واضح آرشیو وب فارسی:الف: سند 2030 دستورالعمل اجباری پخت یک نوع غذا برای همه ملتهای جهان
علی نبوی، 19 اردیبهشت 96
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۵
بازنگری و تلاش برای بهروز شدن و بهبود نظام آموزشی، موضوع مهمی است که هر جامعه ای بدان نیازمند است. پویایی و بهروز بودن شیوههای آموزشی، وجود برنامهریزیهای هدفمند برای رسیدن به نیازهای آموزشی جوامع با توجه بهشتاب سریع تولید علم در عصر حاضر، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. بهرهمند شدن از جامعهای باسواد و با دانش و همچنین رشد علمی در میان افراد یک جامعه هرگز میسر نخواهد شد مگر آنکه برنامه و چشماندازی مدون برای نیل به این اهداف در نظر گرفته شود و سازوکار محقق شدن آن نیز در دسترس باشد. در کشور ما نیز برای ارتقای سواد و همچنین بالا رفتن کیفیت آموزش، برنامههایی در نظرگرفتهشده است. بدیهی است که برنامههای مرتبط با افزایش سطح سواد و آگاهی در هر جامعهای، منطبق بافرهنگ و نیازهای بومی آن جامعه است. این امر موجب میشود که ارتقای سواد و درنتیجه بالا رفتن فرهنگ یک اجتماع همسو با زیربنای فرهنگی و حتی دینی آن جامعه باشد. این موضوع آنقدر اهمیت دارد که هر کشوری را بر آن میدارد تا با تدوین و برنامهریزی برای آیندهی نظام آموزشی خود ساختار فرهنگی و اخلاقی خود را مستحکم و بهروز نماید. در این امر کشورهایی هم هستند که با توجه به سابقهی استعماری که دارند، سودای تغییر در ساختار فرهنگی دیگر کشورها را هم در سر بپرورند. اگر روزگاری امپراتوری بریتانیا در کشورهای مستعمرهاش زبان و خط انگلیسی را بهعنوان ابزار پیامرسانی تعیین میکرد، امروز هم این اتفاق از طریق سازمان و نهادهای بینالمللی در حال رخ دادن است که با پوشش فعالیتهای بشردوستانه ودرصدد یکپارچهسازی فرهنگ دیگر کشورها آنهم به دلخواه خود هستند. در سپتامبر 2015 روسای دولتها، نمایندگان بلندپایهی نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در مجمع عمومی ملل متحد گرد هم آمدند تا توسعهی پایدار 2030 را به تصویب رسانند. این سند همان برنامهی یکپارچه سازی است که برای نظام آموزشی کشورها تدوینشده است. علت پرداختن به این موضوع آن است که این سند بدون آنکه حتی نمایندگان مجلس، شورای نگهبان و مبادی ذیربط تصمیمگیرنده در خصوص چنین موضوعاتی مطلع باشند، توسط دولت محترم پذیرفتهشده و دولت ایران متعهد به اجرای آن در کشور ایران شده است. بدون آنکه بخواهیم نگاه مغرضانه و شکاکانهای به این سند داشته باشم، ... نقد جدی در مورد ماهیت این سند و از همه مهمتر متعهد شدن دولت به اجرای آن در کشور وجود دارد. برای پذیرش هر معاهده و یا عهدنامهی بینالمللی در کشور، سلسلهمراتب و قوانینی وجود دارد تا ابتدا لازم موضوعیت داشتن اجرای آن در کشور تأیید شود و سپس برای نحوهی اجرای آنبرنامهریزی متناسب با شرایط جامعه و قوانین داخلی انجام شود. فارغ از پیشنیازهای قانونی برای پذیرش معاهدات بینالمللی، ازآنجاکه سند 2030 دربرگیرندهی مسائل مختلف مرتبط با آموزش در جوامع است؛ لذا باید در هر کشوری که متعهد به حرکت در راستای مفاد آن میشود، تمام جزئیات توسط متخصصین داخلی آن کشور بررسی و تجزیه تحلیل شود. نکتهی دیگری که در مورد این سند وجود دارد صلاحیت تنظیمکنندگان این سند است. آیا تنظیمکنندگان این سند ناظر بر نابسامانیهای آموزشی و شرایط بد و اسفبار زندگی جوامعی نظیر کشورهای فقیر آفریقایی هستند و یا تنها برای رسیدن به اهداف بلندمدت به تهیه سندهایی این چنین میپردازند؟ باید به سابقهی سیاه کشورهای قدرتمند در حوزههای سیاسی،نظامی و صنعتی در مورداحترام به حقوق دیگر کشورها اشاره کرد.ابرقدرتهای جهانی در حال حاضر بنا بر منافع سیاسی و اقتصادی خود، به راحتی در برابر بدترین فجایع انسانی اعم از جنگ، فقر، آلایندههای زیستمحیطی، بزهکاری و موارد ازاین دست سکوت میکنند. آیا میشود باور کرد که سازمانهای بیخاصیت حقوق بشری و بینالمللی این بار برای نجات بشر برنامهای وسیع تدارک دیده باشند؟ در کل موضوعی که در رابطه با این سند قابلتأمل است، شبیه صادر نمودن یک دستور غذایی برای پختوپز در تمام ملتهای متعهد است. اما این دستور پخت برای خوراک فرهنگی جوامع، آنهم با دستورالعمل و مواد اولیهای است که با تحقیق و تصمیم دیگر کشورها تنظیمشده است. وقتی این سند 51 صفحهای را بخوانید، با دنیایی از کلمات و جملات رؤیایی و زیبا در مورد اهداف و آیندهی حاصل از اجرای این سند مواجه میشوید. آیندهای که به آرمانشهر شباهت دارد. در تصویر کردن این آرمانشهر بیشتر به توصیف جهان حاصل از اجرای این سند و کلیگویی در مورد راهکارهای رسیدن به این جهان پرداختهشده است. این کلیگویی و تصویرسازیهای رؤیایی، اگرچه که در ظاهر جذاب و مطلوب به نظر میرسند، اما نحوهی نگارش سند میتواند زایندهی جزئیاتی در آینده باشد، که به صورت واضح در سند وجود ندارد اما تنظیمکنندگان با توضیح و توجیه خود، آن موارد را در مراحل اجرایی سند بگنجانند. بهعنوانمثال در این سند از برابریهای جنسی بهویژه حقوق زنان سخن گفتهشده است. در اینکه برابری جنسی آنهم در چارچوب عرف، دین و موازین اخلاقی هر جامعه موضوعی پسندیده است شکی نیست. اما سابقهی غرب در مانور بر روی این مسائل زایندهی موضوعات دیگر نظیر احترام به حقوق همجنسبازان و ظهور پدیدهی فمینیسم هم بوده است. همچنین وقتی در این سند جملاتی نظیر « تهدیــد ســلامتی در جهــان، تشــدید بلایــای طبیعــی، افزایــش جنــگ، افراط گرایی خشونتآمیز،تروریســم و بحرانهای بشردوســتانه و جابهجایی اجبــاری انسانها، تهدیــدی بــرای پیشــرفت و توســعۀحاصلشده در سالهای اخیــر به شــمار میآید» را میخوانیم، با یک مرور بر اتفاقات جاری و یا سابقهی ذهنی خود از موضوعات بینالمللی و عملکرد سازمانهای حقوق بشر در مواجهه با آن موارد، تناقضات وسیعی در ذهنمان شکل میگیرد و شاید بپرسیم، آیا در جهان امروز که تمام این اتفاقات روی میدهد شاهد فعالیتهای ضربتی سازمانهای حقوق بشر برای مقابله با آن هستیم؟ نیک میدانیم که پیشگیری از درمان مهمتر است، اما آیا رسیدگی به فجایع جاری در جهان جزو وظایف این سازمانها نیست؟ آیا این سازمانهاکارنامهی مطلوبی در رسیدگی به فجایع جنگی حاصل تجاوزکشورهای ابرقدرت به کشورهای دیگر دارند؟ تجزیه و تحلیل و پیشبینی کردن تصمیمات آتی نهادهای حقوق بشری و کشورهای قدرتمند مؤثر در تهیهی این سند موضوع پیچیدهای است که نیازمند تحقیق و مطالعهی فراوان است. آنچه در آنجا سعی شد تا در مورد سند 2030 گفته شود، اشارهی کوچکی به سابقه و ماهیت سازمانها و دولتهای مؤثر در تنظیم این سند و نحوهی پذیرش آن توسط دولتمردان کشورمان است. شتابزدگی در پذیرش سند 2030، در نظر نگرفتن مبادی قانونی برای پذیرش معاهدات بینالمللی، نامحرم دانستن دستگاههای ذیربط در هنگام متعهد شدن به اجرای این سند موضوع جالب و قابل تأملی است؛ چراکه در حال حاضر اسناد بالادستی و چشماندازهای تنظیم شده در داخل کشور همچنان در انتظار اجرا و یا در پیچ وخم اجرا هستند و در مواردی دولتهای مختلف در اجرای آن کوتاهی و یا از انجام آن خودداری کردهاند. توافق هستهای برجام بهترین مثالی است که در مورد بدعهدی و بیصداقتی کشورهای قدرتمند در مورد تن دادن به معاهدات بینالمللی در قبال کشورمان میتوان از آن یادکرد. با توجه به سوابق اینگونهی کشورهای قدرتمند و نهادهای حقوق بشری، بهتر بود تا متعهد شدن به این سند روال قانونی خود را طی میکرد و پیش از آنکه شاهد یک شتابزدگی دیگر در متعهد شدن به یک عهدنامهی بینالمللی باشیم، تمام جزئیات آن را از سوی کارشناسان و مقامات مرتبط موردبررسی قرار میگرفت، تا خدایناکرده بازهم شاهد ظهور فکت شیت ها و تفسیرهای متفاوت از عهدنامههای بینالمللی نباشیم!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]