تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815981553
منزلت زن در اسلام
واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: منزلت زن در اسلام
استاد ايوب حائري
ترجمه : اسلام ملكى معاف
زن در اسلام از چه منزلت و حقوقى برخوردار است؟
مى توان گفت عبارت “زن در اسلام” از نظر مفهوم با عبارت “زن در قرآن” تفاوتى ندارد زيرا هر دو عبارت فوق ، بيانگر منزلت زن و حقوق او و تفاوتهاى او با مرد در نظر قرآن كريم و سنت پيامبر اعظم(ص) مى باشند. اما پيش از آغاز بحث بهتر است نظرى به وضعيت زن در قبل از اسلام بيندازيم :
پيش از اسلام و در عصر تمدن يونان ، مصر ، روم و ايران ، ستمهاى گوناگون بر زنان روا داشته مى شد تا اينكه با گذشت زمان و با ظهور اديان آسمانى “زن” به عنوان “انسان” به رسميت شناخته شد. زنان به مشاركت در شئون زندگى مى پرداختند ولى همچنان شخصيت اجتماعى و حقوقى شان مورد انكار بود و در يك كلمه زن بهطور مطلق تحت سلطه مرد بود. (1)
در يونان باستان: زنان را همچون اجناس و كالاهاى تجارى در بازارها به فروش مى گذاشتند و پس از مرگ شوهر براى زنش حق حيات هم قايل نبودند. (2)
در روم: پدر حق داشت دخترش را بفروشد بلكه در هنگام لزوم مى توانست او را بكشد. البته اين حق پدرانه! پس از ازدواج دختر به شوهر واگذار مى شد زيرا قانونا اكنون اين شوهر بود كه مالك زن به شمار مى آمد.
در هند: اگر مردى از دنيا مى رفت زنش را نيز با جسدش مى سوزاندند حتى اگر زن زنده بود. هدف از اين كار آن بود كه روح شوهر دچار تنهايى و عزلت نشود (3)
در جزيره العرب: برخى از مردم ، دختران را از بيم اينكه بعدا در جنگ به دست دشمن اسير شوند و براى دشمنان فرزند بزايند بلافاصله پس از تولد زنده به گور مى كردند.(4) برخى نيز از ترس فقر و تنگدستى دختران خود را مى كشتند.(5) زنان بهره اى از ارث نداشتند زيرا در جنگ مشاركت مستقيم نداشتند(6) بلكه مردان زنان را به عنوان اموال باقيمانده از متوفى به ارث مى بردند.(7) همچنين برخى زنان را به فحشا وادار مى كردند تا از اين طريق درآمدى برايشان كسب كنند.(8)
اما اسلام آمد تا همه اين رسوم ظالمانه و عادات وحشيانه را در جزيره العرب از بين ببرد بلكه حركت ضربتى و انقلابى خود در راستاى آزادى زن از بردگى را به همه جهان صادر كرد.
آرى قبل از اسلام ، زنان در جزيره العرب مورد انواع ستمها و از همه حقوق خود محروم بودند.
در زمانى كه در فرهنگ اروپا و ساير جاها زن را حيوانى زبان بسته يا شيطانى شرور به شمار مى آوردند و به هيچ وجه او را به عنوان انسان نمى پذيرفتند اسلام اعلام كرد كه هر يك از زن و مرد مكمل ديگرى هستند و گويى كه هر دو از يك تن آفريده شده اند:” اى مردم از خداوند خويش كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را نيز از(جنس) خودش آفريد و از طريق آن دو مردان و زنانى بسيار (در زمين) پراكنده كرد پروا كنيد...”(9)
در روزگارى كه برخى از بشر معتقد بودند زن حق ندارد از دين پيروى كند تا آنجا كه برخى خواندن كتاب مقدس را بر زنان حرام مى دانستند(10) اسلام اعلام كرد كه زنان نيز همچون مردان از پاداش اعمال نيكوى خود بهره مند هستند : “كسى كه چيزى از اعمال نيكو انجام دهد خواه مرد باشد يا زن در حالىكه ايمان داشته باشد ، چنان كسانى به بهشت وارد مى شوند و كمترين ستمى به آنان نخواهد شد”(11)
همچنين در ماجراى مباهله ، خداوند هم زن مسيحى و هم زن مسلمان را براى شركت در مباهله فراخواند كه پيامبر اعظم(ص()از ميان زنان مسلمان) فاطمه زهرا(س) را براى اين امر فراخواند.(12)
در زمانى كه بعضى از مردان با زنانى ثروتمند كه بهره اى از زيبايى و جوانى نداشتند بهخاطر اموالشان ازدواج مى كردند و پس از ازدواج آنان را بدون طلاق رها مى كردند و در انتظار مرگشان مى نشستند تا اموالشان را به ارث ببرند اسلام اين كار را حرام اعلام كرد :” براى شما ( مردان) روا نيست كه از زنان بهگونه اى كه خود راضى نيستند ارث ببريد” (13)
هنگامىكه كه مردان زنان خود را تحت شكنجه قرار مى دادند تا از مهريه خود بگذرند و جان خود را آزاد كنند خداوند فرمود:” زنان را تحت فشار نگذاريد تا بخشى از مهريه شان را به تملك خود درآوريد مگر آنكه فاحشه اى آشكارا از آنان سر زده باشد”(14)
نيز وقتى مردى مى خواست همسرى جديد برگزيند و براى اين منظور به زن نخست خود تهمت فحشا مى زد و بدينوسيله او را تحت فشار مى گذاشت تا از مهريه گذشت كند خداوند فرمود:” اگر تصميم گرفتيد همسر ديگرى بهجاى همسر خود برگزينيد و مال فراواني(به عنوان مهر) به او پرداخته ايد چيزى از آن را پس نگيريد. آيا براى باز پس گرفتن مهريه از زنان به تهمت و گناه آشكار متوسل مى شويد؟!”(15)
در هنگامىكه زن همچون كالا به خريد و فروش گذاشته مى شد و مهريه او هم از آن ولى او شمرده مى شد قرآن كريم اين رفتار تحقير آميز را غير قانونى اعلام كرد و اعلام نمودمهريه نماد عشق و حق شناسى و صداقت مرد به زن است و هرگز قيمت زن نيست: “و آتوا النساء صدقاتهن نحله “( و مهر زنان را به عنوان هديه ( بلاعوض) به آنان بپردازيد()16)
همچنين خداوند دستور داد مهريه بهطور كامل به زن پرداخت شود و اين پرداخت را “ نحله “ يعنى هديه اى از روى خشنودى قلبى نام نهاد همان گونه كه ( در زبان عربى ) هديه يا عسل كه به كسى بخشيده شود نحله خوانده مى شود(17)
و در عصرى كه نزد ملتهاى مختلف حق مالكيت براى زن به رسميت شناخته نمى شد اسلام استقلال اقتصادى زنان را مطرح كرد و زنان را مالك قانونى اموالى كه كسب مى كنند دانست آنجا كه مى فرمايد: “ مردان از آنچه بهدست مى آورند نصيبى دارند و زنان نيز نصيبى از آنچه بهدست مى آورند دارند.”(18) اين در حالى است كه در انگلستان تا سال 1850 ميلادى و در آلمان تا سال 1900 ميلادى و در ايتاليا تا سال 1919 ميلادى زنان قانونا فاقد هرگونه حق مالكيت بودند(19)
در زمانى كه ملتها زنان را خوار مى شمرند و آنان را شايسته مشاركت با مردان در فعاليتهاى اجتماعى نمى دانند اسلام وارد ميدان مى شود و حق مشاركت در فعاليتهاى اجتماعى را براى زنان مورد تاكيد قرار مى دهد. به عنوان مثال در مسئله امر به معروف و نهى از منكر ، زنان را نيز همچون مردان مورد خطاب قرار مىدهد و مى فرمايد :”مردان و زنان مومن ولى و ياور يكديگرند : امر به معروف و نهى از منكر مى كنند ....”(20)
ودر عصرى كه ملل جهان بهكلى از اعتراف به حقوق زن سرباز مى زدند قرآن كريم فرمود :” و براى زنان همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست حقوق شايسته اى قرار داده شده است”(21) بنابراين همان اندازه كه در جامعه وظيفه دارند به همان اندازه داراى حق مشاركت در امور جامعه هستند.
ودر روزگارى كه زن هيچگونه حق اظهار نظر نداشت اسلام در مسئله راى دادن (بيعت) بين زن و مرد تساوى قايل شد.پيامبر اعظم(ص) بيعت زنان را بر اساس فرمان قرآن پذيرفت آنجا كه خداوند مى فرمايد : “ با زنان بيعت كن و براى آنان بخشايش طلب كن زيرا خداوند بخشايشگر مهربان است”(22)
همچنين در مقابل انديشه احمقانه ملتهايى كه معتقد بودند زن تنها براى خدمتگزارى مرد آفريده شده خداوند فرمود : “ آنان(زنان) لباس شما(مردان) هستند وشما نيز لباس آنان هستيد “(23) يعنى هريك از زن و مرد به ديگرى نيازمند هستند و رابطه خدمتگزارى دوطرفه است نه يكطرفه.
در مقابل انواع تحقيرها و رفتارهاى زشت كه در مورد زنان روا داشته شده قرآن كريم فرمود : “با زنان بهگونه شايسته رفتار كنيد”(24) و پيامبر اعظم(ص) فرمود:” بهترين شما كسانى هستند كه با زنان و دختران خود رفتار بهترى دارند”(25) و نيز فرمود :همانا زن لعبتى ظريف و زيباست پس هركس زن مى گيرد بايد (ظرافتها و زيبايى هاى ) او را ضايع نسازد.(26) و نيز فرمود : “ كسى كه زنان را گرامى مى دارد بى شك انسانى بزرگوار و شايسته احترام است و هر كس زنان را خوار مى دارد بى ترديد شخصى پست و حقير است.”(27)
همچنين پيامبر اعظم(ص) در آخرين حج خود كه حجه الوداع نام گرفت خطاب به عموم مسلمين فرمودند : “ اى مردم! شما بر زنانتان حقى داريد و آنان نيز بر شما حقى دارند. درباره زنان بسيار رعايت كنيد زيرا آنان در دست شما همچون اسيرند و شما هنگامى كه آنان را به همسرى گرفتيد در پيشگاه خداوند تعهد سپرده ايد.”(28)
در رفتار پيامبر اعظم(ص) نيز شاهد احترام به زنان هستيم چه در مورد همسرانشان و چه درباره دختران و پسران كه فرقى ميان دختر و پسر نمى گذاشتند و حتى قبل از بعثت و نزول قرآن كريم نيز همين شيوه را داشتند. رفتار همراه با عشق و احترام ايشان نسبت به خديجه(س) يك نمونه قابل توجه است. ايشان فرزندان خود چه دختر و چه پسر را مورد احترام قرار مى داد(29) و هيچگاه متهم به تفاوت گذاشتن ميان فرزندان نشد جز اينكه در مورد فاطمه زهرا(س) به دلايلى - كه اكنون جاى طرح آنها نيست - توجه ويژه اى اظهار مى كردند.
پى نوشت ها:
1 -ر.ك.حقوق المراه فى الاسلام و اوروبا :27 ط 1978
2 - ر.ك. همان منبع
3 - ر.ك. روح الدين الاسلامى ، عفيف عبدالفتاح طباره:345
-4 سوره نحل آيه 58 و 59
5 - سوره اسرا آيه 31
6 -سوره نسا آيه . 7 شايان توجه است كه چون بخش مهمى از درآمد از طريق غارت و جنگ حاصل مى شد بنابراين با اين استدلال كه زن در جنگ شركت ندارد پس در كسب اموال سهم ندارد پس از ارث نيز محروم است.(مترجم)
7 - سوره نسا آيه 19
8 - سوره نور آيه 33
9 -سوره نساء آيه اول
10 - ر.ك. روح الدين الاسلامي:346
11 - سوره نسا آيه 124
12 - ر.ك. سوره آل عمران آيه 61
13 - سوره نساء آيه 19
14 - سوره نساء آيه 19
15 - سوره نسا آيه 20
16 - سوره نساء آيه 4
17 - چون كلمه“نحله” با نحل به معناى زنبور عسل از يك ريشه هستند شايد بتوان رابطه اى بين مهريه با عسل تصور كرد
در لسان العرب ذيل ريشه “نحل” از قول كتاب تهذيب اللغه آمده است: در جاهليت مهريه زنان را به آنها نمى دادند لذا خداوند فرمود: و مهر زنان را به عنوان” نحله” به آنان بپردازيد يعنى به عنوان هبه و هديه اى كه از جانب خداوند براى زنان بر عهده ى مردان مقرر شده است، در جاهليت وقتى كسى مى خواست دخترش را شوهر بدهد براى خودش (نه براى دختر) مبلغى مقرر مى كرد ... تا اينكه خداوند مهريه را براى زنان مقرر كرد و رسوم جاهليت را باطل فرمود. ( مترجم)
18 -سوره نساء آيه 32
19 - روح الدين الاسلامى : 345
20 -سوره توبه آيه 71
-21سوره بقره آيه 228
-22 سوره ممتحنه آيه 12
-23 سوره بقره آيه 187
-24 سوره نساء آيه 19
-25 مستدرك الوسائل 255 : 14
-26 فروع الكافى 510 :5
-27 وسائل الشيعه13 : 14
-28ابن هشام ، السيره النبويه : 251 ط الحلبي
-29 طبق برخى روايات ايشان چند پسر و چند دختر داشته اند اما طبق روايات ديگر پيامبر اعظم(ص) هيچ دخترى جز فاطمه(س) نداشتند و سه دختر ديگر كه به عنوان فرزند ايشان ذكر شده اند در واقع “دختر خوانده” ايشان هستند. آنچه مسلم است نسل پيامبر اعظم(ص) تنها از طريق فاطمه(س) ادامه پيدا كرده است. در مورد دختر خوانده ها يا دختران ديگر پيامبر(ص) علامه سيد جعفر مرتضى عاملى كتابى تاليف كرده اند تحت عنوان :” بنات النبي(ص) ام ربائبه” ( مترجم )
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]
-
گوناگون
پربازدیدترینها