عمران صلاحی یک شخصیت معروف و مورد توجه در زمینه طنز و فکاهه بود. او به خاطر طنزهایش و جملات شناخته شدهاش معروف بود. عبارت "در جوامع سیاستزده، طنز سلاح یک طنزنویس است" نیز از جملات مشهور او بود. عمران صلاحی به عنوان یک شخصیت طنزپرداز و فرهنگی شناخته میشود. او در ۱۱ مهرماه ۱۳۸۵ درگذشت و به عنوان یکی از طنزنویسان معروف تاریخ ادبیات و فرهنگ ایران به یادگار مانده است.
عمران صلاحی پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان وحید (تهران)، نخستین شعر خود را در مجله اطلاعات کودکان در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد. او در سال ۱۳۴۱ به همکاری با روزنامه "توفیق" پرداخت و در همین مکان با پرویز شاپور آشنا شد. سپس به تحقیق و پژوهش در حوزه طنز روی آورد و در سال ۱۳۴۹ با همکاری بیژن اسدیپور کتاب "طنزآوران امروز ایران" را منتشر کرد که شامل مجموعهای از طنزهای معاصر بود. عمران صلاحی علاوه بر طنز، شعر جدی نیز میسرود و نخستین شعر جدی او در قالب نیمایی در مجله "خوشه" به سردبیری احمد شاملو در سال ۱۳۴۷ منتشر شد.
وی در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو درآمد و تا سال ۱۳۷۵ که بازنشسته شد، به این همکاری ادامه داد. عمران صلاحی سالها همکاری با شورای عالی ویرایش سازمان صداوسیما را نیز داشت و در مطبوعات از جمله مجله "گلآقا" طنز مینوشت.
او با نامهای مستعار مختلفی همچون ابوقراضه، بلاتکلیف، کمال تعجب، زرشک، تمشک، ابوطیاره، پیت حلبی، آب حوضی، زنبور، بچه جوادیه، مراد محبی، جواد مخفی، راقم این سطور و ... شناخته میشد. چاپ صفحه "حالا حکایت ماست" در مجلات دنیای سخن، کارنامه و آدینه، طنزهای او را معروف کرد و در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات مروارید در مجموعهای جمعآوری شد.
عمران صلاحی کار طنز را به عنوان یک وظیفه بسیار سخت توصیف میکرد و میگفت: "کار طنزنویس، خیلی سخت است. او میخواهد هم بازاری ننویسد و هم طوری بنویسد که همه مردم کارش را بفهمند؛ هم حرفش را بزند و هم گزک دست این و آن ندهد. کار طنزنویس، روی لبه تیغ راه رفتن است."
او به این موضوع اشاره میکرد که برخی از افراد طنز را هنر نازلی میدانند و در این زمینه میگفت: "در دیوانهای شعر گذشته میبینیم که همیشه قصاید را در ابتدا آوردهاند و هزلیات و هجویات را در آخر؛ چون قصاید زبان فاخر درباری داشته و هزلیات و هجویات زبان کوچه و بازار و برای مردم عادی بوده است. به این دلیل در آخر دیوانها مینشاندهاند. از قدیم طنز را هنر نازلی دانستهاند که کار آدمهای علاف است و در مطبوعات هم حتی طنز را در آخرین صفحات میگذاشتند که البته در این هفت یا هشت سال گذشته به آن توجه بیشتری در مطبوعات میشود."
صلاحی همچنین درباره اینکه مردم چگونه از هر حادثهای موقعیت طنز میسازند، اظهار داشت: "خیلیها هستند که طنز غیرعمد میگویند و طنزنویس به عمد طنز میگوید. طنز در هر شرایطی میتواند شکل بگیرد، منتها در اجتماع سیاستزده طنز تبدیل به سلاح میشود. وظیفه من طنزنویس عریان کردن واقعیت و نشان دادن زشتیها و خالی کردن سوژه از ابهت دروغین است. حتی در جوامعی که سیاستزده نیستند طنز شکل و وظیفه دیگری جز این ندارد."