واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: برنده بهترین بازیگر زن نقش مکمل جشنواره پنج قاره امریکای جنوبی: به نسل ما حتی فرصت شکست داده نشد/کاش شایستگی ملاک ورود بازیگران به سینما شود
فکر کنم ایران تنها کشوری در جهان است که یک فرد میتواند از راه برسد و بدون اینکه حتی یک صفحه در مورد بازیگری مطلب خوانده باشد از طرق مختلف غیرعلمی و غیرهنری بازیگر شود. به گزارش خبرنگار ایلنا، مریم مسعودی اخیرا جایزه بهترین بازیگر نقش مکل زن را در جشنواره پنج قاره امریکای جنوبی برای بازی در فیلم کوتاه "بیحوا" به خود اختصاص داد. صدای مریم مسعودی صدای اعتراض نسلی از بازیگران جوان است که علیرغم داشتن استعداد و تحصیلات و تلاشهای مستمر، پشت درهای بسته مافیایی سینمای ایرانی میمانند و هرگز فرصت بروز استعدادهای خود را نمییابند. در این گفتگو مریم مسعودی از مصائب و رنجهایی میگوید که بهترین سالهای زندگیاش را فدای آنها کرد برای رسیدن به یک رویا. رویای بازیگر شدن ... بازیگری را از چه زمانی آغاز کردید؟ من از دوران مدرسه تاتر را با بازی در تئاترهای مدارس آغاز کردم تا سال ۸۰. سه سال در مدرسه هنر و ادبیات صداوسیما و زیر نظر استادمان خانم فرحناز رضایی مشغول تحصیل شدم. بعد از آن در حین تحصیل در دانشگاه وارد کلاسهای بازیگری آقای امین تارخ شدم و به عنوان یک هنرجوی جوان پر از انرژی زیر نظر اساتید مشغول به هنرآموزی شدم و البته باتوجه به استعدادی که دیده بودند ازجمله معدود افرادی بودم که برای دوره دوم تحصیل در آموزشگاه ایشان بورسیه شدم. در طی این مدت در تعدادی فیلم کوتاه نیز بازی کردم. بعد از این دوره دفترآقای فخیمزاده اول دفتری بود که از طرف آقای تارخ معرفی شدم و برای بازی در سریال ساختمان ۸۵ از طرف ایشان برای نقشی بلند انتخاب شدم که واقعا برای من هیجانانگیز بود و شش ماه در این سریال تجربه خوبی را به دست آورم و استاد فخیم زاده واقعا پدرگونه به من آموختند. بعد از بازی در سریال ساختمان ۸۵ به عنوان یک هنرجوی جوان حتما امیدهای زیادی در شما ایجاد شده بود؟ بله. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و واقعا احساس میکردم شروعی برای من اتفاق افتاده و حتی خود آقای تارخ هم این اتفاق را آغاز آیندهای روشن برایم تصور میکردند که البته متاسفانه این اتفاق نیفتاد. و پس از پایان ساختمان ۸۵ در عمل چه اتفاقی برای شما افتاد؟ بعد از اتمام این سریال پیشنهادهایی به من شد. البته بازی بلند در سریال آقای فخیمزاده ناخودآگاه توقع انسان را برای آینده بالا میبرد و این کارها برایم قابل قبول نبودند و ترجیح دادم در آنها بازی نکنم. بیشتر توضیح میدهید در خصوص عدم پذیرش این نقشها؟ پس از حضور در سریال ساختمان ۸۵ ترجیح میدادم در کاری بازی کنم که نقشم در همان سطح یا رو به جلو باشد و این ایفای نقش در امتداد اتفاق خوب اول باشد. هم اکنون که گذشته را مرور میکنید فکر نمیکنید که اگر همین نقشها را پس از سریال آقای فخیمزاده میپذیرفتید بهتر بود؟ به هیچ وجه. هنوز هم پس از گذشت سالها فکر نمیکنم ایفای نقش در این کارها میتوانست کمکی به آینده هنری من بکند. من پس از این سریال در فیلمهای کوتاه متعددی بازی کردم. همچنین دوباره به دانشگاه برگشتم و دوره کارشناسی کارگردانی خودم را به پایان رساندم. پس از اتمام این دوره یک فیلم کوتاه داستانی و یک فیلم مستند هم ساختم. البته در این میان، کاری را بازی کردم که متاسفانه علیرغم همه تلاشها و تحمل شرایط خیلی سخت به یکی از بدترین خاطرات زندگیام تبدیل شد. چرا تجربه و خاطره بد؟ ما در این فیلم در غار رودافشان و در منطقه بومهن و در سرمای زمستان ۷ روز را در بدترین شرایط جوی و محیطی کار کردیم و شاید کار اگر به مرحله تدوین میرسید و اکران میشد به یکی از کارهای خوب زمان خودش. بعد از آن فقط در کارهای کوتاه بازی کردید؟ بله. تعداد زیادی کار کوتاه انجام دادم که خوشبختانه فیلم کوتاه بیحوا به کارگردانی کمیل روحانی در جشنوارههای مختلفی در فرانسه و انگلستان و هند و آمریکای جنوبی مورد توجه قرار گرفت و در جشنواره فیلم پنج قاره امریکای جنوبی من به عنوان بهترین بازیگر زن نقش مکمل جشنواره انتخاب شدم. طنز تلخ ماجرا اینجاست که در سرزمین خودت هرچه تلاش میکنی توسط همزبان خودت دیده نمیشوی ولی در قارهای دیگر تو را در دو سکانسی که بازی داشتی آنهم با زیرنویس میبینند و به کارت توجه نشان میدهند. به گفته خودتان وقتی وارد کلاسهای بازیگری آقای تارخ شدید مملو از امید بودید و انرژی، عدم تحقق آرزوهای بزرگ چه تاثیری در روحیه شما گذاشت و زندگی شما را دچار چه چالشهایی کرد؟ من از سن کم با فضای سینما و بازیگری آشنا شدم. از اساتید زیادی انرژی مثبت گرفتم. ظرفیتهای خودم را هم خوب میشناختم. ظرفیتها و نقاط قوت و ضعف را .. من سالها برای بازیگر شدن زحمت کشیدم و زمان زیادی از زندگیام را نگه داشتم تا به آنچه که میخواستم برسم. طبیعتا وقتی به آنچه میخواهی و سالها به خاطرش رنج کشیدهای نرسی از نظر روحی ضربه بزرگی به انسان وارد میشود. از نقطهای به نحوی درها بسته میشود که انسان واقعا به درجه ناامیدی میرسد و دچار سرخوردگی میشود. متاسفانه در کشور ما به انسان حتی این فرصت داده نمیشود که حتی شکست را هم خودت تجربه کنی. وقتی نابرابری و بیعدالتی در یک عرصه و مخصوصا عرصه هنری وجود داشته باشد به شما این فرصت داده نمیشود که خودتان را محک واقعی بزنید و این واقعا جای تاسف است. واقعیت این است که امروزه نسلی در عرصه بازیگری ما وجود دارد که هم سالها تلاش کرده، درس خوانده، همه زندگیاش را فدای سینما کرده و لیاقتش را هم داشته اما وارد سینما و تلویزیون نشده که البته من در میان این نسل کمترینم. خیلی از بهترینهای بازیگری را میشناسم که علیرغم اینکه سالها تلاش کردند و مورد تایید و تحسین اساتید هم قرار گرفتند و آینده روشنی هم برایشان پیشبینی میشد، نتوانستند وارد عرصه بازیگری شوند و ناامیدانه این عرصه را ترک کردند و وارد مشاغل کاملا غیرمرتبط شدند و البته امروز اگر پایصحبتشان بنشینید خوشحال نیستند و با افسردگی روحی، زندگی را با حسرت سپری میکنند و واقعا این سوال که چرا نشد؛ تا زمان حیات در ذهن این نسل سرخورده از زندگی، تکرار میشود. در تاتر هم همینگونه است. اینقدر با کمبود سالن مواجه هستیم که پس از چند ماه تمرین روی یک نمایشنامه خوب میبینید. همه سالنهای شهری که پایتخت کشور خوانده میشود تا دو سه سال آینده پرهستند و تنها باید صبر کنید و امیدوار باشید. در کشور ما پدیدهای به نام حمایت از هنرمندان جوان وجود ندارد. علیرغم این مسایل وقتی میبینید پارتی و خریدن نقش و روابط فامیلی و رانتهای خاص برای ورود به عرصه بازیگری تا چه میزان این روزها مهم است واقعا دردهای افرادی مثل من را دو چندان میکند. البته فساد در همه عرصهها وجود دارد و هنر هم بخشی از جامعه ماست و بازهم البته میزان آسیب روحی که هنرمندان ما میخوردند از بخشهای دیگر جامعه بیشتر است... دقیقا. امروزه وضع به شکلی است که حتی بازیگران کاملا حرفهای ما با سالها تجربه هم بیکار هستند و عدهای را میبینید که انگار همواره باید تنها اینها در عرصه بازیگری حضور داشته باشند و به صورت چرخشی در فیلمهای مختلف حضور پیدا کنند. من فکر کنم ایران تنها کشوری در جهان است که یک فرد میتواند از راه برسد و بدون اینکه حتی یک صفحه در مورد بازیگری مطلب خوانده باشد از طرق مختلف غیرعلمی و غیرهنری بازیگر شود و نمونه و نتیجه آن را در سینمای کشور میبینیم و همه میدانند در مورد چه کسی و چه کسانی صحبت میکنم. شما در فیلم کوتاه بیحوا دستیار هم بودید. علت این تجربه در کنار بازیگری چه بود؟ من لیسانس کارگردانی دارم و در کنار این گروه صمیمی فرصتی پیش آمد تا اندوختههای خودم را محک بزنم. خدا را شکر با تمام کم و کاستیهای خودم و سختیهای ساخت فیلم کوتاه برای خودم قابل قبول بود. امیدوارم بیننده کار هم از نتیجه راضی باشد. آیا شغلی که هماکنون در آن مشغول به کارید ارتباطی با سینما دارد؟ خیر. به هر حال از یک سنی به بعد امرار معاش برای افرادی از طبقه اجتماعی و اقتصادی مثل من مسئله میشود. من تا کی میتوانستم منتظر بمانم که بتوانم از طریق کار هنری برای خودم درآمدزایی کنم؟ من برای کارهایی که انجام دادهام، بارها دستمزد گرفتهام اما وقتی حداکثر سالی یکبار اتفاق بیفتد قابل اتکا و امیدوارکننده نیست، بنابراین مجبوریم کاری را انتخاب کنیم که از علایق اصلیمان کاملا دور است و این جبری است که مجبوریم به آن تن دهیم. اگر به سالها پیش بازگردید بازهم هنر و بازیگری را انتخاب میکنید؟ هم آری و هم خیر. شاید هنری انفرادی مانند نقاشی یا مجسمهسازی را انتخاب کنم که زودتر و بهتر بتوانم اثرم را ارائه کنم. حداقل بتوانم هنرم را ارائه کنم و همه ظرفیتهایم را به مخاطبم بشناسانم. شاید هم با روشی متفاوت وارد عرصه بازیگری میشدم. به هر حال علیرغم همه رنجها و مشکلات و ناامیدیها هنوز هم عاشق این هنر هستم. با همه ناامیدیها بازهم امیدوارم فضای هنری ما باز شود و از این وضعیت مافیایی نجات پیدا کند تا سینمای کشور بتواند از همه ظرفیتهای موجود چه در عرصه بازیگری و چه عرصههای دیگر هنری بهرهمند شود که این مهم به یقین به نفع سینمای ما هم خواهد بود. به هر حال امید و آرزو نشان حیات آدمی است و نباید جلوی تابیده شدن نور آن را گرفت.
۱۳۹۶/۰۳/۲۳ ۰۹:۳۸:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]