به گفته آیدین عدالت، عضو هیات مدیره نصر تهران و رییس رسته سخت افزار و ارتباطات، پس از دریافت کد تخصیص ارز، فرآیند خرید ارز و انتقال آن به فروشنده خارجی ممکن است بین ۲ تا ۸ هفته طول بکشد. این زمان شامل زمان آماده سازی اقلام در مبدا، مراحل حمل و بیمه بینالمللی، رویههای گمرکی و ترخیص داخلی، و تایید نمونه و استانداردهای داخلی میشود.
به عبارت دیگر، یک تولیدکننده برای رسیدن کالا به انبار خود، از زمانی که سفارش مشتری را دریافت میکند تا زمانی که کالا به انبار میرسد، در میانگین ۷ تا ۹ ماه نیاز دارد. در گذشته، این زمان کمتر از یک ماه بود. این تاخیر در ورود کالا به بازار موجب کاهش سرمایه گذاری و گردش سرمایه برای تولیدکنندگان شده است.
عدالت همچنین اظهار داشت که این موضوع به دلیل سیاستهای بانک مرکزی برای کاهش تقاضا برای ارز وارداتی رخ میدهد. در گذشته، اگر تولیدکننده با سرمایه یک میلیون دلار، ۵ تا ۷ بار واردات داشت و سرمایه خود را به گردش میانداخت، اما در حال حاضر تنها قادر به یک بار واردات در طول سال با همان سرمایه است.
وی افزود که این سیاستها موجب کاهش تولیدات و عرضه کالا در بازار شده است. همچنین، بر اساس این سیاستها، بازرگانان و تولیدکنندگان مجاز به ثبت سفارش و واردات تنها ۸۵ درصد میانگین واردات دو سال اخیر خود هستند، و نمیتوانند بر اساس نیاز و تقاضای بازار خود عمل کنند. این سیاستها منجر به کاهش سهم صنعت فاوا از تولید ناخالص ملی خواهد شد و با سیاستهای کلان دولت در تضاد است.
عضو هیات مدیره شرکت نصر تهران و رییس رسته سخت افزار و ارتباطات، درباره چالشهایی که در حوزه کسب و کارها و منابع انسانی وجود دارد، صحبت کردهاند. آنها اشاره کردهاند که بسیاری از شرکتهای تولیدکننده سخت افزار نیز با مشکلات عمومی کسب و کار و منابع انسانی روبرو هستند. برخی از این مشکلات شامل نیاز به ورود اطلاعات تکراری و موازی در سامانههای حاکمیتی، ارائه اطلاعات و مستندات مفصل و تکراری به نهادهای تنظیمگر، عدم شفافیت قوانین مرتبط با کسب و کار و بحران منابع انسانی و نیروهای متخصص است.
همچنین، آنها اشاره کردهاند که فرآیندهای تولید نیز ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند. یکی از این مشکلات مربوط به قوانین گمرکی است که به "قاعده ۲ بند الف" مشهور است. این قاعده از تولیدکنندگان الزام میکند که تمام اجزا و قطعات محصولات خود را به صورت کاملاً منفصله سفارش دهند. این روند ممکن است در برخی صنایع به رشد و توسعه بومیسازی کمک کند، اما در حوزه فناوری اطلاعات ممکن است به مانعی برای تولید بدل شود.
او ادامه داد: معتقدند که در صنعت فاوا، تولیدکنندگان تجهیزات سخت افزاری و زیرساختی میتوانند قطعات تشکیل دهنده محصولات خود را به صورت کامل تولید یا تأمین نکنند. آنها معتقدند که مهمترین نکته در فرآیند تولید، تشخیص و ایجاد ارزش افزوده است. برای مثال، ورود فعال تولیدی به طراحی و تحقیق و توسعه قطعات و مواد اولیه ممکن است برای یک صنعت/محصول توجیه اقتصادی داشته باشد، در حالی که برای صنعت/محصول دیگر، سفارش بخشهایی به صورت آماده یا نیمه آماده بهترین راهکار باشد.
آنها همچنین تاکید میکنند که در حوزه فاوا، صنعتگری در زمینه نرم اافزار و خدمات فناوری اطلاعات به دلیل پیچیدگی و تنوع بالا، به چالشهای خاص خود برخورد میکند. این شامل توسعه و نگهداری نرمافزارهای پیچیده، مدیریت پروژههای بزرگ، امنیت اطلاعات، مهارتهای فنی و توانایی ارتباط مؤثر با مشتریان است.