت و شخصیت اجتماعى فرد به طور كامل با ازدواج شكل مى گیرد ، احساس مسوولیت و تعهد اجتماعى در پرتو تشكیل خانواده در وجود انسان بیدار شده و رشد مى یابد. با این وصف عاقلانه نیست، انسانى خود را از این همه ی مواهب و فواید محروم سازد و به بهانه هاى مختلف از آن سر باز زند. البته اگر كسى بتواند با مراقبت كامل، خود را از هر گونه تحریكات جنسى به دور داشته و همه ی حواس و توجه خود را به سوى تحصیل دانش معطوف سازد ، شاید كناره گیرى از ازدواج مشكل جدى براى او به بار نیاورد ، ولى شخصى كه از چنین تسلطى بر افكار و احساسات خود برخوردار نیست، عواقب دورى گزیدن از ان براى او بسیار زیان بار و گاهى هم شكننده و غیر قابل جبران خواهد بود. و لذا مى توان در صورت احساس نیاز به ازدواج و تمایل به ادامه تحصیلات تا سطوح عالى، این كار را با یكى از طرق زیر دنبال كرد و به هر دو خواسته جامه عمل پوشید : ـ طولانى بودن دوران عقد. ـ عقد موقت با اطلاع و موافقت والدین. ـ گنجاندن شرط موافقت و همكارى شوهر براى ادامه تحصیل در عقد ازدواج. - كنترل و جلوگیرى از داشتن فرزند براى مدتى با توافق دو طرف. ـ كمك و مساعدت والدین دو طرف. و بالاخره در پیش گرفتن زندگى همراه با قناعت و ساده زیستى. 2 - نبود خواستگار دلخواه در سنین بالاترسخت گیری در انتخاب به سرحد وسواس مى رسد و به تدریج نكاتى ریز و غیر قابل اعتنا جاى مهمى را به خود اختصاص مى دهد و دستیابى به همسر مطلوب به آرزویى تبدیل مى شود كه به آسانى قابل تحصیل نیست. دختر و پسر، در آغاز دوران بلوغ و مدتى پس از آن به جهت قوت غریزه و ضعف اندیشه ، بیشتر در پى اطفاى غریزه اند و كمتر به تشكیل خانواده و زندگى مشترك و چگونه بودن آن مى اندیشند و لذا به ندرت در این باره و در خصوص ویژگی ها و اوصاف شریك زندگى خود به تامل و محاسبه مى پردازند. به تدریج هر چه از سن بلوغ فاصله بیشتر مى شود و قواى عقلى و فكرى تقویت مى گردد این گونه مسایل نیز در كنار پاسخگویى به نیاز جنسى در دایره ی محاسبات و آینده نگرى انسان وارد مى شود. هر چه بر مقدار این فاصله افزوده شود این موضوع نیز با شدت بیشترى، فكر و حواس او را به خود مشغول مى سازد. البته این كار در جاى خود خوب، پسندیده و لازم است و شاید بر اساس همین حكمت است كه ازدواج دختران ـ كه به جهت زودرس بودن بلوغ آنان، معمولا در سنین كمتر از پسران به وقوع مى پیوندد و آنها تا آن زمان هنوز تجربه ی كافى براى زندگى و معاشرت زناشویى نیاموخته اند و از سوى دیگر اختیار طلاق نیز، جز در موارد معین، بر اساس حكمت و مصلحت، به آنها داده نشده است ـ باید با اجازه و موافقت پدر و ولى صورت پذیرد ، تا سرنوشت آینده و زندگى آنان با دوراندیشى و احتیاط پدر، كه از تجربه و احاطه بیشترى نسبت به مسایل زندگى و ضروریات و لوازم آن برخوردار است، تامین شود و با نزدیك نگرى و ناپختگى و پیروى از هوس، دست خوش تزلزل و ناكامى نگردد- ولى گاهى در سنین بالاتر این قضیه به سرحد وسواس مى رسد و به تدریج نكاتى ریز و غیر قابل اعتنا جاى مهمى را در این مجموعه به خود اختصاص مى دهد و از باب ((هر آنچه شرطش افزون گردد وجودش حاكم مى شود)) به تدریج دستیابى به چنین همسر مطلوبى به آرزویى تبدیل مى شود كه به آسانى قابل تحصیل نیست و تجربه نشان داده است كه چنین انسانهایى پس از افول غریزه و سستى آن و فروكش كردن عواطف و احساسات پاك جوانى و غالبا نرسیدن به خواسته ی واقعى خود ، احساس ناكامى و شكست كرده و خود را از قافله ی زندگى انسانى عقب مانده مى یابند. این نكته را باید توجه داشت كه انسانهاى معمولى خالى از عیب و نقص نیستند. هنر زندگى كردن در این نیست كه زن و شوهر از هر جهت موافق و مطلوب هم بوده و هیچ نارسایى در وجودشان نباشد ، بلكه هنر زندگى در این است كه با سرپنجه ی تدبیر، صفا، محبت و ایثار، نقایص و كمبودهاى جزیى و قابل اغماض در هر یك از طرفین پوشیده شده و تحت الشعاع صفات، ویژگیها و شرایط اصلى و اساسى قرار گرفته و از ان چشم پوشى شود. قران كریم مى فرماید: ((هن لباس لكم و انتم لباس لهن)); آنان[ زنان] پوشش شمایند و شما نیز پوششى براى آنان هستید.(1) همچنان كه لباس عیب بدن را مى پوشاند زن و مرد نیز باید ساتر و حجاب عیوب هم باشند. و با عیب پوشى نسبت به یكدیگر به توافق و تفاهم واقعى و در پرتو آن به عشق و محبت نسبت به هم دست یابند. iranhalls.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]