تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 2 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد به او خالى نباشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817731061




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پایان تلخ ازدواج دختر ۱۹ ساله با مرد ۵۵ ساله


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: پایان تلخ ازدواج دختر ۱۹ ساله با مرد ۵۵ ساله
دختر 19 ساله ای که با پنهان کاری ها و اشتباهات جبران ناپذیر، آینده اش را به تباهی کشانده بود، در حالی قانون و نیروی انتظامی را آخرین پناهگاه خود یافت که خانواده اش نیز او را طرد کرده بودند.
آفتاب‌‌نیوز : او که آثار ندامت بر چهره اش موج می زد به ماجرای تلخ زندگی اش اشاره کرد و به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: به درس و مدرسه علاقه ای نداشتم به همین دلیل در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم. آن روزها در اوج هیجانات نوجوانی قرار داشتم و تنها براساس احساساتم تصمیم می گرفتم. با آن که در خانواده ای کم بضاعت زندگی می کردم اما آرزوها و رویاهای بلند پروازانه ای داشتم. وقتی در فیلم ها و سریال ها، خانواده های ثروتمند را می دیدم همیشه آرزو می کردم کاش در چنین خانواده هایی به دنیا می آمدم.


از سوی دیگر دوست داشتم مستقل و آزاد باشم و خودم برای آینده ام تصمیم بگیرم به همین خاطر نه تنها به نصیحت های پدر و مادرم گوش نمی دادم بلکه با دیگران هم مشورت نمی کردم، تا این که براساس همین افکار غلط تصمیم گرفتم در بیرون از منزل کار کنم.


15 سال بیشتر نداشتم که در یکی از فروشگاه های لباس زنانه مشغول به کار شدم. صاحبکارم که مرد میانسالی بود، به من اعتماد نداشت و هر شب برای بررسی و مقدار فروش لباس ها به فروشگاه می آمد اما بعد از گذشت حدود یک سال از این ماجرا طوری به من اعتماد کرد که نه تنها برای حساب و کتاب به فروشگاه نمی آمد بلکه کلیدهای فروشگاه را در اختیارم قرار داد. او کم کم با واگذاری همه اختیارات به من، فروشگاه را نیز گسترش داد. از این موضوع حس خوبی داشتم و در بیشتر مراسم و جشن های خانوادگی او و فرزندانش به همراه خانواده ام شرکت می کردم آن قدر ارتباط خانوادگی ما نزدیک شده بود که من به راحتی به منازل همسر اول و دومش رفت و آمد می کردم.


صاحبکارم مرد ثروتمندی بود که چندین منزل و مغازه در بالای شهر داشت و من همواره آرزو می کردم کاش به جای یکی از نوه های او یا یکی از دختران کوچکش بودم. مدت ها از استخدام من در فروشگاه می گذشت تا این که روزی صاحبکار 55 ساله ام به فروشگاه آمد و پیشنهاد ازدواج با مرا مطرح کرد. اگرچه از شنیدن این حرف شوکه شده بودم ولی امکانات مالی و رفاهی او ذهن مرا به خود مشغول کرد و با خود می اندیشیدم من که همواره در فقر و تنگدستی زندگی کردم چرا نباید پیشنهاد او را بپذیرم. این بود که در یک قرار حضوری پذیرفتم بدون اذن پدرم به عقد دایمی او درآیم ولی فعلا ماجرای ازدواجم به صورت رسمی ثبت نشود. این گونه بود که او مقدمات ازدواج مان را از طریق ارتباطات و آشنایانی که داشت به صورت پنهانی فراهم کرد و من در حالی به عقد مرد 55 ساله درآمدم که حتی نام او در شناسنامه ام نیز ثبت نشد. مدتی از این ماجرا گذشت تا این که چند روز قبل پدر و مادرم به طور اتفاقی پی به موضوع ازدواجم بردند و مرا از خانه بیرون انداختند. پس از آن هر چه با صاحبکارم تماس گرفتم تلفن هایم را بی پاسخ گذاشت و زمانی که به فروشگاه بازگشتم دیدم او قفل های فروشگاه را نیز عوض کرده است.


منبع: خراسان





۱۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن