رئیس پژوهشکده مردمشناسی، در توضیح درباره واژههای "یلدا" و "چله"، اظهاراتی درباره این آیین باستانی کرد. به گفته او، در مطالعه گونهشناسی آیینها، این آیینها بر اساس ویژگیهایی مانند زمان، مکان، کارکردها، برگزارکنندگان و نمادهای موجود تقسیمبندی میشوند. "یلدا" یکی از آیینهای تقویمی است که تغییر فصول را نمایان میکند و شباهتهایی با سایر آیینهای همچون مهرگان، نوروز و تیرگان دارد. این آیین، در زمستان برگزار میشود اما با سایر آیینهای پیشواز بهاری پیوند میخورد.
رئیس پژوهشکده مردمشناسی افزود: "یلدا" در واقع نماد افزون شدن نور و کاستی ظلمت است، بهعنوان یک آیین تقویمی که نشانگر آغاز روشنایی و کاستی از تاریکی (شب) است. این آیین نخستین آیینی است که چشمانداز بهار را در ذهن انسان نقل میکند و نمادپردازی آن نیز به همین موضوع اشاره دارد. درباره تغییراتی که در طول زمان در آیین "یلدا" رخ داده است، او گفت: "آیینها بهعنوان عناصر اجتماعی و فرهنگی، در بستر زمان دچار تغییرات میشوند، بهویژه در دورههایی که جامعه دچار تحولات مهمی میشود. طبیعی است که آیینها نیز از لحاظ فرم تغییر کنند، اما پایداری معنایی آنها بسیار قوی است."
رئیس پژوهشکده مردمشناسی ادامه داد: از لحاظ موسیقایی، آیین "یلدا" قدرتمند باقی مانده و به موسیقی معاصر نیز راه یافته است. عناصری همچون دیوان حافظ نیز در آیین "یلدا" باقی ماندهاند و قدرت خود را در طی زمان حفظ کردهاند. او همچنین به ناگفتههای آیین "یلدا" اشاره کرد و تفسیر آیینها را بر اساس زمان برگزاری و عناصر مختلف موجود در آنها پیشنهاد کرد. در این راستا، او اظهار کرد: "یلدا" نماد افزون شدن نور و کاستی ظلمت است، و همچنین نمادپردازی آن در دیوان حافظ و شاهنامه نیز هنوز به عنوان منابع قدرتمند هویت ایرانی با یلدا پیوند دارند. بر این اساس، توسعه ابعاد برونخانگی و پیوند با حوزه عمومی نیز در دهههای اخیر در آیین "یلدا" اتفاق افتاده است. رئیس پژوهشکده مردمشناسی با توضیح درباره اهمیت عنصر تولد یا باززایی در فرهنگ ایرانی، اظهار کرد که در سرزمین ایران که در طول تاریخ با دو منبع مهم فجایع طبیعی و پدیدههای انسانی در خطر بوده است، ساختارهای مبتنی بر عقلانیت و نظامهای اجتماعی دچار آسیب میشوند. در این شرایط، یک ملت آیین باززایی یا تولد دوباره را به شکل قدرتمندی خلق و اجرا میکند تا تداوم حیات اجتماعیاش را ستایش و حفظ کند. این نیاز به حفظ و زنده نگه داشتن رویای تولد دوباره و باززایی در فرهنگ ایرانی از دیدگاه مردمشناسی توجیه میشود.
او افزود که عناصر نمادی مانند انار در آیین یلدا نشاندهنده زایش و نمادهایی همچون آتش در سده نیز نمادهایی از زندگی هستند. همچنین، خوان (سفره) در آیینهای ایرانی نقش اساسی در جمعآوری مردم دارد تا در مواجهه با چالشها و فجایع، این افراد تشکیل یک جامعه و حفظ همبستگی را تجربه کنند.
رئیس پژوهشکده مردمشناسی نیز بیان کرد که آیینهای یلدا و نوروز در میان مردم ایران زندهاند و نیازی به دخالت خارجی برای حفظ آنها وجود ندارد. این آیینها تاکنون از طریق حافظان و پاسداران اصلی خود گسترش یافتهاند و نیازی به کمکهای دیگر برای حفظ آنها وجود ندارد. او همچنین تاکید کرد که ثبت جهانی آیین یلدا نیز در فهرست معرف بوده و این آیین در خطر نیست.
در پایان، او به گستره جغرافیایی آیین یلدا اشاره کرد و بیان کرد که این آیین در تمام حوزههای فرهنگی ایران، در بین بخشی از مردم افغانستان، تاجیکها و هزارهها برگزار میشود. همچنین، در میان ایرانیهای مقیم خارج از کشور، یلدا آیینی است که گرامی داشته میشود و برگزاری آن در مدارس نیز رواج دارد. این نمایشها و گرامیداشتها به عنوان یک راه برای نشان دادن و حفظ هویت فرهنگی ایرانی در کشورهای خارجی مطرح شدهاند.
این مردمشناس در مورد اضافه شدن پسوند "روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان" به نام "یلدا" در تقویم ملی اظهار نظر کرده و بیان کرده که سواد میراثی بسیار ارزشمندی است و برای توسعه فرهنگی کشور اهمیت دارد. او تأکید دارد که باید پیوند عمیقی بین گفتمانهایی که قرار است تولید شود با یافتههای علوم میراثی وجود داشته باشد.
او درباره اهمیت آیینها به عنوان چندصدایی و نماد تنوع فرهنگی صحبت کرده و تأکید دارد که هر آیین کارکردهای متنوعی دارد و نمیتوان یک آیین را فروکاست یا به یک کارکرد محدود کرد. از نظر او، دخالت در یک آیین و تغییر آن به یک عنصر رسمی اشتباه است و باید از اعتبار آیینها و تاریخچههای مردمی پاس داد.
در خصوص پسوند "روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان" به نام "یلدا"، او با اشتباه مخالفت کرده و تصریح میکند که "یلدا" همان "یلدا" یا "چله" است و در تاریخ ایران همیشه با این نام شناخته شده است. او بر این باور است که این دو واژه هر دو به صورت متداول در میان مردم استفاده میشوند و هیچ تعصبی در این استفاده وجود ندارد. او همچنین به اهمیت حفظ و نشر آیینها توسط مردم خود اشاره میکند و توصیه میکند که این امور به شکل طبیعی و از طریق آگاهی مردم تنظیم شوند.