واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مهاجرت فزاینده چگونه کشور را از ذهن های برتر تهی میکند؟
در تدارک مهاجرت بودن 1.5 میلیون ایرانی به این معناست که هنوز از روند فاجعه بار فرار مغزها فاصله نگرفته ایم. کوچ ذهن هاو فکرهای برتر را باید فاجعه بارترین خسارت برای کشور دانست...
عصر ایران؛ مجتبی قفقازی- "1.5 میلیون ایرانی در تدارک مهاجرت از کشور هستند." این مطلب را هفته گذشته رییس اتاق بازرگانی تهران گفته و تاکید کرده وضع فساد اقتصادی در کشور روزبه روز وخیمتر شده است. بنا به گفته "مسعود خوانساری" در سومین همایش مبارزه با فساد:" در حال حاضر ۱.۵میلیون نفر در حال مهاجرت از کشور هستند که عمدتا افراد نخبه و تحصیلکرده کشور را دربرمیگیرد... عمده این افراد مهاجر، خبره و تحصیلکردگانی هستند که خروجشان برای کشور مناسب نیست..." البته دکتر مسعود خوانساری منبع این آمار و اطلاعات را اعلام نکرده و این موضوع را در حاشیه مطلب اصلی خود که درباره مبارزه با فساد اقتصادی بوده به صورت گذری گفته و دیدگاه های خود را در بحث مبارزه با فساد مطرح کرده اما عین این امار را دکتر حسین عبده تبریزی هم ارایه داده است. ما در اینجا البته با بحث فساد کاری نداریم و تنها به همین مساله ارایه آمار 1.5 میلیون فرد تحصیلکرده و نخبه میپردازیم. هر چند منبع دقیق این آمار اعلام نشده – چون موضوع قصد مهاجرت است و به طور طبیعی نیت خوانی مهاجرت به آمارهای کمی تا حدودی پیچیده اما ممکن است- ولی باور آن چندان سخت و دشوار نیست چون کشور ما بر اساس آمارهای مختلف جهانی رتبه بالایی در زمینه مهاجرت مغزها دارد. شاید بسیاری از ما در بین اقوام و بستگان و نیز دوستان و آشنایان خود افرادی را داریم که بنا به هر دلیلی به خارج از ایران مهاجرت کرده اند و به طور طبیعی بسیاری را نیز می شناسیم که در تدارک مهاجرت از کشور هستند. آمارهای پیشین می گوید ایران در زمینه پدیده مهاجرت مغزها (یا همان واژه تحقیرآمیز فرار مغزها) رتبه نخست را در جهان دارد. بر اساس آمارهایی که بارها تکرار شده سالانه حدود 180 هزار نفر ایرانی که غالب آنها جوان و تحصیلکرده هستند، از کشور کوچیده و رحل اقامت را در گوشه ای دیگر از دنیا (اروپا، آمریکا، استرالیا و در مواردی حتی برخی کشورهای همجوار و آسیایی) میافکنند. با این آمار، کشور ما تبدیل به کارگاه پرورش نخبه برای کشورهای توسعه یافته شده است. به بیان دیگر کشور ما با هزینههای زیاد نیروهایی را تربیت میکند که به طور طبیعی میبایست این افراد با جذب شدن در بخش های مختلف اقتصادی و مدیریتی، چرخ توسعه کشور را بگردانند، اما درست هنگامی که این افراد و نیروها باید ثمره هزینههایی را که بابت آموزش و تربیت و کسب مهارت هایشان به کشور بازگردانند، آنها از کشور رفته و با تکمیل مهارت و دانششان با تحصیلات تکمیلی در کشورهای مقصد، به چرخه اقتصادی دیگر کشورها سود میرسانند. شاید زیان مادی و معنوی این مهاجرت و فرار مغزها برای کشور ما در طی نزدیک به 4 دهه گذشته از میزان فروش نفت و گازی که در طی این 4 دهه داشته ایم، بیشتر بوده باشد. در ادبیات توسعه " نیروی انسانی پروش یافته و جوان" یکی از اصلی ترین پایه های توسعه هر کشوری محسوب می شود و ما با شرایطی که داریم در جذب و نگهداری این نیروی جوان و متخصص خود عاجزیم. بررسی دلایل و انگیزه های مهاجرت این تعداد جوان تحصیلکرده و نخبه خود حدیث مفصل دیگری است که قصد ورود به آن را نداریم اما عجالتا به بهانه اظهارات اخیر مسعود خوانساری درباره "در تدارک مهاجرت بودن بیش از 1.5 میلیون ایرانی" بیان نکته هایی خالی از فایده نیست. مهاجرت میلیون ها ایرانی تحصیلکرده در طی این سالها و در صف مهاجرت بودن صدها هزار ایرانی دیگر که غالبا تحصیلکرده، متخصص و جوان هستند؛ یک خسارت عمده برای کشور محسوب می شود و شاید در مقایسه هزینه های مادی و معنوی کشورمان " خسارت بارترین" بخش آن باشد. مَثَل معروفی است که همه ما ایرانیها آن را بلدیم: "خسارت به جانتان نخورد خسارت مالی ترمیم میشود." این مثل تا حدود زیادی درست است و در مقایسه با یک اجتماع و کشور این خسارت جانی در واقع همان فقدان نیروهای انسانی جوان، تحصیلکرده، متخصص و با انگیزه است که میتوانند در کشور خود مانده و ثمرات وجودشان را به میهن خود تقدیم کنند در حالی که وقتی مهاجرت می کنند، ثمرات و برکات وجودشان را به جای دیگری می برند و به جوامع دیگر عرضه می کنند. البته شاید حَرَجی بر این جمعیت مهاجرت کرده یا در شُرُف مهاجرت نباشد؛ با توجه به اینکه بسیاری از این افراد این حس را دارند که در جامعه و کشورشان قدر نمی بینند و بر صدر نمی نشینند و در مقابل آنها گروهی "مدیر مادرزادی!" هستند که با استفاده از "رابطهسالاری" در مسندهای تصمیم گیری حضور دارند و برخی شان با وجود کهولت سن و اشتغال در چندین و چند پُست مدیریتی و مشاوره ای و.. چنین به نظر می رسد که تنها با مرگشان از مسندهایشان جدا می شوند! به طور طبیعی هم دولت و حاکمیت نمی تواند دست و پای شهروندان را ببندد و اجازه خروج از کشور به آنها ندهد، اما راههایی هست که می تواند انگیزه مهاجرت را بکاهد و شهروندان را بیشتر دلبسته و امیدوار به آینده در داخل کشور کند؛ که البته ورود به این بحث نیز مقال دیگر و مجال دیگر می طلبد. اما نکته اصلی از این همه مقدمه بافی ها و شرح ماوقع اشاره به یک نکته ظریف و خسارت فاجعه بار از خروج میلیون ها ایرانی از کشور در طی نزدیک به 4 دهه گذشته است و آن ضرری است که به بدنه مدیریتی کشور وارد می شود. اگر آمار مهاجرت سالانه 180 هزار نفر از کشور در طی سال ها و حتی دهه های گذشته از کشور را در نظر بگیریم و این مساله را نیز در نظر بگیریم که غالب این افراد از تحصیلکردگان، متخصصان و نخبههای کشور بوده اند، با پدیده بسیار خطرناک و فاجعه باری در زمینه مدیریت کشور مواجه شده ایم و در آینده بیشتر مواجه خواهیم بود و اگر تدارک 1.5 میلیون نفر برای مهاجرت را نیز در نظر آوریم باید بر این نکته تلخ اذعان کنیم که این روند نه تنها متوقف نشده بلکه همچنان به سیاق سال ها و دهه های گذشته ادامه دارد. این بدان معناست که بدنه مدیریتی کشور ما سال به سال کم بنیه تر خواهد شد و از وجود نخبگان با "آی کیو و ذهن برتر" تهی خواهد ماند. به بیان دیگر ما سال به سال در مقابله با بحران ها و حل مسایل و مشکلات کشور کم توانتر خواهیم شد؛ چون بخش مدیریت و بدنه کارشناسی کشور روز به روز تحلیل می رود و مغزهای نخبه می روند و انسان های کم مهارت، کم سواد و حتی بی سواد بر مسند تصمیم گیری های مختلف می مانند.این نکته بدین معناست که کشور ما سال به سال و ماه به ماه و هفته به هفته و روزبه روز تحلیل می رود و به مدد تهی شدن "مغز مدیریتی کشور" از ذهن های برتر، تصمیمات اشتباهتر شده و برای حل چالش ها و مشکلات آتی امکان پیشبینی، برنامهریزی آمادگی کمتری وجود دارد، چون نخبه ها و ذهن های برتر و قوی تر به مرور - و یا متاسفانه حتی به کُرور- می کوچند ومی روند. مغزهایی که قرار است بدنه مشاغل و مدیریت های مختلف از وزارت وسیاست گرفته تا مشاغلی چون و آموزگاری و استادی را پُر کنند. زیان این روند اگر متوقف نگردد مثل زیان ویروس "اچ آی وی" به ساختار ایمنی بدن است که در نهایت در صورت بازنایستادن ممکن است با از بین بردن سیستم ایمنی کشور به بیماری مهلک "ایدز" تبدیل شود.
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۱ - ۲۶ آذر ۱۳۹۶ - 17 December 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]