واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یاد باد آن روزگاران یاد باداز عشق به امام خمینی تا اصرار برای حضور در جبهه
جهادگر شهید صدری عاشق حضرت امام بود و زمانی که شنید امام خمینی(ره) بچههای سپاه را خیلی دوست دارد، شب و روز داوطلبانه به سپاه میرفت و عاشقانه با برادران سپاه همکاری میکرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از میاندورود، هر چقدر زمان میگذرد حضور پر رنگ شهدا بیش از پیش احساس میشود و امروزه بعد از گذشت چندین سال، یادآوری خاطرات این بزرگمردان تاریخ، مجاهدت و ایثار افرادی را زنده میکند که پیروزی اسلام را مهمترین اقدام خود دانستند. در حرکت کاروان سرخ شهادت در میان خیل شهیدانی که به خدا پیوستهاند، با شهدای مخلص و ایثارگری روبهرو میشویم که خاطراتشان هرگز از صفحه ذهنهای مردم جامعهای که در آن زندگی میکردند، محو نمیشود. در این میان جهادگر شهید سید محمد صدری یکی از دلیرمردانی است که نامی همیشه جاوید در دلهای مستضعفین خداجوی گلوگاه دارد. چهکسی است که این نام را نشناسد و با یاد این نام، خاطراتی از گذشت و ایثار را در ذهن خود مجسم نکند، وی سال 1327 در خانواده ساده و مذهبی در گلوگاه به دنیا آمد، جوان 30 سالهای که از متن مستضعفین زجردیده و ستم کشیده برخواست و در میان فقر بزرگ شد. با داشتن سه فرزند در طول انقلاب و بعد از آن، چنان منقلب و دگرگون شد که ایثارگرانه تمام زندگی و هستی خود را وقف پاسداری از انقلاب کرد، ابتدای پیروزی انقلاب در آن هنگام که ضد انقلاب به غارت جنگل پرداخته بود او برای حراست جنگل دست از کار و زندگی کشید، در حالی که همه میدانستند که او از نظر مادی نیازمند است اما بدون هیچ چشمداشتی شب و روز با عدهای از برادرانش به حفاظت این سرمایه ملی پرداخت.
وی عاشق حضرت امام بود و زمانی که شنید امام خمینی(ره) بچههای سپاه را خیلی دوست دارد، شب و روز داوطلبانه به سپاه میرفت و عاشقانه با برادران سپاه همکاری میکرد و به فرمانده سپاه اصرار میکرد که او را به کردستان بفرستد تا در کنار همرزمانش از میهن اسلامی دفاع کند. این جهادگر شهید در جریان آتشسوزی روستای پاوند، سر از پا نمیشناخت و برای کمک به مردم روستا لحظهای آرام نداشت، در همین دوران بود که جهاد سازندگی در گلوگاه افتتاح شد و او مشتاقانه آغاز به فعالیت در این ارگان انقلابی، اسلامی کرد و شب روز برای بهبود وضع روستاها تلاش طاقتفرسا و مستمر داشت تا اینکه خردادماه سال 1359 به خیل شهدا پیوست. *قسمتی از زندگینامه جهادگر شهید محمدرضا اسماعیلی وقتی از خیابان امام خمینی گلوگاه عبور میکردی، در گوشهای از این خیابان کتابخانه کوچکی را میدیدی که بر سر در آن با خطی آبی و درشت نوشته شده بود کتابخانه شهید مطهری، نام این کتابخانه انسان را بهیاد شهدای صادق و ایثارگری میاندازد که چهره معصومش در دیوار این کتابخانه نقش بسته بود و این چهره پاک همان شهید همیشه جاوید محمدرضا اسماعیلی فرزند نظر بنیانگذار این کتابخانه بود. وی در سال 1334 در زیر سقف خانهای گلین در یک خانواده ساده و بیآلایش کارگری بهدنیا آمد و در میان فقر و تنگدستی رشد کرد و پرورش یافت، او که فردی تحصیلکرده و آگاه بود در دلش همچون تمام مستضعفین بیدار خداجو، کینهای نسبت به رژیم وجود داشت و همواره در سرنگونی آن تلاش میکرد.
زمانی که انقلاب پیروز شد، بعد از پیروزی انقلاب از آنجا که از تبار مستضعفین بود و شلاقهای کمرشکن بیعدالتیهای رژیم ضد خدایی را با تمام گوشت و پوست و استخوان خود لمس کرده بود به حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی همت گماشت و در مقابل افکار مسموم منافقان ایستادگی کرد. این شهید برای جلوگیری از انحرافات فکری جوانان گلوگاه کتابخانه استاد مطهری را با تلاش شبانهروزی بنیان نهاد و معتقد بود که تنها راه نجات مردم، اسلام اصیل است وی از اندیشههای روحانیت آگاه و از متعهدی چون مطهری تبعیت میکرد. بعد از افتتاح جهاد سازندگی گلوگاه، آغاز به فعالیت در این ارگان انقلاب اسلامی کرد، پاکی و ایثار و صداقت در گفتار او زبانزد بود تا اینکه همراه برادر همسنگرش شهید صدری به آرزوی خود یعنی شهادت رسید و با عرشیان مأوا گرفت. انتهای پیام/86037/غ40
1395/05/28 :: 12:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]