تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 7 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):گريه مؤمن از (درون) دل اوست و گريه منافق از (ظاهر و) سرش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818771729




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتم این کتاب را بلندبلند برای پدر و مادرتان بخوانید!


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: با معلمی که ادبیات برایش تنها یک درس نیست؛
گفتم این کتاب را بلندبلند برای پدر و مادرتان بخوانید!

روز معلم


شناسهٔ خبر: 3968733 - چهارشنبه ۱۳ اردی‌بهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۸
مجله مهر > گزارش ویژه

.jwplayer{ display: inline-block; } به بهانه روز معلم پای صحبت های آقای حسین قرایی نشسته ایم. معلمی که از دانش آموزانش می خواهد ادبیات را از دریچه متفاوتی ببینند. مجله مهر- فاطمه باقری: خیلی از ما وقت مرور خاطرات مدرسه، برای معلم ادبیات حساب جداگانه ای باز کرده ایم. کسی که در کلاس نگارش او، اولین یادداشت های جدی زندگی را نوشته ایم و مهم ترین شعر ها و قصه های عمرمان را با تشویق و توصیه او خوانده ایم. به بهانه روز معلم با یک معلم ادبیات متفاوت گفتگو کرده ایم. یکی از آن ها که دل نگرانند مبادا کسی درباره سطح علمی دانش آموزان علوم انسانی یا بازار کار این رشته حرف تلخ و ناامید کننده ای بزند، یا بین روزمرگی کتاب و کلاس و نمره، نهال نازک ذوق ادبی دانش آموزی بشکند یا نقد و نظر نوجوانی نشنیده بماند. یکی از آن معلم هایی که پا به پای برداشت های ادبی متفاوت دانش آموزانشان می آیند و وقت تدریس هر موضوعی، یک بار دیگر کنار آنها دنیای شرین ادبیات را مرور می کنند.

دبیر اثر گذاری نداشتم، خواستم دبیر اثرگذاری باشم آقای حسین قرایی متولد سال ۱۳۶۲ در یکی از روستاهای پیشوای ورامین در حوالی تهران است. تحصیلاتش را تا کارشناسی ارشد ادبیات فارسی ادامه داده و به تازگی مقطع دکتری این رشته را آغاز کرده است. پیش از این زمانی مدیر اداره فرهنگ و ارشاد ورامین بوده و این روزها علاوه بر تدریس ادبیات، دبیر جلسات «شب شاعر» است. می پرسیم ریشه های عشق و علاقه به ادبیات از چه زمانی در او پا گرفته است؟ « یادم هست دبیر ادبیاتی داشتم که یک بار با تشویق و حمایت او همراه دوستم شعری از مرحوم حمید سبزواری را بالای صف خواندم. کلا شعرخواندن سر صف برایم شیرین بود. اولین بار سال دوم دبیرستان بود که شعر«در سایه سار نخل ولایت» استاد موسوی گرمارودی را خواندم و با شعر خوانی محمدرضا آقاسی آشنا شدم. این ها برایم خیلی برایم جذاب بود و از همان جا به ادبیات علاقمند شدم. آن سالهای راهنمایی و دبیرستان دبیر اثر گذاری نداشتم و بیشتر از کتاب های درسی رشته انسانی تاثیر می گرفتم. از همان زمان فکر کردم بهترین فضا برای اثر گذاری و ضریب دادن به ادبیات فارسی، حضور در آموزش و پرورش و معلمی است.»

بچه ها، آقای مهمان! آقای مهمان، بچه ها! مهم ترین ویژگی معلمی آقای قرایی این است که سعی می کند بچه ها را با نظرات و طرز فکرهای مختلف آشنا کند. با همت و پیگیری آقا معلم «مدرسه فرهنگ»، دانش آموزان این مدرسه هر ماه  پای صحبت های یک شخصیت مطرح ادبی می نشینند:«مهمان های ما از طیف های متفاوتی هستند: روزنامه نگار، نویسنده، شاعر، منتقد، جامعه شناس و...همه کسانی که می توانند مشوق مسیر دانش آموزانم باشند؛ تا نظرات این آدم ها را بشنوند، قد بکشند و اگر دوست داشتند با تلاش خودشان شبیه آنها بشوند. مثلاً درسی درباره «نادر ابراهیمی» داشتیم. همان موقع مستند «بار دیگر مردی که دوست می داشتیم» را برایشان پخش کردم. بعد هم از «محمدحسن یادگاری» کارگردان جوان این مستند که دانشجوی دکتری دانشگاه تهران است، خواستم سر کلاس بیاید و برایشان صحبت کند. آخر جلسه چقدر بچه ها به مستندسازی علاقمند شده بودند، اصلا یادگاری را رها نمی کردند!» دانش آموزان این کلاس میزبان چهره های ادبی هم بوده اند؛ مثل «دکتر محمدباقر نجف زاده بارفروش» که قصه زندگی اش را برای آنها روایت کرده است، یا روز دیگری که «دکتر محمدرضا مهدیزاده» درباره نثر ادبی با آنها صحبت کرده یا جلسه دیگری که «مصطفی محدثی خراسانی» از فضای شعر خراسان برایشان گفته است.

دانش آموزان مهم ترین مهمان ها هستند آقای قرایی تلاش می کند به واسطه برگزاری جلسات بزرگداشت «شب شاعر»، حضور بچه های رشته انسانی در جمع های ادبی بیرون از مدرسه هم پررنگ باشد. به همین خاطر در این مراسم های تقدیر که بیشتر وقت ها خود آقای معلم اجرای آنها را برعهده دارد، معمولاَ هم مهمان های رسمی، هنرمندان و مسئولین فرهنگی را می بینی و هم تعدادی دانش آموز و دانشجوی علاقه مند ادبیات . آقای قرایی این چیدمان مهمان های جلسه را اتفاق مهمی می داند:« مراسم های بزرگداشت را دیده اید؟ گاهی فقط بیست نفر ثابت هستند که این جلسه برایشان تفاوتی ندارد. می آیند که دور هم باشند و پذیرایی شوند و بروند. اما حضور نسل جوان و نوجوان در این بزرگداشت ها جریانی می سازد که می تواند مسیر آنها را تغییر بدهد. مثلا تعدادی از دانش آموزانم در برنامه بزرگداشت «احمد زارعی» شرکت کرده بودند. آقای سعید بیابانکی هم آنجا حضور داشت. بچه ها را به ایشان معرفی کردم و یک فضای شعرخوانی هم ایجاد کردیم .جلسه خیلی خوبی شکل گرفت و بچه ها خیلی تشویق شدند. در جلسه دیگری، آقای فاضل نظری به دلیلی، دیر رسیدند. همانجا بیست سی تا از این نوجوان ها نشستند و صحبت های ایشان را شنیدند. آنقدر برایشان جالب بود که هنوز می گویند آقا! می شود آقای ناصر فیض و فاضل نظری را دعوت کنید بیایند مدرسه؟!»

کلاس ادبیاتی که پخش زنده دارد اما فعالیت های ادبی خارج از فضای درسی، به همین جا ختم نمی شود؛ مثلاً آقای قرایی از دانش آموزانش می خواهد فیلم «بادیگارد» را ببینند و بعد برای ابراهیم حاتمی کیا نامه بنویسند تا همه یادداشت ها را به دست او برساند. یا از آن ها می خواهد کتاب هایی را بخوانند و نظرشان را درباره آن بنویسند. مثل کتاب «رسول مولتان» که بعد از معرفی اش، نزدیک به ۱۲۰ یادداشت از دانش آموزان به دستش رسید یا مثل کتاب «بی بال پریدن» قیصر امین پور. غیر از این ها تلاش می کند تا در ساعات غیر کلاسی هم فضای بحث و گفتگو را برای بچه های رشته علوم انسانی ایجاد کند:« گاهی در دفتر کارم بین چهره ها و دانش آموزانم جلسه پرسش و پاسخ ادبی برگزار می کنم. مثلاً از استاد شهریار زرشناس که مطالعات ایشان بیشتر در حوزه جامعه شناسی و پژوهش غرب است می خواهم بیایند. این بچه ها هم به واسطه درس «تاریخ ادبیات ایران و جهان» که در سوم دبیرستان تدریس می شود، با مباحثی مثل دادائیسم، رئالیسم و ...آشنا شده اند. حالا سوال هایشان را از آقای زرشناس می پرسند و گفتگوهای پینگ پنگی خوبی شکل می گیرد.» این جلسات آنقدر برای آقای قرایی مهم است که هر هفته چند دقیقه از از آن را در پخش زنده صفحه اینستاگرامش می گذارد تا اگر کس دیگری هم علاقه مند بود، باخبر شده و بتواند در این جلسه شرکت کند.

چرا هیچ شعری در وصف این شهید نداریم؟ نوجوان ها عاشق قهرمان ها هستند و همین موضوع، بهانه آغاز بحث در خیلی از جلسات آقا معلم است:«من علاوه بر شعرا، روی معرفی شهدا هم تأکید ویژه ای دارم. مثلاً سر کلاس از «شهید عبدالحمید دیالمه» صحبت می کنم و اینکه در بیست و شش سالگی از نمایندگان اثرگذارمجلس بوده است. می پرسم بچه ها! چرا تا به حال یک شعر درباره این شخصیت سروده نشده است؟ یا چرا هیچکدام از هفتاد و دو شهید هفتم تیرماه را نمی شناسیم؟ با همین سوال ذهن دانش آموزان درگیر می شود و بعد به ادبیات انقلاب اسلامی ورود می کنیم.» آقای قرایی می گوید ادبیات این قدرت را دارد که از نوجوان ها شخصیت های بهتری بسازد، چون ادبیات برای همه میدان های فکری حرف دارد:« ادبیات اخلاق محور، عشق محور، تعلیمی و حماسی است، اما این سال ها در کتاب های درسی، جای موضوعاتی مثل «ادبیات انقلاب اسلامی» خالی است. از شاعرانی مثل قیصرامین پور، علیرضا قزوه، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی،علی محمد مودب و ... که کارهای فوق العاده ای در این حوزه دارند، چند شعر در کتاب های درسی ما آمده است؟ تعداد خیلی محدود و این اصلاً خوب نیست.»

عاشق واقعی ادبیات بیکار نمی ماند  آقای قرایی سعی می کند به بچه ها حق انتقاد و پرسشگری بدهد آن قدر که از شعرا یا مکتب های ادبی هم انتقاد کنند:« بچه ها گاهی از حافظ هم انتقاد می کنند:«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را» می پرسند چه ربطی دارد؟! حافظ مگر چه اهرم حکومتی دارد که می تواند این همه جا را برای خال یارش ببخشد؟ در ادبیات جهان رئالیسم را هم نقد می کنند.این خیلی هم خوب است، ولی به شرطی که معلمشان چند کتاب بیشتر خوانده باشد و بتواند جواب بدهد. اصلاً معلم یعنی مطالعه. من هم تا جایی که بتوانم با پنج -شش جلد کتاب تازه مرتبط با بحث می روم سر کلاس.»گاهی آمارهایی منتشر می شود که می گوید بیکاری میان فارغ التحصیلان رشته ادبیات بیشتر است. اما معلم ادبیات مدرسه فرهنگ این حرف را قبول ندارد و نمی گذارد بچه ها با این نگرانی جلو بروند:«اتفاقاً این حرف را اشتباه می دانم. افراد باسواد در ادبیات یا هر رشته دیگر، همیشه شغل برایشان وجود دارد. مثلاً من تاریخ شفاهی ادبیات در ایران را پیگیری کردم و سعی کردم کتاب هایی در این حوزه بنویسم. فعالیت های زیادی می شود انجام داد. مطمئن باشید یک معلم خوب ادبیات هیچوقت بیکار نمی ماند.»

آموزش و پرورش پای کار نیست عمر معلمی آقای قرایی به سیزده سال رسیده و حالا خیلی از شاگردان او تحصیلات عالیه را می گذرانند. او تلاش می کند در این مرحله هم تا جایی که ممکن است همراهشان باشد:« یکی از دانش آموزان من حالا دکترا می خواند. این اواخر همدیگر را دیدیم و گفت یادتان هست من را بردید دانشگاه امام صادق(ع)؟ چون گفته بودم به «دکتر محمدمهدی سیار»علاقمند هستم. سیار آن زمان دانشجوی این دانشگاه بود. همین دیدار باعث شد دانش آموزم به فلسفه علاقمند شود و اصلاً مسیر تحصیلاتش تغییر کرد.» برای آقامعلم مهم است که علاوه بر دانش آموزان، خانواده هایشان هم با ادبیات آشنا شوند:«من از دانش آموزان می خواهم کتاب ها را به والدین هم نشان بدهند. از آنها می خواهم ایام محرم حداقل دو صفحه از کتاب «پدر،عشق، پسر» نوشته سید مهدی شجاعی را برای پدر و مادر بخوانند. اینطوری هم به نوجوان و هم به پدر و مادرش بینش جدیدی می دهیم.» آقای قرایی اما از آموزش و پرورش دلخور است که به اندازه پدر و مادرها همراه و هم قدم این مسیر آموزشی نیست:«والدین خیلی بیشتر از آموزش و پرورش از این فعالیت ها استقبال می کنند! آموزش و پرورش شأن معلم ها را حفظ نمی کند. برایش این کارهای غیر درسی اصلاً اهمیتی ندارد. برایش مهم نیست معلم کتاب یا مقاله می نویسد یا رتبه علمی او چیست؟ با این وضع و البته با وجود دغدغه های اقتصادی، به روز نشدن و راکد ماندن خیلی از معلم ها اصلاً اتفاق عجیب و دور از ذهنی نیست.» 

ایده های خوب برای همه مدرسه های ایران است آقای قرایی آنقدر فعالیت های مختلف فرهنگی و رسانه ای دارد که می تواند معلمی را کنار بگذارد، اما می گوید معلمی کاری جز عاشقی نیست:«وقتی دانش آموزانی را می بینم که به ادبیات، مذهب و نو شدن علاقمندند، حس می کنم باید بیشتر از ساعت رسمی مدرسه آن ها را تحویل گرفت و برایشان وقت گذاشت. تربیت یک موضوع ممتد و ادامه دار است وهرچند کار فرهنگی دیربازده است، باید با حوصله آن را جلو ببری. من با هر شرایطی این راه را ادامه می دهم. به قول شاعر«بارعشق تو کشیدن دارد.» چه عیبی دارد آدم برای دانا شدن جوان های سرزمینش وقت بگذارد؟» می پرسیم وقتی خیلی از چهره های ادبی مطرح کشورساکن تهران هستند، چطور می شود آنها را به دانش آموزان رشته علوم انسانی شهرهای دور و نزدیک معرفی کرد؟« اصلاً این موضوع با وجود فضای مجازی آنقدرها عجیب و دشوار نیست. بیشتر به خلاقیت و همت معلم بستگی دارد. مثلاً معلم ها می توانند با ناصر فیض تماس بگیرند تا بچه ها چند دقیقه حرفهای او را بشنوند. غیر از این هر شهری حتما چند نویسنده، پژوهشگر و شاعر خوب دارد. معلم های همه شهرها اگر  فضا را رصد کنند و با شخصیت ها ارتباط بگیرند می توانند کارهای خوبی انجام بدهند. در زابل «عباس باقری» را داریم که ادیب، پژوهشگر و شاعر است. در قم هم می شود از «حمیدرضا برقعی، «محمدجواد شرافت» یا «محمدعلی مجاهدی» بخواهند سر کلاس حاضر شوند یا با بچه ها در جلسات شعر آنها شرکت کنند.»









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن