واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: نقدی بر سخنان تازه محمد مایلیکهن
«سوالی که محمد مایلیکهن در آخرین مصاحبهاش مطرح میکند، حاصل سوءتفاهمی است که ذهن بسیاری از مربیان ایرانی را به خود مشغول کرده است. این که چرا افکار عمومی و هواداران فوتبال و البته مدیران آن پای مربیان خارجی بیشتر میمانند تا نمونههای وطنی.»
آفتابنیوز :
روزنامه دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: «اول صورت مساله را از زبان «حاجی» بخوانید: «وقتی تیم ملی جوانان ما شکست خورد، به گونهای رفتار کردند که با اخراج تفاوتی نداشت اما درباره مربیان خارجی هم وضع این گونه است؟ چرا منصوریان را برکنار کردند؟ چقدر فرصت به او دادند؟ بعد از چند بازی برکنارش کردند؟ مگر او سال قبل برای استقلال ۵۷ امتیاز نگرفته بود؟ مگر ۲سال قبل نفت تهران را آسیایی نکرده بود؟ مگر چند درصد مربیان فوتبال ما میتوانند با تیمی مثل نفت تهران ۵۸ امتیاز بگیرند؟ آن وقت به آقای برانکو وقت زیادی دادند که البته درستش هم همان بود. من نمیگویم چرا به برانکو وقت دادند، بلکه میگویم چرا با امثال منصوریانها و پیروانیها این برخوردها شد؟»
این که او امروز پذیرفته که زمان دادن به برانکو کار درستی بوده، خودش اتفاق میمون و خجستهای است و میتواند گامی بزرگ برای مهمترین منتقد مربیان خارجی در فوتبال کشور باشد اما آن قسمت که چرا این زمان و اعتماد از امثال منصوریان دریغ میشود، محل بحث است و شاید باز کردن آن مخاطبان مایلیکهن را که همین فکر را در ذهن دارند روشن کند.
۱- علیرضا منصوریان در نفت موفق بود اما آیا به واسطه آن موفقیت میشود تیمی به بزرگی استقلال را تمام قد به او سپرد؟ نفت در آن زمان زیر نظر وزارت نفت اداره میشد و دولتی بود. پشتوانه حمایتهای این وزارتخانه و البته جمعی از پیشکسوتان کار کشته که آن را اداره میکردند، زمینه را برای موفقیت در آن فراهم کرده بود. فراموش نکنید که نفت هواداری نداشت و پولش هم عقب و جلو نمیشد تا هر مربیای که در آن کار میگرفت، بدون دغدغه کارش را کرده و موفق میبود. حسین فرکی در همین باشگاه احیا شد و یحیی گلمحمدی هم این تیم را آسیایی کرد تا بعد از تجربه تلخ در پرسپولیس بار دیگر خودش را ثابت کند و زمینهساز شروع موفقیتهایش در ذوب آهن باشد. بله یحیی هم در نفت موفق بود اما همین یحیی آیا توانست پرسپولیس را جمع کند؟ از این نکته که بگذریم نمیتوان فقط یک برش از کارنامه یک مربی را برای قضاوت او در نظر گرفت. این یعنی باید کارنامه برانکو را در کنار کارنامه منصوریان گذاشت. برانکو در کرواسی با دینامو قهرمان لیگ شد. در چین همین عنوان را باشاندونگ لیونگ تکرار کرد و در عربستان با الاتفاق تا فینال حذفی هم جلو رفت. به این مجموعه سومی جام جهانی با کرواسی به عنوان دستیار و صعود به جام جهانی به عنوان سرمربی با ایران را هم اضافه کنید. او با این کارنامه سرمربی پرسپولیس شد. کارنامه منصوریان اما چه بود؟ حذف تیم امید به دلیل استفاده از بازیکن دو اخطاره، دستیاری قطبی در تیم ملی بدون هیچ دستاوردی، نتایج ضعیف در پاس همدان و البته آسیایی شدن با نفت تهران.
۲- منصوریان سال اول سرمربیگریاش در استقلال دو روی متفاوت را نشان داد؛ نیمفصل اول کابوسوار و نیمفصل دوم موفق اما دلیل موفقیت در نیمفصل دوم چه بود که ادامه نیافت؟ او در نیمفصل قصد داشت تعدادی ستاره پا به سن گذاشته را به تیم اضافه کند اما محرومیت باشگاه از نقلوانتقالات او را مجبور به استفاده از جوانها کرد و این اجبار برایش خوشیمن بود. اما در پایان فصل و در حالی که محرومیت برداشته شده بود، او باز هم اشتباه خود را تکرار کرد و سراغ پیرمردهای پرآوازه رفت و آن قدر در پیدا کردن ترکیب اصلیاش آزمون و خطا کرد تا کارشناسان فنی هم اذعان کردند تیم او هیچ استراتژی مشخصی ندارد. این در حالی بود که اگر به شروع کابوسوار برانکو در پرسپولیس در فصل اول حضورش در این تیم برگردیم تیم او آن قدر زیبا بازی میکرد که جبران نتایج ضعیف آن میشد و اهالی فن هم معترف بودند که بالاخره این نمایش زیبا منتج به نتیجه خواهد شد. اتفاقی که رخ داد و پرسپولیس فقط به واسطه تفاضل گل قهرمانی را از دست داد.
۳- ایستادن پای یک مربی به خارجی یا داخلی بودن آن ارتباط چندانی پیدا نمیکند. مانوئل ژوزه هم خارجی بود و با کارنامهای قوی به پرسپولیس آمد اما روند تیم به گونهای بود که پرسپولیسیها به صرافت این نکته افتادند که او برای جمع کردن پول در دوران بازنشستگی به ایران آمده است و خیلی زود عطای او را به لقایش بخشیدند که البته هنوز هم تبعات حضور او در ایران دامنگیر این تیم است. سیاهه مربیان ناکام خارجی هم که به واسطه انتخابهای غلط پای به ایران گذاشتند، کوچک نیست. برادر همین جناب برانکو ایوانکوویچ یعنی زلاتکو ایوانکوویچ چند صباحی به برق شیراز آمد اما خیلی زود اخراج شد. زوران جورجویچ در ذوب یا یسیچ در داماش. حتی نام بزرگی مثل توماس هسلر هم به عنوان دستیار آمد و خیلی زود رفت. اصلا چرا راه دور برویم مگر استقلالیها رولند کخ را نیاوردند؟ او هم بدون دستاورد از ایران رفت و حتی باعث شد استقلالیها تا سالها به مربیان وطنی و از جنس خودشان رضایت دهند. هواداران فوتبال در ایران اما پای دنیزلی، کیروش و ایوانکوویچ ایستادند چون آنها تصویری متفاوت از فوتبال را برای ایشان به ارمغان آوردند.»
۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]