تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833709414
آیا ترامپ میتواند جانشین هیتلر باشد؟
واضح آرشیو وب فارسی:الف: آیا ترامپ میتواند جانشین هیتلر باشد؟
تاریخ انتشار : شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۵۰
ترامپ اساسا نمیتواند در سال ۲۰۱۷ یک دیکتاتوری مانند دیکتاتوری هیتلر ایجاد کند زیرا نه حزب مستقلی دارد و نه شبهنظامیان وفادار! قوانین مصوب میتوانند توسط دیوان عالی رد شوند. به گزارش تسنیم، زمانی که کتاب اصلی زندگینامه هیتلر نوشته فولکر اولریخ با عنوان "هیتلر: صعود 1939-1889" در سال 2013 به چاپ رسید، هیچ نشانهی مشخصی از شرایط پیچ در پیچ سیاسی کنونی در ایالات متحده قابل مشاهده نبود. پذیرش یک کتاب از سوی مخاطبان اغلب در ورای حیطه فکری نویسندهی آن است اما شرایط کتاب فوق تفاوت دارد. اگر یک شهروند آمریکایی بخواهد ترجمه انگلیسی کتاب اولریخ را در سال 2017 بخواند، نمیتواند این کار را بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی رئیس جمهور جدید، دونالد ترامپ، انجام دهد. قبل از آنکه شروع کنم، باید تاکید کنم که نه ترامپ، هیتلر است و نه جامعه آمریکایی قرن بیست و یک، مردم آلمان؛ تضادهای آشکاری بین این دو مرد و شرایط تاریخی به قدرت رسیدنشان وجود دارد. با این وجود اما نمونههایی زیادی از تشابهشان نیز وجود دارد که خواندن کتاب را هیجانانگیز میکند. فولکر اولریخ (Volker Ullrich) عنوان میکند که نخستین سالهای زندگی هیتلر آنطور که خودش در کتاب نبرد من (Mein Kampf) میگوید سرشار از فقر و سرکوب نبوده است. آدولف هیتلر حتی پس از مرگ پدر و بعد مادرش، مستمری مخصوص بچههای بیسرپرست را دریافت میکرده و از ارث ناچیز به جا ماندهی آنها نیز استفاده میکرده است. البته در این دوران هرگاه که منابع مالی هیتلر به سر میرسید، او با دستتنگی تمام راهی مهمانسرای مردانه میشد و زندگیاش را با فروش نقاشیهایش سر میکرد. هیتلر حتی برای مدتی کوتاه بیخانمان شده بود. بدتر آنکه هیتلر در سن 25 سالگی نه سواد آنچنانی داشت و نه حرفه کاری بلد بود و حتی هیچ سابقه کاری نیز نداشت؛ میشد گفت که عملا هیچ کاری از دستش برنمیآمد و به دلیل عدم داشتن خانواده و حلقهای از دوستان، هیچ دورنمایی از آینده نداشت. هیچ یک از این موارد در زندگی پیشوای نازیها را نمیتوان با ثروت هنگفت پدر ترامپ مقایسه کرد: مدرسههای خصوصی گرانقیمت و حمایت مالی فراوان برای ورود به عرصه تجارت. جنگ: فرصت طلاییِ هیتلر و ناراحتی کوچک ترامپ جنگ جهانی اول یک فرصت طلایی برای هیتلر به شمار میرفت. وی به صورت داوطلبانه به ارتش باواریا پیوست و در اواخر سال 1914 میلادی، شرایط سختی را جبهه نبرد تجربه کرد. او سپس در طول چهار سال آینده به عنوان پیک مرتب در حال رفت و آمد بین سران نظامی و نیروهای مستقر در استحکامات بود. جنگ برای هیتلر در روزگار تنهایی، انزوا و نومیدی به معنای ساختار، رفاقت و هدفمندی بود. او با آغوش باز به استقبال جنگ میرفت. بسیاری از کسانی که طعم تلخ جنگ را تجربه میکنند، دوست ندارند دوباره آن را تجربه کنند. هیتلر اما با دیگران فرق داشت: تنها تراژدی آلمانها شکست در جنگ بود و آنها باید به محض تجدید قوا دوباره جنگ را شروع کنند. برای ترامپ اما شرایط فرق دارد. جنگ ویتنام همچون یک ناراحتی کوچک بود که به موجب آن چهار بار توانست تحصیلش را به تعویق بیندازد و سپس به دلیل مشکلات استخوانی از معافیت پزشکی استفاده کند. تنها اقدام قهرمانانه او این بود که برخلاف بیقید و بندی جنسی، به هیچ بیماری مقاربتی آلوده نشد. هیتلر و ترامپ، در دوران جنگ همچون دوران کودکی، هیچ تجربه مشابهی نداشتند. زندگی جنسی هیتلر و ترامپ رویکرد اولریخ به زندگی جنسی هیتلر کاملا عامیانه است و کاری به اتهامات احساسی مطرح شده ندارد: همجنسبازی پنهانی؛ انحراف جنسی که باعث شد او تنفرش را به یهودیان منعکس کند؛ بیجنسگرایی متناسب با عدم امکان برقراری روابط عادی انسانی؛ و یا اندام تناسلی غیرعادی که به لحاظ روانی و فیزیکی مانع برقراری روابط جنسی میشوند. اولریخ اینچنین میپندارد که هیتلر در طول جنگ جهانی اول، درخواست دوستانش مبنی به رفتن به فاحشه خانه را رد کرد و تا پس از جنگ باکره ماند و از آن پس نیز در مورد روابط جنسیاش با زنان به شدت سکوت میکرد. اوا براون (Eva Braun)، همسر محتاط و غیر مدعی هیتلر، 22 سال جوانتر از او بود. اوا که کمتر در مکانهای عمومی حاضر میشد، شریکی بسیار مناسب برای هیتلر بود. انتخاب اوا به همه نشان داد که رسیدن به اهداف، حتی بیش از برطرف کردن نیازهای جنسی و روانیاش اهمیت دارد. ترامپ اما تاکنون سه همسر اختیار کرده است. او حتی بی هیچ مبالاتی نسبت "کنجکاویهای جنسیاش" و اینکه میتواند به خاطر شهرتش به راحتی به دیگران حمله جنسی انجام دهد، صحبت کرده است. پیشوای نازیها: حساب بانکی ندارم هیتلر در مارس 1936 میلادی در خطاب به کارگران کارخانه کروپ در اِسِن گفت: «فکر میکنم که من تنها دولتمردی در جهان باشم که حساب بانکی ندارد. من هیچ سهام و اندوختهای در هیچ شرکتی ندارم. من حتی از جایی سود سهام نیز دریافت نمیکنم.» هیتلر دو تصویر ذهنی از خودش به جای گذاشت: اول اینکه به مسئله همراهی زنان، فارغ از نیاز جنسی نگاه میکند و دوم اینکه او نگاه مادیگرایانه به دنیا ندارد. در حقیقت اما او یک آپارتمان بزرگ در مونیخ و یک ویلای کوهستانی بازسازی شده در برشتسگادن داشت و عاشق مرسدسهایش بود. امتیازات خاص و دسترسی به بودجههای مخفیانه باعث شده بود که او چشم طمع به چیزی نداشته باشد. اما هیتلر همین خوشگذرانیهای فروتنانه را بر روی صورت آلمانیهای نسبتا فقیر نکوبید. طمع بدون محدودیت و فساد برخی از طرفداران هیتلر، از هرمان گورینگ متظاهر [فرمانده نیروی هوایی آلمان نازی] گرفته تا باندهای محلی "هیتلریهای کوچک" که از اسم هیتلر برای کسب ثروت استفاده میکردند، بیشتر به تضاد "ریاضتکشیِ عمومی" هیتلر دامن میزدند. ظاهر زندگی ساده به حفظ تصویر پیشوا نزد مردم کمک کرد. اما در این بین، زندگی مجلل سران احزاب و ماموران در کانون توجه عمومی قرار میگرفت. باری دیگر، و در کمال تضاد آشکار، هیچ تاجری تاکنون ثروت و نام برندش را همچون "دونالد ترامپ" به رخ مردم نکشیده است. ورود ترامپ به دنیای سیاست نیز تنها یک خاصیت داشت: اینکه دیگر میتواند اموالش را به رخ جمعیت بیشتری بکشد. وی پس از انتخاب توسط مردم، آشکارا کنار سنت "تضاد منافع" را رد کرد و حتی دو میلیاردر را به کابینهاش آورد. بند مربوط به دریافتیها در قانون اساسی ایالات متحده، تاکنون به دلیل بدیهی بودن فرهنگ سیاسی ایالات متحده چنین مورد بحث و بررسی قرار نگرفته بود. این در حالی است که مردم آمریکا در حال تجربه فساد، کلپتوکراسی و "قلدریِ ناشی از سرمایهداری" هستند. تفاوت جامعه نازیها با آمریکای امروز گرچه دوران کودکی و تجارب جنگی هیتلر و ترامپ از یک طرف و نگرش آنها به ثروت و زن از طرف دیگر با هم تفاوتهای شگرفی داشت، اما شرایط تاریخی مربوط به اوجگیری سیاسیشان شباهتهایی را با هم داشت. یک نسل از جامعه مردم آلمان چندین بحران را پشت سر هم تجربه کرد: چهار سال جنگ همه جانبه که منتهی به شکستی غیرمنتظره شد؛ یک انقلاب سیاسی که یک جمهوری دموکراتیک را جایگزین پادشاهی نیمه پارلمانی، نیمه استبدادی کرد؛ تورمی حاد که پسانداز طبقه متوسط را نابود و ارزشهای صرفهجویی طبقه بورژوازی را به تمسخر گرفت؛ همان نسل در نهایت نیز دوران رکود بزرگ را تجربه کرد که نرم بیکاری در آن به رقم بیسابقه 30 درصد رسید. تمام فجایع برای آن نسل از آلمانیها با سه اشتباه دیگر گره خورد: اول اینکه جنگ [جهانی اول] را به خاطر "خنجر از پشت در خانه" شکست خوردیم و نه اشتباهات ناشیانه فرماندهان نظامی؛ دوم اینکه پیمان ورسای نمونه اعلای یک بیعدالتی بزرگ، نابجا و بیسابقه است؛ و سوم اینکه نه تنها کمونیستها، بلکه سوسیال دموکراتهای میانهرو، لیبرالهای خنثی و یهودیان (که آلمان را به شکست در جنگ و تسلیم به پیمان ورسای سوق دادند) خطر ظهور "بلشویسم یهودی" را در آلمان بیشتر میکردند. بنا به کتاب اولریخ، جام زهری که هیتلر پس از جنگ در مونیخ نوشید بیش از تجارب پیش از جنگیاش در وین، موجب تغییر شخصیت و تبدیل از یک آدم خنثی به یک ایدئولوگ یهود ستیز و سیاستمداری رادیکال شد. اما تجربه آمریکاییها در سالهای اخیر از جنس بحرانهای متمادی و جهانی نبوده و بیشتر شبیه عذابی غیریکنواخت بوده است. بسیاری از آمریکاییها پس از دو تحمل دو جنگ خسته کننده در عراق و افغانستان و فرار از یک بحران مالی در سال 2009 – 2008 حالا به روزهای راحت، پر از امنیت و حتی کامیابی بازگشتهاند. البته ناگفته نماند که باز هم توزیع ثروت میان سران وجود دارد. همچنین بسیاری از جوانان هنوز عواقب جنگهای خاورمیانه را به دوش میکشند. تعدادی دیگر از جوانان شاغل در بخش صنعت آمریکا نیز شغلشان را به خاطر اتوماسیون و جهانی سازی از دست داده و رکود اقتصادی پس از سال 2008 باعث افزایش آمارهای مربوط به بیکاری شد و استانداردهای زندگی را نیز کاهش داد. طول عمر مردان سفید پوست مربوط به طبقه متوسط آمریکا برای نخستین بار به شکل قابل توجهی کوتاهتر شده که "بیماریهای ناشی از ناامیدی" مانند مصرف مشروبات الکلی، اعتیاد به مواد مخدر و خودکشی، از جمله دلایل اصلی آن است. شرایط ایالات متحده در حال حاضر به پیشبینی "جان ادواردز" مبنی بر "دو آمریکا" نزدیکتر شده است: گروهی از مردم آمریکا که کشورشان را عملگرا و در حال پیشرفت میدانند و گروهی دیگر که آنها در حال نابودی میپندارند. شباهتهای هیتلر و ترامپ و کشورهایشان با وجود تمام تفاوتها، هر دو جامعه آلمان و امریکا چندین بحران را تجربه کردهاند: بنبست سیاسی، ناکامی اقتصادی، تحقیر در خارج و انحطاط فرهنگی – اخلاقی در داخل. هم هیتلر و هم ترامپ مدعی شدهاند که کشوران "بازنده" بوده و خودشان را به عنوان تنها راهحل ممکن نشان دادهاند. آنها همچنین بازگشت به شکوه گذشته را به شهروندان قول دادهاند. هیتلر قول "نوسازی" آلمان را داد و ترامپ نیز با شعار "بازگشت به دوران شکوه" وارد انتخابات شد. هر دو مرد روشهای سنتی را کنار زدند و به طرق مختلفی متوسل شدند. هر جفت آنها به طرفدارانشان در کارزار انتخاباتی خود تکیه کردند و بر نقش "بیرونی" اشاره داشتند (هیتلر: مجرمان نوامبری، بلشویکهای یهودی؛ ترامپ: مکزیکیهای متجاوز، وحشت از اسلام رادیکال و رسانههای دروغگو). آنها حتی از نظر اینکه دست کم گرفته میشدند نیز با هم شباهتهایی داشتند. آنها البته از نظر پایگاه مردمی نیز با یکدیگر تفاوتهایی داشتند. مثلا هیتلر از آرای جوانان و زنان به خوبی استفاده کرد. دو گروه مخالفش نیز رای دهندگان بلوک مذهبی (کاتولیکهایی که به حزب خودشان یعنی حزب مرکزی رای میدادند) و کارگران بخش صنعت (که رایشان به سبد سوسیال دموکراتهای میانه رو ریخته شد) بود. با این وجود اما هیتلر از بیشتر بخشهای جامعه آلمان را جمع کرد تا در نهایت از پایگاه مردمی بسیار قوی در جامعه چند حزبیِ آلمان برخوردار باشد. مجموع آرای این حزب در آخرین دو انتخابات آزاد به 37 درصد در ژوئیه 1932 و 33 درصد در نوامبر رسید و در آخر به 44 درصد در انتخابات دستکاری شده مارس 1933 رسید. ترامپ اما برخلاف حزب نازی هیتلر، هیچ نهاد مستقلی تاسیس نکرد و آرای حزب جمهوری خواه را از آن خود کرد. دموکراتها نتواسنتند آرای آمریکایی - آفریقاییها و همچنین سفیدپوستان طبقه کارگر را از آن خود کنند؛ آرایی که در طول سه دوره گذشته انتخابات در اختیارشان بود. آرای 46 میلیونی ترامپ در نظام دو حزبی ایالات متحده در مقایسه با 44 درصد آرای حزب نازی در نظام چند حزبی آلمان قرار میگیرد. گرچه ترامپ نسبت به رقیبش سه میلیون رای کمتر کسب کرد، اما موفق شد آرای الکترال را از آن خود کند و پیروز انتخابات باشد. از سوی دیگر، ترامپ توسط قانون مصوب به ریاست جمهوری منصوب شد اما هیتلر به کمک زد و بند با ناسیونالیستها و رئیس جمهور پاول فن هیندنبورگ به قدرت رسید. وی در سال 1925 به ریاستجمهوری آلمان برگزیده شد و هیتلر را به سمت صدر اعظم تعیین کرد. وی در 2 اوت 1934 درگذشت و بعد از او، هیتلر حکومت ناسیونالیستی برقرار کرد. مقایسه ساختار قدرت آلمان نازی و ایالات متحده اولریخ در کتابش عنوان میکند که پذیرش هیتلر به عنوان صدر اعظم، نه به خاطر افزایش پایگاه نازیها که به خاطر سقوطشان در انتخابات نوامبر سال 1932 میلادی بود. برخی از اهداف هیتلر و اهداف محافظهگرایان مطابقت داشت: پایان دادن به دموکراسی پارلمانی وایمار؛ احیای مجدد؛ کنار گذاشتن پیمان ورسای و بازگشت به مرزهای مصوب سال 1914 میلادی؛ شکست مارکسیستها (سوسیال دموکراتها، اتحادیه کارگری و همچنین کمونیستها) و ایجاد محدودیت برای یهودیان آلمان. محافظهگرایان آلمان خیال میکردند که میتوانند کنترل هیتلر را به دست بگیرند. ترامپ پوپولیست و جمهوری خواهان سنتی نیز با هم چنین معاملهای را انجام دادهاند. هر دوی آنها بر روی خواستههای مشترکشان تاکید دارند: اصلاح ساختار مالیاتی که به کاهش مالیات برای بهبود تجارت تاکید داد؛ مقررات زدایی از تجارت و بانکداری؛ محدودیت کردن محافظتهای محیط زیستی در عین انکار تغییرات اقلیمی ایجاد شده توسط بشر؛ اصلاح دیوان عالی؛ لغو بیمه اوباماکر؛ افزایش بودجههای نظامی؛ افزایش اخراج مهاجران غیرقانونی و بستن مرزها؛ انتقال منابع از مدارس عمومی به مدارس مستقل؛ افزایش حقوق شخصیتها و گروههای تجاری در مقابل گروههایی که تحت عنوان آزادی مذهب فعالیت میکنند؛ پایان حق سقط جنین؛ و در سطح ملی، تشدید سرکوب رای دهندگان. بنابراین هیتلر و ترامپ بر اساس همپوشانی اهدافهایشان با شرکای محافظهگری سیاسی خود توافق کردند، ولی یک تفاوت وجود دارد: اینکه ترامپ نمیتواند با همان سرعت هیتلر پیش برود. از جمله اقدامات هیتلر در تشکیل حزب نازی میتوان به شب دشنههای بلند یا شب قدارههای بلند (Night of the Long Knives) اشاره کرد که به حوادث مرگبار قتل ارنست روهم رئیس اس آ و برخی دیگر از فعالین حزب نازی در روزهای پایانی ماه ژوئن و اوایل ماه ژوئیه سال 1934 گفته میشود. دستگاه تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان آن را کودتای روهم نامید. در بین کشته شدگان این حادثه، که تعدادشان 200 نفر تخمین زده میشود، نامهای افرادی وجود دارد که دشمنان شخصی آدولف هیتلر شمرده میشدند، مانند کورت فن شلایشر که زمانی صدر اعظم آلمان بود و در کنار آن اشخاصی نیز به اشتباه و تصادفی کشته شدند که به آدولف هیتلر و رژیم او ارتباط خاصی نداشتند. جریان پاک سازیای که از سوی آدولف هیتلر و هرمان گورینگ از مدتها پیش برنامهریزی شده بود، توسط کوماندوهای اس اس و با همکاری گشتاپو و ارتش آلمان نازی به اجرا درآمد. زمینه این خونریزی، اختلافهای داخلی ایدئولوژیک و جنگ قدرت بین نیروهای اس آ و اس اس بود. آیا ترامپ میتواند جانشین هیتلر باشد؟ ترامپ اساسا نمیتواند در سال 2017 یک دیکتاتوری مانند دیکتاتوری هیتلر ایجاد کند زیرا نه حزب مستقلی دارد و نه شبهنظامیان وفادار! قوانین مصوب میتوانند توسط دیوان عالی رد شوند. قوانین مربوط به رسانههای آزاد همچنان در جریان است و فرمانداران دو ایالات کالیفرنیا و واشنگتن به دستور رئیس جمهور نمیتوانند برکنار شوند. بر سر راه ترامپ محدودیتهایی وجود دارد که بر سر راه هیتلر وجود نداشت. دو نکتهای که اولریخ درباره هیتلر بر آن تاکید دارد، عبارتند از: هسته ایدئولوژیکی هیتلر و این مسئله که به هیچ وجه آن را از دیگران پنهان نمیکرد. از طرف دیگر، درک این مسئله در دسترس همگان قرار داشت. برای مثال، در زندگینامههای نوشته شده در مورد هیتلر آن زمان ذکر میشد که هیتلر با یهودیان مشکل دارد. اولریخ معتقد است که سیاستهای نظامی، خارجی و نژادی آلمان نازی در طول 12 سال حکومت رایش سوم تکامل یافت. "صعود" اولریخ در مارس 1939 میلادی یعنی با اشغال پراگ پایان مییابد. اولریخ معتقد است که کسی نباید از ادامه مسیر هیتلر در زمینه جنگ و قتل عام تعجب میکرد. اما در مورد ترامپ نمیتوان اظهار نظر کرد. وی نه از نگاه تاریخی قابل بررسی است و نه به لحاظ هسته ایدئولژیک. مشاوران ترامپ در پیشبرد خط فکر به وی کمک میکنند. آنها تعبیر "ناسیونالیسم اقتصادی" را مواردی دیگر ترکیب میکنند: برتری نژادی سفید پوستان؛ "ساختارشکنی" لنینیستی نیو دیل/ دولت اداری جنگ سرد؛ اسلام هراسی؛ نابودی نظم بینالمللی فعلی (سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، ناتو، قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی و غیره) به نفع بازگشت به بی قید و بند دولت-ملتها؛ نزدیک شدن به روسیه پوتین و دیگر جنبشهای ملیگرای افراطی اروپا؛ تفکر تاریخی آخرالزمانی در مورد زمان اتمام عصر حاضر (یک چرخه حدودا هشتاد سال که در دهه 30 میلادی آغاز شد) و ظهور یک چرخه جدید در آینده بسیار نزدیک. موفقیت هیتلر در جلب توجه مخالفانش مدیون دو نکته بود: اول پیروزی در سیاست خارجی و دوم احیای چرخه اقتصادی. ترامپ نیز آینده سیاسیاش را به اجرای وعده 4 درصد پیشرفت اقتصادی گره زده است. البته رویه پیشرفت اقتصادی ترامپ و هیتلر با هم تفاوتهایی دارد زیرا هیتلر دنبال مازاد تجاری بود اما ترامپ قصد دارد این کار را از طریق تجارت آزاد انجام دهد. البته مشخص نیست که ترامپ چگونه میخواهد وعدههای پوپولیستیاش را عملی کند! آن هم در حالی که جنگ تجاری احتمالا در راه باشد و هزینههای زندگی به خاطر بالا رفتن مالیات بر واردات افزایش یافته است. در واقع احتمالا سختتر شدن شرایط برای ترامپ بیشتر است. آیا صعود موقت (و در پی آن سقوط بالن، مانند سال 2008 – 2007 جورج بوش) به ترامپ کمک خواهد کرد تا خودش را از بنبست سیاسی و اقتصادی پیش رو خلاص کند؟ آینده ترامپ هنوز قابل پیشبینی نیست. پس با توجه به تمام تفاوتهای بین هیتلر و ترامپ به لحاظ شرایط تاریخی، خواننده زندگینامه جدید فولکر اولریخ برای رسیدن به درک مورد نظر از شرایط امروز به چه نتیجهگیریهایی میتواند برسد؟ اول اینکه اگر یک شخصیت کاریزماتیک تازه وارد در دنیای سیاست را دست کم بگیریم، باید بهای سنگینی پرداخت کنیم زیرا او را بر اساس استانداردها و فرضیات خودم سنجیدهایم. به همین دلیل، شخصیت، ایدهها و رویکردش برایمان قابل درک نیست. این مسئله نه تنها پیش از رسیدن وی به قدرت، بلکه پس از آن نیز اهمیت پیدا میکند. دوم اینکه اگر آن شخص برای افراد نیازمند اشتغال زایی کند، از حمایت خاصی برخوردار خواهد شد و کاستیهای دیگر به چشم مردم نخواهد آمد. در این بین، وی از نوعی حمایت منفعل برای پیشبرد اهداف دیگرش برخوردار خواهد بود. در اینجا بهتر است توصیه جیمز کارویل در کمپین سال 1992 بیل کلینتون را به شما گوشزد کنم: «بحث اقتصاد است. احمقانه نیست؟» سوم، اینکه فکر کنیم محافظه کاران و متحدین سنتی مدام رهبران تازه کار را در مشت خود کنترل خواهند کرد، مرتکب اشتباه خطرناکی شدهایم. اگر محافظه کاران نمیتوانند با اتکا به نیروهای خودشان و بدون کمک چنین افرادی به قدرت برسند، پس باید به قوای کنترلیشان از کاندیدای تازه کار پس از کسب رای مردم نیز شک کرد. چهارم، بهترین خط دفاع دموکراسی باید از جنس حمله باشد. هیتلر از ابزار حکومتی موجود در قانون برای تاسیس دیکتاتوری خود بهره جست و کسی هم جلودارش نبود. اگر ما نیز همچنان بتوانیم دموکراسی آمریکایی را از گزند دیکتاتوری حفظ کنیم، بنابراین درس بزرگی از وایمار و صعود هیتلر آموختهایم که البته نباید این کار را به فردا موکول کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]
صفحات پیشنهادی
تعامل و مدارا میتواند بسترساز بسیاری از امور باشد/غرامت حضور ترامپ را نباید مردم ایران بدهند
فراهانی تعامل و مدارا میتواند بسترساز بسیاری از امور باشد غرامت حضور ترامپ را نباید مردم ایران بدهند دبیر کل حزب ندای ایرانیان خاطرنشان کرد وقتی در دنیا دیوانهای مانند ترامپ بر روی کار است و همه دنیا را علیه ایران به پا کرده باید شرایط موجود را تغییر دهیم و ارتباط خوبی با کشوشهردار مادرید، ترامپ را با هیتلر مقایسه کرد
شهردار مادرید ترامپ را با هیتلر مقایسه کرد مادرید- ایرنا- خانم مانوئلا کارمنا شهردار مادرید روز سه شنبه به انتقاد از نقض حقوق بشر در آمریکا به خاطر مصوبه جنجالی مهاجرتی دونالد ترامپ پرداخته و گفت هیتلر هم که سابقه اقدامات او بر همگان آشکار است با حمایت مردمی به قدرت رسید بترامپ جانشین «فلین» را انتخاب کرد
ترامپ جانشین فلین را انتخاب کرد رییسجمهوری آمریکا مشاور امنیت ملی جدید این کشور را انتخاب کرد به گزارش آخرین نیوز به نقل از پایگاه خبری کنگره آمریکا دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا امروز-چهارشنبه- جانشین مایکل فلین مشاور امنیت ملی سابق را انتخاب کرد ترامپ جایگاه مشاوردیدار جانشین ولیعهد عربستان سعودی با ترامپ (+عکس)/ توافق دو طرف: ایران مشکل امنیت منطقه است / خوشحالی بی نهایت
دیدار جانشین ولیعهد عربستان سعودی با ترامپ عکس توافق دو طرف ایران مشکل امنیت منطقه است خوشحالی بی نهایت سعودی ها از ترامپ مشاور جانشین ولیعهد عربستان سعودی گفت دیدار شاهزاده محمد بن سلمان و ترامپ بسیار موفقیت آمیز بود شاهزاده محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان سعودی دخوشچهره:ظرافتشعار احمدینژاد و ترامپ بههم شباهتداشت/خطر پوپولیسم در انتخابات۹۶ وجود دارد/اگر هیتلر و شمر ه
خوشچهره ظرافتشعار احمدینژاد و ترامپ بههم شباهتداشت خطر پوپولیسم در انتخابات۹۶ وجود دارد اگر هیتلر و شمر هم در لیستامید بودند برخیرأیمیدادند دیدند در انتخابات وعده پول و غذا جواب می دهدبخش سیاسی الف 7 فروردین 96محمد خوشچهره میگوید خطر پوپولیسم در انتخابات سال 96 هم وجودترامپ آدم را به یاد هیتلر و دیکتاتورها می اندازد
امام جمعه موقت میبد ترامپ آدم را به یاد هیتلر و دیکتاتورها می اندازد یزد-ایرنا-امام جمعه موقت میبد گفت اقدام اخیر ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در خصوص محدود کردن ورورد مهاجرین هفت کشور از جمله ایران به آمریکا آدم را به یاد سیاست های نژاد پرستانه هیتلر و دیکتاتورها می اندازد به گزاترامپ جانشین فلین را انتخاب کرد
ترامپ جانشین فلین را انتخاب کرد رییسجمهوری آمریکا مشاور امنیت ملی جدید این کشور را انتخاب کرد به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه خبری کنگره آمریکا «دونالد ترامپ» رییسجمهوری آمریکا امروز-چهارشنبه- جانشین «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی سابق را انتخاب کردچرا رفتار این رهبران میتواند خطرناکتر از پیروزی ترامپ باشد؟+فیلم و تصاویر
چرا رفتار این رهبران میتواند خطرناکتر از پیروزی ترامپ باشد فیلم و تصاویر رهبرانی که با بازکردن زخمهای کهنه جنایات قومیتی حکومت میکنند این نمایشی از احیای دوباره آنچه در نتیجه جنگهای قومیتی در سالهای گذشته دفن شده بود در دوران ماست احیای وحشت جنگهای پیشین آفتابنیوزببینید/ حمله جانشین ترامپ به ایران؛ ما با قدرت با ایران مقابله خواهیم کرد
ببینید حمله جانشین ترامپ به ایران ما با قدرت با ایران مقابله خواهیم کرد به این مطلب امتیاز دهید شما قبلا به این مطلب رای داده اید 0 0 بازدید دانلود کلیدواژه ها ترامپ | جانشین | قدرت | حمله | ایران | نظر متنی نام کامدیدار جانشین ولیعهد عربستان با ترامپ
دیدار جانشین ولیعهد عربستان با ترامپ جانشین ولیعهد عربستان که به واشنگتن سفر کرده است با رئیسجمهوری آمریکا دیدار کرد آفتابنیوز به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری رویترز محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان در جریان سفرش به واشنگتن با دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا دیدا-
سیاسی
پربازدیدترینها