واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > ولی مراد، توران - وظیفه نهادهایی که به نام "امور زنان" تاسیس شده اند و امکانات دولتی را در اختیار دارند در "امور زنان" چیست؟ در خبرها از برگزاری نشست های تخصصی گفته می شود که در آن ها از آسیب های خانوادگی و اجتماعی مربوط به زنان و خانواده ها می گویند. اساتید و کارشناسان از ریشه های مشکلات خانواده ها می گویند و نتیجه تحقیقات و مطالعات خود را در اختیار می گذارند و از راه حل ها می گویند. از آمارهای رسمی طلاق می گویند که همچنان بالا می رود و از تنش ها و کشمکش ها و آمارهای دوبرابری طلاق های عاطفی در خانواده که در سکوت تیشه به ریشه خانواده ها می زند. از سردی ها و نارضایتی های جنسی در خانه ها می گویند که علت بیشتر از نیمی (60%) از طلاق ها است و از دلایل و عواملی که این نارضایتی ها را ایجاد کرده می گویند. از انواع خشونت ها در خانه ها می گویند که چه گونه بازتولید می شوند و چه گونه بر خانواده و بر نسل جوان تاثیر خود را می گذارد و چه گونه به سطح جامعه کشانده می شوند. معضلاتی دیگر مثل این که سن ازدواج جوانان همچنان بالا می رود و جوانان به دلیل گریز از مسولیت پذیری از ازدواج می گریزند، زنان و دختران تحصیل کرده نیروهای بالقوه تحصل کرده ای که فرصت کار نمی یابند، خشونت های جنسی نسبت به زنان در محیط های کاری دولتی و غیردولتی، عدم امنیت جسمی و روانی و حقوقی و اقتصادی زنان در خانه ها و تاثیرات آن بر زنان و بر خانواده، کمرنگ شدن حیا و عفاف در جامعه که هم زنان را در برمی گیرد و هم مردان را، کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی، ضعف جایگاه زنان در تولیدات فرهنگی و هنری و رسانه ای که نگرش ابزاری و جنسی نسبت به زن را بازتولید می کند، ارائه قوانین و طرح های اجرایی که نگرش ابزاری و جنسی به زن را بازتولید می کند و ... این ها و بسیاری معضلات دیگر که در جریانند و به پیش می روند. معضلاتی هم هستند که حتی به کلام هم نمی آیند و با این که هستند ولی ترجیح داده می شود کسی از آن ها حرفی به میان نیاورد. آمارها همچنان نشان از پیشروی آسیب های خانوادگی و اجتماعی دارند. نگاه از منظر آسیب های خانوادگی و اجتماعی یک موضوع است که این مسائل از همان منظر باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند ولی از منظر مسائل زنان و مشکلات آنان هم این موضوعات و سایر مشکلات خاص زنان قابل تحلیل و بررسی است. زنان به دلیل زن بودن با تبعیض ها و مشکلات خاصی روبرو هستند که رفع آن ها وجود نهادهای "امور زنان" را توجیه می کند، در غیر این صورت این مراکز به چه کار می آیند در حالی که برای انجام هر کاری فارغ از موضوع جنسیت نهاد و سازمان و مرکز و وزارت خانه ای وجود دارد. به علاوه اگر نهادهای "امور زنان" که امکانات دولتی را هم در اختیار دارند به این مهم نپردازند کدام نهاد به آن خواهد پرداخت؟ آمار های بالارونده آسیب ها در ارتباط با زنان و خانواده، ضعف های سیاستگذاری و قانونگذاری و برنامه ریزی و طرح های اجرایی را در این ارتباط نشان می دهد و تحقیقات و مطالعات نیز کمبودها و خلاء هایی را که باید پر شوند نشان می دهند. وضع موجود نشان می دهد که نهادهای "امور زنان" در حل مشکلات و معضلات ریز و درشت زنان ره به جایی نمی برند؟ این مراکز چه می کنند که آن ها سر جای خود هستند و مشکلات و نارضایتی های فزاینده زنان هم همچنان سیر صعودی طی می کند؟ با اندک توجهی به آن چه این مراکز و نهادها می کنند بر اساس آن چه مسولین این نهادها می گویند می توان اشکال را دریافت. هر چند که نه مصاحبه ای روشن می کند که این مراکز چه کاری برای زنان می کنند و اگر در این زمینه فعالند گزارشی مشخص نمی کند که به طور دقیق چه می کنند. جز چند مصاحبه که چند شعار را شامل می شود یا اگر فعالیتی انجام می شود مصاحبه هایی که در آن ها به گفتن کلیات بسنده می شود گزارشی در دست نیست. با این حال با همین گزارش های اندک می توان گفت که عملکردهای این نهادها نشان از این دارد که نهادهای مربوط به زنان در مسیری دیگرند و مشکلات زنان و خانواده ها در مسیر دیگر. دلیل اصلی این موضوع هم اهدافی است که این نهادها برای خود تعریف کرده اند که در همان راستا هم عمل می کنند. هدف این مراکز نمی تواند چیزی باشد جز توانمندسازی زنان و رفع ظلم و تبعیضی که بر زنان به دلیل زن بودن روا می شود. با این توضیح روشن است که انجام یک سری کارهای خوب اگر فرض کنیم که آن چه این مراکز می کنند همه فعالیت های خوب است، کارهای خوب است ولی فعالیت های امور زنانی نیست. اشکال کار همین اشکال است که آن هم اساسی و بنیادی است و آن هم در تعیین اهداف است. طرح ها و برنامه هایی که توسط نهادها و مراکز "امور زنان" انجام می شود اگر به نتایج زیر منتج نشوند این نهادها اعم از مراکز تحقیقاتی یا تصمیم سازی یا فراکسیون زنان مجلس یا مراکز اجرایی و یا دفاتری که در سازمان ها و وزارتخانه های مختلف به اسم "امور زنان" باشند، در مسیر اصلی خود قرار ندارند: 1- نگرش به زن به عنوان یک موجود فرودست را از بین برده و تعاملات دیگران با زنان را انسانی کنند. به عبارت دیگر، دیگران از پدر و مادر و همسر و فرزندان زنان گرفته تا خویشاوندان و همسایه و همکار و شهروندان که هر یک به تناسب و به شرایط، تعاملاتی با زنان دارند و همین طور مسولین را که تصمیم گیر برنامه های مختلف برای زنان هستند، نگرششان به زن به عنوان یک انسان مستقل دارای نظر و رای و اراده و انتخاب باشد، نه انسانی فرودست صغیر محتاج قیم. 2- قدرت انتخاب زنان را بالا ببرد. 3- فرصت ها را برای زنان بیشتر کند و به عنوان یک انسان فرصت ها را برای زنان خلق کند نه یک موجودی فرودست. 4- موانع را از پیش پای زنان بردارد و آن ها را توانمند کند. از این رو که زنان به دلیل شرایط متفاوت اعم از توان جسمی و روحیه و نقش های متفاوت، در شرایط مختلف مسولیت های مختلف و گاه متعدد را به عهده دارند به فرصت ها و قدرت انتخاب بیشتری احتیاج دارند. ایجاد فرصت ها و قدرت انتخاب بیشتر به زنان این امکان را می دهد که در عین حال که به وظایف و مسولیت های مختلف می پردازند از تخصص ها و توانمندی های خود هم بهره ببرند. بنا بر این لازم است کلیه برنامه هایی که به زنان مربوط می شود از این منظر مورد توجه و تحلیل قرار گیرد. همین طور است بررسی فعالیت های نهادهای "امور زنان". هر تولید فرهنگی و هنری که به جامعه عرضه می شود و فرهنگی را اشاعه می دهد، هر پیشنهادی که جهت قانون شدن در مجلس مطرح می شود، و هر طرح اجرایی با شاخص های بالا قابل ارزیابی و جهت یابی هستند.هر طرح و فعالیتی که به هر نحوی به زنان مربوط می شود اگر به نتایج فوق منتج نشود نهاد متولی "امور زنان" درآن سازمان و کلیه نهادهای "امور زنان" تصمیم ساز، کار خود را در جهت لازم انجام نداده است. نهادهای امور زنان اعم از شورای فرهنگی اجتماعی زنان، یا مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، یا معاونت ها و مشاورین وزرا در امور زنان، یا نمایندگان زن مجلس، یا دفتر امور زنان در صدا و سیما، یا دفتر مطالعات و تحقیقات زنان قم، یا هر واحد مربوط به زنان در سایر نهادها بسته به این که یک طرح یا لایحه یا تحقیق و یا تولید در ارتباط با کدامیک از این مراکز باشد موظفند که در جهت رفع ظلم و تبعیض از زنان به خدمت مشغول باشند. اگر کاری که از طرف آنان دنبال یا اجرا می شود در این جهت نباشد شاید کار خوبی باشد ولی وظیفه اصلی آن نهاد در جهت رفع مشکلات زنان و توانمندسازی آنان که علت وجودی تاسیس مراکز مربوط به "امور زنان" است نبوده است. این نهادها و مراکز شاید به کارهای خوبی مشغول باشند ولی بر اساس آن چه گفته شد آن کار، کار اصلی که علت وجودی آن هاست نمی تواند باشد. در غیر این صورت سوال این است که دلیل تشکیل آن مراکز و نهادها چیست؟ مثلا رسیدگی به امور زنان سرپرست خانوار مسولیت کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی است که خیریه ها هم به کمک آن ها بیایند. مرکز امور زنان وظیفه دارد اگر این نهادهای مربوطه کار خود را آن گونه که در خور و مورد نیاز زنان سرپرست خانوار است انجام نمی دهند از آن ها بخواهد که این پوشش دادن در حد کمال باشد نه این که این مرکز این کار را جزء کارهای خود کند. مرکز امور زنان ریاست جمهوری متعقلق به همه زنان و خانواده های این کشور است. یا به عنوان مثال آموزش دین و مسائل دینی وظیفه نهادهای مربوطه مثل سازمان تبلیغات اسلامی و امور مساجد و حوزه های علمیه و وزرات ارشاد اسلامی است، علت وجودی مرکز امور زنان برپایی کلاس های دینی برای زنان نمی تواند باشد که عمده توان خود را بر این کار بگذارد. بر همین اساس است تحلیل و توجه به کلیه فعالیت هایی که توسط این مراکز انجام می گیرد. از این زاویه که توجه شود، فعالیت های این نهادها شاید فعالیت های خوبی باشند ولی کارهایی است که وظیفه این مراکز نیست، بلکه وظایف نهادهایی است که به منظور انجام آن ها تاسیس شده اند. وظیفه مراکز امور زنان بسته به این که در کدام نهاد مشغولند این است که مشکلات را رصد و شناسایی کرده و نهادهای مربوطه را موظف به رفع مشکلات از زنان کند. باز نه این که خودش تحقیق کند و خودش هم اجرا، بلکه تحقیقات را از مراکز تحققاتی بخواهد و اجرا را هم از نهادهای مسول. هم به دنبال پاسخ های علمی سوالاتی باشد که مشکلات زنان را دامن می زنند، و هم به دنبال طرح هایی که این مشکلات را برطرف می کنند. سوالاتی مثل این که وظایف نهادهای فرهنگساز در زدودن نگرش ابزاری و جنسی به زن چیست؟ ازدواج مجدد و مکرر مردان متاهل با زن و بچه های آن ها چه می کند؟ نقش و مسولیت شوهر و پدر در خانه چیست و دولت چه وظیفه ای در اجرایی و عملی شدن آن دارد؟ بسیاری از ازدواج های جوانان و حتی خانواده های چندین ساله به علت این که ارتباطات صحیح بین فردی بین زن و شوهر برقرار نیست به طلاق رسمی یاغیر رسمی یا تنش های خانگی می انجامد، دولت در این ارتباط چه وظیفه ای دارد؟ دختران و زنان تحصیل کرده بسیاری وجود دارند که به عنوان سرمایه های نظام از آن ها بهره برداری نمی شود، دولت چه برنامه ای برای آن ها دارد؟ ارتباط جنسی مردان متاهل در خارج از خانه با خانواده آن ها چه می کند؟ ارتباط جنسی مردان متاهل با زنان در خارج از حریم خانواده چه تاثیرات مخرب جنسی بین آنان و همسرانشان ایجاد می کند؟ چرا سن ازدواج بالارفته و موانع بر سر راه ازدواج به هنگام جوانان چیست؟ چرا مهریه ها بالارفته و راه حل چیست؟ امنیت جنسی، روانی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی زنان در خانه ها را چه گونه می توان تامین کرد؟ و ... نهادهای "امور زنانی" موظفند تا از یک طرف نتایج تحقیقاتی و کارشناسی از مشکلات و معضلات زنان و راه حل های منطبق بر آن را در اختیار نهادهای تصمیم گیرنده و قانونگذار و اجرا قرار دهند و از طرف دیگر آن ها را موظف کنند تا تصمیمات خود را مبتنی بر نظرات کارشناسانه برای حل مشکلات زنان بگیرند. اگر این نهادهای "امور زنان" اعم از مراکز تحقیقاتی و سیاستگزاری و اجرایی و دفترهای امور زنان در نهادها و سازمان ها و وزارتخانه های مختلف از یک طرف، و فراکسیون زنان مجلس در جهت رفع تبعیض از زنان و برطرف کردن مشکلات زنان فعال نباشد پس قرار است به چه کار بیایند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]