واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قتل رقیب عشقی پس از دوئل تلگرامی
رقابت عشقی بر سر دوستی با یک دختر در یک گروه تلگرامی پایان خونینی به همراه داشت.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 20 و 30 دقيقه شامگاه دوشنبه 16 اسفندماه بود رهگذران در خيابان كارگر شمالي نرسيده به بلوار كشاورز متوجه درگيري خونين چند پسر جوان شدند و موضوع را به مأموران پليس خبر دادند. با اعلام اين خبر بلافاصله تيمي از مأموران كلانتري 148 انقلاب راهي محل شدند. مأموران در محل حادثه كه روبهروي رستوراني در نزديكي دكه روزنامهفروشي بود با پيكرهاي خونين دو پسر جوان روبهرو شدند بررسیها نشان داد یکی از آنها به علت شدت جراحت فوت شده است. همچنین معلوم شد این دو نفر لحظاتي قبل در درگيري با دو پسر ديگر به شدت زخمي شده بودند.
لحظاتي پس از اعلام خبر قتل پسر جوان، قاضي منافي آذر، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران همراه تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل به تحقيق پرداختند.
تحقيقات نشان داد عامل قتل پسر جواني به نام صفدر است كه چند قدم آن طرفتر دكه روزنامهفروشي دارد. همچنين مشخص شد دقايقي قبل صفدر همراه شاگردش بهرام با مقتول و دوستش درگيري مرگباري را آغاز كرده بودند كه در جريان اين درگيري صفدر مقتول و دوستش را با ضربات متعدد چاقو زخمي و از محل فرار ميكند كه در نهايت مهرشاد در صحنه حادثه به قتل ميرسد و پيكر خونين و نيمه جان دوستش براي مداوا به مركز درماني منتقل ميشود.
شاگرد رستوراني كه شاهد درگيري مرگبار بود، گفت: لحظه حادثه صداي درگيري از داخل خيابان به گوشمان رسيد. وقتي به داخل خيابان آمديم، مشاهده كرديم صاحب دكه روزنامهفروشي همراه شاگردش با دو پسر جوان در حال درگيري بودند كه ثانيههايي بعد صاحب دكه روزنامهفروشي با چاقو دو نفر مقابل را زخمي كرد و بعد در حالي كه سرش خوني بود، از محل گريخت و شاگردش هم به داخل دكه روزنامهفروشي رفت. مأموران در نخستين گام شاگرد روزنامهفروشي را بازداشت كردند و در گام بعدي براي دستگيري قاتل به جستوجو پرداختند. بررسيها حكايت از آن داشت كه قاتل در همين نزديكيها مخفي شده است و در نهايت مأموران متوجه لكههاي خوني روي زمين شدند كه چند كوچه دورتر از محل حادثه به سوپر ماركتي ختم ميشد. بدين ترتيب كارآگاهان جنايي با دنبال كردن رد خون، قاتل فراري را داخل سوپر ماركت دستگير كردند.
متهم پس از دستگيري قتل پسر جوان را منكر شد و در حالي كه بررسيها نشان ميداد اين درگيري بين دو گروه دو نفري بوده است، متهم در ادعايي گفت كه مقتول همراه چهار نفر از دوستانش او را كتك زدند و نميداند كه چه كسي او را به قتل رسانده است. صبح ديروز متهم همراه شاگردش براي بازجويي به دادسراي امور جنايي منتقل شد. متهم در بازجوييهاي تخصصي به قتل اعتراف كرد و درباره حادثه گفت: مدتي قبل از طريق يكي از دوستانم عضو گروه تلگرامي شدم كه در آن گروه تعدادي دختر هم عضو بودند. ارتباط پيامكي و تلفني ما ادامه داشت تا جايي كه من عاشق شيرين شدم و قرار شد با هم ازدواج كنيم. مقتول هم عضو گروه تلگرامي بود، اما من او را نميشناختم به همين دليل بيشتر با دوستاني كه ميشناختم در گروه ارتباط پيامكي داشتم تا اينكه ظهر روز حادثه يكي از دوستانم به نام فريبرز كه دوست مشترك من و مقتول بود، گروه سه نفري تشكيل داد. مقتول پيامي درباره دختر مورد علاقهام در گروه فرستاد. او خبر داشت كه من قرار است با شيرين ازدواج كنم و به همين دليل از او بدگويي كرد و من هم چند پيام اعتراضآميز در گروه فرستادم. مقتول مدعي بود كه شيرين دختر خوبي نيست و بهتر است من با او ازدواج نكنم، اما من به او گفتم كه عاشق شيرين هستم و خواهش كردم از شيرين بدگويي نكند. مقتول مدعي شد شيرين به من خيانت كرده و با او دوست شده است كه خيلي عصباني شدم و به همين خاطر با هم پيامكي مشاجره لفظي كرديم و براي هم خط و نشان كشيديم.
وي ادامه داد: ساعتي ما دو نفر پيامهاي تهديدآميز براي هم رد و بدل كرديم تا اينكه مقتول با شماره تلفن همراه من تماس گرفت و از من خواست براي دعوا با هم قرار بگذاريم كه من هم آدرس محل كارم را به او دادم. دقايقي قبل از حادثه او همراه يكي از دوستانش جلوي دكه روزنامهفروشي من آمدند و دوباره با من تماس گرفتند كه به او گفتم دكهام خيابان بالاتر است. وقتي آنها از دكه دور شدند، چاقويي را كه براي بريدن كارتن خريده بودم، از داخل دكه برداشتم و به داخل خيابان آمدم. كمي آنطرفتر خودم را به آنها معرفي كردم و مشاجره لفظي ما شروع شد . وقتي درگيري ما بالا گرفت مقتول و دوستش با شيشه نوشابهاي به من حمله كردند و چند ضربه به سرم زدند و من هم از ترس با چاقو چند ضربه به مقتول و دوستش زدم. آنها غرق در خون نقش بر زمين شدند كه من از ترس فرار كردم.
شاگرد دكه روزنامهفروشي هم گفت: من در اين درگيري شركت نداشتم. لحظاتي قبل از درگيري صفدر داخل دكه خواب بود كه تلفن همراهش زنگ خورد. او با پسر جواني در حال حرف زدن بود كه وقتي دقت كردم متوجه شدم پسر جوان كه با صفدر در حال حرف زدن است، جلوي دكه ايستاده است. صفدر به او گفت كه دكه روزنامهفروشي من بعد از پارك لاله است و آنها اشتباهي آمدهاند. پس از اينكه مكالمه آنها تمام شد، پسر جوان نوشيدني خريد و همراه دوستش از دكه روزنامهفروشي به طرف پارك لاله به راه افتادند. هنوز چند قدمي دور نشده بودند كه صفدر از دكه بيرون رفت و ثانيههايي بعد صداي درگيري به گوشم رسيد. وقتي به محل حادثه رسيدم، دو پسر جوان زخمي روي زمين افتاده بودند و صفدر هم فرار كرده بود. دو متهم در ادامه براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي منافي آذر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]