تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانايى، ريشه همه خوبى‏ها و نادانى ريشه همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798335596




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قتل همسر به دلیل اینکه به شوهرش گفت پسر چوپان


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قتل همسر به دلیل اینکه به شوهرش گفت پسر چوپان
 مرد جواني که متهم است همسرش را به دلیل اینکه او را پسر چوپان خطاب کرده بود، به قتل رسانده،‌ در جلسه دادگاه ادعا کرد قصد کشتن همسرش را نداشت.
به گزارش خبرنگار شرق، ٢٠ مردادماه سال ٩٤ مردی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از مرگ زن جوانی خبر داد. این مرد به مأموران گفت: برای چیدن ذرت به مزرعه رفته بودم که ناگهان متوجه جسد زن جوانی شدم که در میان ذرت‌‌ها افتاده بود. با اعلام این خبر مأموران تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند و پس از تشخیص هویت متوجه شدند جسد متعلق به زنی به نام رؤیاست. مأموران همچنین متوجه شدند رؤیا مدتی بود با همسرش دچار اختلاف شده بود.


در ادامه تحقیقات، همسر این زن که ابتدا منکر قتل رؤیا شد، پس از ارائه مستنداتی از سوی مأموران پلیس راز قتل رؤیا را فاش کرد و گفت: در یک ریخته‌گری کار می‌کنم و معمولا شب‌ها ساعت ١١ شب خسته به خانه برمی‌گشتم؛ برای همین شب‌ها زود می‌خوابیدم تا فردای آن روز صبح زود بیدار شوم و به محل کارم بروم. مدتی بود به دلیل اینکه باجناقم شب‌ها برای شب‌نشینی به منزل ما می‌آمد نمی‌توانستم صبح زود بیدار شوم و به دلیل کمبود خواب همیشه خسته بودم و در محل کار نمی‌توانستم به درستی کار کنم به همین دلیل از باجناقم خواستم ساعت هفت یا هشت شب به منزل ما بیاید و تا ساعت ١٢ آنجا بماند به همین خاطر باجناقم از من ناراحت شد و دیگر به منزل ما نیامدند.


این مرد درباره روز حادثه به مأموران گفت: پس از مدتی باجناقم میهمانی ترتیب داد و به جز خانواده ما همه فامیل را دعوت کرد. همسرم از این کار خیلی ناراحت شد برای همین زمانی که به خانه رفتم همسرم به من گفت تو با این کارت باجناقت را ناراحت کردی و او دیگر ما را به میهمانی‌هایشان دعوت نمی‌کند.


 زمانی که متوجه ناراحتی همسرم شدم، به او پیشنهاد دادم لباس‌هایش را بپوشد تا او را به منزل خواهرش ببرم و خودم به خانه برگردم اما او قبول نکرد تنهایی به آنجا برود. برای اینکه کمی همسرم را آرام کنم او را سوار موتور کردم و چرخی در خیابان زدیم؛ زمانی که به خانه برگشتيم، همسرم هنوز از دست من ناراحت بود؛ به طرف آشپزخانه رفت و شروع به شستن ظرف‌ها کرد و هم‌زمان به من غر می‌زد. یک ‌بار دیگر به او پیشنهاد دادم که او را به منزل خواهرش ببرم و آخر شب با شوهرخواهرش به خانه برگردد اما او از این حرف من عصبانی شد و مرا پسر چوپان خطاب کرد؛ به خاطر اینکه پدرم عشایر بود. 


خیلی از این حرف او ناراحت شدم و به او گفتم دیگر هرگز مرا پسر چوپان خطاب نکن. رؤیا زمانی که متوجه شد از این حرف او ناراحت شدم، چند بار دیگر مرا پسر چوپان خطاب و با این کارش مرا تحریک کرد. خیلی عصبانی بودم، به طرف آشپزخانه رفتم و گلوی رؤیا را گرفتم و به طرف هال کشیدم، رؤیا روی زمین افتاد؛ برای اینکه کمی آرام شوم به حیاط رفتم و بعد از چند دقیقه به خانه برگشتم. رؤیا همچنان روی زمین افتاده بود. او را صدا زدم اما جواب نداد، وقتی خواستم او را بلند کنم متوجه شدم نفس نمی‌کشد و صورتش کبود شده است؛ خیلی ترسیده بودم برای همین جسد رؤیا را داخل گونی گذاشتم و با موتور آن را به یک مزرعه ذرت بردم و همان جا رها کردم.


به این ترتیب با توجه به شکایت اولیای دم و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه این مرد صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. ابتدا نماینده داستان کیفرخواست را قرائت و از جانب پسر چهارساله مقتول از دادگاه درخواست دیه کرد؛ سپس اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص متهم را کردند و گفتند حاضر هستند تفاضل دیه را پرداخت کنند. با پایان گفته‌های اولیای دم متهم در جایگاه ایستاد و گفت: رؤیا را دوست داشتم و هرگز قصد کشتن همسرم را نداشتم و از اولیای دم می‌خواهم من را ببخشند.
با پایان گفته‌های اولیای دم و متهم ختم جلسه اعلام شد و قضات برای تصمیم‌گیری درباره این پرونده وارد شور شدند.



تاریخ انتشار: ۱۵:۰۵ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - 02 August 2017





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن