واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - محمد نهاوندیان در حال حاضر موضوعی که بسیاری از فعالان اقتصادی و شهروندان عام را در گیر خود کرده است موضوع اشتغال و نحوه رویارویی با آن در جامعه است. به نظر اینجانب برا بررسی این موضوع در ابتدای بحث باید بررسی کرد که به طور کلی اشتغال چیست و چگونه به وجود می آید؟ به شکلی قابل درک و ساده اشتغال به این معنا ست که یک جوانی توانایی ای داشته باشد و در مقابل آن برای خود یک فرصت شغلی تعریف کند. این توانایی و فرصت شغلی با ید با همدیگر ترکیب شوند که در این صورت معنای اشتغال شکل خواهد گرفت. از سویی دیگرهنگامی اشتغال ایجاد می شود که بتوان تولید را انجام داد. یعنی ارزش افزوده ای وجود داشته باشد که هزینه این اشتغال را بپردازد. بنا بر این اشتغال به طور کامل یک مفهوم اقتصادی است؛ اگر چه آثار اجتماعی بسیار عظیمی دارد اما یک مفهوم کاملا اقتصادی است. بر این اساس ایجادفرصت شغلی نیاز به سرمایه گذاری دارد. سرمایه گذاری هم اگر بنا باشد تا در جامعه صورت بپذیرد باید در جامعه پس انداز انجام گرفته باشد. به عبارتی دیگر مقداری از منابع به جای اینکه به مصرف اختصاص پیدا کند تبدیل به سرمایه گذاری برای آِینده شود. در نهایت می توان گفت به این شکل در جامعه اشتغال ایجاد می شود. سوالی که در این میان شاید به وجود آید این است که وظیفه دولت با تمامی این اوصاف در کجا خواهد بود؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که وظیفه دولت ایجاد بستری است که یک فعال اقتصادی با منطق اقتصادی تشخیص دهد که در چه زمانی، می توان سرمایه گذاری انجام داد. اینکه چه پیامی از مجموعه ساختار که مسئول آن دولت است به فعال اقتصادی برسد که عهده دار سرمایه گذاری است نیاز به همکاری جدی و تنگاتنگی دارد. البته در آنچه بدان اشاره کردم مفروض مان این بود که در اقتصاد بخش خصوصی جایگاه خود را پیدا کرده است. در ایران در گذشته اینطور نبوده و بسیاری از فرصت های شغلی در دست دولت بوده و به همین جهت آسیبی از اشتغال دولتی حاصل می شود که اشتغال زایی ما همواره از آن رنج می برده است. یعنی پول هایی به عنوان شغل و فرصت شغلی توزیع می شده که به طور الزام بازده اقتصادی نداشته است. به همین جهت هم همیشه عنوان می کنند یکی از ریشه های مزمن تورم اشتغال های دولتی است. دولت پول توزیع می کند اما متناسب با آن کالا و خدمات در اقتصاد در طرف عرضه ایجاد نمی شود که آن را هماهنگ کند. پس در یک شکل مطلوب اتاق فعالان اقتصادی می تواند بیشترین نقش را در ایجاد اشتغال داشته باشد. منتها یک شرط وجود دارد و آن هم اینکه بستر سرمایه گذاری و کسب و کار توسط نهاد های قانونی و ساختار اقتصادی فراهم شده باشد. موضوع دیگری که باید قطعا در این خط سیر مورد توجه قرار بگیرد در آمد سرانه و رابطه آن با اشتغال است. در آمد سرانه عبارت است از مجموع تولید نا خالص ملی تقسیم بر جمعیت. هنگامیکه در آمد سرانه بالا می رود، تولید نا خالص ملی با نرخی بالا تر از نرخ رشد جمعیت رشد می کند. بنا بر این هدف را باید به این شکل تعریف کنیم که می خواهیم تولید نا خالص ملی مان بالا برود اما در عین حال توزیع در آمد یعنی اهداف عدالت اجتماعی مان لطمه نخورد. به بیان دیگر ترکیبی از آنچه به پیشرفت و عدالت معروف شده همین موضوع است. تولید نا خالص ملی هنگامی شیب صعودی می گیرد که ارزش افزوده یک به یک فعالیت های اقتصادی رشد کند و به طور مرتب گسترش حوزه فعالیت های اقتصادی را در نظر بگیرید. در اقتصاد ایران به دلیل ساختاری طی سال های طولانی بخش نفت بوده است که عمده ترین نقش را در ایجاد تولید ناخالص ملی داشته است. اگر ما یک رشد پایدار را بخواهیم دشاته باشیم یکی از شرایط آن، این است که بخش های دیگر اقتصادی کشور رشد درون زا پیدا کنند و از این بند ناف نفت در واقع جدا شوند. این موارد در واقع موضوعاتی است که در یک برنامه یا حتی چندین برنامه توسعه باید هدف گذاری شود و تکالیف مربوطه برای دولت و بخش خصوصی تعیین شده باشد. از سوی دیگر در راستای یک چشم انداز مشخص باید هدایت شود یعنی نگاه های بلند مدتی که امروز بیش از هر زمان دیگر در اقتصاد کشور به آن نیاز داریم. *رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]