تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797618045




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان ضرب المثل دوستی با مردم دانا نكوست


واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:



ریشه تاریخی ضرب المثل, ضرب المثل های ایرانی

داستان ضرب المثل دوستی با مردم دانا نكوست   مورد استفاده: به كسانی گفته می‌‌شود كه می‌‌دانند معاشرت با افراد دانا سعادتمندی می‌‌آورد.   داستان ضرب المثل: روزی روزگاری، مرد دانایی از منطقه‌ی آبادی كه پر از درختان میوه بود می‌‌گذشت. ناگهان چشمه‌ی آبی را دید كه از آن رودی روان شده بود. مرد كه خیلی خسته بود، هوس كرد برود و زیر درختی كنار رود كمی استراحت كند. مرد افسار اسبش را به درختی بست زیراندازش را برداشت تا زیر درختی پهن كند و بخوابد كه ناگهان دید باغبانی كنار رودخانه بیلش را به درخت تكیه داده و همانجا خوابیده. باغبان خسته با دهان باز خوابیده بود مرد با دیدن باغبان كه به این شكل خوابیده بود خنده‌اش گرفت. در همین حین به یكباره عقربی از كنار مرد خوابیده می‌‌گذشت مرد دانا دید عقرب از بدن و گردن مَرد گذشت و وارد دهان باغبان شد بعد مرد باغبان دهانش را بست. مرد دانا كه نمی‌توانست قبول كند عقربی به همین راحتی وارد بدن فردی شود و جان او را بگیرد، با خود گفت: هر جور شده باید از مرگ این مرد جلوگیری كنم و فكر كردن راه چاره‌ای به ذهنش رسید.   مرد مسافر شاخه‌ی تازه‌ای از یكی از درختان باغ كَند. تركه‌ی دردناكی از آن درست كرد و شروع كرد داد و بیداد به راه انداختن تا مرد باغبان را از خواب بیدار كرد. همین كه مرد بیدار شد اولین ضربه را به او زد تا سریع از جایش بپرد و به حركت وادار شود. باغبان بیچاره كه مات و متحیر مانده بود پرسید: تو كیستی؟ چرا می‌‌زنی؟ از كجا آمدی؟ ولی مرد دانا بدون اینكه جوابی بدهد با تركه او را دنبال می‌‌كرد و می‌گفت: بلند شو! بلند شو! تا دیر نشده چند تا میوه‌ی گندیده بخور.   مرد باغبان كه متوجه‌ی منظور او نبود می‌‌گفت: حالا چرا میوه‌ی گندیده. اگر بخواهم بخورم، از میوه‌های سالمش می‌‌خورم، چون باغ خودمه و خودم زحمتش را كشیدم. ولی گوش مرد دانا به این حرف‌ها و دلیل و منطق‌ها بدهكار نبود. باغبان را با تركه می‌زد كه جایی ثابت قرار نگیرد و می‌‌گفت: نه تو باید میوه‌ی گندیده بخوری!   باغبان كه دستش خالی بود و چاره‌ای جز تسلیم در برابر مرد دانا نداشت، دید اگر میوه‌های گندیده‌ی باغش را بخورد بهتر از این است كه مرتب ضربات تركه به جانش بخورد. شروع كرد به خوردن میوه‌های گندیده‌ای كه خودش از درختان باغ چیده بود تا به دور بریزد. مرد باغبان خورد و خورد تا جایی كه دیگر از شدت سیری داشت خفه می‌‌شد.   مرد باغبان با همان حالت زاری و بیچارگی رو كرد به مرد دانا و گفت: حداقل بگو جرم من چی هست كه چنین مجازات سنگینی را بدون هیچ گونه محاكمه‌ای برایم در نظر گرفتی؟ چیزی نمانده از خوردن این همه میوه‌ی گندیده جانم را از دست بدهم. مرد دانا همینطور كه به طرف اسبش می‌‌رفت تا طنابش را باز كند و سوارش بشود گفت: حالا كجاش رو دیدی؟ حالا كه میوه‌های باغت را خوردی موقع دویدن زیر درختان باغت هست.   مرد دانا سوار بر اسبش با تركه‌ای كه درست كرده بود به مرد باغدار ضربه می‌‌زد و باغدار بیچاره می‌‌دوید. تا جایی كه مرد باغدار لحظه به لحظه حالش بدتر می‌‌شد. و در اثر این همه فشار و ترس و دلهره كه مرد دانا برایش ایجاد كرده بود حالش بهم می‌‌خورد. مرد دانا آنقدر این كار را ادامه داد تا باغدار هرچه خورده بود بالا آورد.   آن وقت مرد باغدار گوشه‌ای روی زمین افتاد و مرد دانا هم از اسبش پیاده شد، بالای سرش رفت و گفت: رفیق حالت چطور است؟ مرد باغدار كه خیلی عصبانی بود و می‌‌دید مردی كه تا آن لحظه در حال زورگویی و اذیت او بود حالا كه حالش بهم خورده بالای سرش آمده حالش را می‌‌پرسد و به رویش لبخند می‌‌زند. گفت: تو مرا كشتی حالا، حالم را می‌‌پرسی؟ مرد دانا گفت: مرا ببخش ای دوست! من چاره‌ای جز این كار نداشتم؟ باغبان كه معنی و مفهوم حرف‌های او را نمی‌فهمید، گفت: یعنی كه چی؟ تو چاره‌ای نداشتی جز اینكه مرا با تركه بزنی؟   مرد دانا گفت: من از این مسیر می‌‌گذشتم كه خواستم كمی در كنار رودخانه استراحت كنم. به یكباره تو را دیدم كه خوابیده بودی تو آنقدر خسته بودی كه دهانت بازمانده بود. من دیدم كه عقربی در اطراف تو حركت می‌‌كند، عقرب روی بدن تو آمد و آمد روی صورتت و رفت داخل دهانت آن وقت تو دهانت را بستی. من خواستم كمكی به تو بكنم. اگر به تو می‌‌گفتم كه عقربی را تو قورت داده‌ای از شدت ترس می‌مردی.   تنها راه چاره‌ای كه به ذهنم رسید این بود كه تو را به تحرك وادارم و كاری كنم تا تو حالت بهم بخورد به خاطر همین مجبورت كردم میوه‌های گندیده‌ی باغت را بخوری و بدوی تا قبل از اینكه زهر عقرب اثر كند آن را بالا بیاوری. برای اینكه حرفهایم را باور كنی، كافی است محتویات معده‌ات را كه بالا آورده‌ای یكبار دیگر نگاه كنی. مرد باغبان كه باورش نمی‌شد این كار را كرد و دید یك عقرب سیاه را بالا آورده. مرد دانا با این كارها جان او را نجات داده بود. مرد باغبان به یكباره تمام تركه‌هایی كه خورده بود را فراموش كرد و به دست و پای مرد دانا افتاد و از او تشكر كرد.   منبع:rasekhoon.net






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بیتوته]
[مشاهده در: www.beytoote.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی
uyt


پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن